confirmed، templateeditor
۱۲٬۲۷۶
ویرایش
imported>Hasaninasab جز (←لید) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
===شاه اسماعیل دوم: (درگذشته ۹۸۵ق)=== | ===شاه اسماعیل دوم: (درگذشته ۹۸۵ق)=== | ||
{{اصلی|شاه اسماعیل دوم}} | {{اصلی|شاه اسماعیل دوم}} | ||
اسماعیل در ۱۴ سالگی پس از پناهندگی عمویش القاس به سلطان [[عثمانی]]، از سوی پدر (تهماسب) عهدهدار ولایت شروان شده بود و با جنگجویانش در نبرد و مقابله با تهاجمهای پیدرپی سلیمان عثمانی و القاس شرکت داشت. او همچنین در [[قفقاز]] به پیروزیهایی دست یافت که وی را در دیده قزلباشان، قهرمان ساخته بود. او از صلح میان دو دولت [[عثمانی]] و ایرانی ناخرسند بود ازاینرو، شاه تهماسب، زمامداری و ولایت [[خراسان]] را به او داد تا او را از صحنه جنگ و صلح دور نگهدارد و روحیه قزلباشی او را فروکاهد. با این همه، اسماعیل طرفدار حمله قزلباشان به عثمانی و تصرف [[بغداد]] بود. سرانجام شاه تهماسب او را از [[خراسان]] فراخواند و در قلعه قهقهه حبس کرد و یارانش را تار و مار ساخت. {{مدرک}} | اسماعیل در ۱۴ سالگی پس از پناهندگی عمویش القاس به سلطان [[عثمانی]]، از سوی پدر (تهماسب) عهدهدار ولایت شروان شده بود و با جنگجویانش در نبرد و مقابله با تهاجمهای پیدرپی سلیمان عثمانی و القاس شرکت داشت. او همچنین در [[قفقاز]] به پیروزیهایی دست یافت که وی را در دیده قزلباشان، قهرمان ساخته بود. او از صلح میان دو دولت [[عثمانی]] و ایرانی ناخرسند بود ازاینرو، شاه تهماسب، زمامداری و ولایت [[خراسان]] را به او داد تا او را از صحنه جنگ و صلح دور نگهدارد و روحیه قزلباشی او را فروکاهد. با این همه، اسماعیل طرفدار حمله قزلباشان به عثمانی و تصرف [[بغداد]] بود. سرانجام شاه تهماسب او را از [[خراسان]] فراخواند و در قلعه قهقهه حبس کرد و یارانش را تار و مار ساخت. {{مدرک}} | ||
با درگذشت شاه تهماسب، اختلاف میان امیران قزلباش بر سر جانشینی بالا گرفت. طایفه [[استاجلو]] و شماری از صاحبمنصبان صفوی، حیدرمیرزا، فرزند تهماسب را شاه جدید خواندند اما مخالفان و دیگر طوایف قزلباش، همچون شاملو، رولو، افشار و قاجار با نقش مؤثر پریخان خانم، دختر قدرتمند تهماسب، حیدر را به قتل رساندند. در نهایت اسماعیل میرزا پس از ۲۰ سال، از حبس آزاد شد و با حمایت عمهاش، در [[قزوین]] به تخت سلطنت نشست.{{مدرک}} | با درگذشت شاه تهماسب، اختلاف میان امیران قزلباش بر سر جانشینی بالا گرفت. طایفه [[استاجلو]] و شماری از صاحبمنصبان صفوی، حیدرمیرزا، فرزند تهماسب را شاه جدید خواندند اما مخالفان و دیگر طوایف قزلباش، همچون شاملو، رولو، افشار و قاجار با نقش مؤثر پریخان خانم، دختر قدرتمند تهماسب، حیدر را به قتل رساندند. در نهایت اسماعیل میرزا پس از ۲۰ سال، از حبس آزاد شد و با حمایت عمهاش، در [[قزوین]] به تخت سلطنت نشست.{{مدرک}} | ||
اما این بار پادشاه صفوی بود که محور اختلاف با علما، قزلباشان و مردم شد. مردم و برخی از سران قزلباش پس از سلطنت پنجاه ساله تهماسب، در پی تحول و نوآوری بودند و به اسماعیل دلخوش داشتند؛ اما خشونت و قتلهای پیدرپی، آنان را پریشان و ناامید ساخت. از سوی دیگر گرایشهای مذهبی شاه اسماعیل که آن را به دوران حبس وی معطوف میدانند رویکردهای مخالف با تشیع را از سوی وی بروز داد و واکنش قزلباشان و علما را برانگیخت تا جایی که او را به سنیگری و گرایش شافعی متهم ساختند. {{مدرک}} | اما این بار پادشاه صفوی بود که محور اختلاف با علما، قزلباشان و مردم شد. مردم و برخی از سران قزلباش پس از سلطنت پنجاه ساله تهماسب، در پی تحول و نوآوری بودند و به اسماعیل دلخوش داشتند؛ اما خشونت و قتلهای پیدرپی، آنان را پریشان و ناامید ساخت. از سوی دیگر گرایشهای مذهبی شاه اسماعیل که آن را به دوران حبس وی معطوف میدانند رویکردهای مخالف با تشیع را از سوی وی بروز داد و واکنش قزلباشان و علما را برانگیخت تا جایی که او را به سنیگری و گرایش [[شافعی]] متهم ساختند. {{مدرک}} | ||
شاه اسماعیل با این که [[شیعه]] به شمار میرفت و عقاید شیعی را آموخته بود، اما تشیع را ملازم با ناسزاگویی به مقدسات [[اهل سنت]] و [[لعن]] شخصیتهای آنان نمیدانست و لعن [[عایشه]] همسر پیامبر را ممنوع ساخت. این رویکرد جدید پادشاه صفوی باعث شد برخی علمای سنی مذهب، با آزادی بیشتری به اظهار عقاید خود بپردازند. سخنان پنهانی [[شاه اسماعیل دوم]]، نزد خاصان دربار، نیز نشان میداد که چندان پایبند [[ شیعه|مذهب شیعه]] نیست.{{مدرک}} | شاه اسماعیل با این که [[شیعه]] به شمار میرفت و عقاید شیعی را آموخته بود، اما تشیع را ملازم با ناسزاگویی به مقدسات [[اهل سنت]] و [[لعن]] شخصیتهای آنان نمیدانست و لعن [[عایشه]] همسر پیامبر را ممنوع ساخت. این رویکرد جدید پادشاه صفوی باعث شد برخی علمای سنی مذهب، با آزادی بیشتری به اظهار عقاید خود بپردازند. سخنان پنهانی [[شاه اسماعیل دوم]]، نزد خاصان دربار، نیز نشان میداد که چندان پایبند [[ شیعه|مذهب شیعه]] نیست.{{مدرک}} | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۴: | ||
وی نگارش اشعار روی درب و دیوار مساجد را تحریم کرد و دستور داد، اشعار مذهبی و عاشقانه در اماکن عمومی قزوین پاک شود و مدح [[علی بن ابیطالب]] را نیز از این فرمان مستثنا نکرد. او حتی ۲۰۰ تومان تعیین کرد تا به کسانی که در عمر خود به عشره مبشره، لعنت نکرده باشند، پرداخت شود. شاه اسماعیل، پای علمای سنی مذهب، مانند [[میرزا مخدوم شریفی]] و [[ملامیرزا جان باغ نوی شیراز]]ی را به دربار باز کرد و ۱۰ قورچی قزلباش را برای محافظت از میرزا مخدوم هنگام سخنرانی گماشت. شاه اکثر اوقات خود را با این رجال مذهبی میگذراند که قلباً از رویکار آمدن دودمان صفوی شیعی ناراضی بودند و نقش مهمی در گرایش شاه اسماعیل به مذهب تسنن داشتند.{{مدرک}} | وی نگارش اشعار روی درب و دیوار مساجد را تحریم کرد و دستور داد، اشعار مذهبی و عاشقانه در اماکن عمومی قزوین پاک شود و مدح [[علی بن ابیطالب]] را نیز از این فرمان مستثنا نکرد. او حتی ۲۰۰ تومان تعیین کرد تا به کسانی که در عمر خود به عشره مبشره، لعنت نکرده باشند، پرداخت شود. شاه اسماعیل، پای علمای سنی مذهب، مانند [[میرزا مخدوم شریفی]] و [[ملامیرزا جان باغ نوی شیراز]]ی را به دربار باز کرد و ۱۰ قورچی قزلباش را برای محافظت از میرزا مخدوم هنگام سخنرانی گماشت. شاه اکثر اوقات خود را با این رجال مذهبی میگذراند که قلباً از رویکار آمدن دودمان صفوی شیعی ناراضی بودند و نقش مهمی در گرایش شاه اسماعیل به مذهب تسنن داشتند.{{مدرک}} | ||
گفته میشود شاه اسماعیل میخواسته مذهب در ایران به وضع پیش از تشکیل دولت صفوی برگرداند. در کتاب احسن التواریخ حسن بیگ روملو آمده است که شاه اسماعیل دوم قصد داشت مردم ایران را به مذهب شافعی درآورد و این امر موجب شد لشکر قزلباش از وی بیزار شوند. {{مدرک}} | گفته میشود شاه اسماعیل میخواسته مذهب در ایران به وضع پیش از تشکیل دولت صفوی برگرداند. در کتاب احسن التواریخ حسن بیگ روملو آمده است که شاه اسماعیل دوم قصد داشت مردم ایران را به مذهب [[شافعی]] درآورد و این امر موجب شد لشکر قزلباش از وی بیزار شوند. {{مدرک}} | ||
او همچنین فرمان داد رسم تبرا در کوچهها و محلهها از میان برداشته شود؛ مواجب آنان را برید و در باره برائتیها گفت: « مرا با طبقه تبرایی که [[لعن]] را سرمایه معاش ساختهاند صفایی نیست» این فرامین، بیش از آن که رضایت مخالفان را جلب کند، خشم و کینه مردم و قزلباشان را در پی داشت. {{مدرک}} | او همچنین فرمان داد رسم تبرا در کوچهها و محلهها از میان برداشته شود؛ مواجب آنان را برید و در باره برائتیها گفت: « مرا با طبقه تبرایی که [[لعن]] را سرمایه معاش ساختهاند صفایی نیست» این فرامین، بیش از آن که رضایت مخالفان را جلب کند، خشم و کینه مردم و قزلباشان را در پی داشت. {{مدرک}} |