پرش به محتوا

محکم و متشابه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۳: خط ۷۳:
اما این بیان هم دارای اشکال است، چون فرقی میان مجمل و متشابه گذاشته نشده و در حقیقت نوعی تساوی میان مبهم و مجمل و متشابه گذاشته شده است.
اما این بیان هم دارای اشکال است، چون فرقی میان مجمل و متشابه گذاشته نشده و در حقیقت نوعی تساوی میان مبهم و مجمل و متشابه گذاشته شده است.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
بنابراین، هیچ یک از این تعریف‌ها و تلقی‌ها که در بسیاری از کتابهای تفسیری و [[علوم قرآن]] متداول شده، روشن نمی‌کند متشابه چیست و در چه محدوده‌ای قرار دارد و عامل پیدایش آن چه می‌تواند باشد؟ حتی معین نکرده‌اند که آیا فرقی میان [[مجمل]] و متشابه است؟ آیا متشابه در محدوده فهم لفظ است یا معنا؟ به همین دلیل تشتت رأی در این مسأله بسیار زیاد است. اما خوشبختانه یکی از کسانی که در سده‌های چهارم و پنجم می‌زیسته در این باب مطالبی گفته که به تعریف و تعیین محدودۀ مسأله نزدیکتر شده و زمینۀ تکامل جدی بحث را فراهم کرده است. او [[قاضی عبدالجبار معتزلی|قاضی عبدالجبار اسدآبادی]] است. او در کتابهای خود به مسأله محکم و متشابه پرداخته و نسبت به موضوع، حساسیت نشان داده است. در مقدمۀ کتاب [[متشابه القرآن]] خود پس از بحث [[کلام|کلامی]] [[جبر و تفویض]] شبهه‌ای را مطرح می‌کند که از لابلای آن دیدگاه وی دربارۀ معنای متشابه روشن می‌شود. او در این جملات تلویحاً می‌پذیرد که بحث از متشابه در مقولۀ لفظ و اشتراک و مجاز و مانندش نیست تا کسی با آگاهی از لغت و به دست آوردن قراین، بتواند به معنای متشابه دست یابد. متشابه چیزی است که انسان باید پس از درک لغوی و مفهوم کلام به فکر بپردازد و با استفاده از محکم و دلیل عقل به کنه معنای کلام برسد. او در این باره می‌نویسد:
بنابراین، هیچ یک از این تعریف‌ها و تلقی‌ها که در بسیاری از کتابهای تفسیری و [[علوم قرآن]] متداول شده، روشن نمی‌کند متشابه چیست و در چه محدوده‌ای قرار دارد و عامل پیدایش آن چه می‌تواند باشد؟ حتی معین نکرده‌اند که آیا فرقی میان [[مجمل]] و متشابه است؟ آیا متشابه در محدوده فهم لفظ است یا معنا؟ به همین دلیل تشتت رأی در این مسأله بسیار زیاد است. اما خوشبختانه یکی از کسانی که در سده‌های چهارم و پنجم می‌زیسته در این باب مطالبی گفته که به تعریف و تعیین محدودۀ مسأله نزدیکتر شده و زمینۀ تکامل جدی بحث را فراهم کرده است. او [[قاضی عبدالجبار معتزلی|قاضی عبدالجبار اسدآبادی]] است. او در کتابهای خود به مسأله محکم و متشابه پرداخته و نسبت به موضوع، حساسیت نشان داده است. در مقدمۀ کتاب متشابه القرآن خود پس از بحث [[کلام|کلامی]] [[جبر و تفویض]] شبهه‌ای را مطرح می‌کند که از لابلای آن دیدگاه وی دربارۀ معنای متشابه روشن می‌شود. او در این جملات تلویحاً می‌پذیرد که بحث از متشابه در مقولۀ لفظ و اشتراک و مجاز و مانندش نیست تا کسی با آگاهی از لغت و به دست آوردن قراین، بتواند به معنای متشابه دست یابد. متشابه چیزی است که انسان باید پس از درک لغوی و مفهوم کلام به فکر بپردازد و با استفاده از محکم و دلیل عقل به کنه معنای کلام برسد. او در این باره می‌نویسد:
بی‌گمان محکم در آن جایی است که در موضوع لغت یا با همراهی قرینه قرار گیرد و به گونه‌ای باشد که تنها یک احتمال برود و هر کسی که شیوه خطاب را می‌شناسد و آگاهی به قراین دارد، درباره آن تردید نکند و بتواند به خوبی بر معنای آن استدلال کند. در حالی که متشابه چنین نیست. چون ممکن است کسی دانای به لغت باشد و قرینه هم داشته باشد، اما باز نیازمند به شنیدن از دیگران (راسخان) باشد و فکر کردن و نگاه با تأمل را لازم داشته باشد و چون متشابه است باید آن را بر وجهی که محکم می‌گوید و یا دلیل عقلی بر آن دلالت دارد، حمل کند.<ref>قاضی عبدالجبار، متشابه القرآن، ج۱، ص۶، تحقیق زر زور</ref>
بی‌گمان محکم در آن جایی است که در موضوع لغت یا با همراهی قرینه قرار گیرد و به گونه‌ای باشد که تنها یک احتمال برود و هر کسی که شیوه خطاب را می‌شناسد و آگاهی به قراین دارد، درباره آن تردید نکند و بتواند به خوبی بر معنای آن استدلال کند. در حالی که متشابه چنین نیست. چون ممکن است کسی دانای به لغت باشد و قرینه هم داشته باشد، اما باز نیازمند به شنیدن از دیگران (راسخان) باشد و فکر کردن و نگاه با تأمل را لازم داشته باشد و چون متشابه است باید آن را بر وجهی که محکم می‌گوید و یا دلیل عقلی بر آن دلالت دارد، حمل کند.<ref>قاضی عبدالجبار، متشابه القرآن، ج۱، ص۶، تحقیق زر زور</ref>


Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۱۵

ویرایش