کاربر ناشناس
احیا: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Mgolpayegani جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اِحیا''' یا شب | '''اِحیا''' یا شب زندهداری<ref>دهخدا، علی اکبر، لغت نامه،ج۱، ص۱۴۹۳.</ref> (''یعنی شب را به دعا و عبادت گذراندن'') یکی از سنتهای مهم در میان [[مسلمان|مسلمانان]] است. | ||
به گفته اکثر [[مفسر|مفسران]] همانطور که از [[سوره مزمل]] بهدست میآید در ابتدای [[اسلام]]، شب زنده داری به قصد [[نماز شب]] حدود یکسال بر پیامبر [[واجب]] بوده و مسلمانان در کنار [[پیامبر اسلام]] | به گفته اکثر [[مفسر|مفسران]] همانطور که از [[سوره مزمل]] بهدست میآید در ابتدای [[اسلام]]، شب زنده داری به قصد [[نماز شب]] حدود یکسال بر پیامبر [[واجب]] بوده و مسلمانان در کنار [[پیامبر اسلام]] آنرا به جای میآوردند. به نظر اغلب [[فقیه|فقها]] و [[مفسر|مفسران]] پس از حدود یک سال طبق آیات یک تا سه همین سوره [[خداوند]] در این حکم تخفیف قائل گردید و جای آنرا تهجد گرفت.<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۷۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۱۶۱.</ref> | ||
==اِحیا به معنی خاص== | ==اِحیا به معنی خاص== | ||
اِحیا به معنی خاص، شامل شب | اِحیا به معنی خاص، شامل شب زندهداری و بیدار ماندن شبهای خاصی از سال است که مهمترین آنها، [[شب قدر]] (شبهای نوزده، بیست و یک و بیست سوم [[ماه رمضان]]) است.<ref>دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، ج۹، ص۱۴۱۰۹.</ref> همچنین در روایتی از [[امام علی(ع)]]، احیای چهار شب یعنی شبِ اولِ [[ماه رجب]]، شب [[نیمه شعبان]]، شب [[عید فطر]] و شب [[عید قربان]] توصیه شدهاست.<ref>حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۴۷۸؛ دایرة المعارف تشیع، ج۱، ص۵۳۶-۵۳۷.</ref> | ||
از [[حضرت محمد(ص)]] روایت شده است که هر کس شبهای عیدین (عید فطر و عید قربان) را زنده نگهدارد، در روزی که قلبها میمیرند، دلش زنده خواهد ماند. روایتی به همین مضمون درباره شب زنده داری در شب نیمه شعبان نیز وارد شده است.<ref>حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۴۷۸.</ref> | از [[حضرت محمد(ص)]] روایت شده است که هر کس شبهای عیدین (عید فطر و عید قربان) را زنده نگهدارد، در روزی که قلبها میمیرند، دلش زنده خواهد ماند. روایتی به همین مضمون درباره شب زنده داری در شب نیمه شعبان نیز وارد شده است.<ref>حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۴۷۸.</ref> |