کاربر ناشناس
معتزله: تفاوت میان نسخهها
←ارتباط شیعه و معتزله
imported>Kmhoseini بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Kmhoseini |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
'''نزدیکی شیعیان و معتزله:''' برخی پژوهشگران شیعه را در علم کلام دنباله رو معتزله دانستهاند. بر اساس این نظر شیعیان علم کلام و روش عقلگرایی در اصول دین را از معتزله آموختند. این نظر با نقد گروهی از نویسندگان شیعه همراه شده که ریشه عقلگرایی در اندیشه شیعه را به تعالیم امامان شیعه باز میگرداند. با این حال تاثیر پذیری شیعه از اندیشه کلامی معتزلیان را نمیتوان انکار کرد٬ هر چند اندیشه شیعه با معتزله همیشه و در همه موضوعات مشترک نبوده و برخی از علمای شیعی در آثار خود به نقد آرای معتزلیان پرداختهاند. از سوی دیگر معتزلیان نیز از شیعیان تاثیر پذیرفته اند و به اندیشههای شیعی نزدیک شدهاند چنان که گروهی از معتزله به برتری امام علی(ع) بر دیگر مردمان بعد از پیامبر(ص) اعتقاد دارند هر چند خلافت خلفای پیش از او را بنابر حفظ مصالح اجتماعی صحیح میدانند. حتی برخی از معتزلیان مانند ابن قبه رازی٬ شیعه شدند.<ref>جوادی٬ تاثیر اندیشههای شیعه بر معتزله٬ 146-149</ref> برخی از نویسندگان شیعه همچنین با استناد به گفتار خود معتزله که پاره ای از عقایدشان را منتسب به آموزهها و سخنان امام علی کردهاند٬ بر تاثیر پذیری معتزله از شیعیان تاکید کردهاند. <ref>سبحانی٬ تفاوتهای جوهری دو مکتب کلامی شیعه ومعتزله٬ ص 4-5</ref> | '''نزدیکی شیعیان و معتزله:''' برخی پژوهشگران شیعه را در علم کلام دنباله رو معتزله دانستهاند. بر اساس این نظر شیعیان علم کلام و روش عقلگرایی در اصول دین را از معتزله آموختند. این نظر با نقد گروهی از نویسندگان شیعه همراه شده که ریشه عقلگرایی در اندیشه شیعه را به تعالیم امامان شیعه باز میگرداند. با این حال تاثیر پذیری شیعه از اندیشه کلامی معتزلیان را نمیتوان انکار کرد٬ هر چند اندیشه شیعه با معتزله همیشه و در همه موضوعات مشترک نبوده و برخی از علمای شیعی در آثار خود به نقد آرای معتزلیان پرداختهاند. از سوی دیگر معتزلیان نیز از شیعیان تاثیر پذیرفته اند و به اندیشههای شیعی نزدیک شدهاند چنان که گروهی از معتزله به برتری امام علی(ع) بر دیگر مردمان بعد از پیامبر(ص) اعتقاد دارند هر چند خلافت خلفای پیش از او را بنابر حفظ مصالح اجتماعی صحیح میدانند. حتی برخی از معتزلیان مانند ابن قبه رازی٬ شیعه شدند.<ref>جوادی٬ تاثیر اندیشههای شیعه بر معتزله٬ 146-149</ref> برخی از نویسندگان شیعه همچنین با استناد به گفتار خود معتزله که پاره ای از عقایدشان را منتسب به آموزهها و سخنان امام علی کردهاند٬ بر تاثیر پذیری معتزله از شیعیان تاکید کردهاند. <ref>سبحانی٬ تفاوتهای جوهری دو مکتب کلامی شیعه ومعتزله٬ ص 4-5</ref> | ||
برخی دیگر از نویسندگان به تغییر مواضع متعزلیان در طول تاریخ اشاره کرده اند. از این دیدگاه معتزله سیاسی و کلامی در آغاز نزدیکی چندانی با شیعیان نداشتند اما در دورههای بعدی تمایلات شیعی بین معتزلیان فزونی یافت. معتزله در آغاز درباب داوری درباره شرکت کنندگان در جنگ جمل و مخالفان امام علی سکوت میکردند اما در دورههای متاخر بیشتر معتزلیان مخالفان امام علی(ع) در جنگهای آن حضرت را گمراه و گناهکار میدانستند و بر حقانیت امام علی(ع) تصریح میکردند.<ref>جعفریان٬ مناسبات فرهنگی معتزله و شیعه٬ ص 7-8</ref> | |||
دوران حکومت آل بویه٬ دوران رشد ارتباط و شیعیان و معتزلیان بود. در این دوران مکتب علمای شیعه در بغداد در رویکردهای عقلگرایانه بسیار نزدیک به معتزله بودند. علمای شیعه در مجلس برخی از علمای معتزلی حاضر میشدند و از روشهای کلامی انان تاثیر میپذریفتند. هر دو گروه شیعه و معتزله به حکومت آل بویه نزدیک بودند و مورد حمایت بویهیان قرار داشتند. برخی از شخصیتهای علمی آن دوران در منابع تاریخی به عنوان افرادی با گرایشات شیعی-معتزلی معرفی شده اند. در این دوران علمای شیعه و معتزلی ارتباط استادی و شاگردی گستردهای نیز داشتند. از جمله شیخ مفید و سید مرتضی استادانی معتزلی مذهب داشتند.<ref>بارانی٬ بررسی تاریخی تعامل فکری و سیاسی امامیه٬ 140-142</ref> | دوران حکومت آل بویه٬ دوران رشد ارتباط و شیعیان و معتزلیان بود. در این دوران مکتب علمای شیعه در بغداد در رویکردهای عقلگرایانه بسیار نزدیک به معتزله بودند. علمای شیعه در مجلس برخی از علمای معتزلی حاضر میشدند و از روشهای کلامی انان تاثیر میپذریفتند. هر دو گروه شیعه و معتزله به حکومت آل بویه نزدیک بودند و مورد حمایت بویهیان قرار داشتند. برخی از شخصیتهای علمی آن دوران در منابع تاریخی به عنوان افرادی با گرایشات شیعی-معتزلی معرفی شده اند. در این دوران علمای شیعه و معتزلی ارتباط استادی و شاگردی گستردهای نیز داشتند. از جمله شیخ مفید و سید مرتضی استادانی معتزلی مذهب داشتند.<ref>بارانی٬ بررسی تاریخی تعامل فکری و سیاسی امامیه٬ 140-142</ref> |