Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۳٬۹۱۷
ویرایش
جز (←زندگینامه) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
*عبدالملک از مسافرت اهالی شام به مکه جلوگیری کرد تا آنان تحت تأثیر تبلیغات زبیریان قرار نگیرند. یعقوبی مینویسد: مردم شکایت کردند که چرا ما را از حج واجب باز میداری؟ عبدالملک گفت: ابنشهاب زهری از پیغمبر حدیث میکند که به زیارت سه مسجد باید رفت: مسجدالحرام، مسجد من و مسجد [[بیت المقدس]]. امروز برای شما بیت المقدس حرمت مسجدالحرام را دارد. و همین ابنشهاب میگوید: این سنگ، صخرهای که یهودیان بر آن قربانی میکردند، همان سنگ است که پیغمبر در شب معراج پای بر آن نهاد. به دستور عبدالملک بر گرد آن سنگ قبهای ساختند و بر آن پردههای حریر آویختند و خادمانی برای آن معین کردند و مردم را به طواف آن واداشتند و این رسم در تمام دوره [[بنی امیه]] باقی بود. | *عبدالملک از مسافرت اهالی شام به مکه جلوگیری کرد تا آنان تحت تأثیر تبلیغات زبیریان قرار نگیرند. یعقوبی مینویسد: مردم شکایت کردند که چرا ما را از حج واجب باز میداری؟ عبدالملک گفت: ابنشهاب زهری از پیغمبر حدیث میکند که به زیارت سه مسجد باید رفت: مسجدالحرام، مسجد من و مسجد [[بیت المقدس]]. امروز برای شما بیت المقدس حرمت مسجدالحرام را دارد. و همین ابنشهاب میگوید: این سنگ، صخرهای که یهودیان بر آن قربانی میکردند، همان سنگ است که پیغمبر در شب معراج پای بر آن نهاد. به دستور عبدالملک بر گرد آن سنگ قبهای ساختند و بر آن پردههای حریر آویختند و خادمانی برای آن معین کردند و مردم را به طواف آن واداشتند و این رسم در تمام دوره [[بنی امیه]] باقی بود. | ||
سپس عبدالملک برای تسلط بر [[حجاز]]، [[حجاج بن یوسف ثقفی]] را برای سرکوب زبیریان فرستاد. حجّاج با دوازده هزار نفر به [[طائف]] رفت و ابتدا کار، به صورت مذاکره با ابنزبیر پیش میرفت؛ اما ابنزبیر به هیچ وجه زیر بار نرفت. در این وقت حجّاج با اجازه عبدالملک، شهر مکه مکرمه را محاصره کرد و بخشی از خانه خدا را با پرتاب سنگ منجنیقهایی که بر [[کوه ابوقبیس]] نصب کرده بود، | سپس عبدالملک برای تسلط بر [[حجاز]]، [[حجاج بن یوسف ثقفی]] را برای سرکوب زبیریان فرستاد. حجّاج با دوازده هزار نفر به [[طائف]] رفت و ابتدا کار، به صورت مذاکره با ابنزبیر پیش میرفت؛ اما ابنزبیر به هیچ وجه زیر بار نرفت. در این وقت حجّاج با اجازه عبدالملک، شهر مکه مکرمه را محاصره کرد و بخشی از خانه خدا را با پرتاب سنگ منجنیقهایی که بر [[کوه ابوقبیس]] نصب کرده بود، ویران کرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۱۷۷.</ref> | ||
محاصرۀ مکه هفت ماه به طول انجامید. مردم اندک اندک از دور عبدالله بن زبیر پراکنده شدند و ده هزار نفر از حجّاج امان گرفتند؛ از جمله: دو تن از پسران عبدالله بن زبیر، به نامهای حبیب و حمزه هم فرار کردند. اما یکی از پسرانش به نام زبیر در کنار او کشته شد. عبدالله بن زبیر با عدّهای از یارانش مقاومت کردند و در آخرین لحظات، جنگ بسیار سختی با شامیان کردند. ابن زبیر در حرم کشته شد و این چنین عبدالملک رقیب سرسخت خود را از صحنه قدرت از بین برد. | محاصرۀ مکه هفت ماه به طول انجامید. مردم اندک اندک از دور عبدالله بن زبیر پراکنده شدند و ده هزار نفر از حجّاج امان گرفتند؛ از جمله: دو تن از پسران عبدالله بن زبیر، به نامهای حبیب و حمزه هم فرار کردند. اما یکی از پسرانش به نام زبیر در کنار او کشته شد. عبدالله بن زبیر با عدّهای از یارانش مقاومت کردند و در آخرین لحظات، جنگ بسیار سختی با شامیان کردند. ابن زبیر در حرم کشته شد و این چنین عبدالملک رقیب سرسخت خود را از صحنه قدرت از بین برد. | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
خوارج در آن مقطع بر اساس دیدگاهای اعتقادی و سیاسی به چند دسته تقسیم شده بودند. از جمله مهمترین انشعابات این گروه: [[ازارقه]]، [[صفریه]] و [[اباضیه]] بودند. | خوارج در آن مقطع بر اساس دیدگاهای اعتقادی و سیاسی به چند دسته تقسیم شده بودند. از جمله مهمترین انشعابات این گروه: [[ازارقه]]، [[صفریه]] و [[اباضیه]] بودند. | ||
ازارقه به رهبری [[نافع بن ازرق]] از اوضاع نابسامان سیاسی حکومت اموی استفاده کرده و توانست بر [[بصره]] چیره شود؛ ولی اهالی بصره او را نپذیرفتند و با یارانش به سوی [[اهواز]] رفت و به تهاجمات نظامی اقدام | ازارقه به رهبری [[نافع بن ازرق]] از اوضاع نابسامان سیاسی حکومت اموی استفاده کرده و توانست بر [[بصره]] چیره شود؛ ولی اهالی بصره او را نپذیرفتند و با یارانش به سوی [[اهواز]] رفت و به تهاجمات نظامی اقدام کرد که در یکی از حملاتش به بصره در سال ۶۵ کشته شد.<ref>ابناثیر، الکامل، ج۴، ص۱۹۴.</ref> | ||
خوارج صفریه به رهبری [[صالح بن مسرح]] از شمال [[موصل]]، کوفه را هدف حملات خود قرار داد. در نهایت پس از چند سال جنگ و درگیری توسط حجاج بن یوسف ثقفی سرکوب شدند.<ref>بلاذرى، انساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۸.</ref> | خوارج صفریه به رهبری [[صالح بن مسرح]] از شمال [[موصل]]، کوفه را هدف حملات خود قرار داد. در نهایت پس از چند سال جنگ و درگیری توسط حجاج بن یوسف ثقفی سرکوب شدند.<ref>بلاذرى، انساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۸.</ref> | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
عبدالملک در مورد ولایت عهدی راه پدر را پیش گرفت و مصمم شد تا برادرش [[عبدالعزیز بن مروان]] را از ولایت عهدی عزل کند و برای دو پسر خود [[ولید بن عبدالملک]] و [[سلیمان بن عبدالملک]] به ولیعهدی پس از خود بیعت بگیرد. | عبدالملک در مورد ولایت عهدی راه پدر را پیش گرفت و مصمم شد تا برادرش [[عبدالعزیز بن مروان]] را از ولایت عهدی عزل کند و برای دو پسر خود [[ولید بن عبدالملک]] و [[سلیمان بن عبدالملک]] به ولیعهدی پس از خود بیعت بگیرد. | ||
قبیصة بن ذؤیب او را از این کار بازداشت و گفت: چنین مکن که فریادی پر هیاهو برای خود برمیانگیزی. شاید مرگ عبدالعزیز فرا رسد و از او آسوده شوی. شبی قبیصه آمد و گفت: | قبیصة بن ذؤیب او را از این کار بازداشت و گفت: چنین مکن که فریادی پر هیاهو برای خود برمیانگیزی. شاید مرگ عبدالعزیز فرا رسد و از او آسوده شوی. شبی قبیصه آمد و گفت: ای امیر مؤمنان خدایت در مرگ برادرت پاداش دهد. | ||
عبدالملک پرسید: درگذشت؟ گفت: آری. عبدالملک اِنّا لله گفت، سپس پسر خود [[عبدالله بن عبدالملک]] را به امارت مصر گماشت و برای پسران دیگر خود ولید و سلیمان فرمان ولیعهدی پس از خود را نگاشت و بر همه شهرها نامه فرستاده شد و مردم با آن دو بیعت کردند.<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۸۳.</ref> | عبدالملک پرسید: درگذشت؟ گفت: آری. عبدالملک اِنّا لله گفت، سپس پسر خود [[عبدالله بن عبدالملک]] را به امارت مصر گماشت و برای پسران دیگر خود ولید و سلیمان فرمان ولیعهدی پس از خود را نگاشت و بر همه شهرها نامه فرستاده شد و مردم با آن دو بیعت کردند.<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۸۳.</ref> | ||