Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۱۵
ویرایش
imported>Mortezanazarzadeh (←منابع) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''قیاس'''، اصطلاحی در علم [[اصول فقه]]، به معنای جاریکردن [[حکم شرعی|حکم شرعیِ]] یک موضوع بر موضوعی مشابه که حکمی درباره آن در متون دینی نیست. قیاس اقسام مختلفی دارد که برخی از آنها عبارتند از: قیاس مَنصوص العله، قیاس مُستَنبَطُ العله، قیاس اولویت و | '''قیاس'''، اصطلاحی در علم [[اصول فقه]]، به معنای جاریکردن [[حکم شرعی|حکم شرعیِ]] یک موضوع بر موضوعی مشابه که حکمی درباره آن در متون دینی نیست. قیاس اقسام مختلفی دارد که برخی از آنها عبارتند از: قیاس مَنصوص العله، قیاس مُستَنبَطُ العله، قیاس اولویت و تنقیح مناط. در خصوص قیاس مُستَنبَطُ العله، میان عالمان [[امامیه|شیعه]] و [[سنی]] اختلاف نظر وجود دارد. شیعیان با تکیه بر روایات [[ائمه]]، آن را معتبر نمیدانند؛ اما اهل سنت برای آن اعتبار قائلند. نخستین کسی که از قیاس به صورت گسترده در [[فقه]] استفاده کرد، [[ابوحنیفه]] بود. بیشتر عالمان شیعه، قیاس مَنصوص العله، قیاس اولویت و تنقیح مناط را معتبر میدانند. | ||
==تعریف== | ==تعریف== | ||
در [[علم اصول]]، به جاریکردن [[حکم شرعی|حکم | در [[علم اصول]]، به جاریکردن [[حکم شرعی|حکم شرعی]] یک موضوع بر موضوعی مشابه که حکمی درباره آن در متون دینی نیست، قیاس میگویند. برای مثال، در متون دینی، آمده است که آشامیدن [[شراب]] انگور [[حرام]] است؛ اما حکم شراب خرما بیان نشده است. اگر به این دلیل که شراب خرما مانند شراب انگور مستکننده است، [[نوشیدن شراب]] خرما را نیز حرام دانستیم، از قیاس استفاده کردهایم.<ref>مشکینی، اصطلاحات الأصول و معظم أبحاثها، ۱۳۷۴ش، ص۲۲۶.</ref> | ||
باید توجه داشت که معنای قیاس در | باید توجه داشت که معنای قیاس در دانشهای [[اصول]] و [[فقه]]، با معنای آن در دانش [[منطق]] تفاوت دارد؛ قیاس اصولی به معنای تمثیل در منطق است. در منطق قیاس منطقی را شکل استدلالی معتبری میدانند؛ اما برای قیاس اصولی یا تمثیل، اعتبار قائل نیستند.<ref>مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگنامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۶۵۱.</ref> | ||
===ارکان قیاس=== | ===ارکان قیاس=== | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
#فرع: موضوعی مشابه با اصل که حکم شرعیاش در متون دینی بیان نشده است؛ مانند شراب خرما در مثال بالا؛ | #فرع: موضوعی مشابه با اصل که حکم شرعیاش در متون دینی بیان نشده است؛ مانند شراب خرما در مثال بالا؛ | ||
#علت یا جامع: شباهتی که بین اصل و فرع وجود دارد؛ مانند مستکنندگی در مثال بالا؛ | #علت یا جامع: شباهتی که بین اصل و فرع وجود دارد؛ مانند مستکنندگی در مثال بالا؛ | ||
#حکم: حکمی | #حکم: حکمی شرعی اصل که میخواهیم آن را برای فرع هم جاری کنیم؛ مانند حرامبودن شراب انگور در مثال بالا.<ref>ولایی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ۱۳۸۷ش، ص۲۷۷.</ref> | ||
==اقسام قیاس== | ==اقسام قیاس== | ||
اقسام متعددی برای قیاس ذکر کردهاند که برخی از معروفترین و پر کاربردترین آنها عبارتند از: | اقسام متعددی برای قیاس ذکر کردهاند که برخی از معروفترین و پر کاربردترین آنها عبارتند از: | ||
*'''قیاس مَنصوص العله''': به قیاسی گفته میشود که علتِ حکمِ «اصل» (موضوع اصلی) در حکم آن آمده است؛ برای مثال اگر در [[روایت|روایتی]] آمده باشد که شراب انگور نخورید؛ زیرا که مستکننده است، معلوم میشود که علت حرمت آن، مستکنندگی است. از | *'''قیاس مَنصوص العله''': به قیاسی گفته میشود که علتِ حکمِ «اصل» (موضوع اصلی) در حکم آن آمده است؛ برای مثال اگر در [[روایت|روایتی]] آمده باشد که شراب انگور نخورید؛ زیرا که مستکننده است، معلوم میشود که علت حرمت آن، مستکنندگی است. از این نتیجه میشود که هر چیز دیگری هم که مستکننده باشد، [[حرام]] است. به این قیاس، قیاس جَلِی یا مُصَرّح العله هم گفته میشود؛<ref>حسینی، الدلیل الفقهی، ۲۰۰۷م، ص۲۵۱، ۲۵۲.</ref> | ||
*'''قیاس مُستَنبَطُ العله''': در قیاس مستنبط العله علت حکم در «اصل»، نیامده است؛ اما [[فقیه]] علت آن را حدس زده است. نام دیگر این قیاس، قیاس خفی است؛<ref> | *'''قیاس مُستَنبَطُ العله''': در قیاس مستنبط العله علت حکم در «اصل»، نیامده است؛ اما [[فقیه]] علت آن را حدس زده است. نام دیگر این قیاس، قیاس خفی است؛<ref>حسینی، الدلیل الفقهی، ۲۰۰۷م، ص۲۵۱، ۲۵۲.</ref> | ||
*'''قیاس اولویت''': در این گونه از قیاس، علت حکم اصل، به صورت قویتری در «فرع» وجود دارد؛ از این رو اگر حکم اصل، [[حرمت]] باشد، به صورت قویتری حکم «فرع» حرام است و اگر حکم اصل [[وجوب]] باشد، با قطعیت بیشتری حکم فرع را باید واجب دانست؛ مثلا در قرآن آمده است که به پدر و مادر، «اُفّ» (واژه اهانتآمیز)، نگویید.<ref>سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref> از حرامبودن حکم «اُفّ»گفتن به پدر و مادر، با قطعیت بیشتری فهمیده میشود که زدن | *'''قیاس اولویت''': در این گونه از قیاس، علت حکم اصل، به صورت قویتری در «فرع» وجود دارد؛ از این رو اگر حکم اصل، [[حرمت]] باشد، به صورت قویتری حکم «فرع» حرام است و اگر حکم اصل [[وجوب]] باشد، با قطعیت بیشتری حکم فرع را باید واجب دانست؛ مثلا در قرآن آمده است که به پدر و مادر، «اُفّ» (واژه اهانتآمیز)، نگویید.<ref>سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref> از حرامبودن حکم «اُفّ»گفتن به پدر و مادر، با قطعیت بیشتری فهمیده میشود که زدن آنها نیز حرام است؛ چرا که زدن پدر و مادر، بدتر از گفتن کلمه اهانتآمیز به آنها است.<ref>حسینی، الدلیل الفقهی، ۲۰۰۷م، ص۲۵۱، ۲۵۲.</ref> | ||
*''' | *'''تنقیح مناط''': نوعی قیاس است که در آن با بررسی ویژگیهای موضوعی که درباره آن حکمی شرعی وجود دارد و کشف ویژگیهایی که در حکم نقش دارند، ملاک حکم شناخته میشود و درباره هر موضوعی که آن ملاک را داشته باشد، آن حکم هم جاری میشود.<ref>جناتی، جایگاه قیاس در منابع اجتهاد، ۱۳۶۸ش، ص۹۶.</ref> برخی گفتهاند: تنقیح مناط از اقسام قیاس نیست.<ref>جناتی، جایگاه قیاس در منابع اجتهاد، ۱۳۶۸ش، ص۹۶.</ref> | ||
==دیدگاههای مذاهب اسلامی== | ==دیدگاههای مذاهب اسلامی== | ||
مسئله قیاس از اختلافات نظری معروف میان [[امامیه|شیعه]] و [[اهل سنت]]، است. در مذهب شیعه، به جهت وجود [[روایات]] فراوانی از [[ائمه]] که به شدت از قیاس نهی کرده است، قیاس معتبر نیست؛ برای نمونه در [[تحف العقول]] به نقل از [[حضرت علی(ع)]] آمده است: «...در دین قیاس نکنید؛ چرا که دین قیاسپذیر نیست.»<ref>ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۵.</ref>؛ همچنین از امام صادق(ع) نقل شده است که اگر در [[سنت]] قیاس شود، دین نابود میشود؛<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۷.</ref> اما اهل سنت آن را معتبر میدانند. نخستین کسی که قیاس را به صورت گسترده در فقه به کار گرفت، [[ابوحنیفه]] بود؛ البته گفتهاند: پیش از او نیز استفاده از قیاس سابقه داشته است؛ برای مثال خلفای اول و دوم و سوم، در موضوعاتی که حکمی درباره آنها وجود نداشت، از قیاس استفاده میکردند؛<ref>جناتی، | مسئله قیاس از اختلافات نظری معروف میان [[امامیه|شیعه]] و [[اهل سنت]]، است. در مذهب شیعه، به جهت وجود [[روایات]] فراوانی از [[ائمه]] که به شدت از قیاس نهی کرده است، قیاس معتبر نیست؛ برای نمونه در [[تحف العقول]] به نقل از [[حضرت علی(ع)]] آمده است: «...در دین قیاس نکنید؛ چرا که دین قیاسپذیر نیست.»<ref>ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۵.</ref>؛ همچنین از امام صادق(ع) نقل شده است که اگر در [[سنت]] قیاس شود، دین نابود میشود؛<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۷.</ref> اما اهل سنت آن را معتبر میدانند. نخستین کسی که قیاس را به صورت گسترده در فقه به کار گرفت، [[ابوحنیفه]] بود؛ البته گفتهاند: پیش از او نیز استفاده از قیاس سابقه داشته است؛ برای مثال خلفای اول و دوم و سوم، در موضوعاتی که حکمی درباره آنها وجود نداشت، از قیاس استفاده میکردند؛<ref>جناتی، جایگاه قیاس در منابع اجتهاد، ۱۳۶۸ش، ص۷۱، ۷۲.</ref> | ||
با توجه به آنکه قیاس اقسام مختلف دارد، باید توجه داشت که مسئله اصلی مورد اختلاف، قیاس مستنبط العله است که امری ظنی است؛<ref>جناتی، | با توجه به آنکه قیاس اقسام مختلف دارد، باید توجه داشت که مسئله اصلی مورد اختلاف، قیاس مستنبط العله است که امری ظنی است؛<ref>جناتی، جایگاه قیاس در منابع اجتهاد، ۱۳۶۸ش، ص۹۲.</ref> بیشتر [[فقیه|فقیهان]] شیعه، قیاس اولویت، قیاس منصوص العله و تنقیح مناط را معتبر میدانند.<ref>جناتی، جایگاه قیاس در منابع اجتهاد، ۱۳۶۸ش، ص۹۲.</ref> | ||
==مناظره امام صادق(ع) درباره قیاس== | ==مناظره امام صادق(ع) درباره قیاس== | ||
[[شیخ مفید]] در کتاب [[الاختصاص|اختصاص]]، شکلگیری مناظرهای میان [[ابوحنیفه]] و [[امام صادق(ع)]] را درباره قیاس، گزارش داده است. استدلالهای امام صادق در این مناظره به شرح زیر است: | [[شیخ مفید]] در کتاب [[الاختصاص|اختصاص]]، شکلگیری مناظرهای میان [[ابوحنیفه]] و [[امام صادق(ع)]] را درباره قیاس، گزارش داده است. استدلالهای امام صادق در این مناظره به شرح زیر است:{{سخ}} | ||
«امام صادق گفت: ای ابوحنیفه از نظر شما [[زنا]] مهمتر است یا قتل | «امام صادق گفت: ای ابوحنیفه از نظر شما [[زنا]] مهمتر است یا قتل نفس؟ او گفت: البته که قتل نفس. امام گفت: پس چرا خداوند درباره قتل نفس، شهادت دو نفر را کافی دانسته است؛ اما در زنا وجود چهار شاهد را لازم دانسته است؟ این چگونه با قیاس توجیه میشود؟{{سخ}} | ||
ای ابوحنیفه ترک [[روزه]] بدتر است یا ترک [[نماز]]؟ گفت: البته که ترک نماز. امام گفت: پس چرا زن باید قضای روزههای ایام [[حیض|حیضش]] را به جا بیاورد، ولی قضای نمازهایش بر او [[واجب]] نیست؟ این چگونه با قیاس توجیه میشود؟{{سخ}} | |||
وای بر تو ای ابوحنیفه زنان در تجارت ضعیفترند یا مردان؟ گفت: البته که زنان. امام گفت: پس چرا خداوند از [[ارث]] برای زن یک سهم قرارداده است، ولی برای مرد دو سهم ؟ این چگونه با قیاس توجیه میشود؟{{سخ}} | |||
ای ابوحنیفه مدفوع انسان پلیدتر است یا [[منی]] او؟ گفت: البته که مدفوع. امام گفت: پس چرا خداوند برای تطهیر از مدفوع آبکشی را کافی دانسته است؛ اما برای منی [[غسل]] را لازم دانسته است؟ این چگونه با قیاس توجیه میشود؟»<ref>شیخ مفید، الاختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۱۸۹، ۱۹۰.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس۲}} | {{پانویس۲}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
*قرآن کریم. | *قرآن کریم. | ||
*ابن شعبه حرانی، حسن بن | *ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق/۱۳۶۳ش. | ||
*جناتی، محمدابراهیم، «جایگاه قیاس در منابع اجتهاد»، کیهان اندیشه، ش۲۶، ۱۳۶۸ش. | *جناتی، محمدابراهیم، «جایگاه قیاس در منابع اجتهاد»، کیهان اندیشه، ش۲۶، ۱۳۶۸ش. | ||
* | *حسینی، محمد، الدلیل الفقهی تطبیقات فقهیة لمصطلحات علم الأصول، دمشق، مرکز ابن ادریس للدراسات الفقهیه، چاپ اول، ۲۰۰۷م. | ||
*کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق و تصحیح | *کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق و تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | ||
* | *مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگنامه اصول فقه، قم، چاپ اول، ۱۳۸۹ش. | ||
* | *مشکینی اردبیلی، علی، اصطلاحات الأصول و معظم أبحاثها، قم، بینا، چاپ ششم، ۱۳۷۴ش. | ||
* | *مفید، محمد بن محمد، الإختصاص، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | ||
* | *ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران، نشر نی، چاپ ششم، ۱۳۸۷ش. | ||
{{اصطلاحات فقهی}} | {{اصطلاحات فقهی}} | ||