سوره مؤمنون: تفاوت میان نسخهها
جز
←خشوع در هنگام نماز
جز (←خشوع در هنگام نماز) |
|||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
برای دو آیه ۲ و ۷۶ سوره مؤمنون [[شأن نزول]] روایت شده است. | برای دو آیه ۲ و ۷۶ سوره مؤمنون [[شأن نزول]] روایت شده است. | ||
===خشوع در هنگام نماز=== | ===خشوع در هنگام نماز=== | ||
در برخی روایات آمده است [[پیامبر(ص)]] هنگام [[نماز]] چشم به آسمان میدوخت تا اینکه آیه دوم سوره مؤمنون«الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ؛ همانان كه در نمازشان فروتنند» نازل شد که سر به پایین انداخت و دیده بر زمین دوخت.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷،ص۱۵۷؛ واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۳۲۲.</ref> | در برخی روایات آمده است [[پیامبر(ص)]] هنگام [[نماز]] چشم به آسمان میدوخت تا اینکه آیه دوم سوره مؤمنون«الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ؛ همانان كه در نمازشان فروتنند» نازل شد که سر به پایین انداخت و دیده بر زمین دوخت.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷،ص۱۵۷؛ واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۳۲۲.</ref>خشوع حالتی است قلبی و نفسانی که برای انسان در برابر کسی که جایگاه والا و با عظمتی دارد پدید میآید آن گونه که با توجه به او از غیر او منقطع میشود. این صفت قلبی به صورت مجاز برای اعضا و جوارح هم به کار میرود مانند نسبت دادن خشوع به صداها در روز قیامت در پیشگاه الهی در آیه ۱۰۸ سوره طه وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَٰنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا (ترجمه: و همه صداها در برابر (عظمت) خداوند رحمان، خاضع میشود؛ و جز صدای آهسته چیزی نمیشنوی!) | ||
===قحطی در اثر بیدینی=== | ===قحطی در اثر بیدینی=== | ||
از [[ابن عباس]] روایت شده [[مسلمانان]] شخصی به نام ثمامة بن اثال را [[اسیر]] کرده، نزد پیامبر آوردند و او مسلمان شد و پس از آزادی به یمن برگشت و راه کاروانهای خواربار [[مکه]] را سد کرد که این کار او باعث قحطی در میان [[قریش]] شد و مجبور به خوردن علهز (مخلوطی از کُرْک و خون شتر) شدند. [[ابوسفیان]] نزد پیامبر(ص) آمد و گفت ای محمد به [[خدا]] و خویشاوندیمان [[سوگند]] مگر نه اینکه ادعا میکنی رحمة للعالمین هستنی؟ پیامبر جواب داد بلی. ابوسفیان گفت پدران ما را با شمشیر کشتی و پسران ما را با گرسنگی. در جواب این ادعای ابوسفیان آیه ۷۶ سوره مؤمنون « وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ؛ و به راستى ايشان را به عذاب گرفتار كرديم و[لى] نسبت به پروردگارشان فروتنى نكردند و به زارى درنيامدند.» نازل شد و قحطی و گرسنگی را به بیدینی و استکبار آنها مرتبط دانست.<ref>واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۳۲۴.</ref> | از [[ابن عباس]] روایت شده [[مسلمانان]] شخصی به نام ثمامة بن اثال را [[اسیر]] کرده، نزد پیامبر آوردند و او مسلمان شد و پس از آزادی به یمن برگشت و راه کاروانهای خواربار [[مکه]] را سد کرد که این کار او باعث قحطی در میان [[قریش]] شد و مجبور به خوردن علهز (مخلوطی از کُرْک و خون شتر) شدند. [[ابوسفیان]] نزد پیامبر(ص) آمد و گفت ای محمد به [[خدا]] و خویشاوندیمان [[سوگند]] مگر نه اینکه ادعا میکنی رحمة للعالمین هستنی؟ پیامبر جواب داد بلی. ابوسفیان گفت پدران ما را با شمشیر کشتی و پسران ما را با گرسنگی. در جواب این ادعای ابوسفیان آیه ۷۶ سوره مؤمنون « وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ؛ و به راستى ايشان را به عذاب گرفتار كرديم و[لى] نسبت به پروردگارشان فروتنى نكردند و به زارى درنيامدند.» نازل شد و قحطی و گرسنگی را به بیدینی و استکبار آنها مرتبط دانست.<ref>واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۳۲۴.</ref> |