۱۷٬۱۱۲
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (افزایش شناسه) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (←تشکیک: ویرایش) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
== تشکیک== | == تشکیک== | ||
مبارکفوی مدعی است کلمه «بعدی» که در برخی از نسخههای این حدیث نیست، از سوی راویان [[شیعی]] به آن اضافه شده است. او برای اثبات ادعای خود به [[مسند احمد بن حنبل]] استناد میکند که در آن، این حدیث با سندهای متعددی آمده اما در هیچ یک از آنها این اضافه وجود ندارد.<ref>مبارکفوری، تحفة الاحوذی، ج۱۰، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref> البته [[احمد حنبل]] این حدیث را در مسند<ref>ابن حنبل، مسند، مؤسسة قرطبه، ج۱، ص۳۳۰، ج۴، ص۴۳۷.</ref> و [[فضائل الصحابه]] با همین اضافه آورده است.<ref>ابن حنبل، فضائل الصحابه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۶۸۴، ح۱۱۶۸.</ref> | مبارکفوی مدعی است کلمه «بعدی» که در برخی از نسخههای این حدیث نیست، از سوی راویان [[شیعی]] به آن اضافه شده است. او برای اثبات ادعای خود به [[مسند احمد بن حنبل]] استناد میکند که در آن، این حدیث با سندهای متعددی آمده اما مدعی است در هیچ یک از آنها این اضافه وجود ندارد.<ref>مبارکفوری، تحفة الاحوذی، ج۱۰، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref> البته [[احمد حنبل]] این حدیث را در مسند<ref>ابن حنبل، مسند، مؤسسة قرطبه، ج۱، ص۳۳۰، ج۴، ص۴۳۷.</ref> و [[فضائل الصحابه]] با همین اضافه آورده است.<ref>ابن حنبل، فضائل الصحابه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۶۸۴، ح۱۱۶۸.</ref> | ||
همچنین مبارکفوری مدعی است این حدیث را فقط [[جعفر بن سلیمان]] و [[ابن اجلح کندی]] شیعی روایت کردهاند. که به دلیل شیعه بودن، روایات آنها پذیرفته نیست او شیعیان را اهل [[بدعت]] میداند و میگوید اگر بدعتگزار روایتی نقل کند که باعث تقویت مذهبش شود، روایت او پذیرفته نمیشود.<ref>مبارکفوری، تحفة الاحوذی، ج۱۰، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref> در حالی که به گفته البانی، تنها معیار پذیرش حدیث نزد [[اهلسنت]]، راستگویی و دقت راوی در نقل حدیث است و مذهب راوی تأثیری در پذیرش یا عدم پذیرش حدیث او ندارد از همین رو است که [[محمد بن اسماعیل بخاری|بخاری]] و [[مسلم بن حجاج نیشابوری|مسلم]] در [[صحیحین]] احادیثی را از راویانی که مذهبشان مخالف مذهب اهلسنت بوده مثل [[خوارج]] و شیعه روایت کردهاند.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref> البانی گفته است که این حدیث در منابع اهلسنت با سندهای دیگری نقل شده که در سلسله سند آن راوی شیعی وجود ندارد.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref> | همچنین مبارکفوری مدعی است این حدیث را فقط [[جعفر بن سلیمان]] و [[ابن اجلح کندی]] شیعی روایت کردهاند. که به دلیل شیعه بودن، روایات آنها پذیرفته نیست او شیعیان را اهل [[بدعت]] میداند و میگوید اگر بدعتگزار روایتی نقل کند که باعث تقویت مذهبش شود، روایت او پذیرفته نمیشود.<ref>مبارکفوری، تحفة الاحوذی، ج۱۰، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref> در حالی که به گفته البانی، تنها معیار پذیرش حدیث نزد [[اهلسنت]]، راستگویی و دقت راوی در نقل حدیث است و مذهب راوی تأثیری در پذیرش یا عدم پذیرش حدیث او ندارد از همین رو است که [[محمد بن اسماعیل بخاری|بخاری]] و [[مسلم بن حجاج نیشابوری|مسلم]] در [[صحیحین]] احادیثی را از راویانی که مذهبشان مخالف مذهب اهلسنت بوده مثل [[خوارج]] و شیعه روایت کردهاند.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref> البانی گفته است که این حدیث در منابع اهلسنت با سندهای دیگری نقل شده که در سلسله سند آن راوی شیعی وجود ندارد.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref> | ||
همچنین جعفر بن سلیمان، از راویان [[صحیح مسلم]] است<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۸، ص۱۹۷؛ مسلم، صحیح مسلم، ج۱، ص۴۴۸-۶۴۸.</ref> | همچنین جعفر بن سلیمان، از راویان [[صحیح مسلم]] است<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۸، ص۱۹۷؛ مسلم، صحیح مسلم، ج۱، ص۴۴۸-۶۴۸.</ref> ذهبی از او با تعبیر امام یاد کرده<ref>ذهبی تاریخ الاسلام، ج۱۱، ص۶۸. </ref>و از یحیی بن معین نقل کرده که او را ثقه میدانسته است.<ref> ذهبی سیر اعلام النبلاء ج۸ ص ۱۹۷.</ref> البانی جعفر را از راویان مورد اعتماد و صاحب روایات متقن و قوی میداند که مایل به [[اهل بیت]] بوده و به مذهب خود دعوت نمیکرده است. او میگوید اختلافی نزد پیشوایان ما در این نیست که اگر [[صداقت|راستگویی]] از اهل بدعت باشد ولی به مذهبش دعوت نکند تمسک به حدیث او [[حدیث صحیح|صحیح]] است.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref> | ||
همچنین برخی از علمای اهل سنت اجلح را [[توثیق]] کرده و حدیث او را [[حدیث حسن|حسن]] دانستهاند.<ref>مناوی، فیض القدیر، ۱۳۵۶ق، ج۴، ص۳۵۷.</ref> البانی حدیث اجلح را شاهدی بر درستی حدیث جعفر بن سلیمان میداند.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref> | همچنین برخی از علمای اهل سنت ابن اجلح را [[توثیق]] کرده و حدیث او را [[حدیث حسن|حسن]] دانستهاند.<ref>مناوی، فیض القدیر، ۱۳۵۶ق، ج۴، ص۳۵۷.</ref> البانی حدیث اجلح را شاهدی بر درستی حدیث جعفر بن سلیمان میداند.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref> | ||
[[ابن تیمیه]] مدعی است این روایت [[دروغ|دروغی]] است که آن را به رسول خدا نسبت دادهاند.<ref>ابن تیمیه، منهاج السنه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۹۱.</ref> البانی از عالمان اهل سنت از انکار این حدیث، اظهار تعجب و شگفتی کرده است.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref> | [[ابن تیمیه]] مدعی است این روایت [[دروغ|دروغی]] است که آن را به رسول خدا نسبت دادهاند.<ref>ابن تیمیه، منهاج السنه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۹۱.</ref> البانی از عالمان اهل سنت از انکار این حدیث، اظهار تعجب و شگفتی کرده است.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref> |
ویرایش