پرش به محتوا

محمدعلی العمری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۶۴: خط ۶۴:


==زندان و اعدام نافرجام==
==زندان و اعدام نافرجام==
[[پرونده:تشییع عمری.jpg|بندانگشتی|مراسم تشییع پیکر شیخ عمری در [[مدینه]]]]
[[پرونده:تشییع عمری.jpg|بندانگشتی| [[تشییع]] پیکر شیخ عمری در [[مدینه]]]]
شیخ عمری ۴۵ سال از عمر خود را در زندان عربستان به سر برد و چند سال پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران]]از زندان آزاد شد. دستگاه [[آل سعود|آل سعودی]] چند بار برای او حکم اعدام صادر کرد ولی هربار به نحوی حکم اجرا نشد. آخرین بار مقدمات اجرای حکم نیز فراهم شد ولی او به طور معجزه‌آسا نجات یافت. ماجرا از زبان خود او: «همه چیز دست به دست هم داد تا مرا اعدام کنند. پس از چندماه زندانی شدن، سرانجام روز اعدام فرا رسید. مرا در ملأ عام و مقابل هزاران شیعه و برخی عاملان حکومت به پای چوبه دار بردند و طناب را به گردنم انداختند. به حضرت [[فاطمه|زهرا(س)]] [[توسل]] کردم. وقتی طناب دار را کشیدند پس از حدود ۳۰ ثانیه طناب پاره شد و من بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم ۳۵ روز گذشته بود و در یکی از بیمارستان‌های مدینه بستری بودم و فهمیدم نجات یافته‌ام.»<ref>رسول جعفریان، مجله مجمع گنجینه، شماره‌های ۴۶ و ۴۷ و ۴۸، ص۱۱ با تلخیص.</ref>
شیخ عمری ۴۵ سال از عمر خود را در زندان عربستان به سر برد و چند سال پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران]]از زندان آزاد شد. دستگاه [[آل سعود|آل سعودی]] چند بار برای او حکم اعدام صادر کرد ولی هربار به نحوی حکم اجرا نشد. آخرین بار مقدمات اجرای حکم نیز فراهم شد ولی او به طور معجزه‌آسا نجات یافت. ماجرا از زبان خود او: «همه چیز دست به دست هم داد تا مرا اعدام کنند. پس از چندماه زندانی شدن، سرانجام روز اعدام فرا رسید. مرا در ملأ عام و مقابل هزاران شیعه و برخی عاملان حکومت به پای چوبه دار بردند و طناب را به گردنم انداختند. به حضرت [[فاطمه|زهرا(س)]] [[توسل]] کردم. وقتی طناب دار را کشیدند پس از حدود ۳۰ ثانیه طناب پاره شد و من بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم ۳۵ روز گذشته بود و در یکی از بیمارستان‌های مدینه بستری بودم و فهمیدم نجات یافته‌ام.»<ref>رسول جعفریان، مجله مجمع گنجینه، شماره‌های ۴۶ و ۴۷ و ۴۸، ص۱۱ با تلخیص.</ref>


confirmed، templateeditor
۱۱٬۴۲۴

ویرایش