پرش به محتوا

روضه پنج‌تن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۱۵
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Emadmohseny
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''روضه پنج تن''' مجلسی در بزرگداشت [[پنج تن آل عبا]]. [[روضه خوان]] در این مجلس داستان [[اصحاب کسا]] و فضایل آنان را بازگو می‌کند. بیان جریان اصحاب کسا معمولا با شعر است و پس از آن گریزی به مصیبت [[امام حسین(ع)]] زده و در پایان برای برآورده شدن حاجات حاضران دعا می‌شود. اشعار این مجلس معمولا ترجمه منظوم [[حدیث کسا]] است.
'''روضه پنج تن''' مجلسی در بزرگداشت [[پنج تن آل عبا]]. [[روضه‌خوانی|روضه‌خوان]] در این مجلس داستان [[اصحاب کسا]] و فضایل آنان را بازگو می‌کند. بیان جریان اصحاب کسا معمولا با شعر است و پس از آن گریزی به مصیبت [[امام حسین(ع)]] زده و در پایان برای برآورده شدن حاجات حاضران [[دعا]] می‌شود. اشعار این مجلس معمولا ترجمه منظوم [[حدیث کسا]] است.
==پنج تن==
==پنج تن==
{{اصلی|پنج تن آل عبا}}
{{اصلی|پنج تن آل عبا}}
منظور از پنج تن، [[حضرت محمد(ص)]]، [[حضرت علی(ع)]]، [[فاطمه زهرا (س)]]، [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]]هستند.
منظور از پنج تن، [[حضرت محمد(ص)]]، [[حضرت علی(ع)]]، [[فاطمه زهرا (س)]]، [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]]هستند.
[[امام صادق]](ع) در حدیثی صریحاً می‌فرماید:
[[امام صادق]](ع) در حدیثی صریحاً می‌فرماید:
:::اصحاب کساء که کریم‏‌ترین مخلوقات و شریف‏‌ترین آنها نزد خدا بوده پنج تن می‌باشند. و در ادامه این پنج تن را نام می‌برد.<ref>ابن بابویه، علل الشرائع، ج‏۱، ص۷۳۳</ref>
:::اصحاب کساء که کریمترین مخلوقات و شریفترین آنها نزد خدا بوده پنج تن می‌باشند. و در ادامه این پنج تن را نام می‌برد.<ref>ابن بابویه، علل الشرائع، ج۱، ص۷۳۳</ref>
==مجلس روضه پنج تن==
==مجلس روضه پنج تن==
روضه خوان در این روضه، شروع به خواندن اشعاری در فضیلت پنج تن آل عبا می‌کند. معمولا این اشعار به داستان حدیث کسا اشاره دارد.<ref>صالح، ص14-15</ref> این روضه با تجمع پنج تن در جریان کسا شروع و پس از بیان مقام و جایگاه پنج تن در نزد خداوند، به تجمع دوباره آنان در جریان شهادت امام حسین(ع) خاتمه می‌یابد.<ref>آهی، ص102، 103، 104</ref>
روضه‌خوان در این [[روضه]]، شروع به خواندن اشعاری در فضیلت پنج تن آل عبا می‌کند. معمولا این اشعار به داستان حدیث کسا اشاره دارد.<ref>صالح، ص۱۴-۱۵</ref> این روضه با تجمع پنج تن در جریان کسا شروع و پس از بیان مقام و جایگاه پنج تن در نزد خداوند، به تجمع دوباره آنان در جریان [[شهادت]] امام حسین(ع) خاتمه می‌یابد.<ref>آهی، ص۱۰۲، ۱۰۳، ۱۰۴</ref>


==نمونه‌هایی از اشعار==
==نمونه‌هایی از اشعار==
{{شعر۲ |سبک نگارش=|عرض=۴۹ |تراز=چپ |رنگ بالا=EAF4FF |رنگ پایین=EAF4FF|شکل بندی اشعار=line-height:140%;|خط اول=دیوان احمد صالح
{{شعر۲|سبک نگارش=|عرض=۴۹|تراز=چپ|رنگ بالا=EAF4FF|رنگ پایین=EAF4FF|شکل بندی اشعار=line-height:140%;|خط اول=دیوان احمد صالح
|عالم کون و مکان را کبریای پنج تن|کرد خلقت روز اول از برای پنج تن|آب و باد و خاک وآتش عرش و فرش و ممکنات|
|عالم کون و مکان را کبریای پنج تن|کرد خلقت روز اول از برای پنج تن|آب و باد و خاک وآتش عرش و فرش و ممکنات|
در وجود آورد از بهر ولای پنج تن|احمد و حیدر مکان کردند در زیر کسا|حضرت صدیقه و هم مجتبای پنج تن|شد چو داخل در کسا سر حلقه میدان عشق|خامس آل عبا گلگون قبای پنج تن|جبرئیل آندم گرفت اذن از خدا و مصطفی|گشت وارد بر در دولت سرای پنج تن|آن زمان خیل ملک گفتند کای حی کریم |چیست در عالم الهی ماجرای پنج تن|وحی آمد آنزمان از جانب پروردگار|من نکردم خلق عالم جز برای پنج تن|کسیتند این پنج تن‌ای مالک روز شمار|شد ندا این فاطمه با مصطفای پنج تن|فاطمه باشد بلی با شوهر او مرتضی |فاطمه است نور چشمش مجتبای پنج تن|فاطمه است خسرو کرب وبلا یعنی حسین|آنکه بر افراشت برگردون لوای پنج تن|حق زهرا و علی و مصطفی، اولادشان|حاجت بانی بر آور‌ای خدای پنج تن|یک مکان زیر کسا یک جا میان قتلگاه|کربلا گردیدشان ماتم سرای پنج تن|گفت زهرا‌ای غریب‌ای کشته مادر حسین|گشته‌ای عریان چرا‌ای با وفای پنج تن|ایکه می‌خواهی سعادت در جهان وآخرت|همچو صالح باش دائم خاک پای پنج تن<ref>احمد صالح، ران ملخ، ص۱۴، ۱۵</ref>
در وجود آورد از بهر ولای پنج تن|احمد و حیدر مکان کردند در زیر کسا|حضرت صدیقه و هم مجتبای پنج تن|شد چو داخل در کسا سر حلقه میدان عشق|خامس آل عبا گلگون قبای پنج تن|جبرئیل آندم گرفت اذن از خدا و مصطفی|گشت وارد بر در دولت سرای پنج تن|آن زمان خیل ملک گفتند کای حی کریم|چیست در عالم الهی ماجرای پنج تن|وحی آمد آنزمان از جانب پروردگار|من نکردم خلق عالم جز برای پنج تن|کسیتند این پنج تن‌ای مالک روز شمار|شد ندا این فاطمه با مصطفای پنج تن|فاطمه باشد بلی با شوهر او مرتضی|فاطمه است نور چشمش مجتبای پنج تن|فاطمه است خسرو کرب وبلا یعنی حسین|آنکه بر افراشت برگردون لوای پنج تن|حق زهرا و علی و مصطفی، اولادشان|حاجت بانی بر آور‌ای خدای پنج تن|یک مکان زیر کسا یک جا میان قتلگاه|کربلا گردیدشان ماتم سرای پنج تن|گفت زهرا‌ای غریب‌ای کشته مادر حسین|گشته‌ای عریان چرا‌ای با وفای پنج تن|ایکه می‌خواهی سعادت در جهان وآخرت|همچو صالح باش دائم خاک پای پنج تن<ref>احمد صالح، ران ملخ، ص۱۴، ۱۵</ref>
}}
}}
{{شعر۲ |سبک نگارش=|عرض=۴۹ |تراز=راست |رنگ بالا=FFEDED|رنگ پایین=FFEDED|شکل بندی اشعار=line-height:140%;|خط اول=دیوان آهی
{{شعر۲|سبک نگارش=|عرض=۴۹|تراز=راست|رنگ بالا=FFEDED|رنگ پایین=FFEDED|شکل بندی اشعار=line-height:140%;|خط اول=دیوان آهی
| عالمی را آفریده حق برای پنج تن|بشنو از ذرات عالم خود ثنای پنج تن| پنج نور حق چو در زیر کسا گشتند جمع|کسوت ختم رسل گردید جای پنج تن| خواست چون شان و مقام خاندانش را ز حق |احمد مرسل که بودی مقتدای پنج تن| کرد نازل انما را حق به قرآن بهرشان|خوش نشان امتحان است انمای پنج تن| این خطاب از درگه حق آمدی بر قدسیان |خلقت عالم نکردم جز برای پنج تن| گفت جبریل امین یارب چه باشد نامشان |این ندا آمد در آندم از خدای پنج تن| فاطمه هست و دو فرزند پدر با همسرش|جملگی گردید اینک آشنای پنج تن| خلقت عالم طفیل هستی آنان بود|هم شفاعت در جزا باشد جزای پنج تن| گر غم و اندوه در دل داری‌ای شیعه کنون|رو بزن دست توسل بر ولای پنج تن|‌ای دریغا با چنین جاه و مقام و مزلت |بُد فزون از عالمی رنج و عنای پنج تن| آه و واویلا که احمد در احد مجروع شد|گوهر دندان شکست از مصطفای پنج تن| پهلوی زهرا شکست و محسن او سقط شد|رفت از‌دار فنا خیرالنسای پنج تن| کشته شمشیر زهرآگین بن ملجم زکین|گشت در محراب کوفه مرتضای پنج تن| نی همین دادند زهرش بلکه جسمش بعد مرگ|تیرباران جفا شد مجتبای پنج تن| تشنه لب گشتی شهید و شد حریم او اسیر|در ره آئین حق گلگون قبای پنج تن| داد دشمن راس پاک او مکان کنج تنور|مطبخ خولی شدی مهمانسرای پنج تن| همچو «آهی» دیده افلاکیان و خاکیان|روز وشب گریان بود اندر عزای پنج تن<ref>دیوان آهی، ج۲، ص۱۰۲-۱۰۳-۱۰۴</ref>
| عالمی را آفریده حق برای [[پنج تن]]|بشنو از ذرات عالم خود ثنای پنج تن| پنج نور حق چو در زیر کسا گشتند جمع|کسوت ختم رسل گردید جای پنج تن| خواست چون‌شان و مقام خاندانش را ز حق|احمد مرسل که بودی مقتدای پنج تن| کرد نازل انما را حق به [[قرآن]] بهرشان|خوش نشان امتحان است انمای پنج تن| این خطاب از درگه حق آمدی بر قدسیان|خلقت عالم نکردم جز برای پنج تن| گفت [[جبرییل|جبریل]] امین یارب چه باشد نامشان|این ندا آمد در آندم از خدای پنج تن| [[فاطمه]] هست و دو فرزند پدر با همسرش|جملگی گردید اینک آشنای پنج تن| خلقت عالم طفیل هستی آنان بود|هم [[شفاعت]] در جزا باشد جزای پنج تن| گر غم و اندوه در دل داری‌ای [[شیعه]] کنون|رو بزن دست [[توسل]] بر ولای پنج تن|‌ای دریغا با چنین جاه و مقام و مزلت|بُد فزون از عالمی رنج و عنای پنج تن| آه و واویلا که احمد در احد مجروع شد|گوهر دندان شکست از مصطفای پنج تن| پهلوی [[زهرا(س)|زهرا]] شکست و [[محسن بن علی (ع)|محسن]] او سقط شد|رفت از‌دار فنا خیرالنسای پنج تن| کشته شمشیر زهرآگین [[ابن ملجم|بن ملجم]] زکین|گشت در محراب [[کوفه]] مرتضای پنج تن| نی همین دادند زهرش بلکه جسمش بعد مرگ|تیرباران جفا شد مجتبای پنج تن| تشنه لب گشتی شهید و شد حریم او اسیر|در ره آئین حق گلگون قبای پنج تن| داد دشمن راس پاک او مکان کنج تنور|مطبخ [[خولی]] شدی مهمانسرای پنج تن| همچو «آهی» دیده افلاکیان و خاکیان|روز وشب گریان بود اندر عزای پنج تن<ref>دیوان آهی، ج۲، ص۱۰۲-۱۰۳-۱۰۴</ref>
}}
}}
{{پاک کن}}
{{پاک کن}}
خط ۲۱: خط ۲۱:
* [[سوگواری محرم]]
* [[سوگواری محرم]]
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس|2}}
{{پانویس|۲}}


==منابع==
==منابع==
* آهی، علی، دیوان آهی، تهران، موسسه انتشارات خزر، بی‌تا.
* آهی، علی، دیوان آهی، تهران، موسسه انتشارات خزر، بی‌تا.
* ابن بابویه، محمدبن علی، علل الشرایع، ترجمه ذهنی تهرانی، انتشارات مومنین، قم، 1380ش.
* ابن بابویه، محمدبن علی، علل الشرایع، ترجمه ذهنی تهرانی، انتشارات مومنین، قم، ۱۳۸۰ش.
* صالح، احمد، ران ملخ، تهران، انتشارات 17شهریور، آبان 1367ش.
* صالح، احمد، ران ملخ، تهران، انتشارات ۱۷شهریور، آبان ۱۳۶۷ش.