پرش به محتوا

هشام بن حکم: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ ژوئن ۲۰۲۱
جز
تمیز کاری
(درج الگوی درجه بندی)
جز (تمیز کاری)
خط ۵۲: خط ۵۲:
| پانویس =
| پانویس =
}}
}}
'''هشام بن حَکَم''' [[کلام|متکلم]] شیعی [[قرن دوم قمری]] و از اصحاب [[امام صادق(ع)]] و [[امام کاظم(ع)]] بود.  
'''هشام بن حَکَم''' [[کلام|متکلم]] شیعی [[قرن دوم قمری]] و از [[اصحاب امام صادق(ع)]] و [[امام کاظم(ع)]] بود.  
روایاتی از [[امامان شیعه]] در مدح هشام نقل شده و بسیاری از دانشمندان [[شیعیان|شیعه]] او را ستایش کرده‌اند. علاوه بر این برخی از [[اهل سنت]] نیز او را به لحاظ علمی ستوده‌اند که وجود و حضور هشام در جلسات علمی [[یحیی‌ بن خالد برمکی]] به عنوان رئیس انجمن یا ناظر و داور و دریافت هدیه از جانب [[هارون الرشید]] گواه بر آن است.
روایاتی از [[امامان شیعه]] در مدح هشام نقل شده و بسیاری از دانشمندان [[شیعیان|شیعه]] او را ستایش کرده‌اند. علاوه بر این برخی از [[اهل سنت]] نیز او را به لحاظ علمی ستوده‌اند که وجود و حضور هشام در جلسات علمی [[یحیی‌ بن خالد برمکی]] به عنوان رئیس انجمن یا ناظر و داور و دریافت هدیه از جانب [[هارون الرشید]] گواه بر آن است.


خط ۵۸: خط ۵۸:
کنیه هشام، ابومحمد و ابوالحکم است<ref>مامقانی، ج ۳، ص۲۹۴</ref>. از تاریخ ولادت او اطلاع دقیقی در دست نیست جز اینکه در اوایل قرن دوم هجری به دنیا آمده است<ref>رجوع کنید به: نعمه، ص۴۲ ۴۳؛ صفایی، ص۱۰ ۱۱</ref> و برخی تاریخ ولادت او را ۱۳۳ حدس زده‌اند.<ref>عبدالله نعمه،ص۴۲</ref> بیشتر شرح‌حال‌نویسان از او با عنوان [[موالی‌]](غیر عربی که تحت حمایت عرب است) یاد کرده‌اند و او را به [[بنی کنده]] و برخی به [[بنی شیبان]] نسبت داده‌اند.<ref>رجال النجاشی، ص:۴۳۳ </ref> اما برخی او را عرب اصیل و از [[قبیله خزاعه]] دانسته‌اند.<ref>رجوع کنید به: صدر، ص۳۶۰؛ نعمه، ص۴۰ ۴۱</ref>  
کنیه هشام، ابومحمد و ابوالحکم است<ref>مامقانی، ج ۳، ص۲۹۴</ref>. از تاریخ ولادت او اطلاع دقیقی در دست نیست جز اینکه در اوایل قرن دوم هجری به دنیا آمده است<ref>رجوع کنید به: نعمه، ص۴۲ ۴۳؛ صفایی، ص۱۰ ۱۱</ref> و برخی تاریخ ولادت او را ۱۳۳ حدس زده‌اند.<ref>عبدالله نعمه،ص۴۲</ref> بیشتر شرح‌حال‌نویسان از او با عنوان [[موالی‌]](غیر عربی که تحت حمایت عرب است) یاد کرده‌اند و او را به [[بنی کنده]] و برخی به [[بنی شیبان]] نسبت داده‌اند.<ref>رجال النجاشی، ص:۴۳۳ </ref> اما برخی او را عرب اصیل و از [[قبیله خزاعه]] دانسته‌اند.<ref>رجوع کنید به: صدر، ص۳۶۰؛ نعمه، ص۴۰ ۴۱</ref>  


[[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] محل تولد هشام را کوفه و او را اصالتا کوفی دانسته،<ref>نجاشی،ص۴۳۳</ref> اما رشد و نمو او را در واسط بیان کرده است به گفته نجاشی، خانه هشام در واسط بوده است اما محل تجارت وی در کرخ [[بغداد]] و خانه‌اش نزدیک قصر وضّاح بوده است.<ref>نجاشی،ص۴۳۳</ref> درباره نوع تجارت وی گفته شده که کرباس‌فروش بوده است<ref>ابن بابویه، ۱۴۱۴، ج۴، ص۴۳۷</ref>.
[[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] محل تولد هشام را [[کوفه]] و او را اصالتا کوفی دانسته،<ref>نجاشی،ص۴۳۳</ref> اما رشد و نمو او را در واسط بیان کرده است به گفته نجاشی، خانه هشام در واسط بوده است اما محل تجارت وی در کرخ [[بغداد]] و خانه‌اش نزدیک قصر وضّاح بوده است.<ref>نجاشی،ص۴۳۳</ref> درباره نوع تجارت وی گفته شده که کرباس‌فروش بوده است<ref>ابن بابویه، ۱۴۱۴، ج۴، ص۴۳۷</ref>.


برای هشام برادری به نام محمد در کتاب‌های [[علم رجال]] ذکر شده که از راویان [[حدیث]] بوده و [[محمد بن ابی عمیر]] از وی روایت کرده است<ref>رجوع کنید به: مامقانی، ص۱۰۹</ref>. همچنین از دو فرزند وی، به نام‌های حَکَم و فاطمه، در منابع یاد شده است. حکم بن هشام ساکن بصره و متکلم بوده است. وی درباره [[امامت]] کتابی داشته و مجالس مناظره‌ای از وی حکایت شده است<ref>نجاشی، ص۱۳۶</ref>.
برای هشام برادری به نام محمد در کتاب‌های [[علم رجال]] ذکر شده که از راویان [[حدیث]] بوده و [[محمد بن ابی عمیر]] از وی روایت کرده است<ref>رجوع کنید به: مامقانی، ص۱۰۹</ref>. همچنین از دو فرزند وی، به نام‌های حَکَم و فاطمه، در منابع یاد شده است. حکم بن هشام ساکن بصره و متکلم بوده است. وی درباره [[امامت]] کتابی داشته و مجالس مناظره‌ای از وی حکایت شده است<ref>نجاشی، ص۱۳۶</ref>.
خط ۷۲: خط ۷۲:
* [[ابن ندیم]]، هشام را از اصحاب [[جهم بن صفوان]] شمرده که بعدها به [[امامیه]] پیوسته است. تشابه برخی دیدگاه‌ها و عقاید منسوب به هشام با آرای جهم بن صفوان، شاهدی برای جهمی بودن وی در مرحله‌ای از زندگی‌اش دانسته شده است<ref>نعمه، ص۵۸</ref>.
* [[ابن ندیم]]، هشام را از اصحاب [[جهم بن صفوان]] شمرده که بعدها به [[امامیه]] پیوسته است. تشابه برخی دیدگاه‌ها و عقاید منسوب به هشام با آرای جهم بن صفوان، شاهدی برای جهمی بودن وی در مرحله‌ای از زندگی‌اش دانسته شده است<ref>نعمه، ص۵۸</ref>.


*سومین دیدگاه این است که وی از دانشمندان بزرگ [[امامیه]] و از اصحاب فرهیخته [[امام صادق]] و [[امام کاظم]] علیهماالسلام بوده است. [[کشی]]، داستان پیوستن وی را به [[امام صادق]] از زبان [[عمر بن یزید]] نقل کرده است<ref>ص ۲۵۶ ۲۵۷</ref>.
*سومین دیدگاه این است که وی از دانشمندان بزرگ [[امامیه]] و از اصحاب فرهیخته [[امام صادق]] و [[امام کاظم]] علیهماالسلام بوده است. [[کشی]]، داستان پیوستن وی را به [[امام صادق(ع)]] از زبان [[عمر بن یزید]] نقل کرده است<ref>ص ۲۵۶ ۲۵۷</ref>.


== شخصیت هشام در احادیث ==
== شخصیت هشام در احادیث ==
مجموع روایات راجع به هشام به دو دسته تقسیم می‌شوند: روایات ستایش و روایات نکوهش.
مجموع روایات راجع به هشام به دو دسته تقسیم می‌شوند: روایات ستایش و روایات نکوهش.
===ستایش===
===ستایش===
روایات ستایش، از [[امام صادق]]، [[امام کاظم]]، [[امام رضا]] و [[امام جواد]] علیهم‌السلام است. بر اساس این روایات، وی پرچمدار حق [[ائمه]]، مؤید صدق، مدافع ولایت [[اهل بیت]] و اثبات‌کننده بطلان دشمنان آنان است. پیروی از او پیروی از [[ائمه]] و مخالفت با او مخالفت با آنان شمرده شده است<ref>کشی، ص۲۷۸؛ ابن شهر آشوب، ۱۳۸۰، ص۱۲۸</ref>. او بنده خیرخواه خداوند و کسی است که به دلیل حسادت اصحاب، آزار دیده است<ref>همان، ص۲۷۰</ref>. هشام با قلب و زبان و دست یاور [[ائمه]] است<ref>کلینی، ج۱، ص۱۷۲؛ مامقانی، ج۳، ص۲۹۴</ref>. امام صادق به او فرمود تا زمانی که ما را با زبانت یاری کنی، مؤید به [[روح القدس]] خواهی بود<ref>شریف مرتضی، ج۱، ص۸۵</ref>.
روایات ستایش، از [[امام صادق(ع)]]، [[امام کاظم(ع)]]، [[امام رضا(ع)]] و [[امام جواد(ع)]] است. بر اساس این روایات، وی پرچمدار حق [[ائمه]]، مؤید صدق، مدافع ولایت [[اهل بیت]] و اثبات‌کننده بطلان دشمنان آنان است. پیروی از او پیروی از [[ائمه]] و مخالفت با او مخالفت با آنان شمرده شده است<ref>کشی، ص۲۷۸؛ ابن شهر آشوب، ۱۳۸۰، ص۱۲۸</ref>. او بنده خیرخواه خداوند و کسی است که به دلیل حسادت اصحاب، آزار دیده است<ref>همان، ص۲۷۰</ref>. هشام با قلب و زبان و دست یاور [[ائمه]] است<ref>کلینی، ج۱، ص۱۷۲؛ مامقانی، ج۳، ص۲۹۴</ref>. امام صادق به او فرمود تا زمانی که ما را با زبانت یاری کنی، مؤید به [[روح القدس]] خواهی بود<ref>شریف مرتضی، ج۱، ص۸۵</ref>.
===نکوهش===
===نکوهش===
از جمله روایات نکوهش، روایاتی است در سرزنش هشام، به سبب نقش وی در حبس و شهادت [[امام کاظم]] علیه‌السلام. بر اساس این روایات، امام اصحاب خود را از [[مناظره]] منع کرده بود، ولی هشام فرمانبرداری نکرد و ادامه مناظرات وی، به زندانی شدن امام و شهادت ایشان انجامید<ref>کشّی، ص۲۷۰ ۲۷۱؛ مامقانی، ج ۳، ص۲۹۸</ref>.
از جمله روایات نکوهش، روایاتی است در سرزنش هشام، به سبب نقش وی در حبس و شهادت [[امام کاظم(ع)]]. بر اساس این روایات، امام اصحاب خود را از [[مناظره]] منع کرده بود، ولی هشام فرمانبرداری نکرد و ادامه مناظرات وی، به زندانی شدن امام و شهادت ایشان انجامید<ref>کشّی، ص۲۷۰ ۲۷۱؛ مامقانی، ج ۳، ص۲۹۸</ref>.
====ردّ روایات دالّ بر نکوهش====
====ردّ روایات دالّ بر نکوهش====
به این روایات پاسخ‌های متعددی داده شده است، از جمله اینکه نهی از مناظره در دوران [[مهدی عباسی]] صورت گرفته و پس از آن دوران [[تقیه]] تمام شده و هشام در دوران مهدی عباسی امر [[امام کاظم(ع)]] را امتثال و از مناظره دوری کرده است.<ref>کشّی، ص۲۶۵ ۲۶۶، ۲۶۹ ۲۷۰</ref> پاسخ دیگر اینکه از ابتدا نهی شامل هشام نمی‌شده و خود او گفته است: «مثلی لاینهی عن الکلام»<ref>همان، ص۲۷۰ ۲۷۱</ref> و همچنین [[امام صادق(ع)]] به وی فرموده است: مانند تویی باید با مردم سخن گوید.<ref>کلینی، ج۱، ص۱۷۳</ref> افزون بر اینها، اگر این امر صحت داشت، [[امام رضا(ع)]] و [[امام جواد(ع)]] برای او طلب رحمت نمی‌کردند<ref>رجوع کنید به: کشّی، ص۲۷۰، ۲۷۸؛ مامقانی، ج۳، ص۲۹۷ ۲۹۸</ref>.
به این روایات پاسخ‌های متعددی داده شده است، از جمله اینکه نهی از مناظره در دوران [[مهدی عباسی]] صورت گرفته و پس از آن دوران [[تقیه]] تمام شده و هشام در دوران مهدی عباسی امر [[امام کاظم(ع)]] را امتثال و از مناظره دوری کرده است.<ref>کشّی، ص۲۶۵ ۲۶۶، ۲۶۹ ۲۷۰</ref> پاسخ دیگر اینکه از ابتدا نهی شامل هشام نمی‌شده و خود او گفته است: «مثلی لاینهی عن الکلام»<ref>همان، ص۲۷۰ ۲۷۱</ref> و همچنین [[امام صادق(ع)]] به وی فرموده است: مانند تویی باید با مردم سخن گوید.<ref>کلینی، ج۱، ص۱۷۳</ref> افزون بر اینها، اگر این امر صحت داشت، [[امام رضا(ع)]] و [[امام جواد(ع)]] برای او طلب رحمت نمی‌کردند<ref>رجوع کنید به: کشّی، ص۲۷۰، ۲۷۸؛ مامقانی، ج۳، ص۲۹۷ ۲۹۸</ref>.
خط ۹۴: خط ۹۴:


== استادان و شاگردان ==
== استادان و شاگردان ==
هشام مدتی طولانی در درس [[امام صادق]] و [[امام کاظم]] علیهماالسلام و شاگرد ایشان بوده است. وی در حل مسائل دشوار از ایشان یاری می‌خواست و در مواردی در پاسخ به پرسش امام که این مطلب را از چه کسی فرا گرفته‌ای، تصریح می‌کرد که از خود شما آموخته‌ام<ref>رجوع کنید به: کلینی، ج ۱، ص۲۳۸ ۲۴۰</ref>. بسیاری از عقاید و اندیشه‌های هشام، با روایات [[امام صادق]] و [[امام کاظم]] سازگار است و این هماهنگی، نشان‌دهنده سرچشمه این اندیشه‌هاست. اما درباره سایر استادان هشام، اطلاع چندانی در دست نیست.
هشام مدتی طولانی در درس [[امام صادق(ع)]] و [[امام کاظم(ع)]] و شاگرد ایشان بوده است. وی در حل مسائل دشوار از ایشان یاری می‌خواست و در مواردی در پاسخ به پرسش امام که این مطلب را از چه کسی فرا گرفته‌ای، تصریح می‌کرد که از خود شما آموخته‌ام<ref>رجوع کنید به: کلینی، ج ۱، ص۲۳۸ ۲۴۰</ref>. بسیاری از عقاید و اندیشه‌های هشام، با روایات [[امام صادق]] و [[امام کاظم]] سازگار است و این هماهنگی، نشان‌دهنده سرچشمه این اندیشه‌هاست. اما درباره سایر استادان هشام، اطلاع چندانی در دست نیست.


از جمله شاگردان هشام این اشخاص بوده‌اند:
از جمله شاگردان هشام این اشخاص بوده‌اند:
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
*[[علی بن اسماعیل میثمی]] : از یاران و شاگردان نزدیک هشام بوده که حتی به این واسطه زندانی می‌شود<ref>علیپور،شخصیت و اندیشه‌های کلامی علی بن اسماعیل میثمی،ص۵۶</ref> و کتابی به نام المجالس نوشته که جمع آوری سخنان هشام است و نجاشی او را از چهره‌های کلامی دوره خود معرفی نموده است.<ref>رجال النجاشی، ص: ۴۳۳</ref>
*[[علی بن اسماعیل میثمی]] : از یاران و شاگردان نزدیک هشام بوده که حتی به این واسطه زندانی می‌شود<ref>علیپور،شخصیت و اندیشه‌های کلامی علی بن اسماعیل میثمی،ص۵۶</ref> و کتابی به نام المجالس نوشته که جمع آوری سخنان هشام است و نجاشی او را از چهره‌های کلامی دوره خود معرفی نموده است.<ref>رجال النجاشی، ص: ۴۳۳</ref>


شخصیت‌های برجسته‌ای نظیر ابواحمد [[محمد بن ابی عمیر]] (متوفی ۲۱۷)، [[نشیط بن صالح بن لفافه]]، [[عبدالعظیم حسنی]] (متوفی ۲۵۲) و دیگران، از هشام و او از [[امام صادق]] یا [[امام کاظم]] علیهماالسلام روایت نقل کرده و شاگردان وی در نقل روایت شمرده شده‌اند.<ref>رجوع کنید به: نبها، ص۹۲ ۹۳، ۹۷، ۱۰۲</ref> در میان بزرگان [[معتزله (اصول مذهب)|معتزله]] نیز برخی، همچون [[ابراهیم بن سیار(نظام)]]، در بعضی افکار از وی متأثر بوده‌اند.<ref>رجوع کنید به: بغدادی، ص۶۸</ref>
شخصیت‌های برجسته‌ای نظیر ابواحمد [[محمد بن ابی عمیر]] (متوفی ۲۱۷)، [[نشیط بن صالح بن لفافه]]، [[عبدالعظیم حسنی]] (متوفی ۲۵۲) و دیگران، از هشام و او از [[امام صادق(ع)]] یا [[امام کاظم(ع)]] روایت نقل کرده و شاگردان وی در نقل روایت شمرده شده‌اند.<ref>رجوع کنید به: نبها، ص۹۲ ۹۳، ۹۷، ۱۰۲</ref> در میان بزرگان [[معتزله (اصول مذهب)|معتزله]] نیز برخی، همچون [[ابراهیم بن سیار(نظام)]]، در بعضی افکار از وی متأثر بوده‌اند.<ref>رجوع کنید به: بغدادی، ص۶۸</ref>


== آرا و اندیشه‌های کلامی ==
== آرا و اندیشه‌های کلامی ==
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:
بر اساس برخی منابع، هشام بر اعتقاد به تجسیم سه دلیل اقامه کرده است.<ref>رجوع کنید به: کلینی، ج۱، ص۱۰۵ ۱۰۶؛ اشعری، ص۳۱ ۳۳؛ ابن بابویه، ۱۳۷۵ش، ص۹۹؛ اما نه تنها این ادله تمام نیست، بلکه استناد آنها به هشام نیز جای تأمل دارد و صحیح به نظر نمی‌رسد؛ رجوع کنید به: اسعدی، ص۱۱۸ ۱۲۱</ref>
بر اساس برخی منابع، هشام بر اعتقاد به تجسیم سه دلیل اقامه کرده است.<ref>رجوع کنید به: کلینی، ج۱، ص۱۰۵ ۱۰۶؛ اشعری، ص۳۱ ۳۳؛ ابن بابویه، ۱۳۷۵ش، ص۹۹؛ اما نه تنها این ادله تمام نیست، بلکه استناد آنها به هشام نیز جای تأمل دارد و صحیح به نظر نمی‌رسد؛ رجوع کنید به: اسعدی، ص۱۱۸ ۱۲۱</ref>


دانشمندان [[شیعه]] در برابر نسبت [[تجسیم]] به هشام واکنشهای متعددی داشته‌اند. برخی از اساس منکر اعتقاد هشام به تجسیم‌اند و این نسبت را ساخته و پرداختۀ مخالفان وی می‌دانند.<ref>از جمله رجوع کنید به: مامقانی، ج۳، ص۳۰۰؛ شرف الدین، ص۴۲۰ ۴۲۱</ref> گروهی بر آن‌اند که این اعتقاد، باور او پیش از گرویدن به [[امام صادق علیه‌السلام]] بوده است.<ref>رجوع کنید به: شوشتری، ج۱، ص۳۶۵ ۳۶۶؛ مجلسی، ج۳، ص۲۹۰؛ مدرس یزدی، ص۶۷؛ شرف الدین، ص۴۲۰</ref> برخی این سخن او را که خداوند جسمی نه مانند اجسام است، در مقام معارضه با [[معتزله (اصول مذهب)|معتزله]] یا [[ابوالهذیل علاف|ابوالهذیل]] یا [[هشام بن سالم جوالیقی]] دانسته‌اند.<ref>شریف مرتضی، ج۱، ص۸۳ ۸۴؛ شهرستانی، ج۱، ص۳۰۷ ۳۰۸؛ مجلسی، ج۳، ص۲۹۰</ref>
دانشمندان [[شیعه]] در برابر نسبت [[تجسیم]] به هشام واکنشهای متعددی داشته‌اند. برخی از اساس منکر اعتقاد هشام به تجسیم‌اند و این نسبت را ساخته و پرداختۀ مخالفان وی می‌دانند.<ref>از جمله رجوع کنید به: مامقانی، ج۳، ص۳۰۰؛ شرف الدین، ص۴۲۰ ۴۲۱</ref> گروهی بر آن‌اند که این اعتقاد، باور او پیش از گرویدن به [[امام صادق(ع)]] بوده است.<ref>رجوع کنید به: شوشتری، ج۱، ص۳۶۵ ۳۶۶؛ مجلسی، ج۳، ص۲۹۰؛ مدرس یزدی، ص۶۷؛ شرف الدین، ص۴۲۰</ref> برخی این سخن او را که خداوند جسمی نه مانند اجسام است، در مقام معارضه با [[معتزله (اصول مذهب)|معتزله]] یا [[ابوالهذیل علاف|ابوالهذیل]] یا [[هشام بن سالم جوالیقی]] دانسته‌اند.<ref>شریف مرتضی، ج۱، ص۸۳ ۸۴؛ شهرستانی، ج۱، ص۳۰۷ ۳۰۸؛ مجلسی، ج۳، ص۲۹۰</ref>


'''جبر و اختیار'''{{سخ}}
'''جبر و اختیار'''{{سخ}}
خط ۲۲۳: خط ۲۲۳:


== وفات ==
== وفات ==
دربارۀ چگونگی درگذشت هشام سه گزارش در دست است. نخستین گزارش از [[شیخ صدوق|ابن بابویه]] است.<ref>۱۳۶۳ش، ج۲، ص۳۶۲ ۳۶۸</ref> وی جریان مناظرۀ هشام را با [[ضرار بن ضبی]] و [[عبدالله بن یزید اباضی]]، در موضوع [[امامت]]، بیان کرده است. به نوشتۀ وی، در این مناظره، هشام به گونه‌ای بر ضرورت امامت استدلال کرد که [[هارون الرشید]] که مخفیانه مناظره را می‌شنید، دستور به دستگیری هشام داد و هشام که از خشم هارون آگاه شد، به بهانه‌ای از مجلس بیرون رفت و به سمت [[کوفه]] گریخت. و نزد [[بشیر نبال|بشیر نبّال]]، از حاملان [[حدیث]] و از یاران [[امام صادق علیه‌السلام]]، رفت. وی در آنجا به شدت بیمار شد و بر اثر آن درگذشت.
دربارۀ چگونگی درگذشت هشام سه گزارش در دست است. نخستین گزارش از [[شیخ صدوق|ابن بابویه]] است.<ref>۱۳۶۳ش، ج۲، ص۳۶۲ ۳۶۸</ref> وی جریان مناظرۀ هشام را با [[ضرار بن ضبی]] و [[عبدالله بن یزید اباضی]]، در موضوع [[امامت]]، بیان کرده است. به نوشتۀ وی، در این مناظره، هشام به گونه‌ای بر ضرورت امامت استدلال کرد که [[هارون الرشید]] که مخفیانه مناظره را می‌شنید، دستور به دستگیری هشام داد و هشام که از خشم هارون آگاه شد، به بهانه‌ای از مجلس بیرون رفت و به سمت [[کوفه]] گریخت. و نزد [[بشیر نبال|بشیر نبّال]]، از حاملان [[حدیث]] و از [[یاران امام صادق(ع)]]، رفت. وی در آنجا به شدت بیمار شد و بر اثر آن درگذشت.


دو گزارش دیگر از [[کشی|کشّی]] است. یکی از آنها راجع به مناظرۀ هشام با [[سلیمان بن جریر]]، در موضوع [[امامت]]، است. در این مناظره، هشام [[امام علی علیه‌السلام]] را [[مفترض الطاعه]] معرفی کرده و نکاتی در ارتباط با قیام و قعود امام بیان کرده است هشام، که از خشم هارون آگاه بود، به [[مدائن]] رفت. هشام سپس به کوفه رفت و در خانۀ [[ابن‌ شرف]] درگذشت.<ref>کشّی، ص۲۶۱ ۲۶۲</ref>
دو گزارش دیگر از [[کشی|کشّی]] است. یکی از آنها راجع به مناظرۀ هشام با [[سلیمان بن جریر]]، در موضوع [[امامت]]، است. در این مناظره، هشام [[امام علی(ع)]] را [[مفترض الطاعه]] معرفی کرده و نکاتی در ارتباط با قیام و قعود امام بیان کرده است هشام، که از خشم هارون آگاه بود، به [[مدائن]] رفت. هشام سپس به کوفه رفت و در خانۀ [[ابن‌ شرف]] درگذشت.<ref>کشّی، ص۲۶۱ ۲۶۲</ref>


در گزارش دوم،<ref>همان، ص۲۶۶ ۲۶۷</ref> داستانی از یونس نقل شده که در آن هشام به شبهۀ [[یحیی بن خالد برمکی]] در مورد اعتقاد [[امامیه]] به [[امامت|امام]] زنده پاسخ گفته است. وقتی این پاسخ به یحیی بن خالد رسید، وی آن را به هارون گزارش کرد و هارون به دنبال هشام فرستاد، ولی او گریخته بود. هشام پس از این جریان، ۲ ماه یا اندکی بیشتر زنده نماند، تا اینکه در منزل محمد و حسین حنّاطین درگذشت.
در گزارش دوم،<ref>همان، ص۲۶۶ ۲۶۷</ref> داستانی از یونس نقل شده که در آن هشام به شبهۀ [[یحیی بن خالد برمکی]] در مورد اعتقاد [[امامیه]] به [[امامت|امام]] زنده پاسخ گفته است. وقتی این پاسخ به یحیی بن خالد رسید، وی آن را به هارون گزارش کرد و هارون به دنبال هشام فرستاد، ولی او گریخته بود. هشام پس از این جریان، ۲ ماه یا اندکی بیشتر زنده نماند، تا اینکه در منزل محمد و حسین حنّاطین درگذشت.
خط ۳۳۴: خط ۳۳۴:
[[ur:ہشام بن حکم]]
[[ur:ہشام بن حکم]]
[[fr:Hishâm b. al-Hakam]]
[[fr:Hishâm b. al-Hakam]]
[[Category:راویان شیعه قرن ۲ (قمری)]]
[[Category:متکلمان شیعه قرن ۲ (قمری)]]
[[Category:شاگردان امام صادق]]
[[Category:راویان از امام کاظم]]
[[Category:راویان از امام صادق]]
[[Category:مقاله‌های با درجه اهمیت ب]]


[[رده:راویان شیعه قرن ۲ (قمری)]]
[[رده:راویان شیعه قرن ۲ (قمری)]]
confirmed، templateeditor
۱۲٬۲۷۶

ویرایش