Automoderated users، confirmed، movedable، protected، مدیران، templateeditor
۶٬۸۵۲
ویرایش
(اصلاح منابع) |
(تبدیل یاء عربی به فارسی) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
'''ذوالکفل''' شخصیتی [[قرآن|قرآنی]] که او را از صالحان، صابران و نیکان برشمردهاند. عموم [[مفسران]] ذوالکفل را از [[انبیاء]] دانستهاند. در مورد نام او، اسامی مختلفی همچون حزقیال، یسع و یوشع ذکر شده است. ذوالکفل متعهد شده بود تمام روزها را [[روزه]] بگیرد، تمام شبها را بیدار بوده، [[خداوند]] را [[عبادت]] کند و هرگز عصبانی نشود. | '''ذوالکفل''' شخصیتی [[قرآن|قرآنی]] که او را از صالحان، صابران و نیکان برشمردهاند. عموم [[مفسران]] ذوالکفل را از [[انبیاء]] دانستهاند. در مورد نام او، اسامی مختلفی همچون حزقیال، یسع و یوشع ذکر شده است. ذوالکفل متعهد شده بود تمام روزها را [[روزه]] بگیرد، تمام شبها را بیدار بوده، [[خداوند]] را [[عبادت]] کند و هرگز عصبانی نشود. | ||
== نام و کنیه == | == نام و کنیه == | ||
قرآن در [[سوره انبیاء|سوره | قرآن در [[سوره انبیاء|سوره انبیاء]]<ref>آیات ۸۵-۸۶.</ref> و [[سوره ص]]<ref>آیه۴۸.</ref> از ذوالكفل نام برده است. قرآن ذوالکفل را از صابران، صالحان، نیکان و داخل در رحمت الهی معرفى کرده است.<ref>بلاغی، حجة التفاسیر و بلاغ الإكسیر، ۱۳۸۶ق، ج۱ (مقدمه)، ص۴۶۳.</ref> | ||
در مورد نام ذوالکفل اختلاف بسیار وجود دارد. برخی او را [[حزقیال]] دانستهاند.<ref>ملاحویش، | در مورد نام ذوالکفل اختلاف بسیار وجود دارد. برخی او را [[حزقیال]] دانستهاند.<ref>ملاحویش، بیان المعانی، ۱۳۸۲ق، ج۵، ص۲۰۸.</ref> گفتارهایی نیز وجود دارد که او را [[الیاس]][[یوشع|، یوشع]] و یا [[یسع]] دانستهاند.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۷، ص۳۷۰.</ref> برخی معتقدند او بشر فرزند [[ایوب (پیامبر)|حضرت ایوب]] بوده است.<ref>آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۵، ج۹، ص۷۸.</ref> برخی نیز براساس روایتی نام واقعی او را عویدیا دانستهاند.<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۶.</ref> | ||
«الکفل» در دو معنای | «الکفل» در دو معنای نصیب و [[كفالت]] استفاده شده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۴۸۳.</ref> در نتیجه در مورد کنیه ذوالکفل موارد مختلفی ذکر شده است: | ||
* او را ذوالکفل نامیدند زیرا خداوند در برابر اعمال و [[عبادت|عبادات]] فراوان، | * او را ذوالکفل نامیدند زیرا خداوند در برابر اعمال و [[عبادت|عبادات]] فراوان، نصیب بسیاری از [[ثواب]] و رحمتش را به او داد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۴۸۳.</ref> | ||
* او را ذوالکفل نامیدند؛ زیرا هفتاد [[نبوت|پیامبر]] که جانشان در خطر بود را کفالت کرده و نجات داد.<ref>ملاحویش، | * او را ذوالکفل نامیدند؛ زیرا هفتاد [[نبوت|پیامبر]] که جانشان در خطر بود را کفالت کرده و نجات داد.<ref>ملاحویش، بیان المعانی، ۱۳۸۲ق، ج۵، ص۲۰۸.</ref> | ||
* تعداد بسیاری از [[بنیاسرائیل]] که از دست دشمنان فرار کرده بودند را پناه داده و معیشت آنان را کفالت نمود.<ref>حسینی همدانی، انوار درخشان، ۱۴۰۴ق، ج۱۴، ص۱۳۷.</ref> | * تعداد بسیاری از [[بنیاسرائیل]] که از دست دشمنان فرار کرده بودند را پناه داده و معیشت آنان را کفالت نمود.<ref>حسینی همدانی، انوار درخشان، ۱۴۰۴ق، ج۱۴، ص۱۳۷.</ref> | ||
* او متعهد شده بود بر آنچه رضایت الهی است [[صبر]] کند و اخلاق مردم را تحمل نماید. به جهت این تعهد او را ذوالکفل نامیدند.<ref>زحیلی، | * او متعهد شده بود بر آنچه رضایت الهی است [[صبر]] کند و اخلاق مردم را تحمل نماید. به جهت این تعهد او را ذوالکفل نامیدند.<ref>زحیلی، تفسیر الوسیط، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۱۶۰۸.</ref> | ||
== پیامبر == | == پیامبر == | ||
مشهور [[علمای اسلام]] ذوالکفل را از جمله پیامبران الهی دانستهاند.<ref>نجفی خمینی، | مشهور [[علمای اسلام]] ذوالکفل را از جمله پیامبران الهی دانستهاند.<ref>نجفی خمینی، تفسیر آسان، ۱۳۹۸ق، ج۱۲، ص۳۳۳.</ref> [[آیات قرآن]] نام او را در کنار نام انبیای دیگر آورده، و برخی ظاهر این آیات را در پیامبر بودن او دانستهاند.<ref>نجفی خمینی، تفسیر آسان، ۱۳۹۸ق، ج۱۲، ص۳۳۳.</ref> | ||
روایتی از [[امام محمد باقر علیه السلام|امام باقر(ع)]] وجود دارد که ذوالکفل را از انبیای بنیاسرائیل دانسته که بعد از [[حضرت سلیمان]] بوده و به مانند [[داوود (پیامبر)|داوود]] در میان مردم [[قضاوت]] میکرده است.<ref>طبرسی، مجمع | روایتی از [[امام محمد باقر علیه السلام|امام باقر(ع)]] وجود دارد که ذوالکفل را از انبیای بنیاسرائیل دانسته که بعد از [[حضرت سلیمان]] بوده و به مانند [[داوود (پیامبر)|داوود]] در میان مردم [[قضاوت]] میکرده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۹۵.</ref> | ||
برخی از اهل سنت نیز ذو الکفل را از پیامبران بنیاسرائیل دانستهاند.<ref>ملاحویش، | برخی از اهل سنت نیز ذو الکفل را از پیامبران بنیاسرائیل دانستهاند.<ref>ملاحویش، بیان المعانی، ۱۳۸۲ق، ج۵، ص۲۰۸.</ref> | ||
[[ابوموسی اشعری]] روایتی از پیامبر اسلام نقل کرده که ذوالکفل از انبیاء نبوده و تنها بنده صالح خداوند بوده است.<ref>طبری، جامع | [[ابوموسی اشعری]] روایتی از پیامبر اسلام نقل کرده که ذوالکفل از انبیاء نبوده و تنها بنده صالح خداوند بوده است.<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱۷، ص۶۰.</ref> | ||
== اخلاق و رفتار == | == اخلاق و رفتار == | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
* هر روز را [[روزه]] بگیرد. | * هر روز را [[روزه]] بگیرد. | ||
* تمام شبها را بیدار بوده به [[عبادت]] بگذراند. | * تمام شبها را بیدار بوده به [[عبادت]] بگذراند. | ||
*هرگز عصبانی نشود.<ref>زحیلی، | *هرگز عصبانی نشود.<ref>زحیلی، تفسیر الوسیط، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۱۶۰۸.</ref> | ||
ذوالکفل به این عهد خود وفادار بوده؛ تمام شبها را به نماز سپری میکرد. روزها را روزه میگرفت و هرگز عصبانی نمیشد. برخی منابع داستانی نقل کردهاند که [[شیطان]] تلاش در عصبانی کردن ذوالکفل داشت ودر این امر ناموفق بود.<ref>زحیلی، | ذوالکفل به این عهد خود وفادار بوده؛ تمام شبها را به نماز سپری میکرد. روزها را روزه میگرفت و هرگز عصبانی نمیشد. برخی منابع داستانی نقل کردهاند که [[شیطان]] تلاش در عصبانی کردن ذوالکفل داشت ودر این امر ناموفق بود.<ref>زحیلی، تفسیر الوسیط، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۱۶۰۸.</ref> | ||
ذوالکفل در میان مردم به قضاوت نیز مشغول بود.<ref>فضل الله، | ذوالکفل در میان مردم به قضاوت نیز مشغول بود.<ref>فضل الله، تفسیر من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۱۹، ص۲۷۵.</ref> | ||
== قبر == | == قبر == | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
* مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش. | * مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش. | ||
* ملاحویش آل غازی، عبدالقادر، بیان المعانی، دمشق، مطبعة الترقی، چاپ اول، ۱۳۸۲ق. | * ملاحویش آل غازی، عبدالقادر، بیان المعانی، دمشق، مطبعة الترقی، چاپ اول، ۱۳۸۲ق. | ||
* | *نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، تهران، انتشارات اسلامیة، چاپ اول، ۱۳۹۸ق. | ||
* یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبد الله، معجم البلدان، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵م. | * یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبد الله، معجم البلدان، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵م. | ||