پرش به محتوا

قلب به میم: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۱۹
جز
ویراستاری
جز (حذف برچسب ویرایش)
imported>Baqer h
جز (ویراستاری)
خط ۱: خط ۱:
'''قلب به میم''' یا اِقلاب اصطلاحی در [[علم تجوید]] و به معنای تبدیل نون ساکن یا تنوین به حرف «میم» است. هرگاه نون یا تنوین ساکنه قبل از حرف باء بیایند، تبدیل به حرف «میم» می‌شوند. مانند [[انبیاء]] که هنگام تلفظ، امبیاء اداء می‌شود. اقلاب یکی از احکام نون و تنوین ساکن است و تنها مختص به همین مورد می‌باشد.  
'''قلب به میم''' یا '''اِقلاب''' اصطلاحی در [[علم تجوید]] و به معنای تبدیل نون ساکنه یا تنوین به حرف «میم» است. هرگاه نون یا تنوین ساکن قبل از حرف باء بیایند، تبدیل به حرف «میم» می‌شوند. مانند [[انبیاء]] که هنگام تلفظ، امبیاء اداء می‌شود. اقلاب یکی از احکام نون و تنوین ساکن و فقط مختص به همین مورد است.  


یکسان و متحد بودن صفات میم و نون ساکنه و راحتی در تلفظ را دلیل بر اجرای اقلاب دانسته‌اند؛ چنان‌که خارج شدن صدا از بینی به همراه غنه، فاصله بسیار کم بین دو لب و کشش آن به‌اندازه دو حرف را از شروط اقلاب ذکر کرده‌اند.
یکسان و متحد بودن صفات میم و نون ساکنه و راحتی در تلفظ را دلیل بر اجرای اقلاب دانسته‌اند؛ چنان‌که خارج شدن صدا از بینی به همراه غُنه، فاصله بسیار کم بین دو لب و کشش آن به‌اندازه دو حرف را از شروط اقلاب ذکر کرده‌اند.


==معرفی اجمالی==
==معرفی اجمالی==
قلب به میم یا اِقلاب در لغت به معنای روی برگرداندن<ref>بستانی، فرهنگ ابجدی، ۱۳۷۵ش، ص۱۱۴. </ref> و دگرگون کردن چیزی از صورت اصلی خود است<ref>موسوی بلده، حلیه القرآن، ۱۳۷۶ش، ص۸۶.</ref> و در اصطلاح علم [[علم تجوید]]<ref>الصراف، الجدید فی علم التجوید، ۱۴۲۸ق، ص۶۱.</ref> و [[علم قرائت]] به معنای تبدیل کردن نون ساکن و تنوین به حرف «میم» است؛<ref>حبیبی، شهیدی، روان‌خوانی و تجوید قرآن کریم، ۱۳۸۹ش، ص۱۵۵.</ref> بدین ترتیب که هرگاه تنوین یا نون ساکن قبل از حرف «باء» قرار بگیرد به اتفاق تمام علمای علم قرائت،<ref>العبد، المیزان فی احکام تجوید القرآن، ۲۰۱۰م، ص۱۲۱.</ref> تبدیل به «میم» شده<ref>بیگلری، سر البیان، ۱۳۶۴ش، ص۱۹۳.</ref> و میم ایجاد شده به واسطه [[ادغام]]<ref>میرتقی، تجوید و آواشناسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۵۰.</ref> در حرف «باء»، [[اخفاء]] گشته و با [[غنه|غُنه]] همراه می‌گردد.<ref>سیوطی، الاتقان، ۱۴۲۴ق، ص۲۴۱؛ موسوی بلده، حلیه القرآن، ۱۳۷۶ش، ص۸۶.</ref>  
قلب به میم یا اِقلاب در لغت به معنای روی برگرداندن<ref>بستانی، فرهنگ ابجدی، ۱۳۷۵ش، ص۱۱۴. </ref> و دگرگون کردن چیزی از صورت اصلی خود است<ref>موسوی بلده، حلیه القرآن، ۱۳۷۶ش، ص۸۶.</ref> و در اصطلاح [[علم تجوید]]<ref>الصراف، الجدید فی علم التجوید، ۱۴۲۸ق، ص۶۱.</ref> و [[علم قرائت]] به معنای تبدیل کردن نون ساکن و تنوین به حرف «میم» است؛<ref>حبیبی، شهیدی، روان‌خوانی و تجوید قرآن کریم، ۱۳۸۹ش، ص۱۵۵.</ref> بدین ترتیب که هرگاه تنوین یا نون ساکن قبل از حرف «باء» قرار بگیرد، به اتفاق تمام علمای علم قرائت،<ref>العبد، المیزان فی احکام تجوید القرآن، ۲۰۱۰م، ص۱۲۱.</ref> تبدیل به «میم» شده<ref>بیگلری، سر البیان، ۱۳۶۴ش، ص۱۹۳.</ref> و میم ایجاد شده به واسطه [[ادغام]]<ref>میرتقی، تجوید و آواشناسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۵۰.</ref> در حرف «باء»، [[اخفاء]] گشته و با [[غنه|غُنه]] همراه می‌گردد.<ref>سیوطی، الاتقان، ۱۴۲۴ق، ص۲۴۱؛ موسوی بلده، حلیه القرآن، ۱۳۷۶ش، ص۸۶.</ref>  


اقلاب می‌تواند در یک کلمه و یا در دو کلمه باشد؛<ref>بیگلری، سر البیان، ۱۳۶۴ش، ص۱۹۳.</ref> هر چند اقلاب در تنوین، تنها در دو کلمه واقع می‌شود؛<ref>العبد، المیزان فی احکام تجوید القرآن، ۲۰۱۰م، ص۱۲۱. </ref> لذا برخی از محققان فرقی در تلفظ بین «مِن بَعد» و «یَعتَصم بِالله» نمی‌دانند.<ref> میرتقی، تجوید و آواشناسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۵۰.</ref> به‌عنوان مثال می‌توان به «سمیع بصیر» و یا «اَنبِئهُم» اشاره کرد که در تلفظ «سمیعم بَصیر» و «اَمبِئهُم» اداء می‌شوند و همچنین مثال‌های دیگری چون [[انبیاء]]، صُم بُکم، مِن بَعد و...<ref>برای مثال‌های بیشتر رجوع کن به: الصراف، الجدید فی علم التجوید، ۱۴۲۸ق، ص۶۱.</ref> برخی معتقدند که اقلاب به عنوان یک قاعده طبیعی دستگاه تکلم محسوب می‌شود؛ چنان‌که مصداق آن در زبان فارسی نیز مشاهده می‌شود، مانند شنبه، جنبنده، انبه و....<ref>لطفی‌نیا، آموزش تجوید قرآن، سایت پایگاه جامع قرآن ایران‌صدا، تاریخ بازدید:۹۷/۱۱/۲۵.</ref>
اقلاب می‌تواند در یک کلمه و یا در دو کلمه باشد؛<ref>بیگلری، سر البیان، ۱۳۶۴ش، ص۱۹۳.</ref> هرچند، اقلاب در تنوین، تنها در دو کلمه واقع می‌شود؛<ref>العبد، المیزان فی احکام تجوید القرآن، ۲۰۱۰م، ص۱۲۱. </ref> لذا برخی از محققان فرقی در تلفظ بین «مِن بَعد» و «یَعتَصم بِالله» نمی‌دانند<ref> میرتقی، تجوید و آواشناسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۵۰.</ref> به‌عنوان مثال می‌توان به «سمیع بصیر» و یا «اَنبِئهُم» اشاره کرد که در تلفظ «سمیعم بَصیر» و «اَمبِئهُم» اداء می‌شوند و همچنین مثال‌های دیگری چون [[انبیاء]]، صُم بُکم، مِن بَعد و...<ref>برای مثال‌های بیشتر رجوع کن به: الصراف، الجدید فی علم التجوید، ۱۴۲۸ق، ص۶۱.</ref> برخی معتقدند که اقلاب به عنوان یک قاعده طبیعی دستگاه تکلم محسوب می‌شود؛ چنان‌که مصداق آن در زبان فارسی نیز مشاهده می‌شود، مانند شنبه، جنبنده و انبه.<ref>لطفی‌نیا، آموزش تجوید قرآن، سایت پایگاه جامع قرآن ایران‌صدا، تاریخ بازدید:۹۷/۱۱/۲۵.</ref>


علامت اقلاب یا ابدال، میم کوچکی است که در بعضی از چاپ‌های [[قرآن]] در بالا یا پائین نون ساکنه و تنوین که باید قلب به میم شوند، نگاشته می‌شود.<ref>بیگلری، سر البیان، ۱۳۶۴ش، ص۱۹۳.</ref>
علامت اقلاب یا ابدال، میم کوچکی است که در بعضی از چاپ‌های [[قرآن]] در بالا یا پائین نون ساکنه و تنوین که باید قلب به میم شوند، نگاشته می‌شود.<ref>بیگلری، سر البیان، ۱۳۶۴ش، ص۱۹۳.</ref>
کاربر ناشناس