Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۱۵
ویرایش
imported>Shadiba (نسخه اصلاح شده بر اساس صفحه بحث) |
جز (←اسباب حجر) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==اسباب حجر== | ==اسباب حجر== | ||
مهمترین اسبابی که [[فقها]] برای محجوریت جزئی یا کلی فرد بیان کردهاند | مهمترین اسبابی که [[فقها]] برای محجوریت جزئی یا کلی فرد بیان کردهاند عبارتاند از: ۱. نابالغ بودن (صغر)، ۲. دیوانگی (جنون)، ۳. بردگی (رقّ)، ۴. سفاهت (سفه)، ۵. ورشکستگی (تفلیس)، ۶. بیماری منجر به مرگ (مرض الموت).<ref>کاشف الغطاء، تحریر المجلة، ۱۳۵۹ق، ج۲ (قسم۱)، ص۱۵۵؛ فرهنگ فقه، ۱۴۲۶ق، ج۳، ص۲۲۸.</ref> | ||
::'''نابالغ بودن''' (صبی و صغیر): از نظر شرعی و بر پایه [[احادیث]] فراوان (مانند [[حدیث رفع قلم]])، تصرفات نابالغ، چه غیر | ::'''نابالغ بودن''' (صبی و صغیر): از نظر شرعی و بر پایه [[احادیث]] فراوان (مانند [[حدیث رفع قلم]])، تصرفات نابالغ، چه غیر ممیز و چه ممیز، چه به نفعش و افزایشدهنده اموالش باشد و چه نباشد، اثر و اعتبار ندارد مگر مواردی که دلیل خاص دارد: مانند [[وصیت]] کودک دهساله در مطلق خیرات یا ارحام و نزدیکان.<ref>کاشف الغطاء، تحریر المجلة، ۱۳۵۹ق، ج۲ (قسم۱)، ص۱۶۱؛ طاهری، حقوق مدنی، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۲۶.</ref> از جمله محجوران نابالغ، [[یتیم]] است. محجوریت نابالغان، با بلوغ و [[سن رشد|رشد]] پایان میپذیرد؛ بلوغ جنسی علامات شرعی دارد و رشد و بلوغ فکری با سنجش و آزمودن کودک در معاملاتش معلوم میشود.<ref>کاشف الغطاء، تحریر المجلة، ۱۳۵۹ق، ج۲ (قسم۱)، ص۱۶۶؛ برای اطلاع از همه احکام کودک، نگاه کنید به: انصاری، موسوعة أحکام الأطفال و أدلّتها.</ref> | ||
::'''دیوانگی''': مجنون (نوعی بیماری روانی) و مَعتُوه (عقب ماندگی ذهنی)<ref>مرادی، | ::'''دیوانگی''': مجنون (نوعی بیماری روانی) و مَعتُوه (عقب ماندگی ذهنی)<ref>مرادی، «بررسی شرط رشد»، ۱۳۸۷ش، ص۵۷.</ref> در حکم نابالغاند و بیشترشان مانند صبی غیر ممیز هستند. این اشخاص انواع مختلفی دارند و برای آن ضابطه کلی وجود ندارد و تعیین آن با [[عرف]] یا [[حاکم]] است.<ref>کاشف الغطاء، تحریر المجلة، ۱۳۵۹ق، ج۲ (قسم۱)، ص۱۶۶.</ref> | ||
::'''بردگی''': به نظر [[فقها]] برده | ::'''بردگی''': به نظر [[فقها]] برده نمیتواند بدون اذن مولا در مال خود تصرف کند یا خود را موضوع یکی از عقود مانند [[اجاره]] قرار دهد و در صورت تصرف، [[عقد فضولی]] است و فقط با اجازه مولا نافذ است.<ref>فرهنگ فقه، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۹۴. </ref> | ||
::'''سفاهت''': سفاهت در مقابل [[سن رشد|رشد]] است و چون امری ذاتی و نقصی در [[عقل]] است، به حکم حاکم نیاز ندارد و معاملات سفیه هرچند با روش عقلا هم موافق باشد باطل است.<ref> | ::'''سفاهت''': سفاهت در مقابل [[سن رشد|رشد]] است و چون امری ذاتی و نقصی در [[عقل]] است، به حکم حاکم نیاز ندارد و معاملات سفیه هرچند با روش عقلا هم موافق باشد باطل است.<ref>کاشف الغطاء، تحریر المجلة، ۱۳۵۹ق، ج۲ (قسم۱)، ص۱۷۰.</ref> اگر سفاهت از بین رود، ممنوعیت و محجوریت برداشته میشود و حکم سایر عقلا را پیدا میکند.<ref>کاشف الغطاء، تحریر المجلة، ۱۳۵۹ق، ج۲ (قسم۱)، ص۱۷۱.</ref> | ||
::'''ورشکستگی''': مفلس و ورشکسته کسی است که اموالش از بدهیهایش کمتر باشد و به همین دلیل طلبکاران درخواست منع تصرفاتش را برای جلوگیری از تلف شدن اموال و زیان دیدن خویش میکنند. از نظر فقه [[امامیه]]، محجوریت مفلس چند شرط دارد: ۱. دیون و بدهیها نزد حاکم ثابت شده باشد؛ ۲. اموال و داراییاش کمتر از بدهیهایش باشد و در صورت بیشتر یا مساوی بودن اموال، محجوریت محقق نمیشود؛ ۳. دیونی که از اموالش بیشتر میشود حال و نقد باشد؛ ۴. همه طلبکارانی که جمع طلبشان از مجموع اموال مدیون بیشتر است، از حاکم درخواست حکم محجوریت را بکنند و اگر جمع طلب درخواستکنندگان از اموال فرد کمتر باشد حکم محجوریت صادر نمیشود. همچنین مستثنیات اموال (مانند خانهای که در آن زندگی میشود، لباس و اثاثیه و ... حسب شأن و منزلت افراد)، نفقه خود و افراد واجبالنفقهاش تا روز تقسیم اموال و نیز هزینه [[واجب]] و شرعی کفن و دفن خودش یا افرادی که این هزینه بر عهده اوست، جزو اموال محاسبه نمیشود.<ref> | ::'''ورشکستگی''': مفلس و ورشکسته کسی است که اموالش از بدهیهایش کمتر باشد و به همین دلیل طلبکاران درخواست منع تصرفاتش را برای جلوگیری از تلف شدن اموال و زیان دیدن خویش میکنند. از نظر فقه [[امامیه]]، محجوریت مفلس چند شرط دارد: ۱. دیون و بدهیها نزد حاکم ثابت شده باشد؛ ۲. اموال و داراییاش کمتر از بدهیهایش باشد و در صورت بیشتر یا مساوی بودن اموال، محجوریت محقق نمیشود؛ ۳. دیونی که از اموالش بیشتر میشود حال و نقد باشد؛ ۴. همه طلبکارانی که جمع طلبشان از مجموع اموال مدیون بیشتر است، از حاکم درخواست حکم محجوریت را بکنند و اگر جمع طلب درخواستکنندگان از اموال فرد کمتر باشد حکم محجوریت صادر نمیشود. همچنین مستثنیات اموال (مانند خانهای که در آن زندگی میشود، لباس و اثاثیه و... حسب شأن و منزلت افراد)، نفقه خود و افراد واجبالنفقهاش تا روز تقسیم اموال و نیز هزینه [[واجب]] و شرعی کفن و دفن خودش یا افرادی که این هزینه بر عهده اوست، جزو اموال محاسبه نمیشود.<ref>کاشف الغطاء، تحریر المجلة، ۱۳۵۹ق، ج۲ (قسم۱)، ص۱۷۲.</ref> | ||
::'''بیماری منجر به مرگ''': شخصی که بیمار است و بیماریاش منجر به مرگ او میشود، حجر اصلی و شرعی دارد و نمیتواند برای بیش از یکسوم اموالش وصیت کند<ref>مشکینی، مصطلحات الفقه، بیتا، ص۴۸۳.</ref> و در این که تصرفاتش در زمان حیات و بیماری منجر به مرگ، به میزان کل اموالش یا مقدار یکسوم آن، میان [[فقها]] اختلاف است.<ref>مشکینی، مصطلحات الفقه، بیتا، ص۴۸۳.</ref> برخی [[فقه|فقیهان]] نیز تفاوتی میان تصرفات بیمار و سالم در صورت واجد بودن اهلیت تصرف، وجود ندارد و بیماری منجر به مرگ از اسباب حجر نیست.<ref>و نیز نگاه کنید به: باقری، | ::'''بیماری منجر به مرگ''': شخصی که بیمار است و بیماریاش منجر به مرگ او میشود، حجر اصلی و شرعی دارد و نمیتواند برای بیش از یکسوم اموالش وصیت کند<ref>مشکینی، مصطلحات الفقه، بیتا، ص۴۸۳.</ref> و در این که تصرفاتش در زمان حیات و بیماری منجر به مرگ، به میزان کل اموالش یا مقدار یکسوم آن، میان [[فقها]] اختلاف است.<ref>مشکینی، مصطلحات الفقه، بیتا، ص۴۸۳.</ref> برخی [[فقه|فقیهان]] نیز تفاوتی میان تصرفات بیمار و سالم در صورت واجد بودن اهلیت تصرف، وجود ندارد و بیماری منجر به مرگ از اسباب حجر نیست.<ref>و نیز نگاه کنید به: باقری، «بازپژوهی انتقادی نظریه حجر بیمار»، ۱۳۸۷ش، ص۱۴۶-۱۶۷.</ref> | ||
==حجر در حقوق مدنی== | ==حجر در حقوق مدنی== |