Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۰۷۲
ویرایش
جز (←دورههای تاریخی) |
جز (←دورههای تاریخی) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
تحولات عرفان نظری میتوان به سه دوره اساسی تاریخی تقسیم نمود: | تحولات عرفان نظری میتوان به سه دوره اساسی تاریخی تقسیم نمود: | ||
* '''دوره اول:''' آغاز ظهور عرفان به عنوان یک جریان از اواخر [[قرن دوم هجری قمری]] تا ظهور [[محی الدین بن عربی]]: در این دوره عرفان به عنوان یک جریان مستقل تنها در قالب [[عرفان عملی]] مطرح است و | * '''دوره اول:''' آغاز ظهور عرفان به عنوان یک جریان از اواخر [[قرن دوم هجری قمری]] تا ظهور [[محی الدین بن عربی]]: در این دوره عرفان به عنوان یک جریان مستقل تنها در قالب [[عرفان عملی]] مطرح است و اثر مستقلی با موضوع عرفان نظری وجود ندارد. در این بازه زمانی درباره عرفان عملی آثار فراوانی نگاشته شده که از جمله میتوان به کتاب [[منازل السائرین]] اثر [[خواجه عبدالله انصاری]] (م ۳۹۶-۴۸۱ ق) اشاره نمود.<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۲۹-۳۰.</ref> | ||
* '''دوره دوم:''' از [[محی الدین ابن عربی]] (م۵۶۰-۶۳۸) تا ظهور [[ملاصدرای شیرازی|صدر الدین شیرازی]]: در این دوره با ظهور ابن عربی معروف به شیخ اکبر،<ref> جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۲۵؛ فرغانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن فارض، ۱۳۷۹ش، ص۱۸. </ref> عرفان نظری به عنوان یک علم مستقل مطرح شد و زبان فنی آن شکل گرفت و آثار مستقل بسیاری در این زمینه نگاشته شد.<ref> یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۲۹-۳۰.</ref> بنابر ادعای برخی، ابن عربی اولین نفری بود که در زمینه عرفان نظری به بحث و مطالعه پرداخت.<ref> جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، مقدمه ویلیام چیتیک، ۱۳۷۰ش، ص۳۰.</ref> {{یادداشت|در این که ابن عربی بنیانگذار یا تکمیل کننده عرفان نظری است اختلاف وجود دارد و این مسئله مورد بررسی برخی قرار گرفته شده است. (جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۳۷.) برخی ابن عربی را موسس عرفان نظری ندانسته بلکه او تکمیل کننده آن میدانند و حتی قونوی را در این زمینه محققتر دانستهاند. (فرغانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن فارض، ۱۳۷۹ش، ص۱۴.)}} ابن عربی در آثار خود، هر آنچه از فروع و لوازم و مبانی مکتب هستی شناسی عرفانی لازم بود، بدان پرداخته است.<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۳۴-۳۷.</ref> وی به استخراج مبانی و لوازم معرفتی مکتب وحدت وجود پرداخته، به گونهای که بالقوه شامل یک نظام منسجم هستیشناختی بر پایه شهود میباشد که شاگردان مکتب وی در دورههای بعدی این نظام را به ظهور کامل میرسانند.<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۳۴-۳۷.</ref> وی شهود را برتر از عقل و [[فلسفه]] معرفی کرده است. شکوفایی این نوع از هستی شناختی زمینه را برای امتزاج فلسفه و [[عرفان]] در [[حکمت صدرایی]] فراهم آورد.<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۳۴-۳۷.</ref> | * '''دوره دوم:''' از [[محی الدین ابن عربی]] (م۵۶۰-۶۳۸) تا ظهور [[ملاصدرای شیرازی|صدر الدین شیرازی]]: در این دوره با ظهور ابن عربی معروف به شیخ اکبر،<ref> جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۲۵؛ فرغانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن فارض، ۱۳۷۹ش، ص۱۸. </ref> عرفان نظری به عنوان یک علم مستقل مطرح شد و زبان فنی آن شکل گرفت و آثار مستقل بسیاری در این زمینه نگاشته شد.<ref> یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۲۹-۳۰.</ref> بنابر ادعای برخی، ابن عربی اولین نفری بود که در زمینه عرفان نظری به بحث و مطالعه پرداخت.<ref> جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، مقدمه ویلیام چیتیک، ۱۳۷۰ش، ص۳۰.</ref> {{یادداشت|در این که ابن عربی بنیانگذار یا تکمیل کننده عرفان نظری است اختلاف وجود دارد و این مسئله مورد بررسی برخی قرار گرفته شده است. (جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۳۷.) برخی ابن عربی را موسس عرفان نظری ندانسته بلکه او تکمیل کننده آن میدانند و حتی قونوی را در این زمینه محققتر دانستهاند. (فرغانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن فارض، ۱۳۷۹ش، ص۱۴.)}} ابن عربی در آثار خود، هر آنچه از فروع و لوازم و مبانی مکتب هستی شناسی عرفانی لازم بود، بدان پرداخته است.<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۳۴-۳۷.</ref> وی به استخراج مبانی و لوازم معرفتی مکتب وحدت وجود پرداخته، به گونهای که بالقوه شامل یک نظام منسجم هستیشناختی بر پایه شهود میباشد که شاگردان مکتب وی در دورههای بعدی این نظام را به ظهور کامل میرسانند.<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۳۴-۳۷.</ref> وی شهود را برتر از عقل و [[فلسفه]] معرفی کرده است. شکوفایی این نوع از هستی شناختی زمینه را برای امتزاج فلسفه و [[عرفان]] در [[حکمت صدرایی]] فراهم آورد.<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۳۴-۳۷.</ref> |