دعا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
برای دعا آداب و شرایطی از جمله خواندن خدا با [[اسماء الحسنی]]، طلب از پروردگار از سر بیم و امید و از روی تضرع و خشوع، شروع دعا با [[بسم الله الرحمن الرحیم |بسمله]] و [[تحمید|حمد]] و [[صلوات]]، ذکر شده است. دعا به زمان و مکان خاصی محدود نشده ولی بعضی از زمانها و برخی از مکانها برای دعا کردن مناسبتر معرفی شده است.<br /> | برای دعا آداب و شرایطی از جمله خواندن خدا با [[اسماء الحسنی]]، طلب از پروردگار از سر بیم و امید و از روی تضرع و خشوع، شروع دعا با [[بسم الله الرحمن الرحیم |بسمله]] و [[تحمید|حمد]] و [[صلوات]]، ذکر شده است. دعا به زمان و مکان خاصی محدود نشده ولی بعضی از زمانها و برخی از مکانها برای دعا کردن مناسبتر معرفی شده است.<br /> | ||
[[استجابت دعا]] در [[آیه |آیات]] و [[ حدیث|روایات]] به رعایت شروطی از جمله همسویی دل و زبان، انقطاع از غیر خدا و دعا همراه با [[استغفار]] و عمل صالح مشروط شده است. علی رغم وعده استجابت دعا از سوی خدا، گاه دعای انسانها به دلائلی مانند [[مال حرام |لقمه حرام]]، [[امر به معروف و نهی از منکر|ترک امر به معروف و نهی از منکر]] و [[قطع رحم]] مستجاب نمیشود.<br /> | [[استجابت دعا]] در [[آیه |آیات]] و [[ حدیث|روایات]] به رعایت شروطی از جمله همسویی دل و زبان، انقطاع از غیر خدا و دعا همراه با [[استغفار]] و عمل صالح مشروط شده است. علی رغم وعده استجابت دعا از سوی خدا، گاه دعای انسانها به دلائلی مانند [[مال حرام |لقمه حرام]]، [[امر به معروف و نهی از منکر|ترک امر به معروف و نهی از منکر]] و [[قطع رحم]] مستجاب نمیشود.<br /> | ||
خداوند در [[قرآن]] دعاهایی از زبان [[پیامبران]] و بندگان صالح خود نقل کرده است که [[ تفسیر قرآن|مفسران]] در مباحث [[ | خداوند در [[قرآن]] دعاهایی از زبان [[پیامبران]] و بندگان صالح خود نقل کرده است که [[ تفسیر قرآن|مفسران]] در مباحث [[ کلام اسلامی| | ||
کلامی]] به آنها استناد کردهاند. | |||
در [[جامع حدیثی|جوامع حدیثی]] [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت |سنی]] برای برخی ساعات روز و [[سال هجری قمری|ماههای قمری]] دعاها و ذکرهای گوناگون قرآنی و غیرقرآنی نقل شده است که به آنها دعای مأثور گفته میشود؛ از جمله: [[دعای کمیل]]، [[دعای ندبه]]، [[دعای توسل]]، [[دعای عهد]] و [[دعای جوشن کبیر]]. | در [[جامع حدیثی|جوامع حدیثی]] [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت |سنی]] برای برخی ساعات روز و [[سال هجری قمری|ماههای قمری]] دعاها و ذکرهای گوناگون قرآنی و غیرقرآنی نقل شده است که به آنها دعای مأثور گفته میشود؛ از جمله: [[دعای کمیل]]، [[دعای ندبه]]، [[دعای توسل]]، [[دعای عهد]] و [[دعای جوشن کبیر]]. | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
دعا کلمهای عربی بهمعنای مایل ساختن چیزی بهسوی خود با صدا و کلام است،<ref>ابن فارس، معجم | دعا کلمهای عربی بهمعنای مایل ساختن چیزی بهسوی خود با صدا و کلام است،<ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ۱۴۰۴ق، ذیل واژه دعو.</ref> و جمع آن ادعیه است.<ref> جوهری، الصحاح، ۱۴۱۰ق، ذیل واژه دعا.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
دعا درخواست انجام کاری از مدعوّ (خواندهشده) بهصورت جمله امر و نهی یا در قالب جمله خبری، (مانند غَفَر اللهُ لَک)(خدا تو را بیامرزد) است. فرق دعا با امر این است که در دعا مرتبه مخاطب فراتر از دعاکننده و در امر، فروتر است.<ref>طوسی، التبیان، بیروت، ج۴، ص۴۲۴.</ref> | دعا درخواست انجام کاری از مدعوّ (خواندهشده) بهصورت جمله امر و نهی یا در قالب جمله خبری، (مانند غَفَر اللهُ لَک)(خدا تو را بیامرزد) است. فرق دعا با امر این است که در دعا مرتبه مخاطب فراتر از دعاکننده و در امر، فروتر است.<ref>طوسی، التبیان، بیروت، ج۴، ص۴۲۴.</ref> | ||
خط ۱۷: | خط ۱۸: | ||
==جایگاه دعا در فرهنگ اسلامی== | ==جایگاه دعا در فرهنگ اسلامی== | ||
دعا در قرآن و [[روایات]] به عنوان یکی از راههای ارتباط با خدا مورد تأکید قرار گرفته و برترین عبادتها شمرده شده است. در آیه ۶۰ [[سوره غافر]] خداوند مردم را به دعا کردن امر میکند و نوید اجابت میدهد. در این آیه دعا نوعی عبادت محسوب شده و ترککننده آن را از سر بزرگیطلبی بیم [[ جهنم|دوزخ]] و عذابی خوارکننده داده است. [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] آیه ۶۰ سوره غافر را از مهمترین آیات قرآن در بیان ارزش دعا نزد خداوند و فضیلت انقطاع از خلق معرفی کرده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۸۲۳.</ref> [[ سید محمدحسین طباطبائی |علامه طباطبایی]] آیه ۱۸۶ [[سوره بقره]] {{یادداشت|[[آیه۱۸۶ سوره بقره]] وَإِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیسْتَجِیبُوا لِی وَلْیؤْمِنُوا بیلَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ (ترجمه:و هنگامی که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا میخواند، پاسخ میگویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند و به مقصد برسند)}} را که درباره دعاست دربردارنده بهترین اسلوب | دعا در قرآن و [[روایات]] به عنوان یکی از راههای ارتباط با خدا مورد تأکید قرار گرفته و برترین عبادتها شمرده شده است. در آیه ۶۰ [[سوره غافر]] خداوند مردم را به دعا کردن امر میکند و نوید اجابت میدهد. در این آیه دعا نوعی عبادت محسوب شده و ترککننده آن را از سر بزرگیطلبی بیم [[ جهنم|دوزخ]] و عذابی خوارکننده داده است. [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] آیه ۶۰ سوره غافر را از مهمترین آیات قرآن در بیان ارزش دعا نزد خداوند و فضیلت انقطاع از خلق معرفی کرده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۸۲۳.</ref> [[ سید محمدحسین طباطبائی |علامه طباطبایی]] آیه ۱۸۶ [[سوره بقره]] {{یادداشت|[[آیه۱۸۶ سوره بقره]] وَإِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیسْتَجِیبُوا لِی وَلْیؤْمِنُوا بیلَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ (ترجمه:و هنگامی که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا میخواند، پاسخ میگویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند و به مقصد برسند)}} را که درباره دعاست دربردارنده بهترین اسلوب و لطیفترین معنا میداند و آن را براساس این که شامل نکاتی خاص است آیهای منحصر به فرد میداند.(آلایة الوحیدة فی القران علی هذاالوصف)<ref>طباطبایی،المیزان، موسسه اعلمی بیروت، ۱۳۹۳ق، ج ۲ ص۳۱.</ref> | ||
مفسران با استناد به این آیه و احادیثی که ذیل آن وارد شده است دعا را از سنخ عبادت دانستهاند و هر عبادتی را نیز دعا خواندهاند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۷، ص۳۴۳؛ ابن عاشور، تفسیر التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج۲۴، ص۲۲۷.</ref> | مفسران با استناد به این آیه و احادیثی که ذیل آن وارد شده است دعا را از سنخ عبادت دانستهاند و هر عبادتی را نیز دعا خواندهاند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۷، ص۳۴۳؛ ابن عاشور، تفسیر التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج۲۴، ص۲۲۷.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
دعا در بسیاری از آیات قرآن در سیاق اثبات [[توحید]] و نفی [[شرک]] آمده است. در این آیات از یک سو یادآوری میکند که انسان در گرفتاریها، به صورت [[فطرت|فطری]] یاد [[خدا|خداوند]] میافتد و از سویی دیگر بر توانایی خداوند در برآوردن حاجات انسانها و ناتوانی معبودان [[شرک|مشرکان]] در اجابت دعای بندگان، تأکید میکند.<ref>سوره یونس، آیه ۱۲؛ سوره روم، آیه۳۳؛ سوره زمر، آیه ۸؛ سوره فصلت، آیه۵۱.</ref> این برهان، یعنی فراموش کردن غیرخدا در سختیها و تضرع به درگاه او، صریحترین برهان بر یگانگی پروردگار دانسته شده است.<ref>طوسی، التبیان، بیروت، ج۴، ص۱۳۵؛ فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۲، ص۵۳۳؛ علامه طباطبائی، المیزان، ۱۳۹۰، ج۷، ص۸۶.</ref> در این آیات حال انسان را چنین ترسیم شده که به هنگام رویارویی با سختیها، به [[فطرت]] خود درمی یابد تنها خداوند، توانا به از میان برداشتن اندوه و گرفتاریهای اوست. | دعا در بسیاری از آیات [[قرآن]] در سیاق اثبات [[توحید]] و نفی [[شرک]] آمده است. در این آیات از یک سو یادآوری میکند که انسان در گرفتاریها، به صورت [[فطرت|فطری]] یاد [[خدا|خداوند]] میافتد و از سویی دیگر بر توانایی خداوند در برآوردن حاجات انسانها و ناتوانی معبودان [[شرک|مشرکان]] در اجابت دعای بندگان، تأکید میکند.<ref>سوره یونس، آیه ۱۲؛ سوره روم، آیه۳۳؛ سوره زمر، آیه ۸؛ سوره فصلت، آیه۵۱.</ref> این برهان، یعنی فراموش کردن غیرخدا در سختیها و تضرع به درگاه او، صریحترین برهان بر یگانگی پروردگار دانسته شده است.<ref>طوسی، التبیان، بیروت، ج۴، ص۱۳۵؛ فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۲، ص۵۳۳؛ علامه طباطبائی، المیزان، ۱۳۹۰، ج۷، ص۸۶.</ref> در این آیات حال انسان را چنین ترسیم شده که به هنگام رویارویی با سختیها، به [[فطرت]] خود درمی یابد تنها خداوند، توانا به از میان برداشتن اندوه و گرفتاریهای اوست. | ||
<br /> | <br /> | ||
در [[احادیث]]، دعا با تعابیری از جمله سلاح [[ایمان|مؤمن]]، برترین [[عبادت]]، نور آسمان و زمین، کلید رحمت، رمز رستگاری، وسیله افزایش روزی و ابزار دفع بلا و سالم ماندن از شر [[شیطان]] توصیف شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۶۶، ۴۶۸-۴۷۰؛ صدوق، ثواب الاعمال، ۱۴۰۶، ص۲۶؛ بخاری، الصحیح، ۱۴۰۶، ص۱۵۴؛ حاکم نیشابوری، مستدرک، ج۱، ص۴۹۰-۴۹۱.</ref> | در [[احادیث]]، دعا با تعابیری از جمله سلاح [[ایمان|مؤمن]]، برترین [[عبادت]]، نور آسمان و زمین، کلید رحمت، رمز رستگاری، وسیله افزایش روزی و ابزار دفع بلا و سالم ماندن از شر [[شیطان]] توصیف شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۶۶، ۴۶۸-۴۷۰؛ صدوق، ثواب الاعمال، ۱۴۰۶، ص۲۶؛ بخاری، الصحیح، ۱۴۰۶، ص۱۵۴؛ حاکم نیشابوری، مستدرک، ج۱، ص۴۹۰-۴۹۱.</ref> |