کاربر ناشناس
ابوالحسن اشعری: تفاوت میان نسخهها
جز
←مبانی کلامی اشعری
imported>Lohrasbi جز (←منابع) |
imported>Lohrasbi جز (←مبانی کلامی اشعری) |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
اصل [[حسن و قبح|حسن و قبح شرعی]] که با نام اشعری شناخته میشود، مبتنی بر تمایزی است که وی میان احکام نظری و احکام عملی عقل قائل میشود و قلمرو توانایی و واقع نمایی عقل را به احکام نظری محدود میسازد. بدین گونه، از عقل نمیتوان هیچ گونه حکمی درباره نیک و بد کارها و آن چه فعل یا ترک آن بر انسان واجب است، به دست آورد.<ref>ابن فورک، ص۳۲، ۲۸۵ – ۲۸۶؛ شهرستانی نهایةالاقدام، ص۳۷۱</ref> | اصل [[حسن و قبح|حسن و قبح شرعی]] که با نام اشعری شناخته میشود، مبتنی بر تمایزی است که وی میان احکام نظری و احکام عملی عقل قائل میشود و قلمرو توانایی و واقع نمایی عقل را به احکام نظری محدود میسازد. بدین گونه، از عقل نمیتوان هیچ گونه حکمی درباره نیک و بد کارها و آن چه فعل یا ترک آن بر انسان واجب است، به دست آورد.<ref>ابن فورک، ص۳۲، ۲۸۵ – ۲۸۶؛ شهرستانی نهایةالاقدام، ص۳۷۱</ref> | ||
{{جمع شدن}} | |||
اشعری معرفت حاصل از اخبار موثق را معرفتی ضروری دانسته است. از این رو همچنان که انسان درباره دادههای حسی شکی به خود راه نمیدهد و در استدلالهای خویش از آنها بهره میگیرد، خبر معتبری نیز که از امری غیرمحسوس حکایت کند، باید برای او در حکم شهود حسی باشد.<ref>ابن فورک، ص۲۸۷</ref>بنابراین، تکلیف انسانها از آنجا آغاز شده است که پیامبر الهی این خبر را آورده است که اگر آنان در دعوی پیامبری او و نشانه هایش اندیشه نکنند به عذاب الاهی دچار خواهند بود. با شناختی که انسانها از راستگویی او دارند، اندیشه کردن در نشانههای پیامبری او بر آنان واجب میگردد و نتیجه این تعقل ایمان به غیب و تسلیم بیچون و چرا به احکام شرع است.<ref>ابن فورک، ص۲۳، ۲۸۵</ref> | اشعری معرفت حاصل از اخبار موثق را معرفتی ضروری دانسته است. از این رو همچنان که انسان درباره دادههای حسی شکی به خود راه نمیدهد و در استدلالهای خویش از آنها بهره میگیرد، خبر معتبری نیز که از امری غیرمحسوس حکایت کند، باید برای او در حکم شهود حسی باشد.<ref>ابن فورک، ص۲۸۷</ref>بنابراین، تکلیف انسانها از آنجا آغاز شده است که پیامبر الهی این خبر را آورده است که اگر آنان در دعوی پیامبری او و نشانه هایش اندیشه نکنند به عذاب الاهی دچار خواهند بود. با شناختی که انسانها از راستگویی او دارند، اندیشه کردن در نشانههای پیامبری او بر آنان واجب میگردد و نتیجه این تعقل ایمان به غیب و تسلیم بیچون و چرا به احکام شرع است.<ref>ابن فورک، ص۲۳، ۲۸۵</ref> | ||
نظر و تعقل در باب عقاید دینی به تعبیر اشعری «استدلال از شاهد به غایب» است، بدین معنا که انسان حکمی را که درباره امور معینی در جهان محسوس صادق میداند، به مورد مشابهی در جهان ناشناخته سریان دهد.<ref>ابن فورک، ص۲۸۶</ref> اشعری ضمن این که با پذیرش اعتبار قیاس، برخی مفاهیم عقلی و لوازم منطقی آنها را تصدیق میکند و در برهانهای خویش به کار میگیرد، بر آن است که نشان دهد نتایج عقلی مانعی بر سر التزام به نصوص دینی نیستند. از این روست که وی حدودی برای احکام عقل قائل میشود و در مواردی که معتزله ناگزیر از تأویل بودهاند، نشان میدهد که در آنجا نمیتوان حکم غایب را به محک عقل سنجید و به شاهد استناد کرد. بدین گونه، یکی از عمدهترین ویژگیهای اشعری این است که در عین اعتقاد به اصالت متون دینی، اعتبار عقل و قیاس را میپذیرد و میکوشد با تعریف حدود کارآیی آن، بر موافقت عقل با نقل صحه بگذارد و اقوال یک سویه [[اهل حدیث|اصحاب حدیث]] را به گونهای تعدیل کند. توجه اشعری به لوازم منطقی آراء کلامی در مواردی به تفاوت عقیده او با اصحاب حدیث انجامیده است. این ویژگی وی را اغلب در موضعی میان اصحاب حدیث و جریان عقلگرا قرار میدهد.<ref>انواری محمدجواد، اشعری، در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۵۴</ref> | نظر و تعقل در باب عقاید دینی به تعبیر اشعری «استدلال از شاهد به غایب» است، بدین معنا که انسان حکمی را که درباره امور معینی در جهان محسوس صادق میداند، به مورد مشابهی در جهان ناشناخته سریان دهد.<ref>ابن فورک، ص۲۸۶</ref> اشعری ضمن این که با پذیرش اعتبار قیاس، برخی مفاهیم عقلی و لوازم منطقی آنها را تصدیق میکند و در برهانهای خویش به کار میگیرد، بر آن است که نشان دهد نتایج عقلی مانعی بر سر التزام به نصوص دینی نیستند. از این روست که وی حدودی برای احکام عقل قائل میشود و در مواردی که معتزله ناگزیر از تأویل بودهاند، نشان میدهد که در آنجا نمیتوان حکم غایب را به محک عقل سنجید و به شاهد استناد کرد. بدین گونه، یکی از عمدهترین ویژگیهای اشعری این است که در عین اعتقاد به اصالت متون دینی، اعتبار عقل و قیاس را میپذیرد و میکوشد با تعریف حدود کارآیی آن، بر موافقت عقل با نقل صحه بگذارد و اقوال یک سویه [[اهل حدیث|اصحاب حدیث]] را به گونهای تعدیل کند. توجه اشعری به لوازم منطقی آراء کلامی در مواردی به تفاوت عقیده او با اصحاب حدیث انجامیده است. این ویژگی وی را اغلب در موضعی میان اصحاب حدیث و جریان عقلگرا قرار میدهد.<ref>انواری محمدجواد، اشعری، در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۵۴</ref> | ||
{{پایان جمع شدن}} | |||
== آراء و عقاید == | == آراء و عقاید == |