کاربر ناشناس
عثمان بن عفان: تفاوت میان نسخهها
ویرایش، اصلاح عبارات، لینک دهی
جز (ویکی سازی) |
imported>M.r.seifi (ویرایش، اصلاح عبارات، لینک دهی) |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| آثار = | | آثار = | ||
}} | }} | ||
'''عثمان بن عفان''' (کشته شده در [[سال ۳۵ هجری قمری|۳۵ق]]) سومین [[خلیفه]] از [[خلفای راشدین]] نزد [[اهل سنت]] و از [[صحابه|اصحاب]] [[پیامبر اکرم]](ص). عثمان بنابر [[شورای شش نفره|شورایی]] که [[عمر بن خطاب]] پیش از مرگ خود برای انتخاب خلیفه تعیین کرد، به خلافت رسید و از [[سال ۲۳ هجری قمری|۲۳ق]].(یا[[سال ۲۴ هجری قمری|۲۴ق]].)تا هنگام کشته شدنش در سال [[سال ۳۵ هجری قمری|۳۵ق]]. حکومت کرد. او در پی یک شورش علیه شیوه حکومتیاش در [[مدینه]] به دست شورشیان کشته شد. | '''عثمان بن عفان''' (کشته شده در [[سال ۳۵ هجری قمری|۳۵ق]]) سومین [[خلیفه]] از [[خلفای راشدین]] نزد [[اهل سنت]] و از [[صحابه|اصحاب]] [[پیامبر اکرم]](ص). عثمان بنابر [[شورای شش نفره|شورایی]] که [[عمر بن خطاب]] پیش از [[مرگ]] خود برای انتخاب خلیفه تعیین کرد، به خلافت رسید و از [[سال ۲۳ هجری قمری|۲۳ق]].(یا[[سال ۲۴ هجری قمری|۲۴ق]].)تا هنگام کشته شدنش در سال [[سال ۳۵ هجری قمری|۳۵ق]]. حکومت کرد. او در پی یک شورش علیه شیوه حکومتیاش در [[مدینه]] به دست شورشیان کشته شد. | ||
==نسب، خاندان و مشخصات== | ==نسب، خاندان و مشخصات== | ||
منابع تاریخ اسلام، نسب او را چنین ضبط کردهاند: عثمان بن عفان بن ابی العاص بن امیة بن عبد شمس بن عبد مناف ابن قصی القرشی الاموی. عثمان از طایفه [[بنی امیه|بنوامیه]] است<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۷.</ref>و | منابع تاریخ اسلام، نسب او را چنین ضبط کردهاند: عثمان بن عفان بن ابی العاص بن امیة بن عبد شمس بن عبد مناف ابن قصی القرشی الاموی. عثمان از طایفه [[بنی امیه|بنوامیه]] است<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۷.</ref>و اجداد او و [[بنی هاشم|بنیهاشم]] در [[عبد مناف]] به هم میرسد.<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۸.</ref>بدین ترتیب، او از طایفه [[بنیامیه]]، شاخه ابوالعاص است.<ref>دایرةالمعارف اسلام(انگلیسی)، ذیل مدخل 'UTHMAN B. 'AFFAN.</ref>مادرش أروی از طایفه پدر او است که نسبش را چنین آوردهاند: بنت کریز بن ربیعة بن حبیب بن عبد شمس بن عبد مناف بن قصی.<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۸.</ref>مادر عثمان، فرزند ام حکیم بنت [[عبدالمطلب|عبدالمطّلب]] عمه [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]] است.<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۸.</ref> | ||
تولد عثمان را به اختلاف، سال هفتم<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۷.</ref> و ششم<ref>ابن حجر، الاصابه، ۴، ۳۷۷.</ref> [[عام الفیل]] نوشتهاند. او دو [[کنیه]] داشت: ابوعمرو و ابوعبدالله که اولی مشهورتر است.<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۷.</ref>[[رقیه بنت رسول الله|رقیه دختر پیامبر اکرم(ص)]] از همسران او است که برخی گفتهاند برای او عمرو و عبدالله را به دنیا آورد ولی هیچکدام زنده نماندند و در کودکی از دنیا رفتند.<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۷.</ref> برخی منابع، عمرو را فرزند رقیه ندانستهاند و آوردهاند که عمرو در جاهلیت از همسری دیگر برای عثمان به دنیا آمده و بدین رو کنیه عثمان در جاهلیت ابوعمرو بود و چون اسلام آورد و با رقیه ازدواج کرد، عبدالله به دنیا آمد و کنیه ابوعبدالله را بر ابوعمرو ترجیح داد.<ref>ابن جوزی، المنتظم، ۴، ۳۳۴.</ref> بنابر | تولد عثمان را به اختلاف، سال هفتم<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۷.</ref> و ششم<ref>ابن حجر، الاصابه، ۴، ۳۷۷.</ref> [[عام الفیل]] نوشتهاند. او دو [[کنیه]] داشت: ابوعمرو و ابوعبدالله که اولی مشهورتر است.<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۷.</ref>[[رقیه بنت رسول الله|رقیه دختر پیامبر اکرم(ص)]] از همسران او است که برخی گفتهاند برای او عمرو و عبدالله را به دنیا آورد ولی هیچکدام زنده نماندند و در کودکی از دنیا رفتند.<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۷.</ref> برخی منابع، عمرو را فرزند رقیه ندانستهاند و آوردهاند که عمرو در جاهلیت از همسری دیگر برای عثمان به دنیا آمده و بدین رو کنیه عثمان در جاهلیت ابوعمرو بود و چون اسلام آورد و با رقیه [[ازدواج]] کرد، عبدالله به دنیا آمد و کنیه ابوعبدالله را بر ابوعمرو ترجیح داد.<ref>ابن جوزی، المنتظم، ۴، ۳۳۴.</ref> بنابر منابع، [[امکلثوم دختر پیامبر|ام کلثوم]] دختر دیگر پیامبر اکرم(ص) نیز پس از وفات رقیه، به عقد عثمان درآمد.<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۹.</ref> منابع [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] بدین رو که دو دختر پیامبر(ص)به همسری او درآمدهاند، او را «ذوالنورین»(صاحب دو نور) خواندهاند.<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۹.</ref> | ||
{{تبارنامه بنیامیه}} | {{تبارنامه بنیامیه}} | ||
==در زمان پیامبر اکرم (ص)== | ==در زمان پیامبر اکرم (ص)== | ||
{{تاریخ صدر اسلام}} | {{تاریخ صدر اسلام}} | ||
گفتهاند که عثمان به دعوت [[ابوبکر]]، در [[مکه]] اسلام آورد.<ref>ذهبی، اسدالغابه، ۳، ۴۸۱.</ref>سال دقیق اسلام آوردن عثمان به درستی | گفتهاند که عثمان به دعوت [[ابوبکر]]، در [[مکه]] اسلام آورد.<ref>ذهبی، اسدالغابه، ۳، ۴۸۱.</ref>سال دقیق اسلام آوردن عثمان به درستی مشخص نیست؛ ولی گفتهاند که او در همان اوایل دعوت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] در خانه [[ارقم بن ابی ارقم]] ایمان آورده است.<ref> ابن جوزی، المنتظم، ۴، ۳۳۵.</ref> | ||
ابن سعد در طبقات اسلام آوردن عثمان را به همراه طلحه قبل از ورود پیامبر (ص) به خانه ارقم می داند.<ref>ابن سعد،طبقات الکبری، ج۳، ص۵۵</ref> | ابن سعد در کتاب طبقات الکبری، اسلام آوردن عثمان را به همراه [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]] قبل از ورود پیامبر (ص) به خانه ارقم می داند.<ref>ابن سعد،طبقات الکبری، ج۳، ص۵۵</ref> | ||
عثمان از نخستین کسانی است که از [[مکه]] به [[حبشه]] [[هجرت]] کرد.<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۸.</ref>با این که در زمان [[جنگ بدر]] در [[مدینه]] بود، در جنگ شرکت نکرد. تاریخنگاران گفتهاند علت عدم شرکت | عثمان از نخستین کسانی است که از [[مکه]] به [[حبشه]] [[هجرت]] کرد.<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۸.</ref>با این که در زمان [[جنگ بدر]] در [[مدینه]] بود، در جنگ شرکت نکرد. تاریخنگاران گفتهاند علت عدم شرکت عثمان در جنگ، بیماری همسرش [[رقیه بنت رسول الله|رقیه دختر پیامبر اکرم(ص)]] بود و شخص پیامبر او را ملزم به ماندن در [[مدینه]] کرد و رقیه در پایان همان جنگ درگذشت.<ref>نک: واقدی، المغازی، ۱، ۱۰۱؛ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۸؛ ذهبی، اسدالغابه، ۳، ۴۸۲.</ref> | ||
واقدی در المغازی گفتگویی بین [[عبدالرحمن بن عوف]] و عثمان را نقل می کند که در آن گفتگو عثمان اعتراف | واقدی در المغازی گفتگویی بین [[عبدالرحمن بن عوف]] و عثمان را نقل می کند که در آن گفتگو عثمان اعتراف میکند که در [[جنگ احد]] از جمله کسانی بود که از معرکه فرار کرد.<ref>واقدی، المغازی، ۱، ۲۷۸</ref> | ||
در سال ششم بعد از هجرت قبل از [[صلح حدیبیه]] عثمان به عنوان نماینده پیامبر اکرم (ص) جهت گفتگو با مشرکین به مکه فرستاده شد.<ref>ابن سعد، ج۲، ص۹۵ـ۹۷؛ ابن هشام، ج۲، ص۷۸۱ـ ۷۸۲؛ طبری، ج۲، ص۶۳۱ـ۶۳۲؛ حسن ابراهیم حسن، ج۱، ص۱۲۷؛ ابوالفتوح رازی، ج۱۷، ص۳۳۶ـ۳۳۷.</ref> | در سال ششم بعد از هجرت قبل از [[صلح حدیبیه]] عثمان به عنوان نماینده پیامبر اکرم (ص) جهت گفتگو با مشرکین به [[مکه]] فرستاده شد.<ref>ابن سعد، ج۲، ص۹۵ـ۹۷؛ ابن هشام، ج۲، ص۷۸۱ـ ۷۸۲؛ طبری، ج۲، ص۶۳۱ـ۶۳۲؛ حسن ابراهیم حسن، ج۱، ص۱۲۷؛ ابوالفتوح رازی، ج۱۷، ص۳۳۶ـ۳۳۷.</ref> | ||
در جریان تجهیز سپاه اسلام برای جنگ تبوک عثمان به جهت وضع مالی مناسبی که داشت از جمله افرادی بود که به تجهیز سپاه کمک های مالی قابل توجهی کرد.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ۴۷۰</ref> | در جریان تجهیز سپاه اسلام برای [[غزوه تبوک|جنگ تبوک]] عثمان به جهت وضع مالی مناسبی که داشت از جمله افرادی بود که به تجهیز سپاه کمک های مالی قابل توجهی کرد.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ۴۷۰</ref> | ||
==در عهد ابوبکر و عمر== | ==در عهد ابوبکر و عمر== | ||
عثمان در زمان [[ابوبکر]] جزء افرادی بوده است که مورد مشورت واقع می | عثمان در زمان خلافت [[ابوبکر]] جزء افرادی بوده است که مورد مشورت واقع می شد و در موضوع انتخاب والی [[بحرین]] ابوبکر نظر او را بر میگزنید.<ref>متقی هندی، کنز العمال، ۵، ۶۲۰.</ref> | ||
از دیگر | از دیگر فعالیتهای عثمان در زمان خلافت ابوبکر، نوشتن عهدنامه خلافت [[عمر بن خطاب]] به املای ابوبکر است.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۳، ۴۲۹.</ref> | ||
به گفته طبری عثمان در زمان خلافت عمر در بین مردم به عنوان جانشین او شناخته | به گفته طبری عثمان در زمان خلافت عمر در بین مردم به عنوان جانشین او شناخته میشد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۴۷۹.</ref> | ||
==خلافت== | ==خلافت== | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
{{اعضای شورای شش نفره}} | {{اعضای شورای شش نفره}} | ||
{{اصلی|شورای شش نفره}} | {{اصلی|شورای شش نفره}} | ||
عثمان بنابر [[شورای شش نفره|شورایی]] که عمر بن خطاب پیش از مرگ تعیین کرد، در سال ۲۳ق.(یا۲۴ق.)<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۴۴.</ref> به خلافت رسید و تا سال ۳۵ق. حکومت کرد.<ref>نک: دینوری، الامامة والسیاسه، ۱، ۴۴ - ۴۶؛ زرکلی، الاعلام، ۴، ۲۱۰.</ref> | عثمان بنابر [[شورای شش نفره|شورایی]] که [[عمر بن خطاب]] پیش از مرگ تعیین کرد، در سال ۲۳ق.(یا۲۴ق.)<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۴۴.</ref> به [[خلافت]] رسید و تا سال ۳۵ق. حکومت کرد.<ref>نک: دینوری، الامامة والسیاسه، ۱، ۴۴ - ۴۶؛ زرکلی، الاعلام، ۴، ۲۱۰.</ref> | ||
پیش از عمر بن | پیش از عمر بن خطاب، انتخاب خلیفه با چنین شیوهای سابقه نداشت. در ماجرای خلافت [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] پس از رحلت [[پیامبر(ص)]] عدّهای از اصحاب در [[سقیفه بنی ساعده|سقیفه]] جمع شدند و (به باور شیعه) بدون توجّه به منتخب [[واقعه غدیر|غدیر]]، [[ابوبکر]] را به خلافت برگزیدند و سپس با روشهایی خاص، از همه مردم [[بیعت]] گرفتند. استدلال آنان این بود که امر انتخاب خلیفه به مردم واگذار شده است و آنان باید درباره امام خود اظهارنظر کنند؛ امّا [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] در اواخر عمر خود در این باره تغییر رویه داد و [[عمر بن خطاب]] را به جانشینی خویش منصوب کرد. | ||
عمر بن خطّاب دو روش سابق را کنار گذاشت و روش دیگری را در پیش گرفت و با اعتراف به این که انتخاب ابوبکر با نظر مسلمانان نبود و از این پس باید با مشورت آنان باشد<ref>المصنف، ج ۵،ص۴۴۵؛ الطبقاتالکبری، ج ۳،ص۳۴۴.</ref>، شورایی متشکل از شش نفر را انتخاب کرد تا با مشاوره همدیگر، یکی را از میان خود به عنوان خلیفه برگزینند. اعضای این شورا عبارت بودند از: [[علی بن ابی طالب(ع)]]، عثمان بن عفان، [[طلحة بن عبیدالله]]، [[زبیر بن عوام]]، [[سعد بن ابی وقاص]]، [[عبدالرحمن بن عوف]].<ref>سیوطی، تاریخ خلفا،ص۱۲۹.</ref> | عمر بن خطّاب دو روش سابق را کنار گذاشت و روش دیگری را در پیش گرفت و با اعتراف به این که انتخاب ابوبکر با نظر مسلمانان نبود و از این پس باید با مشورت آنان باشد<ref>المصنف، ج ۵،ص۴۴۵؛ الطبقاتالکبری، ج ۳،ص۳۴۴.</ref>، شورایی متشکل از شش نفر را انتخاب کرد تا با مشاوره همدیگر، یکی را از میان خود به عنوان خلیفه برگزینند. اعضای این شورا عبارت بودند از: [[علی بن ابی طالب(ع)]]، عثمان بن عفان، [[طلحة بن عبیدالله]]، [[زبیر بن عوام]]، [[سعد بن ابی وقاص]]، [[عبدالرحمن بن عوف]].<ref>سیوطی، تاریخ خلفا،ص۱۲۹.</ref> | ||
=== وقایع دوره خلافت === | === وقایع دوره خلافت === | ||
گزارشهای تاریخی از نخستین اقدامات عثمان هنگام رسیدن به خلافت حاکی از آن است که او بسیاری از والیان و مقامات دستگاه خلافت را عزل و خویشاوندان خویش را بر جای آنها نصب کرد.<ref>دینوری، الاخبار الطوال، ۱۳۹.</ref> برای نمونه، در کوفه به جای [[عمار بن یاسر]]، برادر ناتنی خود ولید بن عقبه و به جای ابوموسی اشعری در | گزارشهای تاریخی از نخستین اقدامات عثمان هنگام رسیدن به خلافت حاکی از آن است که او بسیاری از والیان و مقامات دستگاه خلافت را عزل و خویشاوندان خویش را بر جای آنها نصب کرد.<ref>دینوری، الاخبار الطوال، ۱۳۹.</ref> برای نمونه، در [[کوفه]] به جای [[عمار بن یاسر]]، برادر ناتنی خود [[ولید بن عقبه]] و به جای [[ابوموسی اشعری]] در [[بصره]]، عبدالله بن عامر پسرخاله کم سن و سال خویش را نصب کرد. عثمان، [[عمرو بن عاص]] را به عنوان فرمانده [[فتوحات]] و جنگهای شمال آفریقا منصوب نمود و برادر رضاعی خود عبدالله بن ابی سرح را مسئول امور مالی(خراج و غنائم) فتوحات آن منطقه کرد؛ ولی سپس عمرو عاص را عزل و عبدالله را به جای او نشاند.<ref>دینوری، الاخبار الطوال، ۱۳۹.</ref> | ||
==== فتوحات ==== | ==== فتوحات ==== | ||
در زمان عثمان بر | در زمان عثمان بر سرزمینهای فتح شده مسلمانان افزوده شد. برای نمونه برخی از شهرهای منطقه فارس به دست عرب افتاد که فرماندهی این فتح با عثمان بن ابیالعاص بود. همچنین در سال ۲۹ هجری مناطقی از شمال آفریقا به فرماندهی عبد الله بن ابی سرح و جزیره قبرس به فرماندهی [[معاویة بن ابی سفیان|معاویة بن ابی سفیان]] فتح گشت.<ref>نک: دینوری، الاخبار الطوال، ۱۳۹.</ref> | ||
برخی مناطق، مانند شهرهای منطقه فارس ایران نیز در این دوره شورش کردند و کوشیدند استقلال خود را بازیابند؛ ولی سرکوب گشتند.<ref>نک: دینوری، الاخبار الطوال، ۱۳۹.</ref> کشته شدن یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی در زمان عثمان روی داد. به نقل منابع، یزدگرد آخرین بار در استخر با سپاه عرب رو به رو گشت و عثمان بن | برخی مناطق، مانند شهرهای منطقه فارس ایران نیز در این دوره شورش کردند و کوشیدند استقلال خود را بازیابند؛ ولی سرکوب گشتند.<ref>نک: دینوری، الاخبار الطوال، ۱۳۹.</ref> کشته شدن [[یزدگرد سوم]] آخرین پادشاه [[ساسانیان|ساسانی]] در زمان عثمان روی داد. به نقل منابع، یزدگرد آخرین بار در شهر استخر با سپاه عرب رو به رو گشت و عثمان بن ابیالعاص و عبد الله بن عاص که فرماندهان عرب در آن منطقه بودند، با او مقابله کردند. یزدگرد شکست خورد و به مرو گریخت و در ماجرایی که منابع نقل کردهاند، در آنجا، در خواب، به دست آسیابانی در مرو کشته شد.<ref>نک: دینوری، الاخبار الطوال، ۱۳۹ و ۱۴۰.</ref> | ||
====یکسانسازی مصحفها==== | ====یکسانسازی مصحفها==== | ||
{{اصلی|کتابت قرآن}} | {{اصلی|کتابت قرآن}} | ||
در زمان خلافت عثمان، با وجود | در زمان خلافت عثمان، با وجود [[مصحف|مصحفهای]] [[صحابه]] که در بعض موارد با یکدیگر اختلاف داشته و با فتوحات اسلامی و رفتن [[قرآن]] به سرزمینهای تازه گشوده، اختلافات و مشکلات بسیاری در قرائت کلمات قرآن پیش آمد. با دستور عثمان بر مبنای صحیفههای بازمانده از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و نسخههای اختصاصی از جمله نسخه [[حفصه دختر عمر بن خطاب|حفصه]] و نسخه [[زید بن ثابت]]، و با تکیه به حفظ حافظان و شهادت شاهدان، در فاصله چهار پنج سال از ۲۴ق تا قبل از ۳۰ق، سرانجام یافت و از روی آن ۵ یا ۶ نسخه عیناً استنساخ شد. دو نسخه در [[مکه]] و [[مدینه]] نگه داشته شد و ۳ یا ۴ نسخه دیگر همراه با یک حافظ قرآن که نقش معلم و راهنمای درست خوانی را داشت، به مراکز مهم جهان اسلام یعنی [[بصره]]، [[کوفه]]، [[شام]] و [[بحرین]] ارسال شد. سپس عثمان دستور داد تمام نوشتهها و نسخههای پیشین را از میان ببرند تا ریشه نزاع و اختلاف به کلی از میان برود.<ref>تاریخ قرآن، رامیار، ص۴۰۷-۴۳۱؛ خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۵</ref> | ||
===تغییر در احکام=== | ===تغییر در احکام=== | ||
عثمان در برخی موارد احکام اسلام را تغییر دارد. او در [[منا]] نماز را بر خلاف سنت رسول خدا(ص) تمام خواند و وقتی با اعتراض [[صحابه]] از جمله [[عبدالرحمان بن عوف]] روبرو شد و نتوانست به آنان جوابی بدهد، گفت: «هذا رَأی رَأَیتُهُ.» '''«این رأیی است که خود بر آن شدم!»'''<ref>تاریخ اسلام، ج۴ ص۲۶۸</ref> به گفته [[متقی هندی]] تغییر در [[وضو]] و اختلاف در وضوی شیعه و اهل سنت نیز از زمان خلافت او آغاز شد.<ref>کنزالعمال ج۹ ص۴۴۳ ح ۲۶۸۹۰</ref> او با آنکه در جایی خود میگوید پیامبر(ص) پس از شستن صورت و | عثمان در برخی موارد احکام اسلام را تغییر دارد. او در [[منا]] نماز را بر خلاف سنت رسول خدا(ص) تمام خواند و وقتی با اعتراض [[صحابه]] از جمله [[عبدالرحمان بن عوف]] روبرو شد و نتوانست به آنان جوابی بدهد، گفت: «هذا رَأی رَأَیتُهُ.» '''«این رأیی است که خود بر آن شدم!»'''<ref>تاریخ اسلام، ج۴ ص۲۶۸</ref> به گفته [[متقی هندی]] تغییر در [[وضو]] و اختلاف در [[وضو|وضوی شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] نیز از زمان [[خلافت]] او آغاز شد.<ref>کنزالعمال ج۹ ص۴۴۳ ح ۲۶۸۹۰</ref> او با آنکه در جایی خود میگوید [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] پس از شستن صورت و دستها و [[مسح]] سر، پاها را نیز مسح کرد؛<ref>المصنف فی الأحادیث والآثار ج۱ ص۱۶ </ref> اما در جای دیگر وضوی پیامبر(ع) را با شستن پاها میداند.<ref> مسند الدارمی ج۱ ص۵۴۴ </ref> | ||
حضرت علی(ع) در این باره میفرماید: | [[امام علی علیه السلام|حضرت علی(ع)]] در این باره میفرماید: | ||
::«اگر دین تابع نظر افراد بود، هرآینه کف پاها به مسح کردن سزاوارتر از روی پاها بود؛ ولی من دیدم که رسول خدا(ص) روی پاها را مسح میفرمود.»<ref>ابن ابی شیبه، المصنف فی الأحادیث والآثار ج۱ ص۲۵؛ کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال ج۹ ص۶۰۶ </ref> | ::«اگر دین تابع نظر افراد بود، هرآینه کف پاها به مسح کردن سزاوارتر از روی پاها بود؛ ولی من دیدم که رسول خدا(ص) روی پاها را مسح میفرمود.»<ref>ابن ابی شیبه، المصنف فی الأحادیث والآثار ج۱ ص۲۵؛ کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال ج۹ ص۶۰۶ </ref> | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
==شورش علیه عثمان== | ==شورش علیه عثمان== | ||
===علتیابی شورش=== | ===علتیابی شورش=== | ||
بنا بر منابع اسلامی، علت شورش علیه عثمان، تغییر نامتعارف شیوه خلفای پیشین در به کار گیری و انتصاب کارگزاران حکومتی و بیعدالتی در توزیع ثروت عمومی و منابع مالی جامعه اسلامی بود. توجه عثمان به خویشاوندان و برخودار کردن آنها از بیت المال و مناصب و امتیازات حکومتی، از همان آغاز خلافت وی آشکار شد و رفته رفته، اعتراضاتی را برانگیخت و این امر از انگیزههای اصلی قیام علیه او بود.<ref>برای نمونه نک: مقدسی، البدء و التاریخ، ۵، ۲۹۹ | بنا بر منابع اسلامی، علت شورش علیه عثمان، تغییر نامتعارف شیوه خلفای پیشین در به کار گیری و انتصاب کارگزاران حکومتی و بیعدالتی در توزیع ثروت عمومی و منابع مالی جامعه اسلامی بود. توجه عثمان به خویشاوندان و برخودار کردن آنها از [[بیت المال]] و مناصب و امتیازات حکومتی، از همان آغاز [[خلافت]] وی آشکار شد و رفته رفته، اعتراضاتی را برانگیخت و این امر از انگیزههای اصلی قیام علیه او بود.<ref>برای نمونه نک: مقدسی، البدء و التاریخ، ۵، ۲۹۹.</ref> | ||
از | مشکلات و تنگناهای اقتصادی مسلمانان در برخی مناطق مانند [[عراق]] مخالفتهای بسیاری را با خلافت عثمان برانگیخت و تبعیضهای اقتصادی و سیاسی او بر مخالفتها افزود. شاید برکناری حاکمان پیشین [[بصره]] و [[کوفه]] و نصب خویشاوندان به جای آنها، نخستین نارضایتیها را علیه عثمان برانگیخت.<ref>دایرةالمعارف اسلام(انگلیسی)، ج۱۰، ص۹۴۷، ذیل مدخل 'UTHMAN B. 'AFFAN</ref> تسلط کسانی از [[بنیامیه]] که سابقه چندانی نیز در [[اسلام]] نداشتند، بر اموال و داراییهای عمومی برای صحابه و تابعین [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] بسیار ناگوار آمد. برای نمونه، عثمان جایی به نام مهرقه در شرق [[مدینه]] را به حارث بن حکم بخشید؛ جایی که گویند وقتی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] به آنجا رسید، پایش را بر زمین زد و گفت: «اینجا نمازگاه ما و محل طلب باران و جای [[عید قربان|عید اضحی]] و [[عید فطر]] ما است. اینجا را خراب مکنید و از آن کرایه مگیرید. نفرین [[خدا]] بر کسی باد که از بازار ما چیزی بکاهد.» دیگر اینکه عثمان [[فدک]] را، به [[مروان بن حکم]] داد و [[خمس]] غنیمتهای آفریقا را به او بخشید. این ماجرا چنان بر برخی مسلمانان سخت آمد که عبد الرحمن بن حنبل جمحی، شعری در نکوهش و مذمت او سرود.<ref>البدء و التاریخ، ۵، ۲۰۰.</ref> همچنین بنابر منابع، عثمان، چهار صد هزار درهم از این غنیمتها را به عبدالله بن خالد بن اسید بن رافع و صد هزار درهم را به [[حکم بن ابیالعاص|حکم بن ابی العاص]] اختصاص داد.<ref>البدء و التاریخ، ۵، ۲۰۰.</ref> | ||
از گزارشهای برخی منابع برمیآید که روش عثمان در زمان [[عمر بن خطاب|عمر]] یا پیش از آن آغاز شده بود؛ ولی مردم به دلایلی از جمله ترس از سرکوب، نتوانستند اعتراض کنند. به تصریح این گزارشها، مردم بر کارهایی از عثمان خرده میگرفتند که اگر [[عمر بن خطاب]] انجام میداد، بر او خرده نمیگرفتند و این بدان سبب بود که مردم از عمر میترسیدند. عمر اعتراضات را سرکوب میکرد؛ ولی عثمان نرمخو بود و همین مسئله موجب گشت تا اعتراضات علیه او آشکار گردد و بالا بگیرد.<ref>نک: امامت وسیاست/ترجمه،ص۴۸.</ref> از [[عبدالله بن عمر]] نقل کردهاند که «بر عثمان کارهایی را عیب گرفتند که اگر عمر آنها را انجام میداد بر او عیب نمیگرفتند.»<ref>نک: امامت وسیاست/ترجمه،ص۴۸.</ref> از خود عثمان نیز نقل کردهاند که در اوایل آغاز اعتراضات به [[منبر]] رفت و گفت: «ای مردم [[مهاجرین|مهاجر]] و [[انصار]]!... سوگند به خدا، شما کارهایی را بر من عیب میگیرید که در مورد فرزند خطاب نیز میگرفتید، لیکن وی شما را قلع و قمع میکرد و درهم میکوفت. هیچ کس جرئت نداشت به او خیره نگاه کند.»<ref>امامت وسیاست/ترجمه،ص۴۹.</ref> | |||
====عزل و نصبهای سیاسی==== | ====عزل و نصبهای سیاسی==== | ||
عثمان، عمار یاسر را از امارت کوفه عزل کرد و برادر مادری خود ولید بن عقبة بن ابی معیط را به فرمانروایی کوفه گماشت، ابو موسی اشعری را از امارت بصره برداشت و عبد الله بن عامر بن کریز پسر دایی خود را که نوجوانی بود به حکومت آنجا گماشت و عمرو بن عاص را | عثمان، [[عمار بن یاسر|عمار یاسر]] را از امارت [[کوفه]] عزل کرد و برادر مادری خود [[ولید بن عقبه|ولید بن عقبة بن ابی معیط]] را به فرمانروایی کوفه گماشت، [[ابوموسی اشعری|ابو موسی اشعری]] را از امارت [[بصره]] برداشت و عبد الله بن عامر بن کریز پسر دایی خود را که نوجوانی بود به حکومت آنجا گماشت و [[عمرو بن عاص سهمی|عمرو بن عاص]] را فرمانده سپاه مصر قرار داد و عبد الله بن ابی سرح را بر خراج مصر گماشت که او هم برادر رضاعی عثمان بود. سپس عمرو بن عاص را از سالاری جنگ عزل کرد و هر دو شغل را به عبد الله بن ابی سرح سپرد.<ref>دینوری، اخبارالطوال/ترجمه، ص۱۷۴</ref> | ||
برخی از این | برخی از این افراد در نظر مسلمانان پایبندی چندانی به [[اسلام|آیین اسلام]] و میراث معنوی پیامبر اکرم(ص) نداشتند. طبق نقل منابع، چند تن که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]] آنها از [[مدینه]] تبعید کرده بود، در زمان عثمان و به خواست او به این شهر بازگشتند و به مقام حکومتی رسیدند. برای مثال، عثمان، خویشاوند خود حکم بن ابی العاص را از تبعید بازگرداند و فرزند او [[مروان بن حکم|مروان]] را مشاور خود کرد.<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۳۸۸.</ref> مروان در برخی فتنههای سالهای بعد دخالت مستقیم داشت. پیامبر حکم بن ابی العاص را از آن رو تبعید کرده بود که گفتهاند اسرار او را فاش میکرد.<ref>البدء و التاریخ، ۵، ۲۰۰.</ref> برخی برآنند که مروان که داماد عثمان نیز بوده، بر رفتار او تاثیر زیادی داشته و بسیاری از تصمیمات اشتباه عثمان ناشی از القائات و جوسازیهای [[مروان بن حکم|مروان]] بوده است.{{مدرک}} به هر حال، وجود مروان در یک مقام حکومتی بالا نارضایتیهای بسیاری را در میان مسلمانان و به خصوص [[صحابه]] تاثیرگذار موجب شد. | ||
[[عبد الله بن ابی سرح]]، برادر رضاعی عثمان، که والی مصر شده بود،<ref>دینوری، الاخبار الطوال، ۱۳۹.</ref> سابقه خوبی در اسلام نداشت. گفتهاند که او مدتی در مدینه کاتب وحی بود، ولی مرتد شد و به قریش پیوست. حتی | [[عبد الله بن ابی سرح]]، برادر رضاعی عثمان، که والی مصر شده بود،<ref>دینوری، الاخبار الطوال، ۱۳۹.</ref> سابقه خوبی در [[اسلام]] نداشت. گفتهاند که او مدتی در [[مدینه]] [[کاتب وحی]] بود، ولی [[ارتداد|مرتد]] شد و به [[قریش]] پیوست. حتی آیه ۹۳ [[سوره انعام]] در مذمت او نازل شد.<ref>نک: ابن عبد البر، الاستیعاب، ۱، ۶۹.</ref>او با توجه به آشناییاش با روحیات [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]] به [[قریش]] برای مواجهه با آن حضرت مشورت میداد.<ref>نک: واقدی، مغازی، ۲، ۷۸۷.</ref> پیامبر در [[فتح مکه]] فرمان قتل او را صادر کرده بود ولی او به عثمان پناه آورد و در موقعیتی مناسب به حضور پیامبر رسید و با شفاعت عثمان بخشیده شد<ref>ابن اثیر، اسدالغابه، ۲، ۲۴۹.</ref> هرچند به ظاهر، پیامبر چندان از این بخشیدن رضایت نداشته است. منابع نقل کردهاند که عثمان به حضور پیامبر رسید و درخواست عفو عبدالله را مطرح کرد و پیامبر هیچ نگفت و سرانجام با تکرار این درخواست او را بخشید؛ ولی خطاب به یارانش که نزدیک او بودند گفت که چرا پیش از آن که من او را عفو کنم، یکی از شما او را نکشت.<ref>واقدی، مغازی، ۲، ۸۵۶.</ref> | ||
[[ولید بن عقبه]] خویشاوند و فرماندار عثمان در کوفه حتی ظواهر اسلامی را رعایت نمیکرد. او نماز صبح را از روی مستی چهار رکعت خواند و به کسانی که در مسجد حضور داشتند، گفت: اگر | [[ولید بن عقبه]] خویشاوند و فرماندار عثمان در [[کوفه]] حتی ظواهر اسلامی را رعایت نمیکرد. او [[نماز صبح]] را از روی مستی چهار رکعت خواند و به کسانی که در [[مسجد]] حضور داشتند، گفت: اگر میخواهید بیشتر بخوانم. ماجرای [[شرابخواری]] ولید به گوش همگان رسید؛ ولی عثمان [[حد شرعی|حد]] نوشیدن شراب، را بر وی جاری نکرد.<ref>امامت و سیاست/ترجمه،ص:۵۴.</ref> ولید کسی بود که در زمان پیامبر اکرم(ص) [[آیه نبأ|آیه ششم سوره حجرات]] درباره او نازل گشت که در این آیه، او «فاسق» خوانده شده است.<ref>نک: طبری، تفسیر جامع البیان، ۲۶، ۷۸.</ref> | ||
سرانجام عثمان در یک اقدام دیرهنگام و تحت فشار مسلمانان، ولید را از حکومت کوفه برداشت و سعید بن عاص را جانشین او کرد؛ اما عملکرد سعید اوضاع را بحرانیتر کرد. او در عمل و گفتار بیان میداشت که عراق ملک قریش و | سرانجام عثمان در یک اقدام دیرهنگام و تحت فشار مسلمانان، ولید را از حکومت کوفه برداشت و سعید بن عاص را جانشین او کرد؛ اما عملکرد سعید اوضاع را بحرانیتر کرد. او در عمل و گفتار بیان میداشت که عراق ملک [[قریش]] و [[بنیامیه]] است. برخی [[صحابه]] و بزرگان از جمله [[مالک اشتر]] به رفتار او اعتراض کردند ولی این اعتراضات سودی نداشت و تنها به درگیری بیشتر میان سعید و آنان و اعتراضات گستردهتری انجامید. عثمان به هواخواهی والی خود، رهبران اعتراضات را به [[شام]] تبعید کرد. در میان آنان شماری از بزرگان کوفه از جمله مالک اشتر و [[صعصعة بن صوحان|صَعْصَعَةِ بْنِ صُوحان]] جای داشتند. | ||
===شرح ماجرای شورش=== | ===شرح ماجرای شورش=== | ||
روش عثمان در حکومتداری و مسلط کردن ناشایستگان بر شهرها و ولایات مملکت اسلامی و بزرگان و صحابه، سرانجام اعتراضات گستردهای را برانگیخت. معترضان بارها با نامه یا به صورت حضوری، اعتراض خود را به گوش او رساندند. عثمان با آنها گفت و گو کرد و وعدههایی مبنی بر اصلاح امور به آنان داد؛ ولی اقدامات او چندان جدی نبود که موجب اقناع گردد. او با | روش عثمان در حکومتداری و مسلط کردن ناشایستگان بر شهرها و ولایات مملکت اسلامی و بزرگان و صحابه، سرانجام اعتراضات گستردهای را برانگیخت. معترضان بارها با نامه یا به صورت حضوری، اعتراض خود را به گوش او رساندند. عثمان با آنها گفت و گو کرد و وعدههایی مبنی بر اصلاح امور به آنان داد؛ ولی اقدامات او چندان جدی نبود که موجب اقناع گردد. او با افراد زیادی مشور کرد ولی به ظاهر، تنها به مشورتهای خویشان خود مانند [[مروان بن حکم]] و [[معاویة بن ابیسفیان|معاویه]] عمل میکرد.<ref>درباره مشورت با معاویه نک: امامت وسیاست/ترجمه،ص۵۲.</ref>در آغاز اعتراضات که یک بار عثمان به منبر رفت و به اشتباهات خود اعتراف و نزد مردم خطاب به پیشگاه الهی [[توبه]] کرد و از مردم عذر خواست، مروان بن حکم او را از اعتراف بازداشت و گفت توبهات را بشکن و از کسی عذر مخواه و کارهای عثمان پس از این واقعه نشان میدهد که او به این سخن مروان عمل کرده است.<ref>نک: امامت و سیاست/ترجمه، ۵۳.</ref> | ||
====نامه اعتراضی صحابه==== | ====نامه اعتراضی صحابه==== | ||
پس از آن که مردم از تغییر روش عثمان ناامید شدند، برخی از آنان که عدهای از اصحاب پیامبر(ص) نیز در میانشان بود، در نامهای خطاب به عثمان به مواردی اشاره کردند که به باور آنان او، سنت رسول خدا(ص) و دو خلیفه پیشین را نقض کرده بود. بعضی از آن موارد عبارت بود از: بخشیدن خمس افریقا به [[مروان بن حکم|مروان بن حکم]] در حالی که در آن خمس حق خدا و رسول(ص) او وجود داشت، ساختن هفت ساختمان در مدینه، ساختن خانهای برای همسرش نائله، ساختن خانهای برای عایشه، ساختن خانهای از چوب برای مروان که به صورت قصر ساخته شده بود، قرار دادن اموال خدا در دست مروان و دیگران، دادن سرپرستی شهرها و سرزمینها به دست اطرافیانش و بخشش به غلامان و کودکان بنی امیه که هیچ گونه وابستگی و همراهی با رسول خدا(ص) نداشتهاند، گماشتن ولید بن عقبه به فرمانداری کوفه که شریعت و احکام اسلام را در ظاهر نیز رعایت نمیکرد و [[شرابخواری]] او محرز گشت ولی عثمان حد نوشیدن شراب را بر وی جاری نکرد، دوری از مهاجران و انصار به طوری که آنان را بر هیچ کاری نمیگمارد و با آنان مشورت نمیکرد، قرق کردن زمینهای اطراف مدینه، دادن زمینها و آذوقهها و بخششهای بسیار به کسانی که هیچ گونه همراهی و هم صحبتی با رسول خدا(ص) نداشتند و عوض کردن خیزران [چوبی نرم بود و ایجاد درد نمیکرد] و استفاده از تازیانه [که بسیار دردآور و گزنده است] برای تنبیه مسلمانان. | پس از آن که مردم از تغییر روش عثمان ناامید شدند، برخی از آنان که عدهای از اصحاب پیامبر(ص) نیز در میانشان بود، در نامهای خطاب به عثمان به مواردی اشاره کردند که به باور آنان او، سنت رسول خدا(ص) و دو خلیفه پیشین را نقض کرده بود. بعضی از آن موارد عبارت بود از: بخشیدن خمس افریقا به [[مروان بن حکم|مروان بن حکم]] در حالی که در آن خمس حق خدا و رسول(ص) او وجود داشت، ساختن هفت ساختمان در مدینه، ساختن خانهای برای همسرش نائله، ساختن خانهای برای عایشه، ساختن خانهای از چوب برای مروان که به صورت قصر ساخته شده بود، قرار دادن اموال خدا در دست مروان و دیگران، دادن سرپرستی شهرها و سرزمینها به دست اطرافیانش و بخشش به غلامان و کودکان بنی امیه که هیچ گونه وابستگی و همراهی با رسول خدا(ص) نداشتهاند، گماشتن ولید بن عقبه به فرمانداری کوفه که شریعت و احکام اسلام را در ظاهر نیز رعایت نمیکرد و [[شرابخواری]] او محرز گشت ولی عثمان حد نوشیدن شراب را بر وی جاری نکرد، دوری از مهاجران و انصار به طوری که آنان را بر هیچ کاری نمیگمارد و با آنان مشورت نمیکرد، قرق کردن زمینهای اطراف مدینه، دادن زمینها و آذوقهها و بخششهای بسیار به کسانی که هیچ گونه همراهی و هم صحبتی با رسول خدا(ص) نداشتند و عوض کردن خیزران [چوبی نرم بود و ایجاد درد نمیکرد] و استفاده از تازیانه [که بسیار دردآور و گزنده است] برای تنبیه مسلمانان. |