پرش به محتوا

عبیدالله بن زیاد: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۱۱۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۱۷
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:


==نسب و ویژگی‌های رفتاری==
==نسب و ویژگی‌های رفتاری==
ابو حفص عبیدالله بن زیاد بن ابیه، از کنیزی به نام مرجانه زاده شد.<ref>بلاذری احمد، انساب الاشراف، ج۴، ص۷۵.</ref> برخی ابن زیاد را به طعنه به مادرش منسوب کرده و «ابن مرجانه» خوانده‌اند که اشاره به اتهام ناپاکی تولد عبیدالله دارد و در برخی منابع، به بدنام و زناکار بودن او تصریح شده است.<ref>مفید، الاختصاص، ص73.</ref>
ابو حفص عبیدالله بن زیاد بن ابیه، از کنیزی به نام مرجانه زاده شد.<ref>بلاذری احمد، انساب الاشراف، ج۴، ص۷۵.</ref> برخی ابن زیاد را به طعنه به مادرش منسوب کرده و «ابن مرجانه» خوانده‌اند که اشاره به اتهام ناپاکی تولد عبیدالله دارد و در برخی منابع، به بدنام و زناکار بودن او تصریح شده است.<ref>مفید، الاختصاص، ص۷۳.</ref>


پدرش [[زیاد بن ابیه]]، از سرداران و حکمرانان اموی بود که در سرکوب شورش‌ها در مناطق اسلامی، به قساوت و بی‌رحمی شهرت داشته است. در نسب زیاد بن ابیه نیز اختلاف است و مشخص نیست پدر او کیست. از این رو،‌ وی را ابن ابیه (یعنی پسرِ پدرش) خوانده‌اند. گفته‌ شده [[ابوسفیان]]، زیاد را حاصل زنای خود با سمیه، مادر زیاد می‌دانست و بدین رو، [[معاویه]]، زیاد را برادر خویش می‌خواند.<ref>نک: الاستیعاب، ج 2، ص 525.</ref>
پدرش [[زیاد بن ابیه]]، از سرداران و حکمرانان اموی بود که در سرکوب شورش‌ها در مناطق اسلامی، به قساوت و بی‌رحمی شهرت داشته است. در نسب زیاد بن ابیه نیز اختلاف است و مشخص نیست پدر او کیست. از این رو،‌ وی را ابن ابیه (یعنی پسرِ پدرش) خوانده‌اند. گفته‌ شده [[ابوسفیان]]، زیاد را حاصل زنای خود با سمیه، مادر زیاد می‌دانست و بدین رو، [[معاویه]]، زیاد را برادر خویش می‌خواند.<ref>نک: الاستیعاب، ج ۲، ص۵۲۵.</ref>


گفته‌اند که ابن زیاد، بسیار خشن، بی‌رحم و متهوّر بوده و برخی از زندگی‌نامه‌نویسان از او با عنوان «جبّار» یاد کرده‌اند<ref>زرکلی، الاعلام، ج4، ص193.</ref> چنان که نقل کرده‌اند، در سرکوب [[خوارج]] در [[بصره]]، خشونتی شگفت‌انگیز از خود نشان داد.<ref>دينوری، اخبار، الاخبار الطوال، ص ۲۶۹-۲۷۰؛ طبری، تاریخ، ج۷، ص ۱۸۵-۱۸۷.</ref> این خصلت عبیدالله باعث شد در جنگ با غیرمسلمانان در فتوحات نیز موفقیت‌هایی به دست آورد.<ref>نک: زرکلی، الاعلام، ج۴، ص۱۹۳.</ref>
گفته‌اند که ابن زیاد، بسیار خشن، بی‌رحم و متهوّر بوده و برخی از زندگی‌نامه‌نویسان از او با عنوان «جبّار» یاد کرده‌اند<ref>زرکلی، الاعلام، ج۴، ص۱۹۳.</ref> چنان که نقل کرده‌اند، در سرکوب [[خوارج]] در [[بصره]]، خشونتی شگفت‌انگیز از خود نشان داد.<ref>دینوری، اخبار، الاخبار الطوال، ص۲۶۹-۲۷۰؛ طبری، تاریخ، ج۷، ص۱۸۵-۱۸۷.</ref> این خصلت عبیدالله باعث شد در جنگ با غیرمسلمانان در فتوحات نیز موفقیت‌هایی به دست آورد.<ref>نک: زرکلی، الاعلام، ج۴، ص۱۹۳.</ref>


==مقام‌های سیاسی و حکومتی==
==مقام‌های سیاسی و حکومتی==
خط ۳۷: خط ۳۷:


===دوره یزید===
===دوره یزید===
[[یزید]] پس از مرگ معاویه در [[سال ۶۰ هجری قمری|۶۰ق]] /۶۸۰م قصد داشت عبیدالله را از حکومت بصره بردارد؛ ولی گویا اوضاع وخیم سیاسی بصره و کوفه اجازه این کار را به او نداد. با آغاز قیام امام حسین (ع) و اعزام نماینده او [[مسلم بن عقیل]] به کوفه، عبیدالله که خشونت وی و پدرش در سرکوب شورش‌ها و جنبش‌ها مشهور بود، در سال ۶۰ق با حفظ سمت به ولایت کوفه منصوب گشت. گفته‌اند که یزید به پیشنهاد [[سرجون بن منصور رومی|سرجون مسیحی]] که از مشاوران یزید بود، دست به این اقدام زده است تا با قیام امام حسین (ع) مقابله کند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۲۸.</ref>
[[یزید]] پس از مرگ معاویه در [[سال ۶۰ هجری قمری|۶۰ق]] /۶۸۰م قصد داشت عبیدالله را از حکومت بصره بردارد؛ ولی گویا اوضاع وخیم سیاسی بصره و کوفه اجازه این کار را به او نداد. با آغاز قیام امام حسین(ع) و اعزام نماینده او [[مسلم بن عقیل]] به کوفه، عبیدالله که خشونت وی و پدرش در سرکوب شورش‌ها و جنبش‌ها مشهور بود، در سال ۶۰ق با حفظ سمت به ولایت کوفه منصوب گشت. گفته‌اند که یزید به پیشنهاد [[سرجون بن منصور رومی|سرجون مسیحی]] که از مشاوران یزید بود، دست به این اقدام زده است تا با قیام امام حسین(ع) مقابله کند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۲۸.</ref>


==نقش ابن زیاد در واقعه کربلا==
==نقش ابن زیاد در واقعه کربلا==
خط ۵۲: خط ۵۲:
عبیدالله پس از تهدید و تطمیع کوفیان، [[حر بن یزید ریاحی|حرّ بن یزید]] را به سوی حسین بن علی(ع) فرستاد و به او دستور داد تا جلوی حسین(ع) را بگیرد و نیز اجازه ندهد در محلی که دارای آب است، اردو بزند. سپس [[عمر بن سعد|عمر بن سعد بن ابی وقاص]] را با لشکری به سوی وی فرستاد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۰۸.</ref>
عبیدالله پس از تهدید و تطمیع کوفیان، [[حر بن یزید ریاحی|حرّ بن یزید]] را به سوی حسین بن علی(ع) فرستاد و به او دستور داد تا جلوی حسین(ع) را بگیرد و نیز اجازه ندهد در محلی که دارای آب است، اردو بزند. سپس [[عمر بن سعد|عمر بن سعد بن ابی وقاص]] را با لشکری به سوی وی فرستاد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۰۸.</ref>


عمر بن سعد پیش از آن از سوی ابن زیاد به حکومت ری منصوب شده بود و در صدد عزیمت به ری بود؛ ولی ابن زیاد او را مأمور بیعت گرفتن از حسین (ع) برای یزید یا جنگ با او کرد و چون عمر خواست که وی را از آن کار معذور دارد، ابن زیاد حکومت او را بر [[ری]]، به مقابله با حسین بن علی(ع) مشروط کرد.<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، ج۵، ص۱۶۸؛ دینوری، اخبار الطوال، ج۱، ص۲۵۳.</ref>
عمر بن سعد پیش از آن از سوی ابن زیاد به حکومت ری منصوب شده بود و در صدد عزیمت به ری بود؛ ولی ابن زیاد او را مأمور بیعت گرفتن از حسین(ع) برای یزید یا جنگ با او کرد و چون عمر خواست که وی را از آن کار معذور دارد، ابن زیاد حکومت او را بر [[ری]]، به مقابله با حسین بن علی(ع) مشروط کرد.<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، ج۵، ص۱۶۸؛ دینوری، اخبار الطوال، ج۱، ص۲۵۳.</ref>


عمر بن سعد پس از مذاکره با حسین بن علی(ع)، به ابن زیاد خبر داد که حسین خواهان بازگشت است و بنابراین نیازی به جنگ نیست. گویا ابن زیاد در آغاز از این خبر شادمان شد؛ ولی [[شمر بن ذی الجوشن]] او را از پذیرش صلح بازداشت. ابن زیاد در نامه‌ای به عمر بن سعد نوشت که اگر از حسین بیعت گرفت، او را به کوفه بفرستد وگرنه با او بجنگد و اگر طالب جنگ با حسین (ع) نیست، فرماندهی را به شمر بدهد.<ref>نک: طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۱۵-۳۱۶؛ مفید، الارشاد، ج۱، ص۴۳۸.</ref>
عمر بن سعد پس از مذاکره با حسین بن علی(ع)، به ابن زیاد خبر داد که حسین خواهان بازگشت است و بنابراین نیازی به جنگ نیست. گویا ابن زیاد در آغاز از این خبر شادمان شد؛ ولی [[شمر بن ذی الجوشن]] او را از پذیرش صلح بازداشت. ابن زیاد در نامه‌ای به عمر بن سعد نوشت که اگر از حسین بیعت گرفت، او را به کوفه بفرستد وگرنه با او بجنگد و اگر طالب جنگ با حسین(ع) نیست، فرماندهی را به شمر بدهد.<ref>نک: طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۱۵-۳۱۶؛ مفید، الارشاد، ج۱، ص۴۳۸.</ref>


*'''اسیر کردن خاندان امام حسین(ع)'''
*'''اسیر کردن خاندان امام حسین(ع)'''
پس از شهادت امام حسین (ع)، ابن زیاد دستور داد باقی‌مانده خاندان او را اسیر کنند و به کوفه بیاورند. ورود اهل بیت پیامبر(ص) در حال اسارت به کوفه، وقایعی آفرید که در منابع ثبت شده‌اند. از جمله این وقایع، مواجهه و مجادله ابن زیاد با [[زینب(س)|حضرت زینب(ع)]] و پاسخ‌های او ابن زیاد است که به نقل منابع، بر شنوندگان و حاضران در مجلس تاثیر فراوانی نهاد.
پس از شهادت امام حسین(ع)، ابن زیاد دستور داد باقی‌مانده خاندان او را اسیر کنند و به کوفه بیاورند. ورود اهل بیت پیامبر(ص) در حال اسارت به کوفه، وقایعی آفرید که در منابع ثبت شده‌اند. از جمله این وقایع، مواجهه و مجادله ابن زیاد با [[زینب(س)|حضرت زینب(ع)]] و پاسخ‌های او ابن زیاد است که به نقل منابع، بر شنوندگان و حاضران در مجلس تاثیر فراوانی نهاد.


*'''توهین به سر امام حسین'''
*'''توهین به سر امام حسین'''
از جمله وقایع کوفه در این هنگام، بردن سر مطهّر امام حسین (ع) به مجلس ابن زیاد است. به نقل منابع، او با چوبی که در دست داشت، به لب‌ها و دندان‌های امام حسین(ع) نواخت و بی احترامی کرد. [[زید بن ارقم]] از اصحاب پیامبر (ص) در مجلس حضور داشت و چون این کار را دید، گریست و گفت: آن چوب را از لبان حسین بردار. به خدا قسم بارها دیده‌ام که پیامبر(ص) لبان خویش را بر آنها می‌نهاد. عبیدالله به خشم آمد و گفت: خدایت بگریاند! بر چه می‌گریی؟ بر فتح الهی؟! به خدا قسم اگر پیر نبودی و نمی‌دانستم که عقلت زایل شده، گردنت را می‌زدم. زید چون این را شنید، مجلس را ترک کرد.<ref>مفید، الارشاد، ج2، ص114 و 115.</ref>
از جمله وقایع کوفه در این هنگام، بردن سر مطهّر امام حسین(ع) به مجلس ابن زیاد است. به نقل منابع، او با چوبی که در دست داشت، به لب‌ها و دندان‌های امام حسین(ع) نواخت و بی‌احترامی کرد. [[زید بن ارقم]] از اصحاب پیامبر(ص) در مجلس حضور داشت و چون این کار را دید، گریست و گفت: آن چوب را از لبان حسین بردار. به خدا قسم بارها دیده‌ام که پیامبر(ص) لبان خویش را بر آنها می‌نهاد. عبیدالله به خشم آمد و گفت: خدایت بگریاند! بر چه می‌گریی؟ بر فتح الهی؟! به خدا قسم اگر پیر نبودی و نمی‌دانستم که عقلت زایل شده، گردنت را می‌زدم. زید چون این را شنید، مجلس را ترک کرد.<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۴ و ۱۱۵.</ref>


*'''مجادله با حضرت زینب(س)'''
*'''مجادله با حضرت زینب(س)'''
پس از ورود [[اسیران کربلا]] به کوفه، آنان را به کاخ حکومتی عبیدالله آوردند. به نقل منابع، حضرت زينب (س) با جامه‏‌اى كهنه و بدون آنکه به عبیدالله و مجلس او اعتنا کند، در گوشه‌ای نشست. عبیدالله سه بار از او پرسيد: «كيستى؟» ولى جوابى نشنيد. سرانجام يكى از کسانی که در مجلس بود، گفت: «زينب، دختر على ابن ابى طالب است.» ابن زياد گویا از بى اعتنايى زینب به خشم آمده بود. به طعنه گفت: «سپاس خدا را كه شما را رسوا نمود و دروغگوی‌تان را آشکار ساخت.»
پس از ورود [[اسیران کربلا]] به کوفه، آنان را به کاخ حکومتی عبیدالله آوردند. به نقل منابع، حضرت زینب(س) با جامهای کهنه و بدون آنکه به عبیدالله و مجلس او اعتنا کند، در گوشه‌ای نشست. عبیدالله سه بار از او پرسید: «کیستی؟» ولی جوابی نشنید. سرانجام یکی از کسانی که در مجلس بود، گفت: «زینب، دختر علی ابن ابی طالب است.» ابن زیاد گویا از بی‌اعتنایی زینب به خشم آمده بود. به طعنه گفت: «سپاس خدا را که شما را رسوا نمود و دروغگوی‌تان را آشکار ساخت.»


حضرت زينب جواب داد: «سپاس خدا را كه ما را با پيامبرش گرامى داشت، از آلودگى و پليدى، پاک ساخت. آن که گناهكار است، رسوا مى‌گردد و آن که بدكار است دروغ مى‌گويد و او ما نيستيم
حضرت زینب جواب داد: «سپاس خدا را که ما را با پیامبرش گرامی داشت، از آلودگی و پلیدی، پاک ساخت. آن که گناهکار است، رسوا می‌گردد و آن که بدکار است دروغ می‌گوید و او ما نیستیم


ابن زياد گفت: «دیدی عاقبت خدا با شما چه کرد؟»
ابن زیاد گفت: «دیدی عاقبت خدا با شما چه کرد؟»


حضرت زينب گفت: «از خدا جز نيكويى و خوبى نديدم. خدا بر خاندان ما شهادت را مقدّر فرموده بود و آنان با شجاعت به قتلگاه خويش شتافتند و خدا به زودى آنان و تو را کنار هم گرد می‌آورد تا در پيشگاه او محاكمه شويد. آن گاه خواهى ديد که عاقبت و رستگارى از آن كيست؟ اى پسر مرجانه مادرت به عزايت بنشيند
حضرت زینب گفت: «از خدا جز نیکویی و خوبی ندیدم. خدا بر خاندان ما شهادت را مقدّر فرموده بود و آنان با شجاعت به قتلگاه خویش شتافتند و خدا به زودی آنان و تو را کنار هم گرد می‌آورد تا در پیشگاه او محاکمه شوید. آن گاه خواهی دید که عاقبت و رستگاری از آن کیست؟‌ای پسر مرجانه مادرت به عزایت بنشیند


ابن زياد خشمگين شد و گفته‌اند که قصد كشتن زینب را کرد كه با وساطت عمرو بن حُرَيث منصرف شد و گفت: «خداوند دل مرا با كشته شدن برادر سركش و ديگر شورشيان و هواخواهان خاندانت آرامش بخشيد
ابن زیاد خشمگین شد و گفته‌اند که قصد کشتن زینب را کرد که با وساطت عمرو بن حُرَیث منصرف شد و گفت: «خداوند دل مرا با کشته شدن برادر سرکش و دیگر شورشیان و هواخواهان خاندانت آرامش بخشید


حضرت زينب گفت: «به خدا قسم كه بزرگ مرا كشتى، شاخه و برگ مرا بریدی، اصل و ريشه‌ام را از بن بركندى. اگر شفاى دل تو در اينها است، پس شفا يافته‏‌اى
حضرت زینب گفت: «به خدا قسم که بزرگ مرا کشتی، شاخه و برگ مرا بریدی، اصل و ریشه‌ام را از بن برکندی. اگر شفای دل تو در اینها است، پس شفا یافتهای


ابن زياد گفت: «او نيز چون [[امام علی(ع)|پدرش]] قافيه به هم می‌بافد و مثل او به سجع سخن می‌گويد.»<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۵ و ۱۱۶.</ref>
ابن زیاد گفت: «او نیز چون [[امام علی(ع)|پدرش]] قافیه به هم می‌بافد و مثل او به سجع سخن می‌گوید.»<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۵ و ۱۱۶.</ref>


==پس از مرگ یزید==
==پس از مرگ یزید==
خط ۹۲: خط ۹۲:


==مرگ ابن زیاد ==
==مرگ ابن زیاد ==
پس از پیروزی لشکریان [[مختار بن ابوعبید ثقفی|مختار]]، ابن زیاد خود با سپاه به سوی آنان آمد، و سپاه مختار عقب نشست. مختار که اساساً در پی هلاک ابن زیاد و کسان دیگری بود که در [[واقعه کربلا]] دست داشتند، [[ابراهیم بن مالک اشتر]] را با سپاه به مقابله ابن زیاد فرستاد. ابراهیم که می‌خواست قبل از ورود ابن زیاد به سرزمین [[عراق]]، به وی برسد، در ساحل رود خازر نزدیک روستایی به نام باربیثا در ۵ فرسخی [[موصل]] به لشکر شام رسید. در جنگ شدیدی که میان عراقیان و شامیان آغاز شد، ابن زیاد شکست خورد ( محرم [[سال ۶۷ هجری قمری|۶۷]]) و همراه با یارانش به قتل رسید. براساس روایتی از [[ابومخنف]]، گویا ابراهیم بن اشتر خود در جنگ تن به تن، ابن زیاد را به قتل رسانید. <ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۸، ص۶۴۳، ۶۴۹، ۶۴۶ و ۷۰۷-۷۱۳.</ref>
پس از پیروزی لشکریان [[مختار بن ابوعبید ثقفی|مختار]]، ابن زیاد خود با سپاه به سوی آنان آمد، و سپاه مختار عقب نشست. مختار که اساساً در پی هلاک ابن زیاد و کسان دیگری بود که در [[واقعه کربلا]] دست داشتند، [[ابراهیم بن مالک اشتر]] را با سپاه به مقابله ابن زیاد فرستاد. ابراهیم که می‌خواست قبل از ورود ابن زیاد به سرزمین [[عراق]]، به وی برسد، در ساحل رود خازر نزدیک روستایی به نام باربیثا در ۵ فرسخی [[موصل]] به لشکر شام رسید. در جنگ شدیدی که میان عراقیان و شامیان آغاز شد، ابن زیاد شکست خورد (محرم [[سال ۶۷ هجری قمری|۶۷]]) و همراه با یارانش به قتل رسید. براساس روایتی از [[ابومخنف]]، گویا ابراهیم بن اشتر خود در جنگ تن به تن، ابن زیاد را به قتل رسانید.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۸، ص۶۴۳، ۶۴۹، ۶۴۶ و ۷۰۷-۷۱۳.</ref>


==عقیده شیعیان درباره عبیدالله==
==عقیده شیعیان درباره عبیدالله==
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس2}}
{{پانویس۲}}


==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
* ابن اعثم کوفی؛ احمد، الفتوح؛ دار الاضواء؛ بیروت؛ ۱۴۱۱ ه.ق.
* ابن اعثم کوفی؛ احمد، الفتوح؛‌دار الاضواء؛ بیروت؛ ۱۴۱۱ ه‍.ق.
* ابن سعد بصری؛ محمد، الطبقات الکبری؛ دار الکتب العلمیه؛ بیروت؛ ۱۴۱۰ ه.ق.
* ابن سعد بصری؛ محمد، الطبقات الکبری؛‌دار الکتب العلمیه؛ بیروت؛ ۱۴۱۰ ه‍.ق.
* ابن قولویه، جعفر بن محمد؛ کامل الزیارات؛ دار المرتضویه؛ نجف اشرف؛ ۱۳۵۶ ه.ش.
* ابن قولویه، جعفر بن محمد؛ کامل الزیارات؛‌دار المرتضویه؛ نجف اشرف؛ ۱۳۵۶ ه‍.ش.
* اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، به کوشش احمد صقر، قاهره، ۱۳۶۸ق.
* اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، به کوشش احمد صقر، قاهره، ۱۳۶۸ق.
* طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الامم و الملوک؛ ج ۷؛ دار التراث؛ بیروت؛ ۱۳۸۷
* طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الامم و الملوک؛ ج ۷؛‌دار التراث؛ بیروت؛ ۱۳۸۷
*ابن سعد محمد، الطبقات الکبری، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م.
*ابن سعد محمد، الطبقات الکبری، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م.
*ابن طاووس علی، اللهوف فی قتلی الطفوف، نجف، ۱۳۶۹ق.
*ابن طاووس علی، اللهوف فی قتلی الطفوف، نجف، ۱۳۶۹ق.
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
*جاحظ، عمرو، البیان و التبیین، قاهره، ۱۳۵۱ق.
*جاحظ، عمرو، البیان و التبیین، قاهره، ۱۳۵۱ق.
*دینوری احمد، اخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، بغداد، ۱۳۷۹ق.
*دینوری احمد، اخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، بغداد، ۱۳۷۹ق.
*مجلسی، محمد باقر؛ بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار الائمة الاطهار؛ دار احیاء التراث العربی؛ بیروت؛ ۱۴۰۳ ه.ق.
*مجلسی، محمد باقر؛ بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار الائمة الاطهار؛‌دار احیاء التراث العربی؛ بیروت؛ ۱۴۰۳ ه‍.ق.
*مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، تهران، ۱۳۵۱ش.
*مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، تهران، ۱۳۵۱ش.
*مفيد، محمد بن نعمان، الإرشاد، انتشارات كنگره جهانى شيخ مفيد قم، 1413ق.
*مفید، محمد بن نعمان، الإرشاد، انتشارات کنگره جهانی شیخ مفید قم، ۱۴۱۳ق.
*یاقوت حموی، معجم البلدان،
*یاقوت حموی، معجم البلدان،
*یعقوبی احمد، تاریخ، بیروت، دارصادر.
*یعقوبی احمد، تاریخ، بیروت، دارصادر.
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
* منبع اصلی مقاله: [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/1784 دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد صفحه 640 تا 642، ذیل مدخل «ابن زیاد، ابوحفص»، نوشته صادق سجادی]
* منبع اصلی مقاله: [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/1784 دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد ۳، صفحه ۶۴۰ تا ۶۴۲، ذیل مدخل «ابن زیاد، ابوحفص»، نوشته صادق سجادی]
{{واقعه کربلا}}
{{واقعه کربلا}}
{{عاملان واقعه کربلا}}
{{عاملان واقعه کربلا}}
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:
[[es:‘Ubaydul-lah Ibn Ziyad]]
[[es:‘Ubaydul-lah Ibn Ziyad]]
[[id:Ubaidillah bin Ziyad]]
[[id:Ubaidillah bin Ziyad]]
<onlyinclude>{{درجه‌بندی
| پیوند = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
| رده = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
| جعبه اطلاعات = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->دارد
| عکس = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->نمی‌خواهد
| ناوبری = <!--ندارد، دارد-->دارد
| رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->ندارد
| کپی‌کاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->از منبع خوب
| استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
| جانبداری = <!--دارد، ندارد-->ندارد
| رسا بودن = <!--ندارد، دارد-->ندارد
| جامعیت = <!--ندارد، دارد-->دارد
| زیاده‌نویسی = <!--دارد، ندارد-->دارد
| تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
| تاریخ برتر شدن =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
| توضیحات =
}}</onlyinclude>


[[رده:حاکمان کوفه]]
[[رده:حاکمان کوفه]]
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۹۸۰

ویرایش