عمرو بن قرظه انصاری: تفاوت میان نسخهها
جز
←در کربلا
Ahmadnazem (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Ahmadnazem (بحث | مشارکتها) جز (←در کربلا) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
==در کربلا== | ==در کربلا== | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = '''رجز عمرو بن قرظه هنگام جنگ:'''{{سخ}}{{شعر|ساده}}{{ب|قد علمت کتیبة الانصار|أنی سأحمی حوزة الذمار}}{{ب|ضرب غلام غیر نکس شاری|دون حسین مهجتی و داری}}{{پایان شعر}}<small> | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = '''رجز عمرو بن قرظه هنگام جنگ:'''{{سخ}}{{شعر|ساده}}{{ب|قد علمت کتیبة الانصار|أنی سأحمی حوزة الذمار}}{{ب|ضرب غلام غیر نکس شاری|دون حسین مهجتی و داری}}{{پایان شعر}} | ||
جنگاوران انصار میدانند، که من از قلمرو پیمانم دفاع میکنم. با ضربت جوانی که بدون سستی، جان و مالش را فدای حسین میکند.</small> | <small>{{وسط چین}}جنگاوران انصار میدانند، که من از قلمرو پیمانم دفاع میکنم.{{سخ}}با ضربت جوانی که بدون سستی، جان و مالش را فدای حسین میکند.{{پایان}}</small> | ||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۳۴</small>| تراز = چپ| عرض = ۳۳۵px| اندازه خط = ۱۴px|رنگ پسزمینه= #ffffcc| گیومه نقلقول =| تراز منبع = | |تاریخ بایگانی| منبع = <small>تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۳۴</small>| تراز = چپ| عرض = ۳۳۵px| اندازه خط = ۱۴px|رنگ پسزمینه= #ffffcc| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}}چند روز قبل از عاشورا، امام حسین (ع) توسط عمرو بن قرظه به عمر سعد پیغام داد تا شبانه با یکدیگر دیدار کنند.<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۳</ref> | ||
چند روز قبل از عاشورا، امام حسین (ع) توسط عمرو بن قرظه به عمر سعد پیغام داد تا شبانه با یکدیگر دیدار کنند.<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۳</ref> | |||
در کتاب [[لهوف]] آمده است که عمرو در روز عاشورا از امام حسین اجازه جنگ گرفت و به میدان رفت. نیز نقل شده است که هر تیری به سوی امام پرتاب میشد او خود را سپر قرار میداد تا به امام گزندی نرسد. او پیش از جان دادن، به امام گفت: آیا به عهد خود وفا کردم؟ امام فرمود: آری، تو در [[بهشت]] پیش روی من هستی. سلام مرا به [[رسول خدا]] برسان.<ref>لهوف، ص۱۰۷-۱۰۸</ref>{{سخ}}نام او در زیارت [[ناحیه مقدسه]] آمده است. | در کتاب [[لهوف]] آمده است که عمرو در روز عاشورا از امام حسین اجازه جنگ گرفت و به میدان رفت. نیز نقل شده است که هر تیری به سوی امام پرتاب میشد او خود را سپر قرار میداد تا به امام گزندی نرسد. او پیش از جان دادن، به امام گفت: آیا به عهد خود وفا کردم؟ امام فرمود: آری، تو در [[بهشت]] پیش روی من هستی. سلام مرا به [[رسول خدا]] برسان.<ref>لهوف، ص۱۰۷-۱۰۸</ref>{{سخ}}نام او در زیارت [[ناحیه مقدسه]] آمده است. | ||