کاربر ناشناس
فرعون: تفاوت میان نسخهها
بخش فرعون د ر تورات
imported>Saeedzamani (ارجاعات به منابع انگلیسی) |
imported>Saeedzamani (بخش فرعون د ر تورات) |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
لفظ فرعون ۷۴ بار در قرآن ذکر شده است<ref>حریری، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، ۱۳۸۴ ش، ص۲۸۳</ref> که همه موارد به فرعون زمان موسی اشاره دارد و فرمانروای مصر در زمان [[حضرت یوسف علیهالسلام|حضرت یوسف]] به ملک یاد شده است.<ref>شعرانی و قریب، نثر طوبی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۳.</ref> | لفظ فرعون ۷۴ بار در قرآن ذکر شده است<ref>حریری، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، ۱۳۸۴ ش، ص۲۸۳</ref> که همه موارد به فرعون زمان موسی اشاره دارد و فرمانروای مصر در زمان [[حضرت یوسف علیهالسلام|حضرت یوسف]] به ملک یاد شده است.<ref>شعرانی و قریب، نثر طوبی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۳.</ref> | ||
==شیوه حکومتی فرعون== | ==فرعون در قرآن== | ||
===شیوه حکومتی فرعون=== | |||
فرعون در قرآن، پادشاهی مستبد معرفی شده که برای خود خدایانی جز خدای واحد داشته و آنها را میپرستیده<ref>سوره اعراف، آیه ۱۲۷</ref> و در عین حال خود ادعای خدائی داشته است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج۸، ص۲۲۲</ref> البته از عبارت «أَنَا رَبُّکمُ الْأَعْلی»<ref> سوره نازعات، آیه ۲</ref> که قرآن از زبان او خطاب به مصریان نقل میکند برمیآید که او خود را رب و پروردگار مردم مصر میپنداشت نه خدای مطلق.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج۸، ص۲۲۳</ref> | فرعون در قرآن، پادشاهی مستبد معرفی شده که برای خود خدایانی جز خدای واحد داشته و آنها را میپرستیده<ref>سوره اعراف، آیه ۱۲۷</ref> و در عین حال خود ادعای خدائی داشته است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج۸، ص۲۲۲</ref> البته از عبارت «أَنَا رَبُّکمُ الْأَعْلی»<ref> سوره نازعات، آیه ۲</ref> که قرآن از زبان او خطاب به مصریان نقل میکند برمیآید که او خود را رب و پروردگار مردم مصر میپنداشت نه خدای مطلق.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج۸، ص۲۲۳</ref> | ||
خط ۶۴: | خط ۶۵: | ||
فرعون خود را اختیاردار اعتقادات افراد میدانست{{یادداشت|به عنوان نمونه او خطاب به ساحرانی که به حضرت موسی ایمان آوردند میگوید: «آیا به او ایمان میآورید قبل از اینکه من به شما اذن دهم»(سوره اعراف، آیه ۱۲۳)}} و افرادی که مخالف خواسته او اعتقادی پیدا مینمودند را زندان مینمود<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج۸، ص۲۲۹.</ref> یا به سختترین وجهی شکنجه مینمود چنانچه قرآن از او با صفت "ذو الاوتاد" یاد میکند.<ref>سوره ص، آیه۱۲</ref> مطابق با روایات این وصف به این لحاظ برای او آمده است که مخالفانِ خود را با میخها (اوتاد) به زمین میکوبید و بر همان حال باقی میگذاشت تا بمیرند.<ref>سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ ق، ص۴۵۸</ref> | فرعون خود را اختیاردار اعتقادات افراد میدانست{{یادداشت|به عنوان نمونه او خطاب به ساحرانی که به حضرت موسی ایمان آوردند میگوید: «آیا به او ایمان میآورید قبل از اینکه من به شما اذن دهم»(سوره اعراف، آیه ۱۲۳)}} و افرادی که مخالف خواسته او اعتقادی پیدا مینمودند را زندان مینمود<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج۸، ص۲۲۹.</ref> یا به سختترین وجهی شکنجه مینمود چنانچه قرآن از او با صفت "ذو الاوتاد" یاد میکند.<ref>سوره ص، آیه۱۲</ref> مطابق با روایات این وصف به این لحاظ برای او آمده است که مخالفانِ خود را با میخها (اوتاد) به زمین میکوبید و بر همان حال باقی میگذاشت تا بمیرند.<ref>سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ ق، ص۴۵۸</ref> | ||
==رفتار فرعون با بنی اسرائیل== | ===رفتار فرعون با بنی اسرائیل=== | ||
قرآن ضمن داستانهای بنی اسرائیل و حضرت موسی سخن از فرعون به میان آورده است.<ref>حریری، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، ۱۳۸۴ ش، ص۲۸۳</ref> بنیاسرائیل اولاد [[یعقوب (پیامبر)|یعقوب نبی]] بودند که در زمانی که [[حضرت یوسف علیهالسلام|حضرت یوسف]] عزیز مصر شد به سبب قحطی از کنعان به مصر کوچیده بودند و تا زمان ظهور حضرت موسی، نسل آنها در آنجا بسیار شده بود<ref>شعرانی و قریب، نثر طوبی، ۱۳۸۶ش، ص۲۱</ref> مطابق با توصیف قرآن فرعون بر طایفه [[بنیاسرائیل]] مسلط گشته، پسران آنها را میکشت و زنانشان را به خدمت میگرفت.<ref>سوره قصص، آیه ۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج۱۶، ص۸.</ref> | قرآن ضمن داستانهای بنی اسرائیل و حضرت موسی سخن از فرعون به میان آورده است.<ref>حریری، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، ۱۳۸۴ ش، ص۲۸۳</ref> بنیاسرائیل اولاد [[یعقوب (پیامبر)|یعقوب نبی]] بودند که در زمانی که [[حضرت یوسف علیهالسلام|حضرت یوسف]] عزیز مصر شد به سبب قحطی از کنعان به مصر کوچیده بودند و تا زمان ظهور حضرت موسی، نسل آنها در آنجا بسیار شده بود<ref>شعرانی و قریب، نثر طوبی، ۱۳۸۶ش، ص۲۱</ref> مطابق با توصیف قرآن فرعون بر طایفه [[بنیاسرائیل]] مسلط گشته، پسران آنها را میکشت و زنانشان را به خدمت میگرفت.<ref>سوره قصص، آیه ۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج۱۶، ص۸.</ref> | ||
در مورد انگیزه فرعون از کشتن پسران بنیاسرائیل منابع بسیاری، از [[سدی کبیر|سُدّی]] یکی از مفسران عهد تابعین داستانی نقل نمودهاند به این صورت که فرعون خواب عجیبی دید و کاهنان آن را به ولادت پسری در بین بنیاسرائیل تعبیر نمودند که عاقبت او را خواهد کشت. لذا فرعون برای پیشگیری از این اتفاق، دستور به کشتن فرزندان پسر بنی اسرائیل داد.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ ق، ج۲۰، ص۱۹؛ ثعلبی، عرائس المجالس، ۱۲۹۳ ق، ص۲۲۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ ق، ج۵، ص۱۱؛ اسفراینی، تاج التراجم، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۹۶.</ref> اما مطابق با روایات نقل شده از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] و [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]]، [[بنیاسرائیل]] بر اساس وعدهای که حضرت یوسف به آنها داده بود، در انتظار ولادت موسی و هلاکت فرعون به دست او بودند. و خبر اعتقاد آنان به فرعون رسیده بود تا اینکه زمانی کاهنان و ساحران دربار نیز به او گفتند که امسال فرزندی از بنیاسرائیل متولد میشود که هلاکت دین تو و قوم تو به دست اوست و فرعون چون این را شنید دستور داد تا بر زنان آنها قابلههایی بگمارند تا به محض ولادت پسری در بنیاسرائیل او را به قتل برسانند.<ref>قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۷ ش، ج۲، ص۱۳۵؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ ق، ج۱، ص۱۴۷.</ref> | در مورد انگیزه فرعون از کشتن پسران بنیاسرائیل منابع بسیاری، از [[سدی کبیر|سُدّی]] یکی از مفسران عهد تابعین داستانی نقل نمودهاند به این صورت که فرعون خواب عجیبی دید و کاهنان آن را به ولادت پسری در بین بنیاسرائیل تعبیر نمودند که عاقبت او را خواهد کشت. لذا فرعون برای پیشگیری از این اتفاق، دستور به کشتن فرزندان پسر بنی اسرائیل داد.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ ق، ج۲۰، ص۱۹؛ ثعلبی، عرائس المجالس، ۱۲۹۳ ق، ص۲۲۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ ق، ج۵، ص۱۱؛ اسفراینی، تاج التراجم، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۹۶.</ref> اما مطابق با روایات نقل شده از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] و [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]]، [[بنیاسرائیل]] بر اساس وعدهای که حضرت یوسف به آنها داده بود، در انتظار ولادت موسی و هلاکت فرعون به دست او بودند. و خبر اعتقاد آنان به فرعون رسیده بود تا اینکه زمانی کاهنان و ساحران دربار نیز به او گفتند که امسال فرزندی از بنیاسرائیل متولد میشود که هلاکت دین تو و قوم تو به دست اوست و فرعون چون این را شنید دستور داد تا بر زنان آنها قابلههایی بگمارند تا به محض ولادت پسری در بنیاسرائیل او را به قتل برسانند.<ref>قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۷ ش، ج۲، ص۱۳۵؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ ق، ج۱، ص۱۴۷.</ref> | ||
==پرورش موسی(ع) در قصر فرعون== | ===پرورش موسی(ع) در قصر فرعون=== | ||
پس از آنکه حضرت موسی متولد شد، خدا به مادرش وحی نمود که او را بر روی آب دریا رها کند. فرعونیان موسی را از دریا گرفتند و به نزد فرعون آوردند، اما [[آسیه همسر فرعون|همسر فرعون]] از کشتن او ممانعت نمود و فرعون را راضی به نگه داشتن او در نزد خودشان نمود.<ref>سوره قصص، آیات ۷ تا ۹.</ref> قرآن در این خصوص از همسر فرعون نقل میکند که برای ترغیب فرعون گفت: " لَا تَقْتُلُوهُ عَسی أَن ینفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا<ref>سوره قصص، آیه ۹.</ref>؛ او را نکشید شاید به ما نفعی برساند یا او را فرزند خود قرار دهیم" | پس از آنکه حضرت موسی متولد شد، خدا به مادرش وحی نمود که او را بر روی آب دریا رها کند. فرعونیان موسی را از دریا گرفتند و به نزد فرعون آوردند، اما [[آسیه همسر فرعون|همسر فرعون]] از کشتن او ممانعت نمود و فرعون را راضی به نگه داشتن او در نزد خودشان نمود.<ref>سوره قصص، آیات ۷ تا ۹.</ref> قرآن در این خصوص از همسر فرعون نقل میکند که برای ترغیب فرعون گفت: " لَا تَقْتُلُوهُ عَسی أَن ینفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا<ref>سوره قصص، آیه ۹.</ref>؛ او را نکشید شاید به ما نفعی برساند یا او را فرزند خود قرار دهیم" | ||
خط ۷۶: | خط ۷۷: | ||
هنگامی که موسی به سن جوانی رسید روزی مشاهده نمود که بین فردی از بنیاسرائیل که از طرفداران او بود با مردی قبطی زد و خورد رخ داده است. موسی به طرفداری از پیرو خود برخواست و مشتی به مرد قبطی زد و او بر اثر این ضربه کشته شد. پس از این واقعه موسی از ترس قصاص فرعونیان از مصر به سوی مدین فرار نمود.<ref>سوره قصص، آیات ۱۸ تا ۲۲.</ref> | هنگامی که موسی به سن جوانی رسید روزی مشاهده نمود که بین فردی از بنیاسرائیل که از طرفداران او بود با مردی قبطی زد و خورد رخ داده است. موسی به طرفداری از پیرو خود برخواست و مشتی به مرد قبطی زد و او بر اثر این ضربه کشته شد. پس از این واقعه موسی از ترس قصاص فرعونیان از مصر به سوی مدین فرار نمود.<ref>سوره قصص، آیات ۱۸ تا ۲۲.</ref> | ||
==واکنش فرعون به رسالت موسی(ع)== | ===واکنش فرعون به رسالت موسی(ع)=== | ||
حضرت موسی در بازگشت از مدین از طرف خدا به رسالت مبعوث گشته، مأمور شد با معجزاتی که خدا به او داده بود نزد فرعون برود و رسالت خود را تبلیغ کند و او را که به تعبیر قرآن طغیان نموده بود با لحنی نرم هدایت نماید.<ref>سوره قصص، آیات ۲۹ تا ۳۲؛ سوره طه، آیه ۲۴ و ۴۳؛ سوره نازعات، آیه ۱۷؛ سوره طه، آیات ۴۲ تا ۴۸.</ref> | حضرت موسی در بازگشت از مدین از طرف خدا به رسالت مبعوث گشته، مأمور شد با معجزاتی که خدا به او داده بود نزد فرعون برود و رسالت خود را تبلیغ کند و او را که به تعبیر قرآن طغیان نموده بود با لحنی نرم هدایت نماید.<ref>سوره قصص، آیات ۲۹ تا ۳۲؛ سوره طه، آیه ۲۴ و ۴۳؛ سوره نازعات، آیه ۱۷؛ سوره طه، آیات ۴۲ تا ۴۸.</ref> | ||
خط ۸۷: | خط ۸۸: | ||
فرعون برای کسانی که به موسی ایمان میآوردند بار دیگر رویه کشتن فرزندان پسر و به خدمت گرفتن زنان را از سر گرفت.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۲۷.</ref> و حتی تصمیم به قتل موسی نیز گرفت. اقدامی که گویا مخالفانی در دربار او داشته است، چرا که در قرآن با این عبارت آمده است :«وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسی وَ لْیدْعُ رَبَّه؛ فرعون گفت: مرا رها کنید تا موسی را بکشم و او پروردگارش را [برای نجات خود] بخواند»<ref>سوره غافر، آیه ۲۶</ref> شخصیتی که مانع از اجرای این تصمیم میگردد [[مؤمن آل فرعون|مومن آل فرعون]] است که ایمان خود را تا پیش از این پنهان نگه میداشت و چون جان پیامبر خود را در خطر دید با استدلالهای بلیغ به دفاع از او پرداخت.<ref>سوره غافر، آیات ۲۸ و ۲۹.</ref> | فرعون برای کسانی که به موسی ایمان میآوردند بار دیگر رویه کشتن فرزندان پسر و به خدمت گرفتن زنان را از سر گرفت.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۲۷.</ref> و حتی تصمیم به قتل موسی نیز گرفت. اقدامی که گویا مخالفانی در دربار او داشته است، چرا که در قرآن با این عبارت آمده است :«وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسی وَ لْیدْعُ رَبَّه؛ فرعون گفت: مرا رها کنید تا موسی را بکشم و او پروردگارش را [برای نجات خود] بخواند»<ref>سوره غافر، آیه ۲۶</ref> شخصیتی که مانع از اجرای این تصمیم میگردد [[مؤمن آل فرعون|مومن آل فرعون]] است که ایمان خود را تا پیش از این پنهان نگه میداشت و چون جان پیامبر خود را در خطر دید با استدلالهای بلیغ به دفاع از او پرداخت.<ref>سوره غافر، آیات ۲۸ و ۲۹.</ref> | ||
==عوامفریبی فرعون== | ===عوامفریبی فرعون=== | ||
برخی از آیات قرآن نشان میدهد که فرعون برای قوم خود در قیافه خیرخواهی ظاهر میشد. چنانکه در دفاع از تصمیم خود مبنی بر به لزوم به قتل رساندن موسی میگوید: من جز آنچه را درست میبینم به شما ارائه نمیکنم، و شما را جز به راه رشد هدایت نمیکنم.<ref>سوره غافر، آیه ۲۹</ref> علامه طباطبائی از آیه ۳۸ سوره قصص که میگوید: «وَ قالَ فِرْعَوْنُ یا أَیهَا الْمَلَأُ ما عَلِمْتُ لَکمْ مِنْ إِلهٍ غَیری؛ و فرعون گفت:ای مهتران قوم! من برای شما به معبودی جز خود علم پیدا ننموده ام» چنین استنباط میکند که در واقع او با این کلام سعی داشت خود را فردی منصف نشان بدهد و چنین اظهار میکرد که از آیات و معجزات موسی و دعوت او برایش روشن نشده که معبودی در عالم هست، که رب همه عالمیان باشد، و خدایی جز خودش برای مردم مصر در نزد او ثابت نشده است. و اینکه پس از آن به هامان وزیر خود دستور داد کهای هامان! برجی بساز شاید بر معبود موسی آگاهی و اطلاع یابم! نیز در راستای همین عوام فریبی بود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج۱۶، ص۳۷.</ref> | برخی از آیات قرآن نشان میدهد که فرعون برای قوم خود در قیافه خیرخواهی ظاهر میشد. چنانکه در دفاع از تصمیم خود مبنی بر به لزوم به قتل رساندن موسی میگوید: من جز آنچه را درست میبینم به شما ارائه نمیکنم، و شما را جز به راه رشد هدایت نمیکنم.<ref>سوره غافر، آیه ۲۹</ref> علامه طباطبائی از آیه ۳۸ سوره قصص که میگوید: «وَ قالَ فِرْعَوْنُ یا أَیهَا الْمَلَأُ ما عَلِمْتُ لَکمْ مِنْ إِلهٍ غَیری؛ و فرعون گفت:ای مهتران قوم! من برای شما به معبودی جز خود علم پیدا ننموده ام» چنین استنباط میکند که در واقع او با این کلام سعی داشت خود را فردی منصف نشان بدهد و چنین اظهار میکرد که از آیات و معجزات موسی و دعوت او برایش روشن نشده که معبودی در عالم هست، که رب همه عالمیان باشد، و خدایی جز خودش برای مردم مصر در نزد او ثابت نشده است. و اینکه پس از آن به هامان وزیر خود دستور داد کهای هامان! برجی بساز شاید بر معبود موسی آگاهی و اطلاع یابم! نیز در راستای همین عوام فریبی بود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج۱۶، ص۳۷.</ref> | ||
==عذابهای آل فرعون== | ===عذابهای آل فرعون=== | ||
مطابق با آنچه در قرآن آمده، چون قبطیان و اتباع فرعون که قرآن، آنها را آل فرعون میخواند به خدا ایمان نیاوردند خدا آنان را چند سال مبتلا به قحطی نمود تا شاید به یاد خدا بیفتند و دست از اعمال ناشایسته خودشان بردارند اما آنها هنگامی که از برکت و نعمتی برخوردار میشدند آن را به شایستگی خود نسبت میدادند و هر وقت آفت و بلا و محنتی به آنها روی میآورد، میگفتند این از نحوست و شومی موسی و پیروان اوست.<ref>سوره اعراف، آیات ۱۳۰ و ۱۳۱</ref> | مطابق با آنچه در قرآن آمده، چون قبطیان و اتباع فرعون که قرآن، آنها را آل فرعون میخواند به خدا ایمان نیاوردند خدا آنان را چند سال مبتلا به قحطی نمود تا شاید به یاد خدا بیفتند و دست از اعمال ناشایسته خودشان بردارند اما آنها هنگامی که از برکت و نعمتی برخوردار میشدند آن را به شایستگی خود نسبت میدادند و هر وقت آفت و بلا و محنتی به آنها روی میآورد، میگفتند این از نحوست و شومی موسی و پیروان اوست.<ref>سوره اعراف، آیات ۱۳۰ و ۱۳۱</ref> | ||
عذاب قوم فرعون در مراحل بعدی شدت یافت و خدا آنها را به بلاهای متعددی همچون طوفان و ملخ و کنه و قورباغهها و خون آلود شدن آب نیل دچار نمود.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۳۳</ref> این بلاها که به تعبیر قرآن مفصلات بودند یعنی یکی یکی و با فاصله نازل میشدند، هر بار فرعونیان را به ستوه و تنگنا میآوردند تا جایی که از موسی طلب دعا مینمودند تا عذاب از آنها برداشته شود و در عوض آنها به او ایمان آورند و بنیاسرائیل را بدو واگذار کنند اما چون موسی به درخواست آنان دعا مینمود و عذاب برداشته میشد، نقض عهد میکردند.<ref>سوره اعراف، آیات ۱۳۴ و ۱۳۵.</ref> | عذاب قوم فرعون در مراحل بعدی شدت یافت و خدا آنها را به بلاهای متعددی همچون طوفان و ملخ و کنه و قورباغهها و خون آلود شدن آب نیل دچار نمود.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۳۳</ref> این بلاها که به تعبیر قرآن مفصلات بودند یعنی یکی یکی و با فاصله نازل میشدند، هر بار فرعونیان را به ستوه و تنگنا میآوردند تا جایی که از موسی طلب دعا مینمودند تا عذاب از آنها برداشته شود و در عوض آنها به او ایمان آورند و بنیاسرائیل را بدو واگذار کنند اما چون موسی به درخواست آنان دعا مینمود و عذاب برداشته میشد، نقض عهد میکردند.<ref>سوره اعراف، آیات ۱۳۴ و ۱۳۵.</ref> | ||
==مرگ فرعون== | ===مرگ فرعون=== | ||
از آنجا که فرعون و پیروانش سرانجام حاضر به قبول دعوت موسی علیهالسلام یا تسلیم بنیاسرائیل به او نشدند، خداوند در نهایت به موسی دستور داد که ایمان آورندگان را شبانه با خود بردارد و از مصر خارج شود گر چه فرعونیان او را دنبال خواهند نمود و به او وعده داد که آنها سرانجام در دریا غرق خواهند شد<ref>سوره دخان، آیات ۲۳ و ۲۴.</ref> موسی فرمان خدا را اجرا نمود و هنگامی که در مسیر به دریا رسید به فرمان الهی با عصا به آب دریا زد و آب دریا برای او و قومش شکافته شد تا از آن عبور کنند و چون قوم فرعون به دنبال آنها به میانه دریا آمدند آب آنها را فرا گرفته و غرق نمود.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۳۶.</ref> | از آنجا که فرعون و پیروانش سرانجام حاضر به قبول دعوت موسی علیهالسلام یا تسلیم بنیاسرائیل به او نشدند، خداوند در نهایت به موسی دستور داد که ایمان آورندگان را شبانه با خود بردارد و از مصر خارج شود گر چه فرعونیان او را دنبال خواهند نمود و به او وعده داد که آنها سرانجام در دریا غرق خواهند شد<ref>سوره دخان، آیات ۲۳ و ۲۴.</ref> موسی فرمان خدا را اجرا نمود و هنگامی که در مسیر به دریا رسید به فرمان الهی با عصا به آب دریا زد و آب دریا برای او و قومش شکافته شد تا از آن عبور کنند و چون قوم فرعون به دنبال آنها به میانه دریا آمدند آب آنها را فرا گرفته و غرق نمود.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۳۶.</ref> | ||
قرآن میگوید هنگامی که فرعون در حال غرق شدن بود به خدا اقرار نمود اما خطاب رسید که اکنون ایمان میآوری؟! در حالی که پیش از این عصیان میورزیدی و از تبهکاران بودی پس امروز بدن تو را نجات میدهم تا برای آیندگانت نشانهای باشی و یقیناً بسیاری از مردم از نشانههای ما بیخبرند.<ref>سوره یونس، آیات ۹۰ تا ۹۲.</ref> | قرآن میگوید هنگامی که فرعون در حال غرق شدن بود به خدا اقرار نمود اما خطاب رسید که اکنون ایمان میآوری؟! در حالی که پیش از این عصیان میورزیدی و از تبهکاران بودی پس امروز بدن تو را نجات میدهم تا برای آیندگانت نشانهای باشی و یقیناً بسیاری از مردم از نشانههای ما بیخبرند.<ref>سوره یونس، آیات ۹۰ تا ۹۲.</ref> | ||
==فرعون در تورات== | |||
در تورات داستان نسل کشی بنی اسرائیل، جریان ولادت حضرت موسی و رها نمودن او بر روی آب توسط مادرش و جریان مقهور شدن ساحران البته بدون اشاره به ایمان آوردن آنها آمده است.<ref>قنبری، «بررسی تطبیقی جایگاه موسی (ع) در قرآن و تورات»، ص۷۳ و ۸۲.</ref> همچنین تورات جریان بلاهای نازل شده بر قبطیان را نقل نموده است.<ref>قنبری، «بررسی تطبیقی جایگاه موسی (ع) در قرآن و تورات»، ص۸۲.</ref> | |||
تورات دو فرعون را معاصر حضرت موسی میداند: "فرعون تسخیر" که تا زمان فرار موسی به مدین زنده بوده است و «فرعون خروج» که فرمانروای مصر به هنگام رسالت و خروج حضرت موسی و بنیاسرائیل از مصر بوده است.<ref>خیراللهی، «بررسی تطبیقی سیمای فرعون در قرآن و عهد قدیم»، ۱۳۹۳ش، ص۲۲.</ref> | |||
در تورات داستان غرق شدن فرعون و سپاهیانش شبیه به آنچه قرآن گفته آمده است اما سخنی از ایمان آوردن فرعون در حال غرق شدن و نجات یافتن جسد او توسط خدا ندارد.<ref>قنبری، «بررسی تطبیقی جایگاه موسی (ع) در قرآن و تورات»، ص۸۴ و ۸۵.</ref> | |||
==شخصیت تاریخی فرعون== | ==شخصیت تاریخی فرعون== | ||
در مورد اینکه کدام فرعون مصر معاصر حضرت موسی بوده، بین محققان اختلاف بسیاری وجود دارد. برخی از محققان، دو فرعون را به عنوان فرعون زمان حضرت موسی تعیین نمودهاند | در مورد اینکه کدام فرعون مصر معاصر حضرت موسی بوده، بین محققان اختلاف بسیاری وجود دارد. برخی از محققان، به پیروی از تورات، دو فرعون را به عنوان فرعون زمان حضرت موسی تعیین نمودهاند. افرادی که پژوهشگران مسلمان و غیر مسلمان به عنوان فرعون -یا دو فرعون- معاصر موسی معین نمودهاند به ترتیب تاریخی عبارتند از: | ||
* «احمس» اول (۱۵۷۵- ۱۵۵۰ ق. م)<ref> H. R. Hall,The Ancient History of the Near Ecst, London, 1963, p. 406-409. به نقل از بیومی مهران، دراسات تاریخیة من القرآن الکریم، ۱۹۸۸م، ج۲، ص۲۶۴.</ref> | * «احمس» اول (۱۵۷۵- ۱۵۵۰ ق. م)<ref> H. R. Hall,The Ancient History of the Near Ecst, London, 1963, p. 406-409. به نقل از بیومی مهران، دراسات تاریخیة من القرآن الکریم، ۱۹۸۸م، ج۲، ص۲۶۴.</ref> | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۵۲: | ||
* قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران،دار الکتب الاسلامیه، ششم، ۱۳۷۱ش. | * قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران،دار الکتب الاسلامیه، ششم، ۱۳۷۱ش. | ||
* قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، قم،دار الکتاب، چهارم، ۱۳۶۷ش. | * قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، قم،دار الکتاب، چهارم، ۱۳۶۷ش. | ||
* قنبری، بخشعلی و قنبری، زهره، «بررسی تطبیقی جایگاه موسی (ع) در قرآن و تورات»، در فصلنامه نامه الهیات، شماره۵، زمستان ۱۳۸۷ش. | |||
* کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی، ۱۳۳۶ش. | * کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی، ۱۳۳۶ش. | ||
* مركز فرهنگ و معارف قرآن، دايرة المعارف قرآن كريم، بوستان كتاب قم، سوم، ۱۳۸۲ش. | * مركز فرهنگ و معارف قرآن، دايرة المعارف قرآن كريم، بوستان كتاب قم، سوم، ۱۳۸۲ش. |