ناصر خسرو قبادیانی: تفاوت میان نسخهها
←اهل بیت در آثار ناصرخسرو
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
وی در تفسیر[[حدیث سفینه]] مینویسد:«[[کشتی نوح]] چوب نیست؛ بل [[اهل بیت]] رسول است و نیز [[طوفان نوح]] آب نیست؛ بل جهل و ضلالت است که هلاک عاصیان است.»<ref>ناصر خسرو، جامع الحکمتین، ص۱۸۱.</ref> | وی در تفسیر[[حدیث سفینه]] مینویسد:«[[کشتی نوح]] چوب نیست؛ بل [[اهل بیت]] رسول است و نیز [[طوفان نوح]] آب نیست؛ بل جهل و ضلالت است که هلاک عاصیان است.»<ref>ناصر خسرو، جامع الحکمتین، ص۱۸۱.</ref> | ||
او در کتاب «وجه دین» که رساله عملی محسوب میشود به اثبات وصایت [[حضرت علی]] پرداخته و مینویسد:«وصی [[ آدم (پیامبر)|آدم]] مولانا [[شیث]] بود علیهالسلام و وصی [[نوح]] مولانا [[سام پسر نوح|سام]] بود علیهالسلام و وصی [[ابراهیم]] مولانا [[اسماعیل نبی|اسماعیل]] بود علیهالسلام و وصی [[حضرت موسی|موسی]] مولانا [[هارون (پیامبر)|هارون]] بود علیهالسلام و وصی [[عیسی]] مولانا [[شمعون]] بود علیهالسلام و وصی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|محمد]] مصطفی [[امام علی|علی المرتضی]] بود علیهالسلام.»<ref>ناصر خسرو، وجه دین، ۱۳۹۷ق، ص۶۴</ref> | او در کتاب «وجه دین» که رساله عملی محسوب میشود به اثبات وصایت [[امام علی علیهالسلام| حضرت علی]] پرداخته و مینویسد:«وصی [[ آدم (پیامبر)|آدم]] مولانا [[شیث]] بود علیهالسلام و وصی [[نوح]] مولانا [[سام پسر نوح|سام]] بود علیهالسلام و وصی [[ابراهیم]] مولانا [[اسماعیل نبی|اسماعیل]] بود علیهالسلام و وصی [[حضرت موسی|موسی]] مولانا [[هارون (پیامبر)|هارون]] بود علیهالسلام و وصی [[عیسی]] مولانا [[شمعون]] بود علیهالسلام و وصی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|محمد]] مصطفی [[امام علی|علی المرتضی]] بود علیهالسلام.»<ref>ناصر خسرو، وجه دین، ۱۳۹۷ق، ص۶۴</ref> | ||
ناصر خسرو در سفرنامه، نام حضرت علی را بارها با ذکر سلام و احترام یاد کرده است. در خوان الاخوان حضرت علی را به همراه اولیا و رسول و امامان، [[واسطه فیض]] دانسته و این گونه میگوید : «اگر کسی بیاین میانجیان توحید جوید معطل است.»<ref>ناصر خسرو، خوانالاخوان،۱۳۳۸ش، ص۱۲۹.</ref> | ناصر خسرو در سفرنامه، نام حضرت علی را بارها با ذکر سلام و احترام یاد کرده است. در خوان الاخوان حضرت علی را به همراه اولیا و رسول و امامان، [[واسطه فیض]] دانسته و این گونه میگوید : «اگر کسی بیاین میانجیان توحید جوید معطل است.»<ref>ناصر خسرو، خوانالاخوان،۱۳۳۸ش، ص۱۲۹.</ref> |