Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۳۲۷
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) جز (←منابع) |
P.motahari (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[دی]]|روز=[[۱۷]]|سال=[[۱۳۹۹]]|کاربر=P.motahari }} | قواعد فقه، ۱۳۹۲{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[دی]]|روز=[[۱۷]]|سال=[[۱۳۹۹]]|کاربر=P.motahari }} | ||
'''قاعده نَفْیِ سَبیل''' قاعدهای فقهی، که هرگونه تسلط [[کافر]] بر [[اسلام|مسلمان]] را ممنوع میکند. برای اثبات این اصل، به [[آیه نفی سبیل|آیه ۱۴۱ سوره نساء]] استناد شده است. جایز نبودن [[ولایت]] غیرمسلمان بر مسلمان، ساقط شدن [[قصاص|حق قصاص]] غیرمسلمان، جایز نبودن [[ازدواج]] غیرمسلمان با مسلمان و عدم ثبوت [[شفعه|حق شفعه]] برای غیرمسلمان از مواردی است که به قاعده نفی سبیل استناد میشود. | '''قاعده نَفْیِ سَبیل''' قاعدهای فقهی، که هرگونه تسلط [[کافر]] بر [[اسلام|مسلمان]] را ممنوع میکند. برای اثبات این اصل، به [[آیه نفی سبیل|آیه ۱۴۱ سوره نساء]] استناد شده است. جایز نبودن [[ولایت]] غیرمسلمان بر مسلمان، ساقط شدن [[قصاص|حق قصاص]] غیرمسلمان، جایز نبودن [[ازدواج]] غیرمسلمان با مسلمان و عدم ثبوت [[شفعه|حق شفعه]] برای غیرمسلمان از مواردی است که به قاعده نفی سبیل استناد میشود. | ||
==تعریف و جایگاه فقهی== | ==تعریف و جایگاه فقهی== | ||
نفیسبیل قاعدهای [[فقه|فقهی]] است، به این معنا که خداوند هیچ حکمی وضع نمیکند که سبب تسلط کافران بر مؤمنان شود.<ref>بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸۷-۱۸۸.</ref> بهعبارت دیگر، در دین، حکمی نیست که موجب تسلط کافری بر مسلمانی شود.<ref>فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ص۲۳۳.</ref> | نفیسبیل قاعدهای [[فقه|فقهی]] است، به این معنا که خداوند هیچ حکمی وضع نمیکند که سبب تسلط کافران بر مؤمنان شود.<ref>بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸۷-۱۸۸.</ref> بهعبارت دیگر، در دین، حکمی نیست که موجب تسلط کافری بر مسلمانی شود.<ref>فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۳.</ref> | ||
[[فقیه|فقیهان]] در [[ابواب فقه|ابواب مختلف فقه]] از این قاعده بسیار استفاده کردهاند. برای مثال، [[شیخ انصاری]] با استناد به آن، گفته است فروش برده مسلمان به کافر جایز نیست.<ref>بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸۷.</ref> بهگفته [[عباسعلی عمید زنجانی|عمید زنجانی]]، این قاعده از قواعد فقهی مهم و شناختهشده است که بهویژه در فقه اقتصادی و فقه سیاسی، در همه روابط فردی و اجتماعی بین مسلمانان و غیرمسلمانان، بهعنوان قانونی کلی جریان دارد.<ref>عمید زنجانی، قواعد فقه، | [[فقیه|فقیهان]] در [[ابواب فقه|ابواب مختلف فقه]] از این قاعده بسیار استفاده کردهاند. برای مثال، [[شیخ انصاری]] با استناد به آن، گفته است فروش برده مسلمان به کافر جایز نیست.<ref>بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸۷.</ref> بهگفته [[عباسعلی عمید زنجانی|عمید زنجانی]]، این قاعده از قواعد فقهی مهم و شناختهشده است که بهویژه در فقه اقتصادی و فقه سیاسی، در همه روابط فردی و اجتماعی بین مسلمانان و غیرمسلمانان، بهعنوان قانونی کلی جریان دارد.<ref>عمید زنجانی، قواعد فقه، ۱۳۹۲ش، ج۳، ص۲۴.</ref> شیخ انصاری هم نوشته است این قاعده بر بیشتر قواعد فقهی تقدم دارد.<ref>شیخ انصاری، مکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۱۴۲.</ref> | ||
== مستندات== | == مستندات== | ||
[[آیه نفی سبیل|آیه نفیسبیل]] و حدیثی که در آن از برتری اسلام سخن آمده است، مهمترین دلایل فقیهان برای اثبات قاعده نفی سبیل است.<ref>علیدوست، «قاعده نفیسبیل»، ص۲۳۳؛ بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸۷؛ فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ص۲۳۸.</ref> البته در این زمینه به [[اجماع]] و [[عقل]] هم استناد شده است.<ref>عمید زنجانی، قواعد فقه، | [[آیه نفی سبیل|آیه نفیسبیل]] و حدیثی که در آن از برتری اسلام سخن آمده است، مهمترین دلایل فقیهان برای اثبات قاعده نفی سبیل است.<ref>علیدوست، «قاعده نفیسبیل»، ص۲۳۳؛ بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸۷؛ فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۸.</ref> البته در این زمینه به [[اجماع]] و [[عقل]] هم استناد شده است.<ref>عمید زنجانی، قواعد فقه، ۱۳۹۲ش، ج۳، ص۲۶.</ref> | ||
در آیه نفیسبیل آمده است: «لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا» (خداوند هرگز بر [زيان] مؤمنان، براى كافران راه [تسلّطى] قرار نداده است).<ref>سوره نساء، آیه ۱۴۱.</ref> به آیه چنین استناد شده است: غلبه کافران بر مؤمنان امری است که روی داده و در خود قرآن هم از آن سخن آمده است. بنابراین منظور آیه نمیتواند این باشد که کافران بر مؤمنان غلبه نکردهاند. در نتیجه مراد این است که در دین، هیچ حکمی وجود ندارد که اجازه دهد کافران بر مسلمانان سلطه یابند.<ref>فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ص۲۳۴.</ref> | در آیه نفیسبیل آمده است: «لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا» (خداوند هرگز بر [زيان] مؤمنان، براى كافران راه [تسلّطى] قرار نداده است).<ref>سوره نساء، آیه ۱۴۱.</ref> به آیه چنین استناد شده است: غلبه کافران بر مؤمنان امری است که روی داده و در خود قرآن هم از آن سخن آمده است. بنابراین منظور آیه نمیتواند این باشد که کافران بر مؤمنان غلبه نکردهاند. در نتیجه مراد این است که در دین، هیچ حکمی وجود ندارد که اجازه دهد کافران بر مسلمانان سلطه یابند.<ref>فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۴.</ref> | ||
[[شیخ صدوق]] از [[پیامبر اسلام(ص)]] نقل کرده است: «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَىٰ عَلَيْهِ وَ الْكُفَّارُ بِمَنْزِلَةِ الْمَوْتَى لَا يَحْجُبُونَ وَ لَا يَرِثُونَ» (اسلام برتری دارد و هیچچیز بر آن برتری ندارد و کافران بهمنزله مردهاند؛ مانع از ارث دیگران نمیشوند و خودشان نیز ارث نمیبرند).<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۳۴.</ref> | [[شیخ صدوق]] از [[پیامبر اسلام(ص)]] نقل کرده است: «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَىٰ عَلَيْهِ وَ الْكُفَّارُ بِمَنْزِلَةِ الْمَوْتَى لَا يَحْجُبُونَ وَ لَا يَرِثُونَ» (اسلام برتری دارد و هیچچیز بر آن برتری ندارد و کافران بهمنزله مردهاند؛ مانع از ارث دیگران نمیشوند و خودشان نیز ارث نمیبرند).<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۳۴.</ref> | ||
بهگفته [[فاضل لنکرانی]] از [[مرجع تقلید|مراجع تقلید]]، روایت با توجه به عبارت پایانی آن (کافران مانند مردهاند...)، نمی خواهد خبر دهد که هیچگاه کفر بر اسلام برتری نمییابد؛ بلکه بیانکننده این است که هیچ حکمی در اسلام وضع نشده است که موجب برتری کافران بر مسلمانان شود؛ یعنی همه احکام بین مسلمانان و کفار بهنفع مسلمانان است.<ref>فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ص۲۳۷-۲۳۸.</ref> | بهگفته [[فاضل لنکرانی]] از [[مرجع تقلید|مراجع تقلید]]، روایت با توجه به عبارت پایانی آن (کافران مانند مردهاند...)، نمی خواهد خبر دهد که هیچگاه کفر بر اسلام برتری نمییابد؛ بلکه بیانکننده این است که هیچ حکمی در اسلام وضع نشده است که موجب برتری کافران بر مسلمانان شود؛ یعنی همه احکام بین مسلمانان و کفار بهنفع مسلمانان است.<ref>فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۷-۲۳۸.</ref> | ||
==نفیسبیل حکمی ثانوی است== | ==نفیسبیل حکمی ثانوی است== | ||
قاعده قاعده نفیسبیل را از [[احکام ثانویه]] اسلام میدانند.<ref>زنگنه شهرکی، قاعده «نفی سبیل» در آرای فقهی و مواضع سیاسی صاحب عروه، ۱۳۹۱ش، ص۱۴۹؛ ناظری و حسینی، «تأثیر قاعده فقهی نفیسبیل بر روابط بینالمللی مسلمانان»، ص۱۶۰.</ref> بنا بر این سخن، میگویند بر [[احکام اولیه|احکام اولی]]، بهاصطلاح «حکومت» دارد؛ یعنی بر آنها متقدم است؛ یعنی هر حکمی اولیهای که با این قانون منافات داشته باشد، باطل میشود.<ref>علیدوست، «قاعده نفیسبیل»، ص۲۴۹؛ فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ص۲۳۴.</ref> برای مثال، طبق قاعده حلالبودن معاملات، فروش برده مسلمان به کافران جایز است؛ اما چون این معامله موجب میشود کافری بر مسلمانی تسلط یابد، طبق قاعده نفیسبیل باطل است. همچنین ازدواج زن مسلمان با مرد کافر، گرچه بهخودیخود حرام نیست، طبق این قاعده باطل است؛ زیرا سبب میشود مرد کافر بر زن مسلمان تسلط یابد.<ref>فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ص۲۳۴.</ref> | قاعده قاعده نفیسبیل را از [[احکام ثانویه]] اسلام میدانند.<ref>زنگنه شهرکی، قاعده «نفی سبیل» در آرای فقهی و مواضع سیاسی صاحب عروه، ۱۳۹۱ش، ص۱۴۹؛ ناظری و حسینی، «تأثیر قاعده فقهی نفیسبیل بر روابط بینالمللی مسلمانان»، ص۱۶۰.</ref> بنا بر این سخن، میگویند بر [[احکام اولیه|احکام اولی]]، بهاصطلاح «حکومت» دارد؛ یعنی بر آنها متقدم است؛ یعنی هر حکمی اولیهای که با این قانون منافات داشته باشد، باطل میشود.<ref>علیدوست، «قاعده نفیسبیل»، ص۲۴۹؛ فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۴.</ref> برای مثال، طبق قاعده حلالبودن معاملات، فروش برده مسلمان به کافران جایز است؛ اما چون این معامله موجب میشود کافری بر مسلمانی تسلط یابد، طبق قاعده نفیسبیل باطل است. همچنین ازدواج زن مسلمان با مرد کافر، گرچه بهخودیخود حرام نیست، طبق این قاعده باطل است؛ زیرا سبب میشود مرد کافر بر زن مسلمان تسلط یابد.<ref>فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۴.</ref> | ||
==کاربردهای فقهی و سیاسی قاعده== | ==کاربردهای فقهی و سیاسی قاعده== | ||
قاعده نفیسبیل کاربرد بسیاری در فقه داشته است و فقیهان در موارد بسیاری طبق آن [[فتوا]] دادهاند.<ref>بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸۷؛ فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ص۲۳۳.</ref> ازجمله طبق این قاعده، گفتهاند از آنجا که تملک غیرمسلمان بر بنده مسلمان جایز نیست، فروش یا بخشیدن بنده مسلمان به غیرمسلمان باطل است. همچنین فتوا دادهاند که غیرمسلمان نمیتواند سرپرستی یک کودک مسلمان را برعهده بگیرد.<ref>فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ص۲۴۳-۲۵۲.</ref> | قاعده نفیسبیل کاربرد بسیاری در فقه داشته است و فقیهان در موارد بسیاری طبق آن [[فتوا]] دادهاند.<ref>بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸۷؛ فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۳.</ref> ازجمله طبق این قاعده، گفتهاند از آنجا که تملک غیرمسلمان بر بنده مسلمان جایز نیست، فروش یا بخشیدن بنده مسلمان به غیرمسلمان باطل است. همچنین فتوا دادهاند که غیرمسلمان نمیتواند سرپرستی یک کودک مسلمان را برعهده بگیرد.<ref>فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ۱۳۸۳ش، ص۲۴۳-۲۵۲.</ref> | ||
برخی با استناد به این قاعده، گفتهاند راه هر نوع نفوذ و سلطه کفار بر جوامع اسلامی در حوزههای مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی باید مسدود شود. این قاعده بیانگر دو جنبه ایجابی و سلبی است که جنبه سلبی آن ناظر بر نفی سلطه بیگانگان بر مقدرات و سرنوشت سیاسی و اجتماعی مسلمانان و جنبه ایجابی آن بیانگر وظیفه دینی مسلمانان در حفظ استقلال سیاسی و از بین بردن زمینههای وابستگی است.<ref>محمدی، قاعده نفی سبیل در اندیشه اسلامی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۹۳ش، ص۱۶۹.</ref> | برخی با استناد به این قاعده، گفتهاند راه هر نوع نفوذ و سلطه کفار بر جوامع اسلامی در حوزههای مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی باید مسدود شود. این قاعده بیانگر دو جنبه ایجابی و سلبی است که جنبه سلبی آن ناظر بر نفی سلطه بیگانگان بر مقدرات و سرنوشت سیاسی و اجتماعی مسلمانان و جنبه ایجابی آن بیانگر وظیفه دینی مسلمانان در حفظ استقلال سیاسی و از بین بردن زمینههای وابستگی است.<ref>محمدی، قاعده نفی سبیل در اندیشه اسلامی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۹۳ش، ص۱۶۹.</ref> | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
| توضیحات = | | توضیحات = | ||
}}</onlyinclude> | }}</onlyinclude> | ||
[[Category:اصطلاحات فقهی]] | |||
[[Category:قواعد فقهی]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت ج]] | |||
[[Category:اصطلاحات فقهی]] | |||
[[Category:قواعد فقهی]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت ج]] | |||
[[Category:اصطلاحات فقهی]] | |||
[[Category:قواعد فقهی]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت ج]] | |||
[[Category:اصطلاحات فقهی]] | |||
[[Category:قواعد فقهی]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت ج]] | |||
[[Category:اصطلاحات فقهی]] | |||
[[Category:قواعد فقهی]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت ج]] | |||
[[Category:اصطلاحات فقهی]] | |||
[[Category:قواعد فقهی]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت ج]] | |||
[[Category:اصطلاحات فقهی]] | |||
[[Category:قواعد فقهی]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت ج]] | |||
[[Category:اصطلاحات فقهی]] | |||
[[Category:قواعد فقهی]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت ج]] | |||
[[Category:اصطلاحات فقهی]] | |||
[[Category:قواعد فقهی]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت ج]] | |||
[[Category:اصطلاحات فقهی]] | |||
[[Category:قواعد فقهی]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت ج]] | |||
[[Category:اصطلاحات فقهی]] | |||
[[Category:قواعد فقهی]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت ج]] | |||
[[رده:اصطلاحات فقهی]] | [[رده:اصطلاحات فقهی]] | ||
[[رده:قواعد فقهی]] | [[رده:قواعد فقهی]] | ||
[[رده:مقالههای با درجه اهمیت ج]] | [[رده:مقالههای با درجه اهمیت ج]] |