پرش به محتوا

عجب: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۷ مهٔ ۲۰۱۷
جز
ویرایش جزیی
جز (ویرایش جزیی)
جز (ویرایش جزیی)
خط ۳: خط ۳:


==مفهوم==
==مفهوم==
عجب به معنای بزرگ شمردن عمل<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ص۲۷۳.</ref> یا خشنود شدن و بالیدن به اعمال نیک خود مانند [[عبادت]] و [[زهد]]. معنای عجب با [[تکبر]] نزدیک است با این تفاوت که عجب جایی است که پای دیگران در میان نباشد ولی تکبر جایی است که انسان خود را از دیگران برتر و بالاتر بداند.<ref>رجوع کنید به ابن قدامه مقدسی، ص۲۲۷ـ ۲۲۸.</ref> برخی از عالمان اخلاق معتقدند زمینه عجب در عبادات بیشتر از دیگر اعمال است. نراقی گفته عجب در عبادات با فلسفه آنها که اظهار ذلت و خواری در براب خداست، منافات دارد.<ref>نراقی، جامع السعادات، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۳۳۳.</ref>
عجب به معنای خشنود شدن و بالیدن به اعمال نیک خود مانند [[عبادت]] و [[زهد]]. معنای عجب با [[تکبر]] نزدیک است با این تفاوت که عجب جایی است که پای دیگران در میان نباشد ولی تکبر جایی است که انسان خود را از دیگران برتر و بالاتر بداند.<ref>رجوع کنید به ابن قدامه مقدسی، ص۲۲۷ـ ۲۲۸.</ref> برخی از عالمان اخلاق معتقدند زمینه عجب در عبادات بیشتر از دیگر اعمال است. نراقی گفته عجب در عبادات با فلسفه آنها که اظهار ذلت و خواری در براب خداست، منافات دارد.<ref>نراقی، جامع السعادات، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۳۳۳.</ref>


==اسباب==
==اسباب==
خط ۱۲: خط ۱۲:
* تباه کردن اعمال نیک؛ از  پیامبر(ص) نقل شده که عجب اعمال ۷۰ ساله انسان را از بین می‌برد.<ref>پاینده، نهج‌الفصاحه، ص۲۸۵.</ref> همچنین بر پایه روایتی که از [[امام صادق]] نقل شده دو نفر فاسق و عابد وارد [[مسجد]] شدند اما هنگامی که از مسجد بیرون می‌آمدند، فرد فاسق، عابد و عابد فاسق شده بود زیرا عابد در مسجد دچار عجب شده بود و به عبادت خود می‌نازید، اما فاسق در فکر [[توبه]] بود و [[استغفار]] می‌کرد.<ref> کافی، ج۲، ص۳۱۴.</ref>
* تباه کردن اعمال نیک؛ از  پیامبر(ص) نقل شده که عجب اعمال ۷۰ ساله انسان را از بین می‌برد.<ref>پاینده، نهج‌الفصاحه، ص۲۸۵.</ref> همچنین بر پایه روایتی که از [[امام صادق]] نقل شده دو نفر فاسق و عابد وارد [[مسجد]] شدند اما هنگامی که از مسجد بیرون می‌آمدند، فرد فاسق، عابد و عابد فاسق شده بود زیرا عابد در مسجد دچار عجب شده بود و به عبادت خود می‌نازید، اما فاسق در فکر [[توبه]] بود و [[استغفار]] می‌کرد.<ref> کافی، ج۲، ص۳۱۴.</ref>
* تکبر؛ عجب را از اسباب و منشا [[تکبر]] دانسته‌اند.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ص۲۷۵؛ نراقی، جامع السعادات، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۳۲۵.</ref>
* تکبر؛ عجب را از اسباب و منشا [[تکبر]] دانسته‌اند.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ص۲۷۵؛ نراقی، جامع السعادات، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۳۲۵.</ref>
* از یاد بردن و یا کوچک شمردن [[گناهان]]؛ [[محمدمهدی نراقی]] گفته است که عجب انسان را به فراموش کردن گناهان و کوچک شمردن آنها دعوت می‌کند.<ref>نراقی، جامع السعادات، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۳۲۵.</ref>
* از یاد بردن و یا کوچک شمردن [[گناهان]].
 
* بزرگ شمردن اعمال، عبادات و منت گذاشتن بر خدا.<ref>>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ص۲۷۵؛ نراقی، جامع السعادات، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۳۲۵.</ref>
در روایات، فساد عقل<ref>غررالحکم و دررالکلم، ص۳۸۸.</ref> و خرد<ref>تحف العقول، ص۷۴؛ نهج البلاغه، ص۳۹۷.</ref>، هلاکت<ref> کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۱۳.</ref> و تنهایی<ref>تحف العقول، ص۶.</ref> از پیامدهای عجب دانسته شده، همچنین عجب، مانعی برای دانش‌افزایی<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۶۹، ۱۹۹</ref> و رسیدن به کمالات<ref> نهج البلاغه، ص۸۱۷.</ref> معرفی شده است.
در روایات، فساد عقل<ref>غررالحکم و دررالکلم، ص۳۸۸.</ref> و خرد<ref>تحف العقول، ص۷۴؛ نهج البلاغه، ص۳۹۷.</ref>، هلاکت<ref> کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۱۳.</ref> و تنهایی<ref>تحف العقول، ص۶.</ref> از پیامدهای عجب دانسته شده، همچنین عجب، مانعی برای دانش‌افزایی<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۶۹، ۱۹۹</ref> و رسیدن به کمالات<ref> نهج البلاغه، ص۸۱۷.</ref> معرفی شده است.