Automoderated users، دیوانسالاران، confirmed، مدیران رابط کاربری، movedable، مدیران، templateeditor
۶٬۱۲۰
ویرایش
Abbasahmadi (بحث | مشارکتها) (←منابع: افزودن منابع استفاده شده برای اصلاح.) |
(←زندگی: اصلاح غلط تایپی) |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
[[فضل بن حسن طبرسی|امینالاسلام طَبْرسی]]<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۲۷۳.</ref> و [[ابوالفتوح رازی]]،<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۰، ص۳۰۴.</ref> مفسران شیعه قرن ششم قمری، معتقدند ساره فرزند هاران بن یاحور و دخترعموی [[ابراهیم (پیامبر)|ابراهیم(ع)]] است؛ البته در برخی روایات منابع [[شیعه]]، ساره فرزند لاحِج نبی و دخترخاله ابراهیم شمرده شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۷۰؛ راوندی، قصص الانبیاء(ع)، ۱۴۰۹ق، ص۱۰۶.</ref> در منابع تاریخی اقوال دیگری مانند ساره دختر بتوایل بن ناحور،<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۵۷.</ref> دختر لابن بن بثویل بن ناحور<ref>ابن حبیب، دار الآفاق الجديدة، ص۳۹۴.</ref> و دختر ملک حَرّان<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۲۴۴، به نقل از دیگران.</ref> نیز، نقل شده است. | [[فضل بن حسن طبرسی|امینالاسلام طَبْرسی]]<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۲۷۳.</ref> و [[ابوالفتوح رازی]]،<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۰، ص۳۰۴.</ref> مفسران شیعه قرن ششم قمری، معتقدند ساره فرزند هاران بن یاحور و دخترعموی [[ابراهیم (پیامبر)|ابراهیم(ع)]] است؛ البته در برخی روایات منابع [[شیعه]]، ساره فرزند لاحِج نبی و دخترخاله ابراهیم شمرده شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۷۰؛ راوندی، قصص الانبیاء(ع)، ۱۴۰۹ق، ص۱۰۶.</ref> در منابع تاریخی اقوال دیگری مانند ساره دختر بتوایل بن ناحور،<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۵۷.</ref> دختر لابن بن بثویل بن ناحور<ref>ابن حبیب، دار الآفاق الجديدة، ص۳۹۴.</ref> و دختر ملک حَرّان<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۲۴۴، به نقل از دیگران.</ref> نیز، نقل شده است. | ||
ابن قُتَیْبَه دینَوَری تاریخنگار [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] قرن سوم از [[تورات]] نقل کرده که ساره | ابن قُتَیْبَه دینَوَری تاریخنگار [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] قرن سوم از [[تورات]] نقل کرده که ساره برادرزاده ابراهیم است. بر اساس نقل وی، ساره و [[لوط (پیامبر)|لوط(ع)]] برادر و خواهرِ پدری و فرزندان هاران، برادر ابراهیم هستند.<ref>ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۳۱.</ref> ابن کثیر، مورخ اهلسنت (درگذشت ۷۷۴ق)، این قول را رد کرده و قول مشهور را این دانسته که ساره دخترعموی ابراهیم بوده است.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۵۰.</ref> عبدالصاحب حسینی عاملی نویسنده کتاب «الانبیاءُ حیاتُهُم، قِصَصُهُم» معتقد است، لوط برادرِ مادریِ ساره است، نه برادرِ پدری او؛ بنابراین ساره برادرزاده ابراهیم نیست. به گفته او، ساره دخترعمو و دخترخاله ابراهیم بوده است.<ref>حسینی عاملی، الانبیاء حیاتهم قصصهم، ۱۳۹۱ق، ص۱۱۶ و ۱۲۹.</ref>{{یادداشت|عبدالصاحب حسینی عاملی بر این باور است که مادران ساره و ابراهیم که دختران لاحج بودند با عموی ابراهیم و پدر ابرهیم ازدواج کردند. از این دو ازدواج، ساره و ابراهیم به دنیا آمدند؛ بنابراین، ساره دخترخاله و دخترعموی ابراهیم است. البته به گفته او، مادر ساره قبل از ازدواج با عموی ابراهیم، با برادر ابراهیم ازدواج کرد و حضرت لوط را به دنیا آورد. به همین دلیل، لوط برادرزاده و پسرخاله ابراهیم، و برادرِ مادریِ ساره بود، نه برادرِ پدری او. از این رو به گفته وی، خواهر و برادر بودنِ ساره و لوط، باعث نمیشود ساره برادرزاده ابراهیم باشد. (حسینی عاملی، الانبیاء حیاتهم قصصهم، ۱۳۹۱ق، ص۱۱۶ و ۱۲۹.)}} | ||
ساره به همراه لوط، به ابراهیم ایمان آورد و [[توحید|یکتاپرست]] شد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۲۴۵.</ref> او همچنین با حضرت ابراهیم(ع) [[ازدواج]] کرد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۲۴۵.</ref> ساره، یکی از زیباترین زنان دوره خود معرفی شده است.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۰۱؛ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیه، ج۳، ص۵۱.</ref> او زمینهای کشاورزی و دامهای فراوان داشته و همه داراییاش را در اختیار ابراهیم قرار داده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۷۰.</ref> | ساره به همراه لوط، به ابراهیم ایمان آورد و [[توحید|یکتاپرست]] شد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۲۴۵.</ref> او همچنین با حضرت ابراهیم(ع) [[ازدواج]] کرد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۲۴۵.</ref> ساره، یکی از زیباترین زنان دوره خود معرفی شده است.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۰۱؛ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیه، ج۳، ص۵۱.</ref> او زمینهای کشاورزی و دامهای فراوان داشته و همه داراییاش را در اختیار ابراهیم قرار داده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۷۰.</ref> |
ویرایش