confirmed، templateeditor
۱۲٬۳۱۰
ویرایش
جز (ویکی سازی) |
|||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
چنانکه شریعتی در کتاب «با مخاطبهای آشنا» آورده است، مخالفت او با روحانیت را میتوان مخالفت با عملکرد تقیهگونه در برابر حاکمان، و ریاکاری در برابر عوام دانست.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج۱، با مخاطبهای آشنا، ص۱۴.</ref> او گرچه به ستایش [[سید جمال الدین اسدآبادی]]، [[میرزای شیرازی]]، [[سید حسن مدرس]]، [[میرزا کوچک خان جنگلی]]، [[شیخ محمد خیابانی]]، [[سید محمود طالقانی]] و بالاخره [[امام خمینی]] میپردازد، اما آنان را زاییده روح حاکم بر حوزه علمیه نمیداند.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۴۶۲.</ref> | چنانکه شریعتی در کتاب «با مخاطبهای آشنا» آورده است، مخالفت او با روحانیت را میتوان مخالفت با عملکرد تقیهگونه در برابر حاکمان، و ریاکاری در برابر عوام دانست.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج۱، با مخاطبهای آشنا، ص۱۴.</ref> او گرچه به ستایش [[سید جمال الدین اسدآبادی]]، [[میرزای شیرازی]]، [[سید حسن مدرس]]، [[میرزا کوچک خان جنگلی]]، [[شیخ محمد خیابانی]]، [[سید محمود طالقانی]] و بالاخره [[امام خمینی]] میپردازد، اما آنان را زاییده روح حاکم بر حوزه علمیه نمیداند.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۴۶۲.</ref> | ||
رسول | [[رسول جعفریان]]، رابطه شریعتی با روحانیت شیعه را ناشی از باور او به مفهوم [[تشیع علوی و تشیع صفوی]] میداند و معتقد است پایبندی شریعتی به این دوگانه مفهومی، باعث بدبین شدن شریعتی به روحانیت در زمان خود شده است. شریعتی گرچه از مرحوم [[محمد حسین کاشف الغطاء|کاشف الغطاء]]، [[آیتالله بروجردی]] و [[امام خمینی]] تجلیل کرده، در مقابل، چهرههایی مانند [[علامه مجلسی]] و [[محمدهادی میلانی]] را مورد انتقاد قرار میدهد و عباراتی درباره آنها به کار میبرد که از سوی محققان، تند و ناروا دانسته شده و برخی منابع، از او نقل کردهاند که برخورد تند خود درباره [[علامه مجلسی]] را پذیرفته است.<ref>جعفریان، شریعتی و روحانیت، ۱۳۷۶ش، ص۱۵-۱۹.</ref> | ||
==منتقدان و مخالفان== | ==منتقدان و مخالفان== |