کاربر ناشناس
محکم و متشابه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Lohrasbi بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Lohrasbi بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
در یک توصیف کلی قرآن تمام [[آیه|آیات]] خود را محکم معرفی کرده است. در [[سوره هود|سورۀ هود]] میفرماید: {{متن قرآن|'''كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ'''|سوره= هود|آیه= ۱}}. و در این زمینه استثنایی قایل نشده و با این وصف، تمام قرآن را ستوده است. اما در جای دیگر تمام کتاب را متشابه معرفی کرده است: {{متن قرآن|'''اللَّـهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ'''|سوره= [[سوره زمر|زمر]]|آیه= ۲۳}}. این تشابه به چه معناست و آیا در برابر آن معنای محکم است و یا معنای دیگری دارد؛ به ویژه آن که در [[سوره آل عمران|سورۀ آل عمران]] توصیف دیگری از آیات به دست میدهد که هم معنا بودن متشابه را دشوار میکند: {{متن قرآن|''' هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ'''|سوره= آل عمران|آیه= ۷}}. در این آیه، خداوند تصریح میکند برخی آیات خداوند محکم، و برخی از آنان متشابه است. و تشابه در این آیه به گونهای توصیف شده که موجب سوء استفادۀ کژدلان و فتنه انگیزان و تأویل سازان دروغین میگردد، لذا با محکم و متشابه دو آیه پیشین ناسازگار است؛ زیرا اولاً، در آن دو آیه همه قرآن محکم و متشابه معرفی شده بود. ثانیا، تشابه در سوره زمر، امری مثبت و از امتیازهای نیک قرآن محسوب شده بود، چنانکه محکم بودن تمام قرآن نیز از امتیازهای نیک به شمار آمده بود. به همین دلیل، قرآن پژوهان از دیر ایام به توجیه و جمع میان آیات اقدام کرده و احتمالهای مختلفی دادهاند کهگاه با معنای واژگانی آن، ناسازگار است، و اصطلاح جدیدی پدید آوردهاند. در اینجا به سه احتمال اشاره میکنیم. | در یک توصیف کلی قرآن تمام [[آیه|آیات]] خود را محکم معرفی کرده است. در [[سوره هود|سورۀ هود]] میفرماید: {{متن قرآن|'''كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ'''|سوره= هود|آیه= ۱}}. و در این زمینه استثنایی قایل نشده و با این وصف، تمام قرآن را ستوده است. اما در جای دیگر تمام کتاب را متشابه معرفی کرده است: {{متن قرآن|'''اللَّـهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ'''|سوره= [[سوره زمر|زمر]]|آیه= ۲۳}}. این تشابه به چه معناست و آیا در برابر آن معنای محکم است و یا معنای دیگری دارد؛ به ویژه آن که در [[سوره آل عمران|سورۀ آل عمران]] توصیف دیگری از آیات به دست میدهد که هم معنا بودن متشابه را دشوار میکند: {{متن قرآن|''' هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ'''|سوره= آل عمران|آیه= ۷}}. در این آیه، خداوند تصریح میکند برخی آیات خداوند محکم، و برخی از آنان متشابه است. و تشابه در این آیه به گونهای توصیف شده که موجب سوء استفادۀ کژدلان و فتنه انگیزان و تأویل سازان دروغین میگردد، لذا با محکم و متشابه دو آیه پیشین ناسازگار است؛ زیرا اولاً، در آن دو آیه همه قرآن محکم و متشابه معرفی شده بود. ثانیا، تشابه در سوره زمر، امری مثبت و از امتیازهای نیک قرآن محسوب شده بود، چنانکه محکم بودن تمام قرآن نیز از امتیازهای نیک به شمار آمده بود. به همین دلیل، قرآن پژوهان از دیر ایام به توجیه و جمع میان آیات اقدام کرده و احتمالهای مختلفی دادهاند کهگاه با معنای واژگانی آن، ناسازگار است، و اصطلاح جدیدی پدید آوردهاند. در اینجا به سه احتمال اشاره میکنیم. | ||
۱. این که بگوییم تشابه در قرآن به یک معناست و منظور از تشابه همان معنای تماثل و همانندی است. محکم هم به معنای اتقان و غیرقابل افساد و تردیدناپذیر است. لذا اگر گفته میشود قرآن متشابه است، یعنی همه آیات شبیه به یکدیگر و هم ریشه است و از نظر دعوت و پیام و جهت گیری کلی تفاوتی ندارد. یکدستی و یگانگی در تمام آیات قرآن حاکم است. به همین دلیل قرآن در تعبیر دیگری میفرماید: {{متن قرآن|'''أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا'''|سوره= [[سوره نساء|نساء]]|آیه= ۸۲}}. و اگر قرآن با هم شبیه و متماثل است، یعنی در لحن و گفته همانند است: «یشبه بعضه ببعض و یصدق بعضه بعضاً» هر آیه معاضد آیه دیگر است. [[علی(ع)|امیر مؤمنان علی(ع)]] در توصیف قرآن میفرماید: {{حدیث|'''إنّ الکتاب یصدّق بعضه بعضاً و إنّه لااختلاف فیه، فقال سبحانه: «وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کثِیراً'''<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸، چاپ صبحی صالح</ref> | |||
بنابر این تفسیر، قرآن هم محکم و متقن است و هم شبیه به یکدیگر است. و اگر در سورۀ آل عمران این تقسیم انجام گرفته، نه از این باب است که قرآن بر دو بخش است، بلکه از این جهت است که فتنه گران و کژ اندیشان از تشابهها و پیامهای همانند قرآن خوب بهره برداری نمیکنند و در پی فتنه جویی و تأویلهای غلط هستند و اگر قرآن کریم و یا برخی از آیات آن دو پهلو و اشتباه برانگیز باشد، چگونه {{متن قرآن|'''عَرَبِيٍّ مُّبِينٍ'''|سوره= شعراء|آیه= ۱۹۵}} و {{متن قرآن|'''تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ'''|سوره= نحل|آیه= ۸۹}}است و چگونه وسیله هدایت و کتاب نور و رحمت است. | بنابر این تفسیر، قرآن هم محکم و متقن است و هم شبیه به یکدیگر است. و اگر در سورۀ آل عمران این تقسیم انجام گرفته، نه از این باب است که قرآن بر دو بخش است، بلکه از این جهت است که فتنه گران و کژ اندیشان از تشابهها و پیامهای همانند قرآن خوب بهره برداری نمیکنند و در پی فتنه جویی و تأویلهای غلط هستند و اگر قرآن کریم و یا برخی از آیات آن دو پهلو و اشتباه برانگیز باشد، چگونه {{متن قرآن|'''عَرَبِيٍّ مُّبِينٍ'''|سوره= شعراء|آیه= ۱۹۵}} و {{متن قرآن|'''تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ'''|سوره= نحل|آیه= ۸۹}}است و چگونه وسیله هدایت و کتاب نور و رحمت است. | ||
۲. احتمال دیگر این که معنای محکم و متشابه در [[سوره هود|سورۀ هود]] و [[سوره زمر|زمر]] به معنایی باشد که در سورۀ آل عمران مطرح شده است و محکم در این سوره معنای واضح و غیرمخفی در عبارت و ظاهر کلمات و در مقوله تفسیر باشد و متشابه به معنای مشتبه و غیر ظاهر و نیازمند تأویل. در این صورت، هم همه قرآن ظاهرش مستحکم و تردیدناپذیر است و هم باطن آن تأویل پذیر و اشتباه برانگیز است. | |||
بنابراین، مقولۀ محکم به ظاهر کلام و در محدوده [[تفسیر]] قرار میگیرد و متشابه در مقولۀ باطن و در محدودۀ تأویل. هر یک از این دو احتمال اول، دارای اشکالات فراوان و دفاع از آن بسیار دشوار است و لذا احتمال و توجیه سوم توجه و مورد تأیید نویسنده قرار گرفته است. | بنابراین، مقولۀ محکم به ظاهر کلام و در محدوده [[تفسیر]] قرار میگیرد و متشابه در مقولۀ باطن و در محدودۀ تأویل. هر یک از این دو احتمال اول، دارای اشکالات فراوان و دفاع از آن بسیار دشوار است و لذا احتمال و توجیه سوم توجه و مورد تأیید نویسنده قرار گرفته است. | ||
۳. محکم و متشابه در سورۀ هود و زمر به معنای اتقان و طبق ریشه لغوی آن است. اما متشابهات در سورۀ آل عمران غیر از متشابه است و محکم و متشابه از احکام و تشابه خاصی و محدوده معینی سخن میگوید که با آن دو متفاوت است، و این تفاوت به دلیل قرینهای است که در این آیه بکار رفته و بعداً توضیح میدهیم. | |||
[[قاضی عبدالجبار معتزلی|قاضی عبدالجبار اسدآبادی معتزلی]] (م ۴۱۵) در جمع میان این سه آیه این گونه تفصیل داده است: آن چه خداوند در سورۀ هود گفته نه به معنای محکم در سورۀ آل عمران است، بلکه منظور استحکام بخشیدن آیات در باب [[اعجاز]] و دلالت بر کلام است، به گونهای که خلل در آن وارد نشود. به این معنا حتی آیات متشابه نیز محکم است و از این جهت میان هیچ یک از آیات خداوند، فرق گذاشته نشده است و دلالت بر [[نبوت]] [[پیامبر]] و هدایت مؤمنان دارد و لذا آیه زمر که میگوید: {{متن قرآن|'''اللَّـهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا'''|سوره=زمر| آیه= ۲۳}} تشابه به معنای غیر ظاهر و نیازمند تأویل نیست، بلکه منظور از تشابه، تساوی در صفات و مقصود قرآن است. یعنی خداوند کتابی را با بهترین سخن نازل کرده که آیات آن از نظر پیام و دلالت بر مقصود یکسان و هماهنگ است.<ref>قاضی عبدالجبار، متشابه القرآن، ج۱، ص۲۱، تحقیق محمد عدنان زر زور، قاهره، مطبعه نصر، ۱۳۸۶ق</ref> | [[قاضی عبدالجبار معتزلی|قاضی عبدالجبار اسدآبادی معتزلی]] (م ۴۱۵) در جمع میان این سه آیه این گونه تفصیل داده است: آن چه خداوند در سورۀ هود گفته نه به معنای محکم در سورۀ آل عمران است، بلکه منظور استحکام بخشیدن آیات در باب [[اعجاز]] و دلالت بر کلام است، به گونهای که خلل در آن وارد نشود. به این معنا حتی آیات متشابه نیز محکم است و از این جهت میان هیچ یک از آیات خداوند، فرق گذاشته نشده است و دلالت بر [[نبوت]] [[پیامبر]] و هدایت مؤمنان دارد و لذا آیه زمر که میگوید: {{متن قرآن|'''اللَّـهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا'''|سوره=زمر| آیه= ۲۳}} تشابه به معنای غیر ظاهر و نیازمند تأویل نیست، بلکه منظور از تشابه، تساوی در صفات و مقصود قرآن است. یعنی خداوند کتابی را با بهترین سخن نازل کرده که آیات آن از نظر پیام و دلالت بر مقصود یکسان و هماهنگ است.<ref>قاضی عبدالجبار، متشابه القرآن، ج۱، ص۲۱، تحقیق محمد عدنان زر زور، قاهره، مطبعه نصر، ۱۳۸۶ق</ref> | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
اکنون برای این که حقیقت مسأله را روشن کنیم، ناچاریم سیر تطور اندیشه و نمونه هایی از این اقوال را از گذشتههای دور نقل کنیم و سپس ببینیم واقعاً متشابه چیست و موارد آن در چه دایرهای قرار میگیرد. | اکنون برای این که حقیقت مسأله را روشن کنیم، ناچاریم سیر تطور اندیشه و نمونه هایی از این اقوال را از گذشتههای دور نقل کنیم و سپس ببینیم واقعاً متشابه چیست و موارد آن در چه دایرهای قرار میگیرد. | ||
۱. [[ابن عباس]] (م ۶۸)گفته است: محکم آن است که باید [[ایمان]] بیاوریم و عمل کنیم و متشابه آن است که لازم است ایمان بیاوریم و عمل به آن لازم نیست.<ref>تفسیر ابن عباس به روایت علی بن طلحه، ص۱۲۴، تحقیق راشد عبدالمنعم الرجال، بیروت، موسسه الکتب الثقافیه. البته همانطور که بعداً توضیح خواهیم داد این معنا در برخی از روایات رسیده از اهل بیت نقل شده است. نک بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۹۸، چاپ قم، بعثت</ref> | |||
البته در تفسیر ابن عباس محکمات به آیات ناسخ و حلال و حرام و حدود و فرایض تفسیر شده و همین هاست که باید ایمان آورد و عمل کرد، اما متشابهات منسوخات و مقدم و مؤثر و امثال و اقسام هستند و لذا باید ایمان آورد و عمل نکرد.<ref>این کلام ابن عباس را طبری و ابن کثیر و سیوطی در تفسیرشان نقل کردهاند. نک: جامع البیان، ج۳، س ۲۳۴، ج۵۱۶۴، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۴؛ سیوطی، الدرالمنثور، ج۲، ص۱۴۴، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ق) به ابن مسعود (م ۳۲) نیز شبیه همین معنا نسبت داده شده با این تفاوت که گفته است محکمات، ناسخات قرآن هستند و متشابهات، منسوخات. (طبری، جامع البیان، ج۳، ص۲۳۵، ح ۵۱۶۶، قتاده و سفیان الثوری (م ۱۶۱) نیز همین معنا را تأیید کردهاند: نک: تفسیر سفیان الثوری، ص۷۵ به روایت ابوجعفر نهدی، بیروت، دارالکتب العلمیه</ref> | البته در تفسیر ابن عباس محکمات به آیات ناسخ و حلال و حرام و حدود و فرایض تفسیر شده و همین هاست که باید ایمان آورد و عمل کرد، اما متشابهات منسوخات و مقدم و مؤثر و امثال و اقسام هستند و لذا باید ایمان آورد و عمل نکرد.<ref>این کلام ابن عباس را طبری و ابن کثیر و سیوطی در تفسیرشان نقل کردهاند. نک: جامع البیان، ج۳، س ۲۳۴، ج۵۱۶۴، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۴؛ سیوطی، الدرالمنثور، ج۲، ص۱۴۴، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ق) به ابن مسعود (م ۳۲) نیز شبیه همین معنا نسبت داده شده با این تفاوت که گفته است محکمات، ناسخات قرآن هستند و متشابهات، منسوخات. (طبری، جامع البیان، ج۳، ص۲۳۵، ح ۵۱۶۶، قتاده و سفیان الثوری (م ۱۶۱) نیز همین معنا را تأیید کردهاند: نک: تفسیر سفیان الثوری، ص۷۵ به روایت ابوجعفر نهدی، بیروت، دارالکتب العلمیه</ref> | ||
۲. [[مجاهد]] (م ۱۰۳) گفته است محکمات آنهایی است که خداوند بیان حلال و حرام آن را آورده و متشابه آن چیزی است که در معنا شبیه به یکدیگر باشد، گر چه در لفظ اختلاف داشته باشند.<ref>همان</ref> | |||
۳. <ref>حسن بصری</ref> (م۱۱۰) محکمات را [[حلال]] و [[حرام]] دانسته و چون احکام حلال و حرام هستند، ام قرآن هستند.<ref>تفسیر الحسن البصری، ج۲، ص۲۰۲، جمع و تحقیق محمدعبدالرحیم، قاهره، دارالحدیث، ۱۴۱۳ق</ref> | |||
۴. [[ابوبکر اصم|ابوبکر اصم عبدالرحمان بن کیسان معتزلی]] (م ۲۲۵) محکم را به شکل دقیقتری توصیف کرده و بدون آنکه به مصادیق بپردازد گفته است: «محکم آن است که اجماع بر تأویل آن باشد و متشابه اختلاف در تأویل».<ref>خناجی عبدالمنعم، تفسیر القرآن الحکیم، ج۳، ص۱۴۵، قاهره، مکتبه الازهریه للتراث</ref> در نقل دیگری از همین اصم آمده: «محکم آن است که دلیل آن واضح و جلی باشد، مانند دلایل وحدانیت و قدرت و حکمت خداوند، و متشابه چیزی که محتاج به شناخت و تدبر و تأمل باشد».<ref>راغب، مفردات، ص۴۴۴، شبه</ref> | |||
این تعریفها که از معنای واژگانی خود خارج شده و احیاناً به ذکر برخی از مصادیق اکتفا شده، مشکلی را حل نمیکند و صورت مسأله را پیچیدهتر میکند، اما نشان میدهد که در این زمینه چقدر اختلاف و تشتت آراء است. آنچه ابن عباس گفته است: «محکم آن است که باید ایمان آورد و عمل کرد» نه تعریف محکم است و نه ذکر مصداق، دستوری است در بارۀ مسأله و تعیین تکلیف در برخورد با محکم و متشابه. نهایت برداشتی که از این گفته میشود، این است که متشابهات مربوط به عقاید است نه تکالیف و در نقل دیگری که از او و دیگران شده که محکمات ناسخات هستند، این تلقی را نقض میکند؛ زیرا افزون بر این که تعریفی از محکم و متشابه به دست نمیدهد، حداکثر یکی از مصادیق محکم و متشابه را معرفی میکند که مربوط به عمل کردنیها، یعنی احکام است. کلام حسن بصری نیز در تعریف متشابه کارساز نیست، چون محکمات را در حقیقت احکام میداند، در حالی که این حرف بر خلاف واقعیت و خارج از محدوده تعریفهاست و متشابه در نظر [[احمدبن حنبل]] نیز همین مشکل را دارد، چون اگر تنها متشابه نیازمند به بیان است، مبهمات و مجملات [[قرآن]] هم نیازمند به بیان است، پس چه فرقی میان آنها و متشابهات است؟! کلام ابوبکر اصم گوشه هایی از حقیقت را روشن میکرد که محکمات آیاتی هستند که دلیل آنها واضح و آشکار است و متشابهات آنهایی است که معرفت آنها نیازمند تأمل و تدبر است، اما بنابراین تفسیر، محکم و متشابه شدن، به عامل خارجی برمیگردد که هر جا دلیل این دو، آشکار و پنهان بود، چنین میشود و ارتباطی به خود قرآن ندارد. وانگهی، آیاتی که مجمل هستند نیز نیازمند به تأمل و تدبر هستند، پس چه فرقی میان متشابه و مجمل است؟ | این تعریفها که از معنای واژگانی خود خارج شده و احیاناً به ذکر برخی از مصادیق اکتفا شده، مشکلی را حل نمیکند و صورت مسأله را پیچیدهتر میکند، اما نشان میدهد که در این زمینه چقدر اختلاف و تشتت آراء است. آنچه ابن عباس گفته است: «محکم آن است که باید ایمان آورد و عمل کرد» نه تعریف محکم است و نه ذکر مصداق، دستوری است در بارۀ مسأله و تعیین تکلیف در برخورد با محکم و متشابه. نهایت برداشتی که از این گفته میشود، این است که متشابهات مربوط به عقاید است نه تکالیف و در نقل دیگری که از او و دیگران شده که محکمات ناسخات هستند، این تلقی را نقض میکند؛ زیرا افزون بر این که تعریفی از محکم و متشابه به دست نمیدهد، حداکثر یکی از مصادیق محکم و متشابه را معرفی میکند که مربوط به عمل کردنیها، یعنی احکام است. کلام حسن بصری نیز در تعریف متشابه کارساز نیست، چون محکمات را در حقیقت احکام میداند، در حالی که این حرف بر خلاف واقعیت و خارج از محدوده تعریفهاست و متشابه در نظر [[احمدبن حنبل]] نیز همین مشکل را دارد، چون اگر تنها متشابه نیازمند به بیان است، مبهمات و مجملات [[قرآن]] هم نیازمند به بیان است، پس چه فرقی میان آنها و متشابهات است؟! کلام ابوبکر اصم گوشه هایی از حقیقت را روشن میکرد که محکمات آیاتی هستند که دلیل آنها واضح و آشکار است و متشابهات آنهایی است که معرفت آنها نیازمند تأمل و تدبر است، اما بنابراین تفسیر، محکم و متشابه شدن، به عامل خارجی برمیگردد که هر جا دلیل این دو، آشکار و پنهان بود، چنین میشود و ارتباطی به خود قرآن ندارد. وانگهی، آیاتی که مجمل هستند نیز نیازمند به تأمل و تدبر هستند، پس چه فرقی میان متشابه و مجمل است؟ | ||
۵. [[فخر رازی]] محکم را به مبین در عرف اصطلاح [[اصول|اصولیان]] تفسیر کرده و متشابه را به مجمل. او در حقیقت در آنجا که کلام نص باشد و دلالت بر معنا جای احتمال دیگر نگذارد، و یا دلالت بر معنا با ترجیح باشد، حتی در مثل ظاهر (در برابر نص)، محکم میداند و در جایی که لفظ، مشترک است، یا احتمالی مرجوع و تأویل پذیر است، متشابه میداند.<ref>مفاتیح الغیب، ج۷، ص۱۸۰</ref> | |||
اما این بیان هم دارای اشکال است، چون فرقی میان مجمل و متشابه گذاشته نشده و در حقیقت نوعی تساوی میان مبهم و مجمل و متشابه گذاشته شده است. | اما این بیان هم دارای اشکال است، چون فرقی میان مجمل و متشابه گذاشته نشده و در حقیقت نوعی تساوی میان مبهم و مجمل و متشابه گذاشته شده است. |