confirmed، templateeditor
۱۲٬۳۱۶
ویرایش
جز (ویکیسازی) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
===علویان در دوره حکومت عثمانی=== | ===علویان در دوره حکومت عثمانی=== | ||
عثمانیها برای تقویت حکومت خود و برای وحدت بخشیدن به جامعهای که از اقوام متنوع و مذاهب متعددی تشکیل شده بود، به رهبران صوفی که از نفوذ بالایی در میان مردم برخوردار بودند، متوسل شدند.<ref>مهدی جمالی فر، مقدمهای بر شناخت جامعه علویان ترکیه، ص۲۵.</ref> در همین راستا آنان روابط گرمی با پیروان علویان [[بکتاشیه]] و دراویش این فرقه که در آن دوره تنها مکتب صوفیگرایانهای بیش نبود، برقرار کردند. این روابط به گونهای بود که طبق برخی گزارشها، هسته اصلی ارتش عثمانی با نام قشون «ینیچری»، در سال ۱۳۶۳ میلادی در خانقاه بکتاشیه بنیان نهاده شد.<ref>نوری دونمز، علویان ترکیه، ص۱۹.</ref><ref>مهدی جمالی فر، مقدمهای بر شناخت جامعه علویان ترکیه، ص۲۷.</ref> | عثمانیها برای تقویت حکومت خود و برای وحدت بخشیدن به جامعهای که از اقوام متنوع و مذاهب متعددی تشکیل شده بود، به رهبران صوفی که از نفوذ بالایی در میان مردم برخوردار بودند، متوسل شدند.<ref>مهدی جمالی فر، مقدمهای بر شناخت جامعه علویان ترکیه، ص۲۵.</ref> در همین راستا آنان روابط گرمی با پیروان علویان [[بکتاشیه]] و دراویش این فرقه که در آن دوره تنها مکتب صوفیگرایانهای بیش نبود، برقرار کردند. این روابط به گونهای بود که طبق برخی گزارشها، هسته اصلی ارتش عثمانی با نام قشون «ینیچری»، در سال ۱۳۶۳ میلادی در [[خانقاه]] بکتاشیه بنیان نهاده شد.<ref>نوری دونمز، علویان ترکیه، ص۱۹.</ref><ref>مهدی جمالی فر، مقدمهای بر شناخت جامعه علویان ترکیه، ص۲۷.</ref> | ||
از سوی دیگر گروهی از علویان غیر بکتاشی به طریقت شیخ [[صفی الدین اردبیلی]] ـ که در قرن ۱۳ میلادی در [[اردبیل]] شکل گرفته بود ـ علاقهمند شدند. این علاقه تا بدانجا رسید که در قرن ۱۵ میلادی مذهب علوی در آناتولی به شدت رواج یافت. گسترش علویگری در قلمرو حکومت عثمانی همزمان با ظهور [[صفویه]] در سال ۱۵۰۱ میلادی در [[تبریز |تبریز]]، زنگ خطری برای دولت عثمانی بود. به این دلیل که علویان آناتولی به سبب ارتباط قلبی با شیخ صفیالدین اردبیلی و صفویان، رؤیای تشکیل دولت علوی را در سر میگذراندند. این رؤیا با اعلام حکومت صفویه در سال ۱۵۰۱ میلادی توسط [[شاه اسماعیل صفوی]] در [[تبریز]] به حقیقت به پیوست.<ref>نوری دونمز، علویان ترکیه، ص۱۹.</ref> | از سوی دیگر گروهی از علویان غیر بکتاشی به طریقت شیخ [[صفی الدین اردبیلی]] ـ که در قرن ۱۳ میلادی در [[اردبیل]] شکل گرفته بود ـ علاقهمند شدند. این علاقه تا بدانجا رسید که در قرن ۱۵ میلادی مذهب علوی در آناتولی به شدت رواج یافت. گسترش علویگری در قلمرو حکومت عثمانی همزمان با ظهور [[صفویه]] در سال ۱۵۰۱ میلادی در [[تبریز |تبریز]]، زنگ خطری برای دولت عثمانی بود. به این دلیل که علویان آناتولی به سبب ارتباط قلبی با شیخ صفیالدین اردبیلی و صفویان، رؤیای تشکیل دولت علوی را در سر میگذراندند. این رؤیا با اعلام حکومت صفویه در سال ۱۵۰۱ میلادی توسط [[شاه اسماعیل صفوی]] در [[تبریز]] به حقیقت به پیوست.<ref>نوری دونمز، علویان ترکیه، ص۱۹.</ref> | ||
بایزید دوم سلطان وقت عثمانی در ابتدا برای کاهش نفوذ و محبوبیت [[شاه اسماعیل صفوی|شاه اسماعیل]] و دراویش [[اردبیل |اردبیل]] در میان مردم، سیاست تطمیع و تهدید را در پیش گرفت؛ از یک سو برای جذب آنان به احیاء | بایزید دوم سلطان وقت عثمانی در ابتدا برای کاهش نفوذ و محبوبیت [[شاه اسماعیل صفوی|شاه اسماعیل]] و دراویش [[اردبیل |اردبیل]] در میان مردم، سیاست تطمیع و تهدید را در پیش گرفت؛ از یک سو برای جذب آنان به احیاء [[خانقاه]]ها و مقابر بزرگان اهل سنت پرداخت و از سویی دیگر علویانی را که برای [[زیارت]] شیخ صفیالدین اردبیلی به [[ایران]] میرفتند، مجازات نموده و آنان را به کرن و مدان (یونان) تبعید میکرد. حکومت عثمانی با این اقدامات نشان داد که دولتی [[سنی]] مذهب است.<ref>نوری دونمز، علویان ترکیه، ص۲۰.</ref> | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
وخامت اوضاع به حدی بود که حتی به دست گرفتن [[قرآن]] برای علویان ممنوع بود و کسی که به علوی قرآن میفروخت، گناه بزرگی مرتکب میشد. علویان برای گرفتن قرآن از دوستان مسیحی و یهودی خود میخواستند که برای آنان قرآن بیاورند. آنان از برگزاری مراسم عبادی و هرگونه اجتماع دینی در مسجد، خانقاه و هرجای دیگر منع شده و در صورت برپایی آن تبعید یا کشته میشدند. این گروه شیعی نمیتوانستند به مدارس رفته یا محلهای مشخصی را برای تعلیم و انتقال آموزههای دینی به نسل بعد تأسیس کنند. همچنین فرار آنان به مناطق صعب الوصول کوهستانی و جنگلی و در سکونت در آن مناطق از ترس قتلعام شدن، امکان ارتباط فرهنگی آنان با مراکز شیعی را غیر ممکن کرده بود. | وخامت اوضاع به حدی بود که حتی به دست گرفتن [[قرآن]] برای علویان ممنوع بود و کسی که به علوی قرآن میفروخت، گناه بزرگی مرتکب میشد. علویان برای گرفتن قرآن از دوستان مسیحی و یهودی خود میخواستند که برای آنان قرآن بیاورند. آنان از برگزاری مراسم عبادی و هرگونه اجتماع دینی در مسجد، [[خانقاه]] و هرجای دیگر منع شده و در صورت برپایی آن تبعید یا کشته میشدند. این گروه شیعی نمیتوانستند به مدارس رفته یا محلهای مشخصی را برای تعلیم و انتقال آموزههای دینی به نسل بعد تأسیس کنند. همچنین فرار آنان به مناطق صعب الوصول کوهستانی و جنگلی و در سکونت در آن مناطق از ترس قتلعام شدن، امکان ارتباط فرهنگی آنان با مراکز شیعی را غیر ممکن کرده بود. | ||
این مسأله موجب شد وجود عالمان دینی در میان آنان اندک شده و عموم علویان از دانش دینی بهره کافی نداشته باشند در نتیجه آنان به باطنیگری و آموزش سینه به سینه روی آوردند. در نتیجه این اقدامات، جایگاه اجتماعی و اقتصادی علویان ضعیف شد و از نظر فرهنگی نیز فشارهای عثمانیها، انزوای قهری علویان غیربکتاشی را به مدت چند قرن و تا تأسیس حکومت جمهوری در [[ترکیه]] به دنبال داشت.<ref>نوری دونمز، علویان ترکیه، ص۲۲ و ۲۳.</ref> | این مسأله موجب شد وجود عالمان دینی در میان آنان اندک شده و عموم علویان از دانش دینی بهره کافی نداشته باشند در نتیجه آنان به باطنیگری و آموزش سینه به سینه روی آوردند. در نتیجه این اقدامات، جایگاه اجتماعی و اقتصادی علویان ضعیف شد و از نظر فرهنگی نیز فشارهای عثمانیها، انزوای قهری علویان غیربکتاشی را به مدت چند قرن و تا تأسیس حکومت جمهوری در [[ترکیه]] به دنبال داشت.<ref>نوری دونمز، علویان ترکیه، ص۲۲ و ۲۳.</ref> |