پرش به محتوا

فرعون: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۱۶۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۵ دسامبر ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Saeedzamani
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Saeedzamani
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۵: خط ۶۵:


==رفتار فرعون با بنی اسرائیل==
==رفتار فرعون با بنی اسرائیل==
قرآن عموما ضمن داستان‌های بنی اسرائیل و حضرت موسی سخن از فرعون به میان آورده است.<ref>حریری، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، ۱۳۸۴ ش، ص۲۸۳</ref> مطابق با توصیف قرآن فرعون طایفه [[بنی‌اسرائیل]] را به استضعاف کشیده، پسران آن‌ها را می‌کشت و زنانشان را به خدمت می‌گرفت.<ref>سوره قصص، آیه ۴؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ ق، ج۱۶، ص۸.</ref>  
قرآن ضمن داستان‌های بنی اسرائیل و حضرت موسی سخن از فرعون به میان آورده است.<ref>حریری، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، ۱۳۸۴ ش، ص۲۸۳</ref> مطابق با توصیف قرآن فرعون طایفه [[بنی‌اسرائیل]] را به استضعاف کشیده، پسران آن‌ها را می‌کشت و زنانشان را به خدمت می‌گرفت.<ref>سوره قصص، آیه ۴؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ ق، ج۱۶، ص۸.</ref>  


بنی‌اسرائیل اولاد [[یعقوب (پیامبر)|یعقوب نبی]] بودند که در زمانی که [[حضرت یوسف علیه‌السلام|حضرت یوسف]] عزیز مصر شد به سبب قحطی از کنعان به مصر کوچیده بودند و تا زمان ظهور حضرت موسی، نسل آنها در آنجا بسیار شده بود<ref>شعرانی و قریب، نثر طوبی، ۱۳۸۶ش، ص۲۱</ref> قرآن انگیزه فرعون از کشتن پسران بنی‌اسرائیل را مشخص ننموده است. و چیزی که بیشتر در منابع آمده داستانی است که از [[سدی کبیر|سُدّی]] از مفسران عهد تابعین نقل شده، به این صورت که فرعون خواب عجیبی دید و کاهنان آن را به ولادت پسری در بین بنی‌اسرائیل تعبیر نمودند که عاقبت او را خواهد کشت. لذا فرعون برای پیشگیری از این اتفاق، دستور به کشتن فرزندان پسر بنی اسرائیل داد.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ ق، ج۲۰، ص۱۹؛ ثعلبی، عرائس المجالس، ۱۲۹۳ ق، ص۲۲۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ ق، ج۵، ص۱۱؛ اسفراینی، تاج التراجم، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۹۶.</ref> اما مطابق با روایات نقل شده از [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] و [[امام محمد باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]]، [[بنی‌اسرائیل]] بر اساس وعده‌ای که حضرت یوسف به آن‌ها داده بود، در انتظار ولادت موسی و هلاکت فرعون به دست او بودند. و خبر اعتقاد آنان به فرعون رسیده بود تا اینکه زمانی کاهنان و ساحران دربار نیز به او گفتند که امسال فرزندی از بنی‌اسرائیل متولد می‌شود که هلاکت دین تو و قوم تو به دست اوست و فرعون چون این را شنید دستور داد تا بر زنان آنها قابله‌هایی بگمارند تا به محض ولادت پسری در بنی‌اسرائیل او را به قتل برسانند.<ref>قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۷ ش، ج۲، ص۱۳۵؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ ق، ج۱، ص۱۴۷.</ref>
بنی‌اسرائیل اولاد [[یعقوب (پیامبر)|یعقوب نبی]] بودند که در زمانی که [[حضرت یوسف علیه‌السلام|حضرت یوسف]] عزیز مصر شد به سبب قحطی از کنعان به مصر کوچیده بودند و تا زمان ظهور حضرت موسی، نسل آنها در آنجا بسیار شده بود<ref>شعرانی و قریب، نثر طوبی، ۱۳۸۶ش، ص۲۱</ref> قرآن انگیزه فرعون از کشتن پسران بنی‌اسرائیل را مشخص ننموده است. و چیزی که بیشتر در منابع آمده داستانی است که از [[سدی کبیر|سُدّی]] از مفسران عهد تابعین نقل شده، به این صورت که فرعون خواب عجیبی دید و کاهنان آن را به ولادت پسری در بین بنی‌اسرائیل تعبیر نمودند که عاقبت او را خواهد کشت. لذا فرعون برای پیشگیری از این اتفاق، دستور به کشتن فرزندان پسر بنی اسرائیل داد.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ ق، ج۲۰، ص۱۹؛ ثعلبی، عرائس المجالس، ۱۲۹۳ ق، ص۲۲۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ ق، ج۵، ص۱۱؛ اسفراینی، تاج التراجم، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۹۶.</ref> اما مطابق با روایات نقل شده از [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] و [[امام محمد باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]]، [[بنی‌اسرائیل]] بر اساس وعده‌ای که حضرت یوسف به آن‌ها داده بود، در انتظار ولادت موسی و هلاکت فرعون به دست او بودند. و خبر اعتقاد آنان به فرعون رسیده بود تا اینکه زمانی کاهنان و ساحران دربار نیز به او گفتند که امسال فرزندی از بنی‌اسرائیل متولد می‌شود که هلاکت دین تو و قوم تو به دست اوست و فرعون چون این را شنید دستور داد تا بر زنان آنها قابله‌هایی بگمارند تا به محض ولادت پسری در بنی‌اسرائیل او را به قتل برسانند.<ref>قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۷ ش، ج۲، ص۱۳۵؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ ق، ج۱، ص۱۴۷.</ref>
خط ۷۷: خط ۷۷:


==واکنش فرعون به رسالت موسی‌(ع)==
==واکنش فرعون به رسالت موسی‌(ع)==
حضرت موسی در مدین با [[شعیب (پیامبر)|حضرت شعیب]] آشنا شده و در ازای به همسری گرفتن دختر او، هشت یا ده سال در [[مدین (شهر)|مدین]] مانده او را خدمت نمود.<ref>سوره قصص، آیات ۲۳ تا ۲۸.</ref> و پس از آنکه آنجا را به همراه خانواده‌اش ترک نمود به رسالت مبعوث گشته مأمور شد با معجزاتی که خدا به او داده بود نزد فرعون برود و رسالت خود را تبلیغ کند و او را که به تعبیر قرآن طغیان نموده بود با لحنی نرم هدایت نماید.<ref>سوره قصص، آیات ۲۹ تا ۳۲؛ سوره طه، آیه ۲۴ و ۴۳؛ سوره نازعات، آیه ۱۷؛ سوره طه، آیات ۴۲ تا ۴۸.</ref>
حضرت موسی در بازگشت از مدین از طرف خدا به رسالت مبعوث گشته، مأمور شد با معجزاتی که خدا به او داده بود نزد فرعون برود و رسالت خود را تبلیغ کند و او را که به تعبیر قرآن طغیان نموده بود با لحنی نرم هدایت نماید.<ref>سوره قصص، آیات ۲۹ تا ۳۲؛ سوره طه، آیه ۲۴ و ۴۳؛ سوره نازعات، آیه ۱۷؛ سوره طه، آیات ۴۲ تا ۴۸.</ref>


قرآن اولین رویارویی موسی و فرعون را در چندین سوره گزارش نموده است. بین این گزارش‌ها تفاوت‌هایی وجود دارد از این جهت که در برخی از آن‌ها بخش‌هایی از محاورات موسی و فرعون ذکر شده که در برخی دیگر نیامده یا بخش دیگری از این محاورات آمده است. مطابق با این گزارش‌ها موسی به همراه برادرش [[هارون]] که از طرف خدا سِمَت وزیری او را داشت به نزد فرعون رفته و خود را به عنوان رسول پروردگار معرفی نمودند<ref>سوره اعراف، آیه ۱۰۴؛ سوره طه، آیه ۴۷؛ سوره شعراء، آیه ۱۶.</ref> و او را به سوی پاکی و تقوای الهی فراخواندند<ref>سوره نازعات، آیات ۱۸ و ۱۹.</ref> و از او خواستند که بنی‌اسرائیل را رها کند که به همراه آنها [به کنعان سرزمین اجدادشان] روانه شوند<ref>سوره اعراف، آیه ۱۰۵؛ سوره طه، آیه ۴۷؛ سوره شعراء، آیه ۱۷</ref> فرعون ابتدا از موسی خواست که پروردگارش را برای او توصیف کند اما پس از توصیف حضرت موسی او را به تمسخر گرفته دیوانه‌اش خواند و او را در صورت باز نگشتن از عقیده‌اش تهدید به زندان نمود.<ref>سوره شعراء، آیات ۲۵ تا ۲۹</ref>
موسی به همراه برادرش [[هارون]] که از طرف خدا سِمَت وزیری او را داشت به نزد فرعون رفته و خود را به عنوان رسول پروردگار معرفی نمودند<ref>سوره اعراف، آیه ۱۰۴؛ سوره طه، آیه ۴۷؛ سوره شعراء، آیه ۱۶.</ref> و او را به تقوای الهی فراخوانده<ref>سوره نازعات، آیات ۱۸ و ۱۹.</ref>، از او خواستند که بنی‌اسرائیل را رها کند تا به همراه آنها [به کنعان سرزمین اجدادشان] روانه شوند<ref>سوره اعراف، آیه ۱۰۵؛ سوره طه، آیه ۴۷؛ سوره شعراء، آیه ۱۷</ref> اما فرعون موسی را به تمسخر گرفته، در صورت باز نگشتن از عقیده‌اش تهدید به زندان نمود.<ref>سوره شعراء، آیات ۲۵ تا ۲۹</ref>


موسی پس از آنکه از متقاعد کردن کلامی فرعون مأیوس شد برای اثبات مدعایش معجزات پیامبری خود را ارائه نمود.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۰۶ و سوره شعراء، آیه ۳۱.</ref> پس عصایش را انداخت و ناگهان اژدهایی حقیقی نمایان شد و دستش را به گریبان برده بیرون آورد در حالتی که سپید و روشن بود.<ref>سوره اعراف، آیات ۱۰۵ تا ۱۰۸؛ سوره شعراء، آیات ۳۰ تا ۳۳</ref> اما فرعون و اطرافیان او پس از دیدن این معجزات نیز همچنان موسی را تکذیب نمودند و به او نسبت ساحری دادند.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۰۹؛ سوره یونس، آیه ۷۶؛ سوره طه، آیات ۵۶ و۵۷؛ سوره مومنون، آیه ۴۸؛ سوره شعراء، آیات ۳۴ و ۳۵؛ سوره قصص، آیه ۳۶؛ سوره نازعات، آیه ۲۱.</ref>
موسی برای اثبات مدعایش معجزات پیامبری خود را ارائه نمود.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۰۶ و سوره شعراء، آیه ۳۱.</ref> که یکی  از آنها اژدها شدن عصا بود.<ref>سوره اعراف، آیات ۱۰۵ تا ۱۰۸؛ سوره شعراء، آیات ۳۰ تا ۳۳</ref> اما فرعون و اطرافیان او پس از دیدن این معجزات نیز همچنان موسی را تکذیب نمودند و به او نسبت ساحری دادند.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۰۹؛ سوره یونس، آیه ۷۶؛ سوره طه، آیات ۵۶ و۵۷؛ سوره مومنون، آیه ۴۸؛ سوره شعراء، آیات ۳۴ و ۳۵؛ سوره قصص، آیه ۳۶؛ سوره نازعات، آیه ۲۱.</ref> و ساحران ماهر مصر را فراخواندند.<ref>سوره اعراف، آیات ۱۰۹ تا ۱۱۲؛ سوره طه، آیات ۵۸ تا ۶۰.</ref> تا با او در [[روز زینت]] که روز عید مصریان بود<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ ق، ج۱۳، ص۱۵۹.</ref>، مقابله نمایند.<ref>سوره طه، آیه ۵۹.</ref>  


فرعون در خصوص نحوه برخورد با دعوت موسی با اطرافیانش مشورت نمود و آن‌ها او را راهنمایی کردند به اینکه با موسی قراری بگذارد و تا آن هنگام افرادی را برای پیدا کردن ساحران ماهر به شهرهای مصر فرستاده، آنها را برای مقابله با موسی فرابخواند.<ref>سوره اعراف، آیات ۱۰۹ تا ۱۱۲؛ سوره طه، آیات ۵۸ تا ۶۰.</ref> موسی این دعوت را پذیرفت و [[روز زینت]] را که روز عید مصریان بود<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ ق، ج۱۳، ص۱۵۹.</ref> به عنوان زمان آن انتخاب نمود و خواست که همه مردم به هنگام ظهر در وعده‌گاه جمع شوند<ref>سوره طه، آیه ۵۹.</ref>  
در روز موعود ساحران با مشاهده معجزه حضرت موسی به درستی آن واقف شده و به خدا ایمان آوردند. لیکن فرعون همچنان بر عقیده خود باقی ماند و با مشاهده این صحنه ساحران را شاگردان موسی خواند که بر علیه او توطئه نموده‌اند و به شدت بر آنان غضب‌ناک شده آنها را به بریدن دست و پا و مصلوب کردنشان تهدید نمود. اما ساحران دست از ایمان خود برنداشتند و به فرعون پاسخ‌هایی دادند که نشان از ایمان خالص آنها داشت<ref>سوره اعراف، آیات ۱۱۳ تا ۱۲۲؛ سوره شعراء، آیات ۴۳ تا ۵۰.</ref> من جمله آنکه گفتند: «ما هرگز تو را بر دلایل روشنی که به سوی ما آمده و بر آنکه ما را آفرید، ترجیح نمیدهیم پس هر حکمی را که می‌توانی صادر کن! تو فقط در مورد زندگی دنیا میتوانی حکم کنی.»<ref>سوره طه، آیه ۷۲.</ref>


در روز موعود ساحران با مشاهده معجزه حضرت موسی به درستی آن واقف شده و به خدا ایمان آوردند. لیکن فرعون همچنان بر عقیده خود باقی ماند و با مشاهده این صحنه ساحران را شاگردان موسی خواند که بر علیه او توطئه نموده‌اند و به شدت بر آنان غضب‌ناک شده آنها را به بریدن دست و پا و مصلوب کردنشان تهدید نمود. اما ساحران دست از ایمان خود برنداشتند و به فرعون پاسخ‌هایی دادند که نشان از ایمان خالص آنها داشت<ref>سوره اعراف، آیات ۱۱۳ تا ۱۲۲؛ سوره شعراء، آیات ۴۳ تا ۵۰.</ref> من جمله آنکه گفتند: «ما هرگز تو را بر دلایل روشنی که به سوی ما آمده و بر آنکه ما را آفرید، ترجیح نمیدهیم پس هر حکمی را که می‌توانی صادر کن! تو فقط در مورد زندگی دنیا میتوانی حکم کنی.»<ref>سوره طه، آیات ۷۲.</ref>
فرعون برای کسانی که به موسی ایمان می‌آوردند بار دیگر رویه کشتن فرزندان پسر و به خدمت گرفتن زنان را از سر گرفت.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۲۷.</ref> و حتی تصمیم به قتل موسی نیز گرفت. اقدامی که گویا مخالفانی در دربار او داشته است، چرا که در قرآن با این عبارت آمده است :«وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسی وَ لْیدْعُ رَبَّه؛ فرعون گفت: مرا رها کنید تا موسی را بکشم و او پروردگارش را [برای نجات خود] بخواند»<ref>سوره غافر، آیه ۲۶</ref> شخصیتی که مانع از اجرای این تصمیم می‌گردد [[مؤمن آل فرعون|مومن آل فرعون]] است که ایمان خود را تا پیش از این پنهان نگه می‌داشت و چون جان پیامبر خود را در خطر دید با استدلال‌های بلیغ به دفاع از او پرداخت.<ref>سوره غافر، آیات ۲۸ و ۲۹.</ref>
 
قتل و کشتار، شیوه دیگر فرعون برای مقابله با دعوت حضرت موسی بوده است. چنانکه رویه کشتن فرزندان پسر و به خدمت گرفتن زنان را بار دیگر از سر گرفت. این بار برای کسانی که به موسی ایمان می‌آوردند.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۲۷.</ref> و مطابق با آیه ۲۵ [[سوره غافر]] هامان وزیر فرعون و قارون؛ زراندوزی که خود از قوم بنی‌اسرائیل است<ref>سوره قصص، آیه ۷۶.</ref> نیز با او در تصمیم به این اقدام شریک بودند.
 
فرعون حتی تصمیم به قتل موسی نیز گرفت. اقدامی که گویا مخالفانی در دربار او داشته است، چرا که در قرآن با این عبارت آمده است :«وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسی وَ لْیدْعُ رَبَّه؛ فرعون گفت: مرا رها کنید تا موسی را بکشم و او پروردگارش را [برای نجات خود] بخواند»<ref>سوره غافر، آیه ۲۶</ref> شخصیتی که مانع از اجرای این تصمیم می‌گردد [[مؤمن آل فرعون|مومن آل فرعون]] است که ایمان خود را تا پیش از این پنهان نگه می‌داشت و چون جان پیامبر خود را در خطر دید با استدلال‌های بلیغ به دفاع از او پرداخت.<ref>سوره غافر، آیات ۲۸ و ۲۹.</ref>


==عوام فریبی فرعون==
برخی از آیات قرآن نشان می‌دهد که فرعون برای قوم خود در قیافه خیرخواهی ظاهر می‌شد. چنانکه در دفاع از تصمیم خود مبنی بر به لزوم به قتل رساندن موسی می‌گوید: من جز آنچه را درست می‌بینم به شما ارائه نمی‌کنم، و شما را جز به راه رشد هدایت نمی‌کنم.<ref>سوره غافر، آیه ۲۹</ref> علامه طباطبائی از آیه ۳۸ سوره قصص که می‌گوید: «وَ قالَ فِرْعَوْنُ یا أَیهَا الْمَلَأُ ما عَلِمْتُ لَکمْ مِنْ إِلهٍ غَیری؛ و فرعون گفت:‌ای مهتران قوم! من برای شما به معبودی جز خود علم پیدا ننموده ام» چنین استنباط می‌کند که در واقع او با این کلام سعی داشت خود را فردی منصف نشان بدهد و چنین اظهار می‌کرد که از آیات و معجزات موسی و دعوت او برایش روشن نشده که معبودی در عالم هست، که رب همه عالمیان باشد، و خدایی جز خودش برای مردم مصر در نزد او ثابت نشده است. و اینکه پس از آن به هامان وزیر خود دستور داد که‌ای هامان! برجی بساز شاید بر معبود موسی آگاهی و اطلاع یابم! نیز در راستای همین عوام فریبی بود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج۱۶، ص۳۷.</ref>  
برخی از آیات قرآن نشان می‌دهد که فرعون برای قوم خود در قیافه خیرخواهی ظاهر می‌شد. چنانکه در دفاع از تصمیم خود مبنی بر به لزوم به قتل رساندن موسی می‌گوید: من جز آنچه را درست می‌بینم به شما ارائه نمی‌کنم، و شما را جز به راه رشد هدایت نمی‌کنم.<ref>سوره غافر، آیه ۲۹</ref> علامه طباطبائی از آیه ۳۸ سوره قصص که می‌گوید: «وَ قالَ فِرْعَوْنُ یا أَیهَا الْمَلَأُ ما عَلِمْتُ لَکمْ مِنْ إِلهٍ غَیری؛ و فرعون گفت:‌ای مهتران قوم! من برای شما به معبودی جز خود علم پیدا ننموده ام» چنین استنباط می‌کند که در واقع او با این کلام سعی داشت خود را فردی منصف نشان بدهد و چنین اظهار می‌کرد که از آیات و معجزات موسی و دعوت او برایش روشن نشده که معبودی در عالم هست، که رب همه عالمیان باشد، و خدایی جز خودش برای مردم مصر در نزد او ثابت نشده است. و اینکه پس از آن به هامان وزیر خود دستور داد که‌ای هامان! برجی بساز شاید بر معبود موسی آگاهی و اطلاع یابم! نیز در راستای همین عوام فریبی بود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج۱۶، ص۳۷.</ref>  


==عذاب‌های آل فرعون==
==عذاب‌های آل فرعون==
مطابق با آنچه در قرآن آمده، چون قبطیان و اتباع فرعون که قرآن، آن‌ها را آل فرعون می‌خواند به خدا ایمان نیاوردند خدا آنان را چند سال مبتلا به قحطی نمود تا شاید به یاد خدا بیفتند و دست از اعمال ناشایسته خودشان بردارند اما فرعونیان هر وقت خیر و برکت و نعمتی به آن‌ها می‌رسید آن را به شایستگی خود نسبت می‌دادند و هر وقت آفت و بلا و محنتی به آنها روی می‌آورد، می‌گفتند این از نحوست و شومی موسی و پیروان اوست.<ref>سوره اعراف، آیات ۱۳۰ و ۱۳۱</ref>  
مطابق با آنچه در قرآن آمده، چون قبطیان و اتباع فرعون که قرآن، آن‌ها را آل فرعون می‌خواند به خدا ایمان نیاوردند خدا آنان را چند سال مبتلا به قحطی نمود تا شاید به یاد خدا بیفتند و دست از اعمال ناشایسته خودشان بردارند اما آن‌ها هنگامی که از برکت و نعمتی برخوردار می‌شدند آن را به شایستگی خود نسبت می‌دادند و هر وقت آفت و بلا و محنتی به آنها روی می‌آورد، می‌گفتند این از نحوست و شومی موسی و پیروان اوست.<ref>سوره اعراف، آیات ۱۳۰ و ۱۳۱</ref>  


عذاب قوم فرعون در مراحل بعدی شدت یافت و خدا آنها را به بلاهای متعددی همچون طوفان و ملخ و کنه و قورباغه‌ها و خون آلود شدن آب نیل دچار نمود.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۳۳</ref> این بلاها که به تعبیر قرآن مفصلات بودند یعنی یکی یکی و با فاصله نازل می‌شدند، هر بار فرعونیان را به ستوه و تنگنا می‌آوردند تا جایی که از موسی طلب دعا می‌نمودند تا عذاب از آنها برداشته شود و در عوض آنها به او ایمان آورند و بنی‌اسرائیل را بدو واگذار کنند اما چون موسی به درخواست آنان دعا می‌نمود و عذاب برداشته می‌شد، نقض عهد می‌کردند.<ref>سوره اعراف، آیات ۱۳۴ و ۱۳۵.</ref>  
عذاب قوم فرعون در مراحل بعدی شدت یافت و خدا آنها را به بلاهای متعددی همچون طوفان و ملخ و کنه و قورباغه‌ها و خون آلود شدن آب نیل دچار نمود.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۳۳</ref> این بلاها که به تعبیر قرآن مفصلات بودند یعنی یکی یکی و با فاصله نازل می‌شدند، هر بار فرعونیان را به ستوه و تنگنا می‌آوردند تا جایی که از موسی طلب دعا می‌نمودند تا عذاب از آنها برداشته شود و در عوض آنها به او ایمان آورند و بنی‌اسرائیل را بدو واگذار کنند اما چون موسی به درخواست آنان دعا می‌نمود و عذاب برداشته می‌شد، نقض عهد می‌کردند.<ref>سوره اعراف، آیات ۱۳۴ و ۱۳۵.</ref>  
کاربر ناشناس