Automoderated users، confirmed، مدیران
۱۳۶
ویرایش
جز (←منابع) |
جز (←محتوای آیه) |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
==محتوای آیه== | ==محتوای آیه== | ||
این آيه به رواج سحر در بين یهودیان پرداخته است. | این آيه به رواج سحر در بين یهودیان پرداخته است. آن طور که در احادیث آمده است ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ(عليه السلام) ﮔﺮﻭﻫﻰ ﺩﺭ ﻛﺸﻮﺭ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺳﺤﺮ ﻭ ﺟﺎﺩﻭﮔﺮﻯ مشغول بودند. | ||
آنان دانش خود در زمینه سحر را از طرق مختلفی کسب کرده بودند از جمله این که خداوند دو فرشته را به نام «هاروت» و «ماروت» به صورت انسان در شهر «بابل» در ميان مردم قرار داد كه روش ابطال و خنثى سازى سحر و جادو را به آنان بياموزند. امّا براى اينكار لازم بود ابتدا آنان را با سحر آشنا سازند. بنابراین ابتدا به شاگردان خود طریق سحر و سپس طريقه ابطال آن را مىآموختند و قبل از آموزش با شاگردان خود شرط مىكردند كه از آن سوء استفاده نكنند و مىگفتند: اين كار مايهى فتنه و آزمايش است، مبادا در مسير خلاف بكار گيريد. امّا يهود از آن آموزش سوء استفاده نموده، از آن براى مقاصد ناشايست بهره بردند و حتّى براى جدايى ميان مرد و همسرش بكار گرفتند. | |||
حضرت ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ(عليه السلام) وقتی به قدرت رسید ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﻤﺎم ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎ ﻭ ﺍﻭﺭﺍﻕ ﺁﻧﻬﺎ ﺟﻤﻊ ﺁﻭﺭﻯ و ﺩﺭ ﻣﺤﻞ ﻣﺨﺼﻮﺻﻰ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﻯ شوند. (ﺍﻳﻦ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻯ ﺷﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺁﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻣﻔﻴﺪﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺩﻓﻊ ﺳﺤﺮ ﺳﺎﺣﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ) ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ حضرت ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ(عليه السلام) ﮔﺮﻭﻫﻰ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩه، ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺍﺷﺎﻋﻪ ﻭ ﺗﻌﻠﻴﻢ ﺳﺤﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩه ﻛﺮﺩه، ﮔﻔﺘﻨﺪ: « ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺍﺻﻠﺎ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻧﺒﻮﺩ؛ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻪ کمک ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺤﺮ ﻭ ﺟﺎﺩﻭﮔﺮیها ﺑﺮ ﻛﺸﻮﺭﺵ ﻣﺴﻠﻂ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻣﻮﺭ ﺧﺎﺭﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩه ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰﺩﺍﺩ!»<ref>عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج۱، ص: ۲۶۷.</ref> ﮔﺮﻭﻫﻰ ﺍﺯ ﺑﻨﻰ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺒﻌﻴﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺑﻪ ﺟﺎﺩﻭﮔﺮﻯ ﺩﻝ ﺑﺴﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻮﺭﺍﺕ، ﻧﻴﺰ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﺪ.<ref>تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، جمعى از نويسندگان، دار الكتب الإسلامية، ايران- تهران، ۱۳۷۱ ه.ش، نوبت چ ۱۰، ج۱، ص۳۷۱.</ref> | |||
ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﺳﻠﺎم (صلی الله علیه و آله و سلم) ﻇﻬﻮﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺿﻤﻦ ﺁﻳﺎﺕ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﻋﻠﺎم ﻧﻤﻮﺩ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺯ ﺍﺣﺒﺎﺭ ﻭ ﻋﻠﻤﺎﻯ ﻳﻬﻮﺩ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻰ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺳﺎﺣﺮ ﺑﻮﺩه است؟ ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻳﻬﻮﺩ ﻋﻠﺎﻭﻩ ﺑﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺗﻬﻤﺖ ﻭ ﺍﻓﺘﺮﺍﻯ ﺑﺰﺭﮔﻰ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻟﻬﻰ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﻰﺷﺪ ﻟﺎﺯﻣﻪﺍﺵ ﺗﻜﻔﻴﺮ حضرت ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ(عليه السلام) ﺑﻮﺩ، ﺯﻳﺮﺍ ﻃﺒﻖ ﮔﻔﺘﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﻣﺮﺩ ﺳﺎﺣﺮﻯ ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﻣﻮﺟﺐ ﻛﻔﺮ ﺍﺳﺖ. | |||
این آیه حقیقت ماجرای حضرت سلیمان را بیان میکند و ایشان را از این اتهام تبرئه مینماید. | |||
==پانویس== | ==پانویس== |