پرش به محتوا

ایوب (پیامبر): تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ آوریل ۲۰۲۰
جز
افزایش شناسه
جز (افزایش شناسه)
جز (افزایش شناسه)
خط ۲۰: خط ۲۰:
  | پیروان =
  | پیروان =
  | دین = یکتاپرستی
  | دین = یکتاپرستی
  | سن =  
  | سن = ۱۴۰ یا ۲۰۰
  | دوره زمانی =
  | دوره زمانی =
  | تکرار نام در قرآن = چهار بار
  | تکرار نام در قرآن = چهار بار
خط ۲۶: خط ۲۶:
  | حوادث مهم= [[صبر ایوب]]
  | حوادث مهم= [[صبر ایوب]]
}}
}}
'''اَیّوب''' [[پیامبر|پیامبر الهی]] که با از دست دادن اموال، کشته‌شدن فرزندان و بیماری جسمش مورد آزمایش الهی قرار گرفت. او در برابر [[امتحان الهی|امتحانات الهی]]، [[صبر]] کرد و از [[عبادت]] و [[شکر|شُکر]] خدا دست برنداشت از این رو قرآن به نیکی از او یاد کرده است.  
'''اَیّوب''' [[پیامبر|پیامبر الهی]] که با از دست دادن اموال، کشته‌شدن فرزندان و بیماری جسمش مورد آزمایش الهی قرار گرفت. او در برابر [[امتحان الهی|امتحانات الهی]]، [[صبر]] کرد و از [[عبادت]] و [[شکر|شُکر]] خدا دست برنداشت از این‌رو در [[قرآن]] از او به نیکی یاد شده است.  


قرآن به جزئیات ابتلای ایوب اشاره نکرده اما در [[تورات]] و برخی روایات اسلامی در این باره ماجرایی نقل شده که با [[عصمت پیامبران]] سازگار نیست؛ بر اساس این گزارش‌ها بیماری ایوب سبب دوری گزیدن مردم از وی شد در حالی‌که به اعتقاد مسلمانان در [[پیامبران]] نباید چیزی باشد که سبب انزجار مردم شود چراکه مخالف هدف [[بعثت]] آنان است.
قرآن به جزئیات ابتلای ایوب اشاره نکرده اما در [[تورات]] و برخی روایات اسلامی در این باره ماجرایی نقل شده که بر اساس آن بیماری ایوب سبب دوری گزیدن مردم از وی شد در حالی‌که به اعتقاد مسلمانان در [[پیامبران]] چیزی که سبب انزجار مردم از آنان شود، وجود ندارد. گفته شده آنچه که در تورات و برخی روایات ذکر شده برخلاف قرآن حکایت از بی صبری و ناسپاسی ایوب در برابر امتحان الهی دارد.


ایوب سوگند یاد کرد به همسرش صد تازیانه بزند، سپس منصرف شد، اما سوگندی که خورده بود مانع می‌شد. از این‌رو به او [[وحی]] شد که با دسته‌ای از ساقه‌های گندم به همسرش بزند و سوگند خود را نشکند. درباره چرایی سوگند ایوب میان مفسران اختلاف‌نظر است برخی نفوذ شیطان بر همسر ایوب یا خطای او را علت آن دانسته‌اند.  
همچنین با استناد به آیه «واذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ» به تأثیر شیطان بر ایوب استدلال و در عصمتش تشکیک شده است، البته تأثیر شیطان بر جسم و بدن ایوب دانسته شده نه بر نفس او که به عصمتش خللی وارد کند چراکه بر اساس آیات قرآن شیطان بر روح و نفس بندگان خدا تسلط نمی‌یابد و در قرآن ایوب بنده خدا معرفی شده است.


همچنین با استناد به آیه «واذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ» به تأثیر شیطان بر ایوب استدلال و در عصمتش تشکیک شده است، البته این تأثیر بر جسم و بدن ایوب دانسته شده چرا که بر اساس آیات قرآن شیطان بر روح و نفس بندگان خدا تسلط نمی‌یابد.
به گفته مفسران ایوب [[سوگند]] یاد کرد به همسرش صد تازیانه بزند، سپس منصرف شد، اما سوگندی که خورده بود مانع از بخشش او می‌شد. از این‌رو به او [[وحی]] شد که با دسته‌ای از ساقه‌های گندم به همسرش بزند و سوگند خود را نشکند. درباره چرایی سوگند ایوب میان مفسران اختلاف‌نظر است برخی نفوذ شیطان بر همسر ایوب یا خطای او را علت آن دانسته‌اند.  


==نسب و خاندان==
==نسب و خاندان==
خط ۵۶: خط ۵۶:
بر پایه روایتی که از امام صادق(ع) نقل شده، خدا به ایوب نعمتی داد او همواره [[شکر]] آن را به جای می‌آورد تا اینکه روزی [[شیطان]] متوجه شکر ایوب شد و به او [[حسد]] ورزید و گفت: خدایا اگر دنیا را از ایوب بگیرى دیگر شکر نعمتت را نمی‌کند. از این‌رو خدا او را بر اموال و اولاد ایوب ملسط کرد چیزى نگذشت که اموال و اولاد ایوب از بین رفتند، اما شکر ایوب بیشتر شد. سپس زراعت و گوسفندان او از بین رفتند باز هم شکر ایوب بیشتر شد. سپس ابلیس بر بدن ایوب دمید و در بدنش زخم‌های فراوان ایجاد شد و بر آنها کِرم افتاد و او را به خاطر بوی تعفن از آبادی بیرون کردند، اما ایوب همچنان شکر خدا را می‌کرد. همسرش نیز از مردم صدقه مى‌گرفت و از این راه از ایوب پذیرایى مى‌کرد. سپس شیطان به همراه چند تن از اصحاب ایوب به نزد وی رفتند و به او گفتند به گمان ما این بلایى که تو بدان مبتلا شده‌اى، به خاطر گناهی است که انجام داده‌ای؟ ایوب سوگند یاد کرد که هیچ طعامى نخورده، مگر آن که یتیم و یا ضعیفى با او شریک بوده است و بر سر هیچ دو راهى که هر دو طاعت خدا بوده قرار نگرفته، مگر آن که آن راهى را انتخاب کرده که طاعت خدا در آن سخت‌تر بوده است... سپس  خدا فرشته‌ای را فرستاد که با پایش به زمین کوبید، آبی جاری شد و ایوب را در آن شستشو داد و زخم‌هایش بهبودی یافت.<ref> قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۳۹-۲۴۲؛ مجلسی، حیاة القلوب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۵۶۵-۵۵۹.</ref>
بر پایه روایتی که از امام صادق(ع) نقل شده، خدا به ایوب نعمتی داد او همواره [[شکر]] آن را به جای می‌آورد تا اینکه روزی [[شیطان]] متوجه شکر ایوب شد و به او [[حسد]] ورزید و گفت: خدایا اگر دنیا را از ایوب بگیرى دیگر شکر نعمتت را نمی‌کند. از این‌رو خدا او را بر اموال و اولاد ایوب ملسط کرد چیزى نگذشت که اموال و اولاد ایوب از بین رفتند، اما شکر ایوب بیشتر شد. سپس زراعت و گوسفندان او از بین رفتند باز هم شکر ایوب بیشتر شد. سپس ابلیس بر بدن ایوب دمید و در بدنش زخم‌های فراوان ایجاد شد و بر آنها کِرم افتاد و او را به خاطر بوی تعفن از آبادی بیرون کردند، اما ایوب همچنان شکر خدا را می‌کرد. همسرش نیز از مردم صدقه مى‌گرفت و از این راه از ایوب پذیرایى مى‌کرد. سپس شیطان به همراه چند تن از اصحاب ایوب به نزد وی رفتند و به او گفتند به گمان ما این بلایى که تو بدان مبتلا شده‌اى، به خاطر گناهی است که انجام داده‌ای؟ ایوب سوگند یاد کرد که هیچ طعامى نخورده، مگر آن که یتیم و یا ضعیفى با او شریک بوده است و بر سر هیچ دو راهى که هر دو طاعت خدا بوده قرار نگرفته، مگر آن که آن راهى را انتخاب کرده که طاعت خدا در آن سخت‌تر بوده است... سپس  خدا فرشته‌ای را فرستاد که با پایش به زمین کوبید، آبی جاری شد و ایوب را در آن شستشو داد و زخم‌هایش بهبودی یافت.<ref> قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۳۹-۲۴۲؛ مجلسی، حیاة القلوب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۵۶۵-۵۵۹.</ref>


[[علامه طباطبایی]] این روایت را با برخی روایات دیگر که از اهل بیت نقل شده ناسازگار می‌داند چرا که بر اساس روایات مذکور در بدن ایوب چیزی مانند عفونت، کرم و زشتی چهره ایجاد نشده بود<ref>برای نمونه نگاه کنید به: بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۶۷۵؛ جزائری، قصص الانبیاء، ۱۴۰۴ق، ص۲۰۱.</ref> بلکه علت دوری گزیدن مردم از ایوب، بى پولى و ضعف ظاهرى او بود، چون مردم نسبت به مقامى که او نزد خدا داشت آگاه نبودند و نمى‌دانستند او به زودی شفا می‌گیرد<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> همچنین روایت مذکور با روایاتی که بر اساس آنها ایوب و دیگر پیامبران گناه نمی‌کنند، منافات دارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> چراکه به اعتقاد مسلمانان پیامبران [[عصمت پیامبران|معصوم]] هستند واز مراتب [[عصمت]] آن است که در پیامبران چیزی نباشد که سبب دورى گزیدن مردم از آنان شود زیرا دورى گزیدن از پیامبران، با هدف [[بعثت]] (ابلاغ پیام خدا پیامبر به مردم) منافات دارد.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۳، ص۲۱۳؛ سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴.</ref> [[آیت الله سبحانی]] مرجع تقلید و متکلم شیعه قرن پانزدهم محتوای این روایت را بر خلاف حکم [[عقل]] هم می‌داند.<ref>سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴(پانویس۱)</ref> همچنین گفته شده شباهت این روایت با نقل تورات دلیل بر از [[اسرائیلیات]] آن است و نقل نکردن آن توسط مفسرانی همچون علامه طباطبایی، شیخ طوسی، طبرسی و مکارم  شیرازی را شاهد این دانسته‌اند.<ref>کلباسی، «نقد و بررسی آرای مفسران در تفسیر آیه ۴۴ سوره ص و تازیانه زدن ایوب به همسرش»، ص۱۲۰-۱۲۱.</ref>
[[علامه طباطبایی]] این روایت را با برخی روایات دیگر که از اهل بیت نقل شده ناسازگار می‌داند چرا که بر اساس روایات مذکور در بدن ایوب چیزی مانند عفونت، کرم و زشتی چهره ایجاد نشده بود<ref>برای نمونه نگاه کنید به: بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۶۷۵؛ جزائری، قصص الانبیاء، ۱۴۰۴ق، ص۲۰۱.</ref> بلکه علت دوری گزیدن مردم از ایوب، بى پولى و ضعف ظاهرى او بود، چون مردم نسبت به مقامى که او نزد خدا داشت آگاه نبودند و نمى‌دانستند او به زودی شفا می‌گیرد<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> همچنین روایت مذکور با روایاتی که بر اساس آنها ایوب و دیگر پیامبران [[معصوم]] هستند، منافات دارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> چراکه از مراتب [[عصمت]] آن است که در پیامبران چیزی نباشد که سبب دورى گزیدن مردم از آنان شود زیرا دورى گزیدن از پیامبران، با هدف [[بعثت]] (ابلاغ پیام خدا پیامبر به مردم) منافات دارد.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۳، ص۲۱۳؛ سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴.</ref> [[آیت الله سبحانی]] مرجع تقلید و متکلم شیعه قرن پانزدهم محتوای این روایت را بر خلاف حکم [[عقل]] هم می‌داند.<ref>سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴(پانویس۱)</ref> همچنین گفته شده شباهت این روایت با نقل تورات دلیلی بر این است که روایت مذکور از [[اسرائیلیات]] باشد و نقل نکردن آن توسط مفسرانی همچون [[علامه طباطبایی]]، [[شیخ طوسی]]، [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] و [[مکارم  شیرازی]] را شاهد آن دانسته‌اند.<ref>کلباسی، «نقد و بررسی آرای مفسران در تفسیر آیه ۴۴ سوره ص و تازیانه زدن ایوب به همسرش»، ص۱۲۰-۱۲۱.</ref>
=== گزارش تورات===
=== گزارش تورات===
در کتاب مقدس به وجود نعمت‌های خدا به ایوب، ماجرای آزمایش او، تسلط شیطان بر جان و اموالش و نیز تلاش چند جوان برای متقاعد کردن ایوب به پذیرش خطا پرداخته شده است<ref> کتاب مقدس، ایوب ۱: ۴۱</ref> گفته شده آنچه که در تورات آمده برخلاف قرآن که ایوب را صابر معرفی کرده حکایت از بی صبری ایوب در برابر مصائب و ناسپاسی او دارد.<ref> کلباسی، «نقد و بررسی آرای مفسران در تفسیر آیه ۴۴ سوره ص و تازیانه زدن ایوب به همسرش»، ص۱۲۰.</ref> همچنین در تورات ماجرای سوگند او ذکر تشده است.<ref> کلباسی، «نقد و بررسی آرای مفسران در تفسیر آیه ۴۴ سوره ص و تازیانه زدن ایوب به همسرش»، ص۱۲۰.</ref>
در کتاب مقدس به وجود نعمت‌های خدا به ایوب، ماجرای آزمایش او، تسلط شیطان بر جان و اموالش و نیز تلاش چند جوان برای متقاعد کردن ایوب به پذیرش خطا پرداخته شده است<ref> کتاب مقدس، ایوب ۱: ۴۱</ref> گفته شده آنچه که در تورات آمده برخلاف قرآن که ایوب را صابر معرفی کرده حکایت از بی صبری ایوب در برابر مصائب و ناسپاسی او دارد.<ref> کلباسی، «نقد و بررسی آرای مفسران در تفسیر آیه ۴۴ سوره ص و تازیانه زدن ایوب به همسرش»، ص۱۲۰.</ref> همچنین در تورات ماجرای سوگند او ذکر تشده است.<ref> کلباسی، «نقد و بررسی آرای مفسران در تفسیر آیه ۴۴ سوره ص و تازیانه زدن ایوب به همسرش»، ص۱۲۰.</ref>
==فلسفه ابتلا==
==فلسفه ابتلا==
ابتلای ایوب به بیماری و از دست دادن فرزندانش امتحانی از جانب خدا بود. به گفته قرطبی از مفسران اهل سنت حال ایوب پیش از آزمایش و در حین آزمایش و پس از آن یکسان بود و در همه حال شکرگزار خدا بود.<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۶، ص۲۱۶.</ref> همچنین بر اساس روایاتی که [[علامه طباطبایی]] نقل کرده گرفتاری ایوب، براى این بود که مردم درباره‌اش ادعای [[ربوبیت]] نکنند و از مشاهده نعمت‌هاىی که خدا به وى داده، او را خدا نخوانند. و نیز از دیدن وضع او عبرت بگیرند و ضعیف و فقیر و مریضى را به خاطر ضعف و فقر و مرضش تحقیر نکنند، چون ممکن است خدا ضعیف را قوى و فقیر را توانگر و مریض را بهبودى دهد. و نیز بدانند این خداوند است که هر کس را بخواهد مریض مى‌کند، هرچند که پیامبر باشد و هر که را بخواهد شفا مى‌دهد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref>
ابتلای ایوب به بیماری و از دست دادن فرزندانش امتحانی از جانب خدا بود. به گفته قرطبی از مفسران اهل سنت حال ایوب پیش از آزمایش و در حین آزمایش و پس از آن یکسان بود و در همه حال شکرگزار خدا بود.<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۶، ص۲۱۶.</ref> همچنین بر اساس روایاتی که [[علامه طباطبایی]] نقل کرده گرفتاری ایوب، براى این بود که مردم درباره‌اش ادعای [[ربوبیت]] نکنند و از مشاهده نعمت‌هاىی که خدا به وى داده، او را خدا نخوانند. و نیز از دیدن وضع او عبرت بگیرند و ضعیف و فقیر و مریضى را به خاطر ضعف و فقر و مرضش تحقیر نکنند، چون ممکن است خدا ضعیف را قوى و فقیر را توانگر و مریض را بهبودى دهد. و نیز بدانند این خداوند است که هر کس را بخواهد مریض مى‌کند، هرچند که پیامبر باشد و هر که را بخواهد شفا مى‌دهد.<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref>


==سوگند==
==سوگند==
ایوب در دوره بیماری‌اش [[سوگند]] یاد کرد که هر گاه بهبود یافت ۱۰۰ تازیانه به همسرش بزند،<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۰.</ref> او پس از بهبودی، تصمیم گرفت او را به خاطر وفاداریی‌ها و خدماتش ببخشد، اما سوگندی که خورده بود مانع می‌شد.<ref>مکارم، تفسیر نمونه،۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۹۹.</ref> از این‌رو به او [[وحی]] شد که دسته‌ای از ساقه‌های گندم یا مانند آن را بگیرد، و به همسرش بزند و سوگند خود را نشکند.<ref>سوره ص، آیه۴۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۰.</ref> میان مفسران درباره چرایی سوگند ایوب اختلاف‌نظراست: از [[ابن عباس]] مفسر قرن اول نقل شده که شیطان بر همسر ایوب ظاهر شد و به او گفت: شوهرت را معالجه می‌کنم به شرط اینکه پس از بهبودی بگوید من(شیطان)، تنها عامل بهبودیش بوده‌ام همسر ایوب که از بیماری ایوب خسته شده بود، پیشنهاد شیطان را پذیرفت از این‌رو ایوب سوگند یاد کرد که او تازیانه بزند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۹۹؛ جزائری، قصص الانبیاء، ۱۴۰۴ق، ص۱۹۸.</ref> برخی دیگر گفته‌اند ایوب همسرش را به دنبال کاری فرستاده بود و او دیر کرد، ایوب که از بیماری رنج می‌برد نارحت شد و چنین سوگندی یاد کرد.<ref>نگاه کنید به: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۹۹.</ref>  
ایوب در دوره بیماری‌اش [[سوگند]] یاد کرد که هر گاه بهبود یافت ۱۰۰ تازیانه به همسرش بزند،<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۰.</ref> او پس از بهبودی، تصمیم گرفت او را به خاطر وفاداریی‌ها و خدماتش ببخشد، اما سوگندی که خورده بود مانع می‌شد.<ref>مکارم، تفسیر نمونه،۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۹۹.</ref> از این‌رو به او [[وحی]] شد که دسته‌ای از ساقه‌های گندم یا مانند آن را بگیرد، و به همسرش بزند و سوگند خود را نشکند.<ref>سوره ص، آیه۴۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۰.</ref> میان مفسران درباره چرایی سوگند ایوب اختلاف‌نظراست: از [[ابن عباس]] مفسر قرن اول نقل شده که شیطان بر همسر ایوب ظاهر شد و به او گفت: شوهرت را معالجه می‌کنم به شرط اینکه پس از بهبودی بگوید من(شیطان)، تنها عامل بهبودیش بوده‌ام همسر ایوب که از بیماری ایوب خسته شده بود، پیشنهاد شیطان را پذیرفت از این‌رو ایوب سوگند یاد کرد که او تازیانه بزند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۹۹؛ جزائری، قصص الانبیاء، ۱۴۰۴ق، ص۱۹۸.</ref> برخی دیگر گفته‌اند ایوب همسرش را به دنبال کاری فرستاده بود و او دیر کرد، ایوب که از بیماری رنج می‌برد نارحت شد و چنین سوگندی یاد کرد.<ref>نگاه کنید به: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۹۹.</ref>  


همچنین بر پایه روایتی، ماجرای سوگند ایوب مربوط به پس از شفای او است: هنگامی که ایوب بیمار بود و در خارج از آبادی به سر می‌برد، همسرش برای تهیه نان به آبادی رفته بود و در برابر تهیه نان گیسوهای خود را فروخته بود، وقتی که نزد ایوب بازگشت او از بیماری شفا یافته بود و متوجه بریدن بودن گیسوان همسرش شد به همین دلیل سوگند یاد کرد که به او صد تازیانه بزند، وقتی که از سبب آن اطلاع یافت از تصمیم خود پیشمان شد.<ref> قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۳۹-۲۴۲؛ مجلسی، حیاة القلوب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۵۶۵-۵۵۹.</ref> البته در معتبر بودن این روایت به جهت تناقض با باورهای شیعه درباره [[عصمت پیامبران]]<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۳، ص۲۱۳؛ سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴.</ref> و دیگر روایات<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> و نیز پیش‌داوری ایوب (بد گمان شدن به همسر قبل از سوال و تعیین مجازات برای او) <ref> کلباسی، «نقد و بررسی آرای مفسران در تفسیر آیه ۴۴ سوره ص و تازیانه زدن ایوب به همسرش»، ص۱۱۷.</ref> و نیز مجهول بودن راوی آن تردید شده است.
همچنین بر پایه روایتی، ماجرای سوگند ایوب مربوط به پس از شفای او است: هنگامی که ایوب بیمار بود و در خارج از آبادی به سر می‌برد، همسرش برای تهیه نان به آبادی رفته بود و در برابر تهیه نان گیسوهای خود را فروخته بود، وقتی که نزد ایوب بازگشت او از بیماری شفا یافته بود و متوجه بریدن بودن گیسوان همسرش شد به همین دلیل سوگند یاد کرد که به او صد تازیانه بزند، وقتی که از سبب آن اطلاع یافت از تصمیم خود پیشمان شد.<ref> قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۳۹-۲۴۲؛ مجلسی، حیاة القلوب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۵۶۵-۵۵۹.</ref> البته در معتبر بودن این روایت به جهت تناقض با باورهای شیعه درباره [[عصمت پیامبران]]<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۳، ص۲۱۳؛ سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴.</ref> و دیگر روایات<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> و نیز پیش‌داوری ایوب (بدگمان شدن به همسرش و تعیین مجازات برای او قبل از سؤال از او)<ref> کلباسی، «نقد و بررسی آرای مفسران در تفسیر آیه ۴۴ سوره ص و تازیانه زدن ایوب به همسرش»، ص۱۱۷.</ref> و نیز مجهول بودن راوی آن تردید شده است.


برخی از مفسران اهل سنت از ماجرای سوگند ایوب استنباط کرده‌اند که مرد می‌تواند به جهت تأدیب همسرش را کتک بزند.<ref>جصاص، احکام القرآن، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۲۶۰.</ref>
برخی از مفسران اهل‌سنت از ماجرای سوگند ایوب استنباط کرده‌اند که مرد می‌تواند به جهت تأدیب همسرش را کتک بزند.<ref>جصاص، احکام القرآن، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۲۶۰.</ref>
==عصمت==
==عصمت==
برخی با استناد به آیه «واذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ »<ref>سوره ص، آیه۴۱.</ref> به تأثیر [[شیطان]] در وجود ایوب اشاره کرده از این‌رو در عصمتش تشکیک کرده‌اند. چرا که بر اساس آیه مذکور ایوب بر اثر مس شطیان گرفتار رنج و عذاب شده بود در حالی‌که تأثیر شیطان با عصمت سازگار نیست.<ref>نگاه کنید به: نصری، مبانی رسالت انبیاء در قرآن ۱۳۸۸ش، ص۲۶۰-۲۶۱.</ref> در پاسخ گفته شده تسلط شیطان بر نفس ایوب نبوده تا به عصمتش خللی وارد کند بلکه تأثیرش در بدن، اموال و یا اولاد او بوده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۷، ص۲۰۹.</ref> چراکه بر اساس آیه «إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ؛ همانا تو(شیطان) را بر بندگان من تسلط نیست»<ref>سوره اسراء، آیه ۶۵.</ref> شیطان بر بندگان خدا تسلط ندارد و بر اساس آیه ۴۱ [[سوره ص]]، ایوب بنده خدا معرفی شده است.<ref>نصری، مبانی رسالت انبیاء در قرآن ۱۳۸۸ش، ص۲۶۰-۲۶۱.</ref> همچنین احتمال داده شده که شیطان مذکور، در ماجرای ایوب شیطان انسی باشد زیرا برخی احتمال داده‌اند ایوب بر اثر فساد محیط زمان خود بیمار شده و خانواده‌اش را از دست داده است.<ref>نصری، مبانی رسالت انبیاء در قرآن ۱۳۸۸ش، ص۲۶۲.</ref>
برخی با استناد به آیه «واذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ »<ref>سوره ص، آیه۴۱.</ref> به تأثیر [[شیطان]] در وجود ایوب اشاره کرده از این‌رو در عصمتش تشکیک کرده‌اند. چرا که بر اساس آیه مذکور ایوب بر اثر مس شطیان گرفتار رنج و عذاب شده بود در حالی‌که تأثیر شیطان با عصمت سازگار نیست.<ref>نگاه کنید به: نصری، مبانی رسالت انبیاء در قرآن ۱۳۸۸ش، ص۲۶۰-۲۶۱.</ref> در پاسخ گفته شده تسلط شیطان بر نفس ایوب نبوده تا به عصمتش خللی وارد کند بلکه تأثیرش در بدن، اموال و یا اولاد او بوده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۷، ص۲۰۹.</ref> چراکه بر اساس آیه «إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ؛ همانا تو(شیطان) را بر بندگان من تسلط نیست»<ref>سوره اسراء، آیه ۶۵.</ref> شیطان بر بندگان خدا تسلط ندارد و بر اساس آیه ۴۱ [[سوره ص]]، ایوب بنده خدا معرفی شده است.<ref>نصری، مبانی رسالت انبیاء در قرآن ۱۳۸۸ش، ص۲۶۰-۲۶۱.</ref> همچنین احتمال داده شده که شیطان مذکور، در ماجرای ایوب شیطان انسی باشد زیرا برخی احتمال داده‌اند ایوب بر اثر فساد محیط زمان خود بیمار شده و خانواده‌اش را از دست داده است.<ref>نصری، مبانی رسالت انبیاء در قرآن ۱۳۸۸ش، ص۲۶۲.</ref>