پرش به محتوا

ابلیس: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۷۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۵ ژوئن ۲۰۲۳
جز
خط ۲۰: خط ۲۰:
گروهی از عالمان مسلمان ابلیس را از جنس جنیان می‌دانند. [[شیخ مفید]]، [[شیعه]] را بر این رأی دانسته است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۱۸۹.</ref> چنان‌که [[سید مرتضی]]{{مدرک}}، [[ابوالفتوح رازی]]، <ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۱۲.</ref> [[محمد قمی مشهدی|قمی مشهدی]]، <ref>قمی مشهدی، کنز الدقائق، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۳۵۱.</ref> و [[محمدجواد مغنیه|مغنیه]]، <ref>مغنیه، الکاشف، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۸۳.</ref> بر این نظر تصریح کرده‌اند. [[فخر رازی]] این نظر را به [[معتزله]] نسبت داده است.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۱۳.</ref> از اهل سنت نیز [[حسن بصری]] و قتاده در روایت ابن‌زید، بلخی، رمانی<ref>طوسی، التبیان، ۱۹۶۳م، ج۱، ص۱۵۱.</ref> [[زمخشری]]، <ref>زمخشری، الکشّاف، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۲۷.</ref>  [[سید قطب]]<ref>سید قطب، فی ظلال القرآن، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۵۸.</ref>  ابلیس را از جن می‌دانند.
گروهی از عالمان مسلمان ابلیس را از جنس جنیان می‌دانند. [[شیخ مفید]]، [[شیعه]] را بر این رأی دانسته است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۱۸۹.</ref> چنان‌که [[سید مرتضی]]{{مدرک}}، [[ابوالفتوح رازی]]، <ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۱۲.</ref> [[محمد قمی مشهدی|قمی مشهدی]]، <ref>قمی مشهدی، کنز الدقائق، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۳۵۱.</ref> و [[محمدجواد مغنیه|مغنیه]]، <ref>مغنیه، الکاشف، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۸۳.</ref> بر این نظر تصریح کرده‌اند. [[فخر رازی]] این نظر را به [[معتزله]] نسبت داده است.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۱۳.</ref> از اهل سنت نیز [[حسن بصری]] و قتاده در روایت ابن‌زید، بلخی، رمانی<ref>طوسی، التبیان، ۱۹۶۳م، ج۱، ص۱۵۱.</ref> [[زمخشری]]، <ref>زمخشری، الکشّاف، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۲۷.</ref>  [[سید قطب]]<ref>سید قطب، فی ظلال القرآن، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۵۸.</ref>  ابلیس را از جن می‌دانند.


بسیاری از دارندگان این رأی، به برخی روایات استناد کرده‌اند.<ref>میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۶۱ش، ج۳، ص۵۷۰ ؛ طوسی، التبیان، ۱۹۶۳م، ج۱، ص۱۵۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۰، باب ذکر ابلیس و قصصه، ح۴۷، ۵۴، ۵۵، ۱۰۹، ۱۳۳، ۱۴۲.</ref> و افزون بر برخی روایات، <ref>عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۴؛ بحرانی، البرهان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۷۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۱، ص۱۴۴.</ref> به [[آیه ۵۰ سوره کهف]] نیز استناد کرده‌اند که با تعبیر « إِبلیس کَانَ مِن الجِنِّ» <ref>سوره کهف، آیه ۵۰.</ref> از ابلیس یاد کرده است.  
بسیاری از دارندگان این رأی، به برخی روایات استناد کرده‌اند.<ref>میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۶۱ش، ج۳، ص۵۷۰ ؛ طوسی، التبیان، ۱۹۶۳م، ج۱، ص۱۵۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۰، باب ذکر ابلیس و قصصه، ح۴۷، ۵۴، ۵۵، ۱۰۹، ۱۳۳، ۱۴۲.</ref> و افزون بر برخی روایات، <ref>عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۴؛ بحرانی، البرهان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۷۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۱، ص۱۴۴.</ref> به [[آیه ۵۰ سوره کهف]] نیز استناد کرده‌اند که با تعبیر « إِبلیس کَانَ مِن الجِنِّ» <ref>سوره کهف، آیه ۵۰.</ref> از ابلیس یاد کرده است. اینان هم‌چنین استدلال کرده‌اند که انسان از خاک، و جن از آتش آفریده شده‌اند <ref>سوره حجر، آیه ۲۶ و ۲۷.</ref> و طبق روایات، آفرینش ملائک از نور، ریح و [[روح]] بوده<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۱۴؛ سیوطی، الدرالمنثور، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۲۴.</ref> ولی در [[آیه ۷۶ سوره ص]] ابلیس، جنس خود را از آتش معرّفی کرده است.<ref>سوره ص، آیه ۷۶.</ref> بر این اساس، ابلیس از جنیان است که از آتش آفریده شده‌اند.


اینان هم‌چنین استدلال کرده‌اند که انسان از خاک، و جن از آتش آفریده شده‌اند <ref>سوره حجر، آیه ۲۶ و ۲۷.</ref> و طبق روایات، آفرینش ملائک از نور، ریح و [[روح]] بوده<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۱۴؛ سیوطی، الدرالمنثور، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۲۴.</ref> ولی در [[آیه ۷۶ سوره ص]] ابلیس، جنس خود را از آتش معرّفی کرده است.<ref>سوره ص، آیه ۷۶.</ref> بر این اساس، ابلیس از جنیان است که از آتش آفریده شده‌اند.
دلیل دیگر این گروه آن است که ابلیس از انجام فرمان خداوند سر باز زد در حالی که  بر اساس [[آیه ۶ سوره تحریم]] ملائک [[عصمت|معصومند]] و [[گناه]] نمی‌کنند. ولی در [[آیه ۱۱ سوره جن|آیه ۱۱]] و [[آیه ۱۴ سوره جن]] گروهی از جنیان فرمان‌بردار و صالح و برخی منحرف معرفی شده‌اند.  


دلیل دیگر این گروه آن است که ابلیس از انجام فرمان خداوند سر باز زد در حالی که  بر اساس [[آیه ۶ سوره تحریم]] ملائک [[عصمت|معصومند]] و [[گناه]] نمی‌کنند. ولی در [[آیه ۱۱ سوره جن|آیه ۱۱]] و [[آیه ۱۴ سوره جن]] گروهی از جنیان فرمان‌بردار و صالح و برخی منحرف معرفی شده‌اند.
براساس این دیدگاه، علت مخاطب قرارگرفتن ابلیس در ماجرای امر به فرشتگان مبنی بر [[سجده بر آدم]]، یا فزونی تعداد ملائکه است<ref>زمخشری، الکشّاف، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۲۷.</ref> و یا آن است که ابلیس در کنار ملائک به [[عبادت]] اشتغال داشت، و با مأمور شدن فرشتگان به سجده ابلیس که از جنس جن و همراه ایشان بود نیز باید اطاعت می‌کرد.<ref>زمخشری، الکشّاف، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۹۱؛ جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ۱۳۷۳ش، ج۶، ص۲۵۷.</ref> برخی نیز گفته‌اند که خطاب امر به سجده اعمّ از فرشتگان و جنیان است؛ ولی خداوند به ذکر ملائک که با همه علوّ شأن، مأمور به تذلُّل و خضوع در برابر آدم بوده‌اند، بسنده کرده است.<ref>قمی مشهدی، کنزالدقائق، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۳۵۱.</ref>
 
براساس این دیدگاه، شمول فرمان سجده یا استثنای ابلیس از ملائک نشان‌دهنده آن نیست که وی جزو فرشتگان بوده است، زیرا این استثنا، یا استثنای منقطع است؛ یعنی استثنایی است که مستثنا(ابلیس) از جنس مستثنا منه (ملائک) نیست که این نوع استثنا در کلام عرب متداول بوده و کاربرد فراوانی دارد یا استثنایی متصل است؛ امّا به ادلّه ذیل، در ردیف فرشتگان شمرده شده است:
# به علّت فزونی تعداد ملائک، لفظ ملائک از باب تغلیب بر ابلیس نیز اطلاق شده است.<ref>زمخشری، الکشّاف، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۲۷.</ref>
# از آن جا که ابلیس در کنار ملائک به [[عبادت]] اشتغال داشت، وقتی ملائک که مقامشان از وی برتر بود، به سجده مأمور شدند، ابلیس که از جنس جن و همراه ایشان بود، به طریق اولی به سجده‌کردن سزاوارتر است.<ref>زمخشری، الکشّاف، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۹۱؛ جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ۱۳۷۳ش، ج۶، ص۲۵۷.</ref>
# ضمیر جمع در «فسجدوا» به همه مأموران به سجده باز می‌گردد که اعمّ از فرشتگان و جنیان است؛ ولی خداوند به ذکر ملائک که با همه علوّ شأن، مأمور به تذلُّل و خضوع در برابر آدم بوده‌اند، بسنده کرده است.<ref>قمی مشهدی، کنزالدقائق، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۳۵۱.</ref>


=== از فرشتگان ===
=== از فرشتگان ===
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۹۰

ویرایش