کاربر ناشناس
امالکتاب: تفاوت میان نسخهها
جز
←به معنای آیات محکم یا لوح محفوظ: ویرایش ساختاری
imported>Salvand جز (←معانی ام الکتاب: ویرایش صوری و دستوری) |
imported>Salvand جز (←به معنای آیات محکم یا لوح محفوظ: ویرایش ساختاری) |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
ترکیب «امّ الکتاب» در [[قرآن]] سه بار و در دو معنای متفاوت بهکار رفته است: | ترکیب «امّ الکتاب» در [[قرآن]] سه بار و در دو معنای متفاوت بهکار رفته است: | ||
۱. '''[[محکم و متشابه|آیات محکم]]''': آیه ۷ [[سوره آل عمران]] آیات قرآن را به آیات مُحکَم و متشابه تقسیم میکند و آیات محکم را «اُمّالکتاب» میخواند:«هُوَ الَّذِی اَنزَلَ عَلَیکَ الکِتابَ مِنهُ آیاتٌ مُحکَماتٌ هُنَّ اُمُّ الکِتابِ واُخَرُ مُتَشابِهاتٌ... | ۱. '''[[محکم و متشابه|آیات محکم]]''': آیه ۷ [[سوره آل عمران]] آیات قرآن را به آیات مُحکَم و متشابه تقسیم میکند و آیات محکم را «اُمّالکتاب» میخواند:«هُوَ الَّذِی اَنزَلَ عَلَیکَ الکِتابَ مِنهُ آیاتٌ مُحکَماتٌ هُنَّ اُمُّ الکِتابِ واُخَرُ مُتَشابِهاتٌ...: اوست كسى كه اين كتاب (قرآن) را بر تو فرو فرستاد. پارهاى از آن، آيات محكم (صريح و روشن) است. آنها اساس كتاباند و [پارهاى] ديگر متشابهاتاند» [[:رده:مفسران|مفسران]] در توجیه نامگذاری [[آیات محکم]] بهام الکتاب دلایلی ذکر کردهاند؛ از جمله اینکه معنای آیات محکم روشن است و این آیات مرجعی برای تفسیر آیات متشابهاند.<ref group="یادداشت">الف) چون آیات محکم، مطلوب اصلی است و مراد آنها نیز روشن و همچنین مرجع تفسیر آیات متشابه است.(التفسیرالکبیر، ج۷، ص۱۷۲؛ التحقیق، ج۱، ص۱۳۷؛ روضالجنان، ج۴، ص۱۷۴.) این نظر از شهرت بیشتری میان مفسران برخوردار است. | ||
ب) محکم با حَکَم (= داور) هم ریشه است و آیات محکم بسان حَکَمی برای تفسیر آیات متشابه، و روشنگر مراد آنهاست.(روضالجنان، ج ۴، ص ۱۷۵) | ب) محکم با حَکَم (= داور) هم ریشه است و آیات محکم بسان حَکَمی برای تفسیر آیات متشابه، و روشنگر مراد آنهاست.(روضالجنان، ج ۴، ص ۱۷۵) | ||
ج) چون آیات محکم بیشتر آیات قرآن را فراگرفته است. شاهد این معنا اطلاق «اُمّ العَسکر» بر عَلَم لشکر است، بدان جهت که سپاهیان را بر گرد خود جمع میکند. اطلاق «اُمّ البلد» بر کسی که بیشترِ امور شهر را تدبیر میکند نیز شاهد دیگرِ آن است.(جامعالبیان، مج ۳، ج ۳، ص ۲۳۱) | ج) چون آیات محکم بیشتر آیات قرآن را فراگرفته است. شاهد این معنا اطلاق «اُمّ العَسکر» بر عَلَم لشکر است، بدان جهت که سپاهیان را بر گرد خود جمع میکند. اطلاق «اُمّ البلد» بر کسی که بیشترِ امور شهر را تدبیر میکند نیز شاهد دیگرِ آن است.(جامعالبیان، مج ۳، ج ۳، ص ۲۳۱) | ||
د) چون آیات محکم بر فرایض، حدود و احکام مشتمل است.(همان، ص ۲۳۹) | د) چون آیات محکم بر فرایض، حدود و احکام مشتمل است.(همان، ص ۲۳۹) | ||
ه) وجود آیات محکم در همه | ه) وجود آیات محکم در همه کتابهای آسمانی،(تفسیر ابنکثیر، ج ۱، ص ۳۵۳) یا پذیرش این آیات از سوی همه پیروان ادیان الهی،(تفسیر ابنکثیر، ج ۱، ص ۳۵۳) دلیل این نامگذاری است. </ref> | ||
۲. '''[[لوح محفوظ]]''': آیه ۳۹ [[سوره رعد]] خبر میدهد اُمّالکتاب نزد [[خداوند]] است | ۲. '''[[لوح محفوظ]]''': آیه ۳۹ [[سوره رعد]] خبر میدهد اُمّالکتاب نزد [[خداوند]] است{{یادداشت| «یمحوا اللّهُ ما یشاءُ ویثبِتُ و عِندَهام الکِتب : خدا آنچه را خواهد از میان میبرد و [یا] بر جای و استوار میدارد و مادر کتاب نزد اوست»}} و آیه ۴ [[سوره زخرف|سوره زُخرُف]] میگوید قرآن در اُمّ الکتاب نزد خداوند، بلندمرتبه و استوار است.{{یادداشت|«و اِنَّهُ فی اُمِّ الکِتبِ لَدَینا لَعَلی حَکیم».}} مفسران «اُمّالکتاب» را در این دو آیه به اصل و اساس کتاب معنا کرده و با استناد به آیات ۲۱ و ۲۲ [[سوره بروج]] «بَل هُوَ قُرءانٌ مَجید * فی لَوح مَحفوظ» مراد از امالکتاب را [[لوح محفوظ]] ـ که هیچگونه تغییر و تبدیل به آن راه ندارد ـ دانستهاند.<ref> زمخشری، الکشاف، ج۲، ص۵۳۴؛ طبرسی، مجمعالبیان، ج۹، ص ۶۰؛ آلوسی، روحالمعانی، مج ۸، ج ۱۳، ص ۲۴۵.</ref> این تفسیر از ابن عباس و مجاهد نیز گزارش شده است<ref>. تفسیر ابنکثیر، ج ۴، ص ۱۳۲.</ref>. | ||
مفسران «اُمّالکتاب» را در این دو آیه به اصل و اساس کتاب معنا کرده و با استناد به آیات ۲۱ و ۲۲ [[سوره بروج]] «بَل هُوَ قُرءانٌ مَجید * فی لَوح مَحفوظ» مراد از امالکتاب را لوح محفوظ ـ که هیچگونه تغییر و تبدیل به آن راه ندارد ـ دانستهاند.<ref> | |||
از مجموع دو آیه یاد شده (۳۹ رعد و۴ زخرف) برمیآید که اُمّالکتاب اوّلا نزد خدا است و ثانیاً از هرگونه تغییر، تحوّل و زوال مصون است و ثالثاً اندیشه و عقل بشری به آن راه ندارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ج ۱۸، ص ۸۴.</ref> | از مجموع دو آیه یاد شده (۳۹ رعد و۴ زخرف) برمیآید که اُمّالکتاب اوّلا نزد خدا است و ثانیاً از هرگونه تغییر، تحوّل و زوال مصون است و ثالثاً اندیشه و عقل بشری به آن راه ندارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ج ۱۸، ص ۸۴.</ref> |