پرش به محتوا

عالم جبروت: تفاوت میان نسخه‌ها

۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۸
جز
ویرایش
جز (ویرایش)
جز (ویرایش)
خط ۱۲: خط ۱۲:
عالم جَبروت اصطلاحی [[فلسفه|فلسفی]] - [[عرفان|عرفانی]]<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۰.</ref> است و به عقول کلیه<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۱؛ نسفی، زبدة الحقائق، ۱۳۸۱ش، ص۱۱۹.</ref> {{یادداشت|عالم عقول کلیه اولین چیزی است که خداوند خلق نموده است<ref>سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۴۸۱.</ref>}} یا عالم عقل محض خالی از ماده و صورت<ref>سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۶۵؛ مجمع البحوث الاسلامیة، شرح المصطلحات الفلسفیة، ۱۴۱۴ق، ص۲۰۱؛ سهروردی، رسائل شیخ اشراق، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۶۵.</ref> و مدت<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، صص۶۳۱.</ref> و یا عالم مجردات مبرا از جسم<ref>امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ۱۳۶۱ش، ج۱۲، ص۲۳و۶۵.</ref> گفته می‌شود. برخی این عالم را عالم ذات قدیم، <ref>اردستانی، مرآت الأفراد، ۱۳۷۱ش، ص۲۹۱.</ref> عالم صفات حق،<ref>راز شیرازی، مناهج أنوار المعرفة، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۶۳۳.</ref> و ذات و صفات خداوند<ref>نسفی، بیان التنزیل، ۱۳۷۹ش، ص۱۲۶.</ref> قلمداد کرده‌اند؛ همان‌طور که شماری دیگر عالم جبروت را عالم اسماء و صفات الهیه دانسته و عده‌ای آن را عالم اوسط یا [[برزخ]] می‌دانند.<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۱.</ref>
عالم جَبروت اصطلاحی [[فلسفه|فلسفی]] - [[عرفان|عرفانی]]<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۰.</ref> است و به عقول کلیه<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۱؛ نسفی، زبدة الحقائق، ۱۳۸۱ش، ص۱۱۹.</ref> {{یادداشت|عالم عقول کلیه اولین چیزی است که خداوند خلق نموده است<ref>سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۴۸۱.</ref>}} یا عالم عقل محض خالی از ماده و صورت<ref>سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۶۵؛ مجمع البحوث الاسلامیة، شرح المصطلحات الفلسفیة، ۱۴۱۴ق، ص۲۰۱؛ سهروردی، رسائل شیخ اشراق، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۶۵.</ref> و مدت<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، صص۶۳۱.</ref> و یا عالم مجردات مبرا از جسم<ref>امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ۱۳۶۱ش، ج۱۲، ص۲۳و۶۵.</ref> گفته می‌شود. برخی این عالم را عالم ذات قدیم، <ref>اردستانی، مرآت الأفراد، ۱۳۷۱ش، ص۲۹۱.</ref> عالم صفات حق،<ref>راز شیرازی، مناهج أنوار المعرفة، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۶۳۳.</ref> و ذات و صفات خداوند<ref>نسفی، بیان التنزیل، ۱۳۷۹ش، ص۱۲۶.</ref> قلمداد کرده‌اند؛ همان‌طور که شماری دیگر عالم جبروت را عالم اسماء و صفات الهیه دانسته و عده‌ای آن را عالم اوسط یا [[برزخ]] می‌دانند.<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۱.</ref>


برخی از محققان این عالم را به جبروت اعلی و جبروت اسفل تقسیم کرده‌اند<ref>آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، ۱۳۷۰ش، ص۴۵۹.</ref>
بعضی از محققان این عالم را به جبروت اعلی و جبروت اسفل تقسیم کرده‌اند<ref>آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، ۱۳۷۰ش، ص۴۵۹.</ref>
و شماری دیگر، عالم جبروت را در کنار [[عالم لاهوت]] و ملکوت بزرگ، از اقسام عالم عقل دانسته‌اند.<ref>سهروردی، هیاکل النور، ۱۳۷۹ش، ص۱۷۵.</ref>  
و شماری دیگر، عالم جبروت را در کنار [[عالم لاهوت]] و ملکوت بزرگ، از اقسام عالم عقل دانسته‌اند.<ref>سهروردی، هیاکل النور، ۱۳۷۹ش، ص۱۷۵.</ref>  


خط ۲۵: خط ۲۵:


== جایگاه شناسی ==
== جایگاه شناسی ==
عالم جبروت به عنوان یکی از عوالم سه گانه<ref>سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۶۵؛ غفاری، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، ۱۳۸۰ش، ص۲۴۸.</ref> یا چهار گانه<ref>سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۶۴۸؛ شیروانی، بستان السیاحه، ۱۳۱۵ش، ص۲۸۶.</ref> و یا پنج گانه،<ref>شیرازی، نصوص الخصوص فی ترجمة الفصوص، ۱۳۵۹ش، ج۱، ص۱۷.</ref> پایین‌تر از [[عالم لاهوت]]<ref>امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ۱۳۶۱ش، ج۱۲، ص۲۳؛ احمدپور، کتاب‌شناخت اخلاق اسلامی، ۱۳۸۵ش، ص۴۴.</ref> و بالاتر از [[عالم ملکوت]] است<ref>حسن‌زاده آملی، ممد الهمم، ۱۳۷۸ش، ص۱۸۷.</ref> و بعد از این عوالم، عالم ملک و [[ناسوت]] قرار دارد؛<ref>کلینی، اصول کافی، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۶۷۲.</ref>هر چند برخی مرتبه آن را میان عالم ملک و ملکوت دانسته‌اند <ref>غزالی، ترجمه إحیاء علوم الدین، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۴۳۱؛ فیض کاشانی، راه روشن، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۴۸۱.</ref> و گروهی دیگر جایگاه آن را در مرتبه اول قرار داده‌اند.<ref>مجهول، اصطلاحات صوفیان مرآت عشاق، ۱۳۸۸ش، ص۹.</ref>
عالم جبروت به عنوان یکی از عوالم سه گانه<ref>سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۶۵؛ غفاری، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، ۱۳۸۰ش، ص۲۴۸.</ref> یا چهار گانه<ref>سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۶۴۸؛ شیروانی، بستان السیاحه، ۱۳۱۵ش، ص۲۸۶.</ref> و یا پنج گانه،<ref>شیرازی، نصوص الخصوص فی ترجمة الفصوص، ۱۳۵۹ش، ج۱، ص۱۷.</ref> پایین‌تر از [[عالم لاهوت]]<ref>امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ۱۳۶۱ش، ج۱۲، ص۲۳؛ احمدپور، کتاب‌شناخت اخلاق اسلامی، ۱۳۸۵ش، ص۴۴.</ref> و بالاتر از [[عالم ملکوت]] است<ref>حسن‌زاده آملی، ممد الهمم، ۱۳۷۸ش، ص۱۸۷.</ref> و بعد از این عوالم، عالم ملک و [[ناسوت]] قرار دارد؛<ref>کلینی، اصول کافی، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۶۷۲.</ref>هر چند عده‌ای مرتبه آن را میان عالم ملک و ملکوت دانسته‌اند <ref>غزالی، ترجمه إحیاء علوم الدین، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۴۳۱؛ فیض کاشانی، راه روشن، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۴۸۱.</ref> و گروهی دیگر جایگاه آن را در مرتبه اول قرار داده‌اند.<ref>مجهول، اصطلاحات صوفیان مرآت عشاق، ۱۳۸۸ش، ص۹.</ref>
عالم جبروت نزدیک‌ترین عالم به [[عالم غیب]] مطلق است<ref> گولپینارلی، نثر و شرح مثنوی، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۸۵۳.</ref> و ذاتا همراه تمام ذرات در عالم ملک و ملکوت بوده و بر آن‌ها احاطه دارد.<ref> نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۳۶۶.</ref>
عالم جبروت نزدیک‌ترین عالم به [[عالم غیب]] مطلق است<ref> گولپینارلی، نثر و شرح مثنوی، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۸۵۳.</ref> و ذاتا همراه تمام ذرات در عالم ملک و ملکوت بوده و بر آن‌ها احاطه دارد.<ref> نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۳۶۶.</ref>
عالم جبروت، مبدأ و سبب پیدایش عالم ملک و ملکوت<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۱؛ نسفی، زبدة الحقائق، ۱۳۸۱ش، ص۷۶.</ref> و وسیع‌تر از آنان است<ref>زرین‌کوب، سر نی، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۶۴.</ref> و عالم جبروت، عالم ملکوت را در تسخیر خود دارد و وجود آن قائم به جبروت است؛<ref> بقلی شیرازی، شرح شطحیات، ۱۳۷۴ش، ص۶۴.</ref> همچنان‌که عالم ملک در تسخیر ملکوت و قائم به آن است<ref>کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات، ۱۳۸۰ش، ص۳۱۴.</ref> و هر چیزی که در عالم جبروت پوشیده و مجمل باشد در عوالم ملک و ملکوت ظاهر خواهد شد<ref>نسفی، زبدة الحقائق، ۱۳۸۱ش، ص۷۶؛ گولپینارلی، نثر و شرح مثنوی، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۸۵۳.</ref> و به نوعی از عالم اجمال به عالم تفصیل و از مرتبه ذات به صفات می‌رسد.<ref> نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۶؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۱، ۸۶۶.</ref> {{یادداشت| عزیز الدین نسفی در کتاب الانسان الکامل خود می‌گوید: عالم جبروت از قبیل ملک و ملکوت نیست، چون عالم جبروت وجود خارجی ندارد. ملک و ملکوت و جبروت سه عالم‌اند، و هر سه از عالم‌های خدا محسوب می‌شود؛ و هر سه با هم‌ و در هم‌اند و از یک‌دیگر جدا نیستند. عالم جبروت ذات عالم ملک و ملکوت است، و عالم ملک و ملکوت مظهر عالم جبروت است. عالم جبروت کتاب مجمل، و عالم ملک و ملکوت کتاب مفصّل است. عالم جبروت تخم، و عالم ملک و ملکوت درخت است، و معدن و نبات و حیوان میوه این درخت هستند.<ref> نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۶.</ref>}}
عالم جبروت، مبدأ و سبب پیدایش عالم ملک و ملکوت<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۱؛ نسفی، زبدة الحقائق، ۱۳۸۱ش، ص۷۶.</ref> و وسیع‌تر از آنان است<ref>زرین‌کوب، سر نی، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۶۴.</ref> و عالم جبروت، عالم ملکوت را در تسخیر خود دارد و وجود آن قائم به جبروت است؛<ref> بقلی شیرازی، شرح شطحیات، ۱۳۷۴ش، ص۶۴.</ref> همچنان‌که عالم ملک در تسخیر ملکوت و قائم به آن است<ref>کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات، ۱۳۸۰ش، ص۳۱۴.</ref> و هر چیزی که در عالم جبروت پوشیده و مجمل باشد در عوالم ملک و ملکوت ظاهر خواهد شد<ref>نسفی، زبدة الحقائق، ۱۳۸۱ش، ص۷۶؛ گولپینارلی، نثر و شرح مثنوی، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۸۵۳.</ref> و به نوعی از عالم اجمال به عالم تفصیل و از مرتبه ذات به صفات می‌رسد.<ref> نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۶؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۱، ۸۶۶.</ref> {{یادداشت| عزیز الدین نسفی در کتاب الانسان الکامل خود می‌گوید: عالم جبروت از قبیل ملک و ملکوت نیست، چون عالم جبروت وجود خارجی ندارد. ملک و ملکوت و جبروت سه عالم‌اند، و هر سه از عالم‌های خدا محسوب می‌شود؛ و هر سه با هم‌ و در هم‌اند و از یک‌دیگر جدا نیستند. عالم جبروت ذات عالم ملک و ملکوت است، و عالم ملک و ملکوت مظهر عالم جبروت است. عالم جبروت کتاب مجمل، و عالم ملک و ملکوت کتاب مفصّل است. عالم جبروت تخم، و عالم ملک و ملکوت درخت است، و معدن و نبات و حیوان میوه این درخت هستند.<ref> نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۶.</ref>}}
خط ۵۳: خط ۵۳:
این عالم به عنوان یکی از مقصدهای سالکان و عارفان<ref>بحرالعلوم، رساله سیر و سلوک، ۱۴۲۵ق، ص۱۰۶.</ref> معرفی شده و انسان [[عارف]] در تلاش است تا از قلمرو حس به اقلیم ماوراء حس  راه یابد<ref>زرین‌کوب، سر نی، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۶۴.</ref> و به عبارتی از عالم ملک و [[ملکوت]] به عالم جبروت سفر کند.<ref>احمدپور، کتاب‌شناخت اخلاق اسلامی، ۱۳۸۵ش، ص۲۲۲.</ref>
این عالم به عنوان یکی از مقصدهای سالکان و عارفان<ref>بحرالعلوم، رساله سیر و سلوک، ۱۴۲۵ق، ص۱۰۶.</ref> معرفی شده و انسان [[عارف]] در تلاش است تا از قلمرو حس به اقلیم ماوراء حس  راه یابد<ref>زرین‌کوب، سر نی، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۶۴.</ref> و به عبارتی از عالم ملک و [[ملکوت]] به عالم جبروت سفر کند.<ref>احمدپور، کتاب‌شناخت اخلاق اسلامی، ۱۳۸۵ش، ص۲۲۲.</ref>


برخی از عرفان نویسان در تعبیری، این عالم را در برابر عالم ملکوت چون رحم مادر نسبت به جهان آفرینش دانسته و معتقدند وقتی سالک وارد آن شد به حقیقت آن پی برده و متوجه عرصه بسیار محدود و تنگ عالم ملکوت نسبت به این عالم گشته و می‌فهمد که این عالم در بزرگی و وسعت قابل مقایسه با عوالم ملک و ملکوت نیست؛<ref>زرین‌کوب، سر نی، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۶۴.</ref> هرچند بنا بر ادعای برخی، عظمت و بزرگی این عالم برای هیچ کس قابل فهم نیست؛ عالمی که نامحدود و نامتناهی است و عالم ملکوت در برابر عالم جبروت همچون قطره در برابر دریا محسوب می‌شود؛ همان‌طور که عالم ملک و ناسوت در برابر ملکوت چنین است.<ref> نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۲۰۶.</ref>
برخی از عرفان نویسان در تعبیری، این عالم را در برابر عالم ملکوت چون رحم مادر نسبت به جهان آفرینش دانسته و معتقدند وقتی سالک وارد آن شد به حقیقت آن پی برده و متوجه عرصه بسیار محدود و تنگ عالم ملکوت نسبت به این عالم گشته و می‌فهمد که این عالم در بزرگی و وسعت قابل مقایسه با عوالم ملک و ملکوت نیست؛<ref>زرین‌کوب، سر نی، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۶۴.</ref> هرچند بنا بر ادعای بعضی، عظمت و بزرگی این عالم برای هیچ کس قابل فهم نیست؛ عالمی که نامحدود و نامتناهی است و عالم ملکوت در برابر عالم جبروت همچون قطره در برابر دریا محسوب می‌شود؛ همان‌طور که عالم ملک و ناسوت در برابر ملکوت چنین است.<ref> نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۲۰۶.</ref>


== در ادب و شعر ==
== در ادب و شعر ==
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۱٬۸۱۱

ویرایش