Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۸۱
ویرایش
جز (←منابع) |
|||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
صاحب بن عبّاد در [[ذیالقعده]]<ref>حموی، معجم الأدباء، ۱۴۰۰ق، ج۶، ص۱۷۱.</ref> سال ۳۲۶ق<ref> حموی، معجم الأدباء، ۱۴۰۰ق، ج۶، ص۱۷۱؛ ابن اثیر جزری، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۸، ص۳۵۲.</ref> در [[طالقان]] در منطقه [[دیلم]]<ref>حموی، معجم الأدباء، ۱۴۰۰ق، ج۶، ص۱۶۸؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۳۲۹.</ref> یا در اصطخر فارس<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۳۲۹.</ref> از خاندان ایرانی<ref>لغتنامه دهخدا، «صاحب بن عباد».</ref> متولد شد. اسم وی اسماعیل و کنیهاش ابوالقاسم است و القابش «صاحب»،<ref>حموی، معجم الأدباء، ۱۴۰۰ق، ج۶، ص۱۶۸.</ref> «کافی الکفاة»،<ref>حموی، معجم الأدباء، ۱۴۰۰ق، ج۶، ص۱۶۸.</ref> «الکافی الأوحد»<ref>ابن مسکویه، تجارب الامم، ۱۳۷۹ش، ج۷، ص۳۰۹</ref> و «امین» بوده است.<ref>حموی، معجم الأدباء، ۱۴۰۰ق، ج۶، ص۱۷۰.</ref> | |||
پدر صاحب (عَبّاد) نیز اهل علم و فضل بوده است.<ref>حموی، معجم الأدباء، ۱۴۰۰ق، ج۶، ص۱۷۲.</ref> وی دانشآموخته علمای [[بغداد]] و [[اصفهان]] و [[ری]] بوده و از مذهب [[اعتزال]] دفاع میکرده است و صاحب و [[ابن مردویه اصفهانی]] از او [[روایت]] میکردهاند.<ref>حموی، معجم الأدباء، ۱۴۰۰ق، ج۶، ص۱۷۱. </ref> عبّاد در همان سال ۳۸۵ق که فرزندش صاحب میمیرد از دنیا میرود.<ref>حموی، معجم الأدباء، ۱۴۰۰ق، ج۶، ص۱۷۲.</ref> | |||
صاحب بن عباد، در مقام وزارت [[فخر الدوله الدیلمی|فخر الدوله]] و در ۲۴ [[صفر]]<ref>حموی، معجم الأدباء، ۱۴۰۰ق، ج۶، ص۱۷۱ (به استناد به گزارش ابونعیم الحافظ).</ref> سال ۳۸۵ق در [[ری]] فوت میکند<ref>چلپی، ترجمه تقویم التواریخ، ۱۳۷۶ش، ص۸۲؛ گردیزی، زین الاخبار، ۱۳۶۳ش، ص۳۷۲؛ ابن مسکویه، تجارب الامم، ۱۳۷۹ش، ج۷، ص۳۰۹؛ ابن اثیر جزری، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۹، ص۱۱۰؛ ابن اثیر جزری، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ۱۳۷۱ش، ج۲۱، ص۲۲۵.</ref> و جنازهاش به اصفهان منتقل<ref>ابن اثیر جزری، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ۱۳۷۱ش، ج۲۱، ص۲۲۶.</ref> و در بنایی در محله «باب دَریه» [[اصفهان]] به خاک سپرده میشود.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۳۲۹.</ref> پس از درگذشت صاحب، به دستور فخر الدوله، خانه و اموال صاحب به او منتقل میشود.<ref>ابن اثیر جزری، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ۱۳۷۱ش، ج۲۱، ص۲۲۵.</ref> | |||
از صاحب تنها یک دختر به جای مانده است.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۳۲۹.</ref> نسبت بخشی از سادات همدان، به واسطه دختر صاحب بن عباد، به [[امام حسن(ع)]] میرسد.<ref>نواده مهلب، مجمل التواریخ و القصص، [بیتا]، ص۴۵۹.</ref> | |||
==وزارت== | |||
صاحب بن عباد در سال ۳۳۵ق به شهر [[ری]] آمد؛<ref>لغتنامه دهخدا، «صاحب بن عباد».</ref> سالی که [[رکن الدوله]] آن را فتح کرده و در [[ماه محرم]] ۳۳۵ق وارد آن شده بود.<ref>ابن مسکویه، تجارب الامم، ۱۳۷۹ش، ج۶، ص۱۳۹.</ref> صاحب در عنفوان جوانی همکاریاش را با [[ابوالفضل بن عمید]]، وزیر رکن الدوله آغاز میکند.<ref>حموی، معجم الأدباء، ۱۴۰۰ق، ج۶، ص۱۷۱؛ لغتنامه دهخدا، «صاحب بن عباد».</ref> در سال ۳۴۷ق، وقتی رکن الدوله وارد [[بغداد]] میشود (دوره خلافت [[المطیع لله]])، ابن عمید در مقام وزارت و ابن عباد در مقام کتابت همراه او هستند.<ref>ابن مسکویه، تجارب الامم، ۱۳۷۹ش، ج۶، ص۲۰۷.</ref> رکن الدوله در سال ۳۶۶ق و اندکی قبل از فوت خویش، قلمرو حکومتش را میان دو پسرش، [[مؤید الدوله دیلمی|مؤید الدوله]] (نواحی [[اصفهان]]) و فخر الدوله ([[ری]] و [[همدان]]) به شرط اطاعت از برادر بزرگشان، [[عضد الدوله دیلمی]] (مالک فارس و کرمان) واگذار کرد.<ref>پیرنیا، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ۱۳۸۰ش، ص۱۷۸.</ref> مؤید الدوله، حاکم شاخه اصفهان [[آل بویه]]، پس از قتل وزیرش ابن عمید، در سال ۳۶۷ق (دوره خلافت [[الطائع لله]]) به صاحب بن عباد حکم وزارت میدهد.<ref>مستوفی، تاریخ گزیده، ۱۳۶۴ش، ص۴۱۷؛ حموی، معجم الأدباء، ۱۴۰۰ق، ج۶، ص۱۷۲ و نیز نگاه کنید به: سجادی، تاریخ جامع ایران، ۱۳۹۴ش، ج۸، ص۳۴.</ref> طبق گزارش دیگر، صاحب بن عباد در سال ۳۶۸ق وزیر مؤید الدوله شده است.<ref>حسینی خاتونآبادی، وقایع السنین و الاعوام، ۱۳۵۲ش، ص۲۳۷.</ref> ابن عباد در دوره وزارت مؤید الدوله به همراه وی به بغداد و سپس به اصفهان میرود.<ref>لغتنامه دهخدا، «صاحب بن عباد».</ref>وقتی در [[شوال]] ۳۷۲ق، عضد الدوله در بغداد و بر اثر بیماری صرع وفات میکند،<ref>ابن اثیر جزری، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ۱۳۷۱ش، ج۲۱، ص۱۳۹.</ref> مؤید الدوله حاکم تمام [[عراق عجم]]، [[گرگان]] و [[طبرستان]] میشود و امور این ممالک را با تدبیر صاحب اداره میکند.<ref>پیرنیا، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ۱۳۸۰ش، ص۱۷۹.</ref> یک سال پس از وفات عضد الدوله، مؤید الدوله نیز در [[شعبان]] ۳۷۳ق در [[گرگان]] در ۴۳ سالگی و در اثر بیماری خناق فوت میکند<ref>ابن اثیر جزری، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ۱۳۷۱ش، ج۲۱، ص۱۴۶.</ref> و چون برای خود جانشینی تعیین نکرده بود، با پیشنهاد صاحب بن عباد، بزرگان مملکت [[فخر الدوله الدیلمی|فخر الدوله]] را که در [[نیشابور]] بود برای امارت کشور دعوت میکنند.<ref>پیرنیا، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ۱۳۸۰ش، ص۱۶۸ و ۱۷۹؛ و نیز نگاه کنید به: فضل الله همدانی، جامع التواریخ، ۱۳۸۶ش، ص۲۹؛ ابن اثیر جزری، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۹، ص۲۶؛ عتبی، الیمینی، ۱۴۲۴ق، ص۷۰؛ سجادی، تاریخ جامع ایران، ۱۳۹۴ش، ج۷، ص۷۱۴.</ref> وقتی فخر الدوله به حکومت مینشیند، صاحب بن عباد را علی رغم میل او به کنارهگیری، به وزارت ابقاء میکند<ref>پیرنیا، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ۱۳۸۰ش، ص۱۷۹؛ و نیز نگاه کنید به: فضل الله همدانی، جامع التواریخ، ۱۳۸۶ش، ص۲۹.</ref> و او را تا روز مرگ صاحب نزد خویش نگاه میدارد.<ref>اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۱۸۴.</ref> صاحب، مجموعاً هجده سال وزیر بود.<ref>حسینی خاتونآبادی، وقایع السنین و الاعوام، ۱۳۵۲ش، ص۲۳۷؛ حموی، معجم الأدباء، ۱۴۰۰ق، ج۶، ص۱۷۱.</ref> | |||
ابن عباد را دستپرورده ابوالفضل بن عمید (وزیر [[رکن الدوله]]) دانستهاند<ref>پیرنیا، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ۱۳۸۰ش، ص۱۷۹.</ref> و چون همراه و مصاحب ابن عمید بوده است به او [[لقب]] «صاحب» دادهاند و قبل از او کسی به این عنوان ملقب نبود.<ref>حسینی منشی، ریاض الفردوس خانی، ۱۳۸۵ش، ص۱۲۸ و ۱۲۹. </ref> و از این جهت او نخستین وزیری است که لقب صاحب گرفته است و بعد از او هر کسی را که وزیر میشد با همین عنوان مینامیدند.<ref>لغتنامه دهخدا، «صاحب بن عباد».</ref> برخی نیز این لقب را به دلیل همنشینی او از کودکی با [[مؤید الدوله دیلمی|مؤید الدوله]] دانستهاند و به همین دلیل او از کودکی با همین لقب مشهور بوده است.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۳۲۹؛ لغتنامه دهخدا، «صاحب بن عباد».</ref> | |||
یکی از القاب صاحب بن عباد «کافِی الکُفاة» (کفایتکننده / شایستهتر از همه) بوده است. علت این نامگذاری را به مؤید الدوله نسبت دادهاند که به دلیل لیاقتی که از او در کتابت دیده بود به وی این [[لقب]] را میدهد.<ref> حموی، معجم الأدباء، ۱۴۰۰ق، ج۶، ص۱۷۱؛ لغتنامه دهخدا، «صاحب بن عباد».</ref> برخی نیز این لقب را از طرف [[فخر الدوله الدیلمی|فخر الدوله]] دانستهاند.<ref>لغتنامه دهخدا، «صاحب بن عباد».</ref> در کتب تاریخی از او با عنوان «صاحب کافی» نیز یاد شده است.<ref>فضل الله همدانی، جامع التواریخ، ۱۳۸۶ش، ص۴۶؛ حسینی فسایی، فارس نامه ناصری، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۲۴۱.</ref> صاحب بن عباد در سال ۳۷۸ق سکهای به وزن هزار مثقال برای فخر الدوله ضرب میکند که علاوه بر القابی برای وی (مانند شاهنشاه) لقب کافی الکفاة خود را نیز روی سکه نقش میزند.<ref>سجادی، تاریخ جامع ایران، ۱۳۹۴ش، ج۸، ص۴۰.</ref> | |||
==مذهب== | |||
حموی میگوید که صاحب بن عباد، مذهب اُشنانی را حمایت میکرده است.<ref>حموی، معجم الأدباء، ۱۴۰۰ق، ج۶، ص۱۷۰.</ref> برخی این را نشانه این میدانند که صاحب [[شیعه|شیعیمذهب]] بوده است.<ref>حموی، معجم الأدباء، مترجم: عبدالمحمد آیتی، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۲۹۶ (پاورقی شماره ۴).</ref> طبق نظر حموی، صاحب در اصول [[زیدی]] و در فروع [[حنفی]] بوده است.<ref>حموی، معجم الأدباء، ۱۴۰۰ق، ج۶، ص۱۷۴؛ حموی، معجم الأدباء، مترجم: عبدالمحمد آیتی، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۲۹۸.</ref> به گزارش کتاب [[اعیان الشیعه]] شکی در [[تشیع]] و شیعه دوازه امامی بودن صاحب نیست.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۳۳۷ | |||
(و نیز برای اطلاع از دیدگاههای مختلف درباره مذهب صاحب، ص۳۳۸و۳۳۹ را بخوانید).</ref> حموی، ابن عباد را متدین و کسی معرفی میکند که برای [[آخرت|آخرتش]] کار میکند، برخلاف ابن عمید که برای [[دنیا|دنیایش]] تلاش میکرده است.<ref>حموی، معجم الأدباء، ۱۴۰۰ق، ج۶، ص۱۷۰.</ref> از قاضی عبدالجبار معتزلی که معاصر صاحب بن عباد و به حکم او قاضی [[ری]] بوده است<ref>ابن اثیر جزری، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ۱۳۷۱ش، ج۲۱، ص۲۲۶.</ref> نقل شده است که او بعد از فوت صاحب میگفته است که صاحب را مشمول رحمت نمیداند؛<ref>حسینی خاتونآبادی، وقایع السنین و الاعوام، ۱۳۵۲ش، ص۲۵۰.</ref> زیرا بدون آن که توبه کند مرده است.<ref>ابن اثیر جزری، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ۱۳۷۱ش، ج۲۱، ص۲۲۶.</ref> به عبدالجبار به دلیل این سخنش نسبت بیوفایی دادهاند.<ref>ابن اثیر جزری، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ۱۳۷۱ش، ج۲۱، ص۲۲۶.</ref> | |||
==اخلاق شخصی و سیاسی== | |||
در گزارشها و کتب تاریخی، از ابن عباد شخصی کریم و سخی و بخشنده یاد شده است.<ref>یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه، ۱۳۸۱ش، ص۱۶۹؛ ابن اثیر جزری، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۹، ص۱۱۰؛ ابن اثیر جزری، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ۱۳۷۱ش، ج۲۱، ص۲۲۵.</ref> حموی مینویسد که با وجود سبکسریهای صاحب اما گزارشهای خوبی درباره مکارم اخلاق وجود دارد.<ref>حموی، معجم الأدباء، ۱۴۰۰ق، ج۶، ص۱۷۳؛ حموی، معجم الأدباء، ترجمه آیتی، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۲۹۸.</ref> مصحح کتاب «روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات» بیان میکند که صاحب بن عباد از نیاکان بزرگوار خود محاسن اخلاق، مکارم اوصاف، نیکوکاری، نوعپروری، گشادهدستی و خدمت به مردم را ارث برده بوده است و نیز همه درخواستکنندگان و نیازمندان را با چهره خندان و آغوشی باز و دستی گشاده میپذیرفته است.<ref>زمچی، روضات الجنات، ۱۳۳۸ش، ج۱، ص۵۳۲.</ref> در «معجم الادباء» به اقتدار صاحب در وزارت، خشم و سختگیری هنگام بازخواست و سرزنش، عدم ترحم و... اشاره شده است.<ref>حموی، معجم الأدباء، ۱۴۰۰ق، ج۶، ص۱۷۴و۱۷۵؛ حموی، معجم الأدباء، ترجمه آیتی، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۲۹۸.</ref> ابوحیان توحیدی که از ابن عمید کینه سختی در دل داشته است کتاب «مثالب الوزیرین» را نوشته و در آن به ذکر قبایح و مثالب او و شاگردش (صاحب) پرداخته است.<ref>سجادی، تاریخ جامع ایران، ۱۳۹۴ش، ج۸، ص۳۱؛ برای اطلاع بیشتر از مدح و ذمها و نظر ابوحیان نگاه کنید به: امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۳۳۰-۳۳۷ (و نیز درباره حلم و کرم و سخاوتش، ص۳۴۷و۳۴۸ را بخوانید).</ref> | |||
==مقام علمی== | ==مقام علمی== |