پرش به محتوا

جعل حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۶۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ نوامبر ۲۰۱۹
جز
تمیزکاری
جز (افزایش مطلب)
جز (تمیزکاری)
خط ۳: خط ۳:


'''جَعْل حدیث'''، ساختن احادیثی و نسبت دادن آنها به [[پیامبر اکرم(ص)]] یا [[امامان معصوم]].
'''جَعْل حدیث'''، ساختن احادیثی و نسبت دادن آنها به [[پیامبر اکرم(ص)]] یا [[امامان معصوم]].
==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
{{اصلی|حدیث موضوع}}
{{اصلی|حدیث موضوع}}
جعل حدیث، به ساختن حدیث گفته می‌شود. در منابع از جعل حدیث به وَضع حدیث و از حدیث جعلی به حدیث موضوع یاد می‌شود.{{مدرک}}  
جعل حدیث، به ساختن حدیث گفته می‌شود. در منابع از جعل حدیث به وَضع حدیث و از حدیث جعلی به حدیث موضوع یاد می‌شود.{{مدرک}}  
 
حدیث موضوع حدیثی است که از روی عمد یا خطا ساخته شده و به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم|پیامبر(ص)]] و یا امام معصوم نسبت داده می‌شود.<ref> مامقانی، مقباس الهداية، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۹۲؛ شهید ثانی، شرح البداية فی علم الدراية، بی‎تا، ج۱، ص۱۵۵</ref> اعتراف سازنده حدیث به جعلی بودن آن، وجود قرینه بر ساختگی بودن حدیث،<ref>مامقانی، مقباس الهداية، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۹۳.</ref> مخالفت با عقل، مخالفت با قرآن و مخالف بودن با [[ضروری مذهب]]<ref> مدیرشانه‌چی، علم الحدیث، ص۱۳۱-۱۳۲.</ref> از نشانه‌های حدیث موضوع شمرده شده است.
حدیث موضوع حدیثی است که از روی عمد یا خطا ساخته شده و به پیامبر و یا امام معصوم نسبت داده می‌شود.<ref> مامقانی، مقباس الهداية، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۹۲؛ شهید ثانی، شرح البداية فی علم الدراية، بی‎تا، ج۱، ص۱۵۵</ref> اعتراف سازنده حدیث به جعلی بودن آن، وجود قرینه بر ساختگی بودن حدیث،<ref>مامقانی، مقباس الهداية، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۹۳.</ref> مخالفت با عقل، مخالفت با قرآن و مخالف بودن با [[ضروری مذهب]]<ref> مدیرشانه‌چی، علم الحدیث، ص۱۳۱-۱۳۲.</ref> از نشانه‌های حدیث موضوع شمرده شده است.


==شیوه‌ها==
==شیوه‌ها==
جعل حدیث به شیوه‌های مختلفی انجام می‌شده است برخی از آنها عبارتند از:
جعل حدیث به شیوه‌های مختلفی انجام می‌شده است برخی از آنها عبارتند از:
* جعل حدیث کامل؛‌ جاعلان حدیثی را به طور کامل جعل کرده و آن را به پیامبر یا امامان نسبت می‌دادند. گفته شده جعل حدیث کامل، بیشتر در موضوعات اعتقادی، اخلاقی، تاریخی، طبی، فضایل، و ادعیه بوده است.{{مدرک}} به گفته محمدتقی شوشتری دعای ابن عیاش از این جمله است.<ref>شوشتری، الأخبار الدخیله، ۱۴۱۵ق، ص۲۶۳.</ref>
* جعل حدیث کامل؛‌ جعل حدیثی به طور کامل و نسب دادن آن به پیامبر یا امامان. گفته شده جعل حدیث کامل، بیشتر در موضوعات اعتقادی، اخلاقی، تاریخی، طبی، فضایل و ادعیه بوده است.<ref>رفیعی، درسنامه وضع حدیث، ۱۳۸۴ش، ص۱۶۳.</ref> به گفته [[محمدتقی شوشتری]] از رجالیان شیعه، دعای ابن عیاش از این جمله است.<ref>شوشتری، الأخبار الدخیله، ۱۴۱۵ق، ص۲۶۳.</ref>
* افزودن الفاظی به حدیث: افزودن عبارتی در ابتدا، انتها و یا اثنای حدیث. چنانکه در کتاب [[الاخبار الدخیلة (کتاب)|الاخبار الدخیله]] آمده در حدیث «لَا يَذْهَبُ الدُّنْيَا حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي وَ اسْمُ أَبِيهِ اسْمَ أَبِي يَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۱، ص۸۲.</ref> عبارت «وَ اسْمُ أَبِيهِ اسْمَ أَبِي»  در دوره [[منصور دوانیقی]] به آن افزوده شد چرا که اسم فرزند منصور محمد و اسم خودش عبدالله بوده است.<ref>شوشتری، الأخبار الدخیله، ۱۴۱۵ق، ص۲۲۹.</ref>
* افزودن الفاظی به حدیث و یا کاستن از آن: افزودن عبارتی در ابتدا، انتها و یا اثنای حدیث. چنانکه در کتاب [[الاخبار الدخیلة (کتاب)|الاخبار الدخیله]] آمده در حدیث «لَا يَذْهَبُ الدُّنْيَا حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي وَ اسْمُ أَبِيهِ اسْمَ أَبِي يَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۱، ص۸۲.</ref> عبارت «وَ اسْمُ أَبِيهِ اسْمَ أَبِي»  در دوره [[منصور دوانیقی]] به آن افزوده شد چرا که اسم فرزند منصور محمد و اسم خودش عبدالله بوده است.<ref>شوشتری، الأخبار الدخیله، ۱۴۱۵ق، ص۲۲۹.</ref>
* تغییر لفظ: خطیب بغدادی از پیامبر نقل کرده که «إِذا رَأیتُمْ مُعاوِیةَ یخْطُبُ عَلَی مِنْبَرِی فاقبَلِوه، فانّه امینٌ مأمونٌ؛ هرگاه مشاهده کردید [[معاویه]] بر منبرم سخن می‌گوید، او را پذیرا شوید زیرا وی درست‌کار و درخور اطمینان و معتمد است.» به گفته محمدتقی شوشتری اصل روایت مذکور چنین بوده است که«إذا رَأَیتُمْ مُعاوِیةَ یخْطُبُ عَلَی مِنبَرِی فاقْتُلُوه؛ چون دیدید معاویه بر منبرم سخن می‌گوید، او را بکشید.»<ref>نگاه کنید به:‌ منقری، وقعة صفین، ص۲۱۶.</ref> در این روایت «فاقْتُلوه؛ او را بکشید» به «فاقْبَلُوه؛» او را تصدیق کنید» تغییر داده شده و عبارت «فإنّه امین مأمون» را شاهد این تغییر قرار داده‌اند.<ref>شوشتری، الأخبار الدخیله، ۱۴۱۵ق، ص۲۳۰-۲۳۱.</ref>
* تغییر و تحریف: خطیب بغدادی از پیامبر نقل کرده که «إِذا رَأیتُمْ مُعاوِیةَ یخْطُبُ عَلَی مِنْبَرِی فاقبَلِوه، فانّه امینٌ مأمونٌ؛ هرگاه مشاهده کردید [[معاویه]] بر منبرم سخن می‌گوید، او را پذیرا شوید زیرا وی درست‌کار و درخور اطمینان و معتمد است.»<ref>بغدادی، تاریخ بغداد، دار الکتب العلمیه، ج۱، ص۲۷۵.</ref> به گفته محمدتقی شوشتری اصل روایت مذکور چنین بوده است که«إذا رَأَیتُمْ مُعاوِیةَ یخْطُبُ عَلَی مِنبَرِی فاقْتُلُوه؛ چون دیدید معاویه بر منبرم سخن می‌گوید، او را بکشید.»<ref>نگاه کنید به:‌ منقری، وقعة صفین، ص۲۱۶.</ref> در این روایت «فاقْتُلوه؛ او را بکشید» به «فاقْبَلُوه؛» او را تصدیق کنید» تغییر داده شده و عبارت «فإنّه امین مأمون» را شاهد این تغییر قرار داده‌اند.<ref>شوشتری، الأخبار الدخیله، ۱۴۱۵ق، ص۲۳۰-۲۳۱.</ref>


همچنین سرقت احادیث (نقل روایتی را که به نام راوی دیگری است به نام خود یا فرد دیگری)، دسّ(دست‌کاری) در کتب محدثان و نشر نسخه‌های دروغین از شیوه‌های جعل حدیث دانسته شده است.<ref>رفیعی، درسنامه وضع حدیث، ۱۳۸۴ش، ص۱۶۷-۱۷۲.</ref>
همچنین سرقت احادیث (نقل روایتی را که به نام راوی دیگری است به نام خود یا فرد دیگری)، دسّ(دست‌کاری) در کتب محدثان و نشر نسخه‌های دروغین از شیوه‌های جعل حدیث دانسته شده است.<ref>رفیعی، درسنامه وضع حدیث، ۱۳۸۴ش، ص۱۶۷-۱۷۲.</ref>
خط ۲۳: خط ۲۱:
هرچند به گفته هاشم معروف حسنی، برخی از محققان اهل سنت بر این باورند که جعل حدیث در دوره خلفای راشدین نبوده و پس از شهادت امام علی(ع) آغاز شده است در این دوره احزاب و فرقه‌هایی ظهور کردند و هر کدام برای تثبیت خود به قرآن و سنت استناد می‌کردند و اگر مستندی در قرآن یا روایات نمی‌یافتند، به جعل یا تحریف حدیث می‌پرداختند.<ref>معروف حسنی، الموضوعات فی الآثار و الاخبار، ۱۴۰۷ق، ص۹۰-۹۱.</ref> جعل حدیث در دوران [[معاویة بن ابی‌سفیان]] گسترش یافت{{مدرک}} و معاویه از راویانی که در فضائل [[عثمان]] و دیگر [[صحابه]] و در عیب‌جویی [[امام علی(ع)]] حدیث جعل می‌کردند، حمایت می‌کرد.<ref>نگاه کنید به: ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۴۵.</ref>
هرچند به گفته هاشم معروف حسنی، برخی از محققان اهل سنت بر این باورند که جعل حدیث در دوره خلفای راشدین نبوده و پس از شهادت امام علی(ع) آغاز شده است در این دوره احزاب و فرقه‌هایی ظهور کردند و هر کدام برای تثبیت خود به قرآن و سنت استناد می‌کردند و اگر مستندی در قرآن یا روایات نمی‌یافتند، به جعل یا تحریف حدیث می‌پرداختند.<ref>معروف حسنی، الموضوعات فی الآثار و الاخبار، ۱۴۰۷ق، ص۹۰-۹۱.</ref> جعل حدیث در دوران [[معاویة بن ابی‌سفیان]] گسترش یافت{{مدرک}} و معاویه از راویانی که در فضائل [[عثمان]] و دیگر [[صحابه]] و در عیب‌جویی [[امام علی(ع)]] حدیث جعل می‌کردند، حمایت می‌کرد.<ref>نگاه کنید به: ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۴۵.</ref>
=== پیشینه مبارزه با جعل===
=== پیشینه مبارزه با جعل===
گفته شده در اواخر قرن پنجم آثاری درباره احادیث ساختگی و وضع حدیث نوشته شده است. هرچند استفاده از اتهام صریح وضع حدیث در ارزیابی‌های رجالی شیعه به اوایل قرن چهارم قمری باز می‌گردد و نمونه‌های آن در اظهارنظرهای [[ابن عقده]] و [[ابن ولید]]<ref>نک: نجاشی، رجال، ص۳۳۸؛ علامۀ‌حلی، رجال، ص۳۴۲.</ref> و در قرن پنجم نزد ابن‌غضائری دیده می‌شود.
گفته شده در اواخر قرن پنجم آثاری درباره احادیث ساختگی و وضع حدیث نوشته شده است. هرچند استفاده از اتهام صریح وضع حدیث در ارزیابی‌های رجالی شیعه به اوایل قرن چهارم قمری باز می‌گردد و نمونه‌های آن در اظهارنظرهای [[ابن عقده]] و [[ابن ولید]]<ref>نک: نجاشی، رجال، ص۳۳۸؛ علامه حلی، رجال، ص۳۴۲.</ref> و در قرن پنجم نزد ابن‌غضائری دیده می‌شود.


در حوزه حدیث اهل سنت، نخستین بار رجالیان مکتب بغداد، از نسبت وضع در ارزیابی‌های بهره گرفتند و [[احمد بن حنبل]] در قرن دوم و سوم رویکرد تندی در این زمینه داشت.<ref>احمد بن حنبل، العلل، ج۲، ص۴۲.</ref> اصحاب حدیث در خراسان همین رویکرد تند را در برابر فرقه کرامیه داشتند. افرادی از مؤثرترین رجال این مذهب از سوی نقادان اصحاب حدیث به عنوان واضع حدیث شناخته شدند.<ref>ذهبی، میزان الاعتدال، ج۱، ص۱۰۶.</ref>
در حوزه حدیث اهل سنت، نخستین بار رجالیان مکتب بغداد، از نسبت وضع در ارزیابی‌های بهره گرفتند و [[احمد بن حنبل]] در قرن دوم و سوم رویکرد تندی در این زمینه داشت.<ref>احمد بن حنبل، العلل، ج۲، ص۴۲.</ref> اصحاب حدیث در خراسان همین رویکرد تند را در برابر فرقه کرامیه داشتند. افرادی از مؤثرترین رجال این مذهب از سوی نقادان اصحاب حدیث به عنوان واضع حدیث شناخته شدند.<ref>ذهبی، میزان الاعتدال، ج۱، ص۱۰۶.</ref>
خط ۶۸: خط ۶۶:
* کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق.
* کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق.
* احمد امین، فجر الاسلام يبحث عن الحياة العقلية في صدر الإسلام إلى آخر الدولة الأموية، قاهره، مؤسسة هنداوي للتعليم والثقافة، ۲۰۱۲ق.
* احمد امین، فجر الاسلام يبحث عن الحياة العقلية في صدر الإسلام إلى آخر الدولة الأموية، قاهره، مؤسسة هنداوي للتعليم والثقافة، ۲۰۱۲ق.
* خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد او مدینة السلام، تحقیق عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، بی‌تا.
* مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقائد، قم، دار الثقلین، ۱۳۷۸ش.
* مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقائد، قم، دار الثقلین، ۱۳۷۸ش.
*رفیعی محمدی، ناصر، درسنامه وضع حدیث، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۴ش.
*رفیعی محمدی، ناصر، درسنامه وضع حدیث، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۴ش.