کاربر ناشناس
سید حسین نصر: تفاوت میان نسخهها
←اندیشه
imported>Mhosseini (←اندیشه) |
imported>Mhosseini (←اندیشه) |
||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
===فلسفهی تطبیقی=== | ===فلسفهی تطبیقی=== | ||
نصر با تاکید بر اهمیت و لزوم فلسفهی تطبیقی، تطبیق میان اندیشههای متعلق به شرق و غرب، بدون رجوع به زمینههای دینی را (خواه دین تاثیر مثبت گذاشته باشد و خواه منفی) به پوچی مقایسهای میداند که میان تک نت موسیقی بدون رجوع به ملودیای که بخشی از آن است انجام شود. وی با توجه به وضعیت غلبه یافتهی جهان معاصر، یکی از مهمترین اقتضائات زندگی انسان را، تفاهم در سطحی فلسفی برمیشمرد. زیرا به نظر او در هیچ دورهای از تاریخ بشر، نیاز به تفاهم میان ملتها به اندازهی عصر حاضر شدید نبوده است. راه حل خروج از این وضعیت نیز به تنهایی نه در شرق است و نه در غرب بلکه در گفتگو و مفاهمهی میان این دو است.<ref>قدمیاری، شرایط فلسفه ی تطبیقی، ص5-1</ref> | نصر با تاکید بر اهمیت و لزوم فلسفهی تطبیقی، تطبیق میان اندیشههای متعلق به شرق و غرب، بدون رجوع به زمینههای دینی را (خواه دین تاثیر مثبت گذاشته باشد و خواه منفی) به پوچی مقایسهای میداند که میان تک نت موسیقی بدون رجوع به ملودیای که بخشی از آن است انجام شود. وی با توجه به وضعیت غلبه یافتهی جهان معاصر، یکی از مهمترین اقتضائات زندگی انسان را، تفاهم در سطحی فلسفی برمیشمرد. زیرا به نظر او در هیچ دورهای از تاریخ بشر، نیاز به تفاهم میان ملتها به اندازهی عصر حاضر شدید نبوده است. راه حل خروج از این وضعیت نیز به تنهایی نه در شرق است و نه در غرب بلکه در گفتگو و مفاهمهی میان این دو است.<ref>قدمیاری، شرایط فلسفه ی تطبیقی، ص5-1</ref> | ||
===تعلیم و تربیت اسلامی=== | |||
نصر برای تعلیم و تربیت، جایگاه ویژهای قائل است و بنابراین معتقد است هر شخصی قادر به انجام آن نیست. معلمی به دو عامل استعداد و علاقه نیاز دارد.<ref>نصر، در جستجوی امر قدسی، ص113</ref> وی با انتقاد از نظام آموزشی پاره پاره به ویژه در غرب، نظام آموزشی کامل را نظامی مناسب دانسته و بنابراین از احیای نظام آموزشی سنتی اسلامی که مانند همهی نظامهای سنتی مبتنی بر ملاحظهی همهی عوامل با یکدیگر (پرورش ذهن و اندیشه و جسم) است، پشتیبانی میکند. در این شیوهی تعلیم و تربیت، رابطهی معلم و شاگرد بسیار انسانی و نزدیک است و پرورش نفس و ذهن، عوامل اخلاقی و حتی جسمانی و نیز فکری همه به یک اندازه مورد توجه قرار میگیرند. درحالیکه به باور وی امروزه، تعلیم و تربیت جدید کاملا از اخلاق جدا افتاده است.<ref>نصر، در جستجوی امر قدسی، ص115</ref> امروزه حکمت، یعنی معرفتی که انسان را به کمال میرساند و کل وجود او را در برمی گیرد، فراموش شده است.<ref>نصر، در جستجوی امر قدسی، ص117</ref> | |||
===مهدویت=== | ===مهدویت=== | ||
دکتر نصر با توجه به نظریهی سنتگرایی خود، به اندیشهی مهدویت توجه ویژهای کرده است. او معتقد است منجی مصلح، مصداق انسان کامل است که در آینده و زمان مناسب، با مداخلهی الهی ظهور خواهد کرد و کاملترین جامعه را تشکیل خواهد داد. وی معتقد است اسلام برخلاف مسیحیت، وظیفهی حضرت مهدی(عج) و مسیح(ع) را همبستهی یکدیگر و ظهور هر دوی ایشان را بخشی از سلسله رویدادهای عظیم اخروی (قیامت) میداند. | دکتر نصر با توجه به نظریهی سنتگرایی خود، به اندیشهی مهدویت توجه ویژهای کرده است. او معتقد است منجی مصلح، مصداق انسان کامل است که در آینده و زمان مناسب، با مداخلهی الهی ظهور خواهد کرد و کاملترین جامعه را تشکیل خواهد داد. وی معتقد است اسلام برخلاف مسیحیت، وظیفهی حضرت مهدی(عج) و مسیح(ع) را همبستهی یکدیگر و ظهور هر دوی ایشان را بخشی از سلسله رویدادهای عظیم اخروی (قیامت) میداند. | ||
وی با اشاره به اینکه جریان کلی نظام طبیعت و سیر تاریخ، رو به سوی تکامل نهاده است و در نهایت حکومت کامل ارزشهای انسانی استقرار مییابد، میافزاید، تاکنون حکومتی کامل و واقعی تحقق نیافته است.<ref>محمدی. نصر، سنت، تجد: بررسی زندگی و افکار سید حسین نصر، ص120 </ref> | وی با اشاره به اینکه جریان کلی نظام طبیعت و سیر تاریخ، رو به سوی تکامل نهاده است و در نهایت حکومت کامل ارزشهای انسانی استقرار مییابد، میافزاید، تاکنون حکومتی کامل و واقعی تحقق نیافته است.<ref>محمدی. نصر، سنت، تجد: بررسی زندگی و افکار سید حسین نصر، ص120 </ref> | ||
===بحران زیست محیطی=== | |||
نصر به بحران زیست محیطی با توجه به دیدگاه خودش مبنی بر اینکه طبیعت کیفیتی قدسی دارد و انسان از آن قداستزدایی کرده، میپردازد. این قداستزدایی توسط همهی انسانها صورت گرفته، چه آنها که در عالمی دینی زندگی میکنند و چه آنها که از عالم پیرامون خود، دینزدایی کردهاند.<ref>نصر، دین و نظم طبیعت، ص9</ref> او معتقد است دو عامل موجب به وجود آمدن بحران ارتباط انسان و طبیعت در غرب شده است: عدم درک درست و عمیقتر انسان و واقعیت قدسی طبیعت. از عواقب بحران معنوی که در طول رنسانس و قرن 17 به وجود آمد این بود انسان مدرن خود را موجودی زمینی دید که هیچ مسئولیتی در قبال خدا و مخلوقاتش ندارد و به عنوان نتیجهی بحران فکری و معنوی، امر قدسی طبیعت نیز کنار گذاشته شد.<ref>نصر: انسان سنتی، انسان مدرن و بحران محیط زیست، ص8</ref> | |||
تفکر دنیای مدرن از دیدگاهی تقریبا جهان شمول از قداست طبیعت فاصله گرفته و به دیدگاهی منجر شده که انسان را بیگانه با طبیعت میداند و خود طبیعت را نه آغازگر حیات (ریشهی nature از nascitura لاتینی به معنای ایجاد کردن است) بلکه تودهای بیجان و ماشینی میداند که باید تحت تصرف یک انسان زمینی محض قرار گیرد. به علاوه این تفکر، به شیوهای بیسابقه، قوانین طبیعت را از قوانین اخلاق و اخلاق بشر را از عملکردهای عالم جدا کرده است.<ref>نصر، دین و نظم طبیعت، ص11</ref> نصر معتقد است این بحران در رابطهی انسان و عالم طبیعت، هرچند ابتدا در غرب به عنوان زادگاه تجددگرایی آغاز شده اما اکنون بحرانی جهانی است و به پژوهشی فراتر از محدودهی سنت غربی نیاز دارد.<ref>نصر، دین و نظم طبیعت، ص18</ref> | |||
===نسبت دین و طبیعت در مسئلهی بحران محیط زیست=== | |||
نصر نقش دین در حل بحران موجود میان رابطهی انسان و طبیعت را حیاتی میداند زیرا بر این باور است که اکثر مردم در متن یک جهانبینی و تحت سیطرهی دین زندگی میکنند.<ref>نصر، دین و نظم طبیعت، ص9</ref> وی میگوید دوران ظهور انسانگرایی (اومانیسم) دنیوی و مطلق شدن (مطلق شدن به این معنا که امروزه انسان برای حقوق خود بر حق و حقوق خداوند و عالمی که او خلق کرده، ارجحیت قائل است)<ref>نصر، انسان و طبیعت، ص12 (مقدمهی مترجم)</ref> انسان زمینی تحت آن اندیشه، پیامدهایی جدی هم برای عالم طبیعت و هم برای تمدنهای سنتی در پی داشته است. تمدنهای سنتی مغلوب این نوع انسان نوین شدند که برای سلطهاش بر طبیعت و نیروهای آن، با اهداف مختلف، هیچ قید و بند دینی نداشت. بدین ترتیب در غرب در قرن 17دیگر شناخت دینی دربارهی طبیعت مشروعیتی نداشت.<ref>نصر، دین و نظم طبیعت، ص11</ref> و این شرایط و تفکر که تاکنون ادامه پیدا کرده، منجر به بحران بی سابقه ای شده که احیات کل زمین را تهدید میکند.<ref>نصر، انسان و طبیعت، ص12 (مقدمهی مترجم)</ref> | |||
وی راه رهایی از این بحران را احیای نگاه دینی دربارهی طبیعت و احیای علم قدسی آن دانسته و معتقد است فهم دینی از طبیعت از جمله جسم فیزیکی، که در بسیاری از گفتگوهای دوران معاصر دربارهی انسان و طبیعت مسئلهی محوری است و برای بسیاری از ادیان همچنان محوریت دارد، باید در اسلوب و راه و روش هر سنت به طور کامل ابراز شود و مطابق چنین معرفتی، اخلاق دینی محیط زیست به گونهای تبلیغ و ترویج شود که در مقیاسی جهانی معنادار باشد.<ref>نصر، دین و نظم طبیعت، ص13</ref> دین میبایست علاوه بر نوعی اخلاق گسترش یافته که موجودات غیر بشری را هم شامل میشود، نوعی علم قدسی نیز فراهم آورد که با کمک تعالیم باطنی ادیان، شناخت و دانشی دربارهی چگونگی رفتار با دیگر مخلوقات فراهم شود و همچنین نشان دهد که آنها هم از نظر فیزیکی و زیستی و هم به لحاظ روحی و روانی با ما نسبت دارند.<ref>نصر، دین و نظم طبیعت، ص303</ref> | |||
نصر با تاکید بر بعد معنوی و دین، بحران محیط زیست را جلوهی بیرونی بحران درونی انسانهایی میداند که چون از «آسمان» به خاطر «زمین» روی برتافته ند، اینک در آستانهی تخریب زمین قرار گرفتهاند. راه حل، تولد دوبارهی انسان به مثابه انسان سنتی و پل میان زمین و آسمان است که عالم طبیعت را بار دیگر به صورت قلمروی مقدس که نیروهای خلاق الهی را منعکس میسازد، متصور شود. باید معرفت دینی دربارهی طبیعت، جهانشناسیهای سنتی و علوم مقدسی را که در بسیاری از نواحی غیر غربی محفوظ مانده، حیاتی دوباره بخشید و در عین حال میراث خود سنت غربی در این حوزه را نیز به صورتی جدی احیا کرد.<ref>نصر، دین و نظم طبیعت، ص15-14</ref> | |||
===دیدگاه اسلام درباره ی ارتباط انسان و طبیعت=== | |||
نصر در بررسی دیدگاه اسلام دربارهی طبیعت به این نکته اشاره می کند که در اسلام ، اتصال و پیوند جدایی ناپذیر میان انسان و طبیعت و نیز میان علوم طبیعت و مذهب، در خود قرآن که کلمهی خداوند است، یافت میشود. بدین ترتیب از این لحاظ هم سرمنشا وحی است که پایه و مبنای دین است و هم وحی کیهانیای که عالم وجود است.<ref>نصر، انسان و طبیعت (بحران معنوی انسان متجدد)، ص122-123</ref> اسلام از طریق امتناع از جدا ساختن انسان و طبیعت به طور کامل، نگاه یکپارچهی خود را نسبت به عالم وجود حفظ کرده و در همهی عالم هستی و موجودات، جریان برکت و فیض الهی را جاری میبیند.<ref>نصر، انسان و طبیعت (بحران معنوی انسان متجدد)، ص124</ref> همچنین برخلاف سایر ادیان که بیشتر عمل بدون علم را مورد توجه قرار دادهاند، منابع اسلامی سنتی همواره هر دو را لازم و ملزوم هم دانستهاند. در دوران معاصر نیز، تنها در جهان اسلام گفتگوهایی دربارهی یک علم اسلامی طبیعت، مستقل از علم مدرن، در دو یا سه دههی گذشته صورت گرفته است.<ref>نصر، دین و نظم طبیعت، ص13-12</ref> | |||
===اندیشهی سیاسی=== | ===اندیشهی سیاسی=== |