Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۰۰۸
ویرایش
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
*'''فتوای تحریم تنباکو:''' این فتوا در سال ۱۳۰۹ق از طرف [[سید محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]] در ممنوعیت استعمال توتون و تنباکو، به خاطر امتیاز انحصاری توتون و تنباکو که از طرف ناصرالدین شاه به کمپانی رژی انگلیسی در چهار شهر [[ایران]] اعطاء شده بود، صادر گردید و به موجب این فتوا، قرارداد فسخ شد.<ref>اصفهانی کربلایی، تاریخ دخانیه، ۱۳۷۷ش، ص۱۱۷-۱۱۸.</ref> | *'''فتوای تحریم تنباکو:''' این فتوا در سال ۱۳۰۹ق از طرف [[سید محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]] در ممنوعیت استعمال توتون و تنباکو، به خاطر امتیاز انحصاری توتون و تنباکو که از طرف ناصرالدین شاه به کمپانی رژی انگلیسی در چهار شهر [[ایران]] اعطاء شده بود، صادر گردید و به موجب این فتوا، قرارداد فسخ شد.<ref>اصفهانی کربلایی، تاریخ دخانیه، ۱۳۷۷ش، ص۱۱۷-۱۱۸.</ref> | ||
*'''فتوای میرزا محمدتقی شیرازی:''' این فتوا از طرف [[محمدتقی شیرازی]] در سال ۱۳۳۸ق با موضوع لزوم جهاد و مبارزه با انگلیس صادر گردید و آغازگر قیام مردم عراق بر علیه اشغالگران انگلیسی بود.<ref>آقابزرگ تهرانی، طبقات الاعلام الشیعه و هو نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، دارالمرتضی، ج۱، ص۲۶۳.</ref> در پى صدور اين فتوا، انقلابى ملى و اسلامى در عراق شكل گرفت كه سرانجام به رهايى عراق از تسلط انگليس منجر شد.<ref>فقیه بحرالعلوم، زيارتگاههاى عراق، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۲۱۲.</ref> | *'''فتوای میرزا محمدتقی شیرازی:''' این فتوا از طرف [[محمدتقی شیرازی]] در سال ۱۳۳۸ق با موضوع لزوم جهاد و مبارزه با [[انگلیس]] صادر گردید و آغازگر قیام مردم عراق بر علیه اشغالگران انگلیسی بود.<ref>آقابزرگ تهرانی، طبقات الاعلام الشیعه و هو نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، دارالمرتضی، ج۱، ص۲۶۳.</ref> در پى صدور اين فتوا، انقلابى ملى و اسلامى در عراق شكل گرفت كه سرانجام به رهايى عراق از تسلط انگليس منجر شد.<ref>فقیه بحرالعلوم، زيارتگاههاى عراق، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۲۱۲.</ref> | ||
*'''فتوای سید محسن حکیم:''' در سال ۱۳۸۰ق پس از روی کار آمدن عبدالکریم قاسم و ترویج و گسترش افکار غیر دینی از جمله کمونیسم، [[سید محسن طباطبائی حکیم|سیدمحسن حکیم]] از مراجع شیعه طی دو فتوای تاریخی، پیوستن به حزب کمونیست را شرعا غیر مجاز و در حکم کفر و الحاد یا ترویج آنها دانست.<ref>دادفر، «جماعة العلماء، احیاگر هویت سیاسی شیعیان عراق، ص۳۵.</ref> | *'''فتوای سید محسن حکیم:''' در سال ۱۳۸۰ق پس از روی کار آمدن عبدالکریم قاسم و ترویج و گسترش افکار غیر دینی از جمله کمونیسم، [[سید محسن طباطبائی حکیم|سیدمحسن حکیم]] از مراجع شیعه طی دو فتوای تاریخی، پیوستن به حزب کمونیست را شرعا غیر مجاز و در حکم [[کفر]] و الحاد یا ترویج آنها دانست.<ref>دادفر، «جماعة العلماء، احیاگر هویت سیاسی شیعیان عراق، ص۳۵.</ref> | ||
*'''فتوای جهاد علیه داعش:''' در پی تجاوزات گسترده [[داعش|گروه تکفیری داعش]] به شهرهای شمالی و غربی عراق و پیشروی آنان به سمت مرکز و جنوب عراق و کشتار و آواره کردن مردم، [[سید علی حسینی سیستانی]] از [[مرجع تقلید|مراجع تقلید شیعه]] در سال ۱۳۹۳ش طی فتوایی، دفاع از عراق و مقدسات آن را [[واجب کفایی]] دانسته و از همه گروههای مردم عراق خواسته بودند به مقابله با تکفیریها بپردازند. پس از صدور این فتوا، سه میلیون داوطلب بسیج مردمی در کنار نیروهای ارتش به مقابله با گروه داعش پرداختند و در نهایت منجر به بیرون راندن داعش از خاک عراق گردید.<ref>[https://b2n.ir/412056 «۹ فتوای تاریخساز معاصر»، سایت شبکه اجتهاد.]</ref> | *'''فتوای جهاد علیه داعش:''' در پی تجاوزات گسترده [[داعش|گروه تکفیری داعش]] به شهرهای شمالی و غربی عراق و پیشروی آنان به سمت مرکز و جنوب عراق و کشتار و آواره کردن مردم، [[سید علی حسینی سیستانی]] از [[مرجع تقلید|مراجع تقلید شیعه]] در سال ۱۳۹۳ش طی فتوایی، دفاع از عراق و مقدسات آن را [[واجب کفایی]] دانسته و از همه گروههای مردم عراق خواسته بودند به مقابله با تکفیریها بپردازند. پس از صدور این فتوا، سه میلیون داوطلب بسیج مردمی در کنار نیروهای ارتش به مقابله با گروه داعش پرداختند و در نهایت منجر به بیرون راندن داعش از خاک عراق گردید.<ref>[https://b2n.ir/412056 «۹ فتوای تاریخساز معاصر»، سایت شبکه اجتهاد.]</ref> | ||
*'''فتوای حرمت اهانت به مقدسات اهل سنت:''' این فتوا در پی درخواست علمای شیعه منطقه احساء عربستان، پس از انتشار توهین به [[عایشه]] از طرف [[یاسرالحبیب]] و تحت فشار قرار گرفتن شیعیان در برخی مناطق، از طرف [[آیت الله خامنهای]] در سال ۱۳۸۹ش، صادر گردید.<ref>[https://b2n.ir/059636 «قائد الثورة يحرم النيل من رموز اهل السُنة و نساء النبي(ص)»]، خبرگذاری مهر.</ref> متن فتوا بدین قرار است: ««اهانت به نمادهای برادران [[اهل سنت]] از جمله اتهامزنی به همسر [[پیامبر اسلام]] عایشه حرام است. این موضوع شامل زنان همه پیامبران و بهویژه سیدالانبیاء پیامبر اعظم [[حضرت محمد(ص)]] میشود.»<ref>[https://b2n.ir/059636 «قائد الثورة يحرم النيل من رموز اهل السُنة و نساء النبي(ص)»]، خبرگذاری مهر.</ref> | *'''فتوای حرمت اهانت به مقدسات اهل سنت:''' این فتوا در پی درخواست علمای شیعه منطقه احساء عربستان، پس از انتشار توهین به [[عایشه]] از طرف [[یاسرالحبیب]] و تحت فشار قرار گرفتن شیعیان در برخی مناطق، از طرف [[آیت الله خامنهای]] در سال ۱۳۸۹ش، صادر گردید.<ref>[https://b2n.ir/059636 «قائد الثورة يحرم النيل من رموز اهل السُنة و نساء النبي(ص)»]، خبرگذاری مهر.</ref> متن فتوا بدین قرار است: ««اهانت به نمادهای برادران [[اهل سنت]] از جمله اتهامزنی به همسر [[پیامبر اسلام]] عایشه حرام است. این موضوع شامل زنان همه پیامبران و بهویژه سیدالانبیاء پیامبر اعظم [[حضرت محمد(ص)]] میشود.»<ref>[https://b2n.ir/059636 «قائد الثورة يحرم النيل من رموز اهل السُنة و نساء النبي(ص)»]، خبرگذاری مهر.</ref> | ||
==شورای فتوایی== | ==شورای فتوایی== | ||
[[شورای فتوایی]] عبارت است از اینکه افراد به جای آنکه از شخص معینی [[تقلید]] کرده و در مسائل دینی از نظریات و افکار فرد بهخصوصی پیروی کنند، مجمعی تشکیل شود که در آن فقهای مسلم عصر عضویت داشته و تکتک مسائل در آنجا مطرح شده مورد شور علمی تمام قرار گیرد و چون اتفاق نظر در تمام مسائل، بین همه افراد، ممکن نیست، شورا موظف باشد نظر اکثریت را اعلام کند و به جای آنکه در موارد، فتوای اعلم (فرد داناتر) ملاک عمل قرار داده شود در این طرح نظر اکثریت ملاک شود و فتوای اکثریت باید مورد عمل قرار گیرد.<ref>جزایری، بحثی درباره روحانیت و مرجعیت، ۱۳۴۱ش، ص۲۱۷-۲۱۸.</ref> | [[شورای فتوایی]] عبارت است از اینکه افراد به جای آنکه از شخص معینی [[تقلید]] کرده و در مسائل دینی از نظریات و افکار فرد بهخصوصی پیروی کنند، مجمعی تشکیل شود که در آن فقهای مسلم عصر عضویت داشته و تکتک مسائل در آنجا مطرح شده مورد شور علمی تمام قرار گیرد و چون اتفاق نظر در تمام مسائل، بین همه افراد، ممکن نیست، شورا موظف باشد نظر اکثریت را اعلام کند و به جای آنکه در موارد، فتوای اعلم (فرد داناتر) ملاک عمل قرار داده شود در این طرح نظر اکثریت ملاک شود و فتوای اکثریت باید مورد عمل قرار گیرد.<ref>جزایری، بحثی درباره روحانیت و مرجعیت، ۱۳۴۱ش، ص۲۱۷-۲۱۸.</ref> |