confirmed، templateeditor
۱۰٬۷۷۱
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
تلاش ساواک در به هم ریختن جلسه بیت امام و [[مدرسه حجتیه]] بینتیجه ماند.<ref>روحانی، سید حمید؛ بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ج۱، ص۳۳۶-۳۳۴؛ ۱۳۵۸ش.</ref> اما جلسه مدرسه فیضیه به گونهای دیگر رقم خورد. مجلس سوگواری در این مدرسه از سوی [[آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی]] (۱۴۱۴ق/۱۳۷۲ش) برپا شده بود. بخشی از مأموران با لباس مبدل به قم آمده و بین جمعیت در فیضیه نشسته بودند.<ref>حسینیان، روح الله؛ سه سال ستیز مرجعیت شیعه، ص۲۵۱؛ ۱۳۸۴ش.</ref> بخش عمده نیروهای گارد شاهی نیز بیرون مدرسه و در میدان آستانه مستقر شده بودند.<ref>زندگی نامه آیت الله العظمی گلپایگانی به روایت اسناد؛ ص۹۹.</ref> | تلاش ساواک در به هم ریختن جلسه بیت امام و [[مدرسه حجتیه]] بینتیجه ماند.<ref>روحانی، سید حمید؛ بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ج۱، ص۳۳۶-۳۳۴؛ ۱۳۵۸ش.</ref> اما جلسه مدرسه فیضیه به گونهای دیگر رقم خورد. مجلس سوگواری در این مدرسه از سوی [[آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی]] (۱۴۱۴ق/۱۳۷۲ش) برپا شده بود. بخشی از مأموران با لباس مبدل به قم آمده و بین جمعیت در فیضیه نشسته بودند.<ref>حسینیان، روح الله؛ سه سال ستیز مرجعیت شیعه، ص۲۵۱؛ ۱۳۸۴ش.</ref> بخش عمده نیروهای گارد شاهی نیز بیرون مدرسه و در میدان آستانه مستقر شده بودند.<ref>زندگی نامه آیت الله العظمی گلپایگانی به روایت اسناد؛ ص۹۹.</ref> | ||
سخنران نخست این مراسم، [[سید محمد آل طه]] (۱۴۳۸ق/ ۱۳۹۵ش) بود و منبری بعدی [[حاج شیخ مرتضی انصاری قمی]] (۱۳۵۰ش) بود<ref>حسینیان، روح الله؛ سه سال ستیز مرجعیت شیعه، ص۲۵۱؛ ۱۳۸۴ش.</ref> که در مراسم صبح مدرسه حجتیه نیز سخنرانی کرده بود. وی درباره زندگی امام صادق علیهالسلام و کوششهای دامنهدار آن حضرت در آگاه ساختن مردم به حقایق قرآن و مکتب تشیع و کارشکنیهای شدید مخالفین و معاندین به سخنرانی پرداخت. آن گاه از [[حوزه علمیه قم]] به عنوان «دانشگاه امام صادق علیهالسلام» و «سربازخانه امام زمان(عج)» سخن به میان آورد. در میانه سخن، ناگهان صدای پر مهیب صلوات در فضای مدرسه پیچید. شیخ مرتضی انصاری سخت کوشش میکرد آرامش مجلس به هم نخورد و با لحنی ملایم اظهار داشت: «ما با کسی سر جنگ نداریم، ما در اینجا جمع شدهایم تا برای ششمین پیشوای شیعیان ذکر مصیبتی بکنیم و اگر حرفی میزنیم، سخنی میگوییم جز نصیحت مشفقانه منظوری نداریم،...» که ناگهان بار دیگر صدای صلوات طنین افکند و یکی از همان افراد از منبر بالا آمد تا بلندگو را بردارد، آقای انصاری هم یک پله پایین آمد و بلندگو را از دست او کشید و فریاد برآورد: «آی مردم!ای مسلمانهایی که صدها فرسخ راه به این شهر مقدس آمدهاید، به شهر و دیار خود که بازگشتید به همه برسانید که دیگر به روحانیت اجازه ذکر مصیبت برای رئیس مذهب جعفری هم نمیدهند...» صدای صلواتها قطع نشد و مجلس به هم خورد.<ref>روحانی، سید حمید؛ بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ج ۱، ص۳۳۷ تا ۳۳۹.</ref> | سخنران نخست این مراسم، [[سید محمد آل طه]] (۱۴۳۸ق/ ۱۳۹۵ش) بود و منبری بعدی [[حاج شیخ مرتضی انصاری قمی]] (۱۳۵۰ش) بود<ref>حسینیان، روح الله؛ سه سال ستیز مرجعیت شیعه، ص۲۵۱؛ ۱۳۸۴ش.</ref> که در مراسم صبح مدرسه حجتیه نیز سخنرانی کرده بود. وی درباره زندگی امام صادق علیهالسلام و کوششهای دامنهدار آن حضرت در آگاه ساختن مردم به حقایق قرآن و مکتب تشیع و کارشکنیهای شدید مخالفین و معاندین به سخنرانی پرداخت. آن گاه از [[حوزه علمیه قم]] به عنوان «دانشگاه امام صادق علیهالسلام» و «سربازخانه امام زمان(عج)» سخن به میان آورد. در میانه سخن، ناگهان صدای پر مهیب [[صلوات]] در فضای مدرسه پیچید. شیخ مرتضی انصاری سخت کوشش میکرد آرامش مجلس به هم نخورد و با لحنی ملایم اظهار داشت: «ما با کسی سر جنگ نداریم، ما در اینجا جمع شدهایم تا برای ششمین پیشوای شیعیان ذکر مصیبتی بکنیم و اگر حرفی میزنیم، سخنی میگوییم جز نصیحت مشفقانه منظوری نداریم،...» که ناگهان بار دیگر صدای صلوات طنین افکند و یکی از همان افراد از منبر بالا آمد تا بلندگو را بردارد، آقای انصاری هم یک پله پایین آمد و بلندگو را از دست او کشید و فریاد برآورد: «آی مردم!ای مسلمانهایی که صدها فرسخ راه به این شهر مقدس آمدهاید، به شهر و دیار خود که بازگشتید به همه برسانید که دیگر به روحانیت اجازه ذکر مصیبت برای رئیس مذهب جعفری هم نمیدهند...» صدای صلواتها قطع نشد و مجلس به هم خورد.<ref>روحانی، سید حمید؛ بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ج ۱، ص۳۳۷ تا ۳۳۹.</ref> | ||
در این هنگام، صدها کماندوی گارد با دستور سرهنگ مولوی به مردم و روحانیون حملهور شدند و به ضرب و شتم عزاداران پرداختند. این رفتار وحشیانه تا پاسی از شب ادامه داشت. گارد جاویدان شاه به جان مردم افتادند و بعضی از مردم و روحانیون را از بالای ایوان مدرسه به پایین پرت کردند. | در این هنگام، صدها کماندوی گارد با دستور سرهنگ مولوی به مردم و روحانیون حملهور شدند و به ضرب و شتم عزاداران پرداختند. این رفتار وحشیانه تا پاسی از شب ادامه داشت. گارد جاویدان شاه به جان مردم افتادند و بعضی از مردم و روحانیون را از بالای ایوان مدرسه به پایین پرت کردند. |