پرش به محتوا

آیه امانت: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۶۲۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۶
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Pourrezaei
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''آیه امانت‌''' هفتاد و دومین آیه [[سوره احزاب]] است. این آیه اشاره به امانتی دارد که آسمان و زمین و کوه‌ها از پذیرش آن امتناع کردند و انسان آن را پذیرفت. بنابر تفاسیر منظور از این امانت، دین، [[ولایت]] [[امیر المؤمنین]] و ... است. این آیه مورد توجه عرفا و [[باطنی‌گری|اهل باطن]] نیز قرار گرفته است و تفاسیر عرفانی از آن ارائه کرده‌اند.
'''آیه امانت''' هفتاد و دومین آیه [[سوره احزاب]] است. این آیه اشاره به امانتی دارد که آسمان و زمین و کوهها از پذیرش آن امتناع کردند و انسان آن را پذیرفت. بنابر تفاسیر منظور از این امانت، دین، [[ولایت]] [[امیر المؤمنین]] و... است. این آیه مورد توجه عرفا و [[باطنیگری|اهل باطن]] نیز قرار گرفته است و تفاسیر عرفانی از آن ارائه کرده‌اند.


==متن آیه==
==متن آیه==
{{گفت و گو
{{گفت و گو
|عرض=90
|عرض=۹۰
|شکل بندی عنوان=line-height:200%; font-size:125%; font-weight: normal;
|شکل بندی عنوان=line-height:200%; font-size:125%; font-weight: normal;
|شکل بندی ستون راست=text-align:center; line-height:170%
|شکل بندی ستون راست=text-align:center; line-height:170%
|شکل بندی آدرس=font-size:75%;
|شکل بندی آدرس=font-size:75%;
|تورفتگی=0
|تورفتگی=۰
|تراز=وسط
|تراز=وسط
|عنوان={{عربی|اندازه=95%| اِنّا عَرَضْنَا الْاَمانَةَ عَلَی‌ السَّموات‌ِ وَ الْاَرْض‌ِ وَ الْجِبال‌ِ فَاَبَین‌َ اَن‌ْ یَحْمِلْنَها وَ اَشْفَقْن‌َ مِنْها وَ حَمَلَهَا الاِنْسان‌ُ اِنَّه‌ُ کان‌َ ظَلوماً جَهولاً }}
|عنوان={{عربی|اندازه=۹۵%| اِنّا عَرَضْنَا الْاَمانَةَ عَلَی السَّموات وَ الْاَرْض وَ الْجِبال فَاَبَین اَن یحْمِلْنَها وَ اَشْفَقْن مِنْها وَ حَمَلَهَا الاِنْسان اِنَّه کان ظَلوماً جَهولاً }}
|ما این‌ امانت‌ را بر آسمان‌ها و زمین‌ و کوه‌ها عرضه‌ داشتیم‌، از تحمل‌ آن‌ اِبا کردند و از آن‌ ترسیدند، انسان‌ آن‌ را حمل‌ کرد که‌ او ستمکار و نادان‌ بود.([[سوره احزاب|احزاب]]،۷۲)}}{{پاک کن}}
|ما این امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، از تحمل آن اِبا کردند و از آن ترسیدند، انسان آن را حمل کرد که او ستمکار و نادان بود.([[سوره احزاب|احزاب]]،۷۲)}}{{پاک کن}}


== تفسیر آیه ==
== تفسیر آیه ==
آیه امانت‌ در حوزه [[تفسیر]] و تصوف‌، به محوری‌ترین منبع در بیان عظمت بار امانت و ناتوانی‌ انسان‌ (در بینش‌ علمای‌ ظاهر) از یک‌ سو، و عظمت‌ و اصالت‌ انسان‌ (در تفکر عارفان‌ و صوفیان‌) از سوی‌ دیگر قرار گرفته‌ است‌؛ گرچه آیه مذکور، ناظر به موضوع امانتداری به‌ معنای‌ عام‌ آن‌، یعنی‌ وظایف‌ و تکالیفی‌ که‌ حفظ و ادای‌ آن‌ واجب‌ است‌ هم تلقی‌ می‌شده‌ است‌<ref>طبری، تفسیر، ج ۲۲، ص ۴۰ و ۴۱</ref>.
آیه امانت در حوزه [[تفسیر]] و تصوف، به محوری‌ترین منبع در بیان عظمت بار امانت و ناتوانی انسان (در بینش علمای ظاهر) از یک سو، و عظمت و اصالت انسان (در تفکر عارفان و صوفیان) از سوی دیگر قرار گرفته است؛ گرچه آیه مذکور، ناظر به موضوع امانتداری به معنای عام آن، یعنی وظایف و تکالیفی که حفظ و ادای آن واجب است هم تلقی می‌شده است.<ref>طبری، تفسیر، ج۲۲، ص۴۰ و ۴۱</ref>


بیشتر علما، در عظمت‌ شأن‌ امانت‌ ربانی‌، اتفاق‌ نظر دارند <ref>ابوالفتوح‌ رازی، روح‌ الجنان‌، ج۴، ص۳۴۹_۳۵۰؛محمد غزالی‌، مکاشفة القلوب‌، ج۱، ص۵۷_۵۸</ref>؛ اما در شناخت‌ مفهوم‌ این‌ تعبیر و نیز مقام‌ و موقعیت‌ انسان‌ نسبت‌ به‌ حمل‌ آن‌، اختلافاتی وجود دارد.  
بیشتر علما در عظمت شأن امانت الاهی اتفاق نظر دارند<ref>ابوالفتوح رازی، روح الجنان، ج۴، ص۳۴۹_۳۵۰؛محمد غزالی، مکاشفة القلوب، ج۱، ص۵۷_۵۸</ref> اما در شناخت مفهوم این تعبیر و نیز مقام و موقعیت انسان نسبت به حمل آن، اختلافاتی وجود دارد.  
===تفسیر تاریخی===
===تفسیر تاریخی===
بعضی‌ از علما، امانت‌ در آیه یادشده‌ را با بینش‌ تاریخی‌ - اساطیری‌ تفسیر کرده‌ و داستان‌ هابیل‌ و قابیل‌ را زمینه تبیین‌ آن‌ قرار داده‌اند. به‌ گمان‌ آنان‌ چون‌ [[آدم ابوالبشر]] از جانب‌ خداوند به‌ [[طواف]] [[کعبه]] مأمور شد، خواست‌ که‌ اهل‌ و فرزند خود (هابیل‌) را به‌ امانت‌ نزد آسمان‌ و زمین‌ بگذارد، اما آنان‌ نپذیرفتند؛ پس‌ ناگزیر آنان‌ را نزد قابیل‌ به‌ امانت‌ گذاشت و رفت‌. قابیل‌ در امانت‌ خیانت‌ کرد و هابیل‌ را کشت‌ و بدین سبب‌، ظلوم‌ و جهول‌ خوانده‌ شد.<ref>طبری، تفسیر، ج ۲۲، ص ۴۰ و ۴۱؛احمد میبدی، کشف الاسرار، ج ۸، ص ۹۵.</ref>
بعضی از علما، امانت در آیه یادشده را با بینش تاریخی - اساطیری تفسیر کرده و داستان هابیل و قابیل را زمینه تبیین آن قرار داده‌اند. به گمان آنان چون [[آدم ابوالبشر]] از جانب خداوند به [[طواف]] [[کعبه]] مأمور شد، خواست که اهل و فرزند خود (هابیل) را به امانت نزد آسمان و زمین بگذارد، اما آنان نپذیرفتند؛ پس ناگزیر آنان را نزد قابیل به امانت گذاشت و رفت. قابیل در امانت خیانت کرد و هابیل را کشت و بدین سبب، ظلوم و جهول خوانده شد.<ref>طبری، تفسیر، ج۲۲، ص۴۰ و ۴۱؛احمد میبدی، کشف الاسرار، ج۸، ص۹۵</ref>


=== تفسیر اهل سنت ===
=== تفسیر اهل سنت ===
مفسران [[اهل سنت]] امانت را به‌ دین‌ و حدود و تکالیف‌ و فرایض‌ آن‌ و اوامر و نواهی‌ خداوند تفسیر کرده‌اند؛ زیرا همان‌گونه‌ که‌ ادای امانت‌ لازم‌ است‌، ادای‌ تکالیف‌ و فرایض‌ دینی‌ و اوامر و نواهی‌ الهی‌ هم‌ واجب‌ است‌ و به‌ این‌ اعتبار همه‌ در زمره امانت‌ الهی‌ محسوب می‌شوند.<ref>ابن‌ عربی‌، احکام‌ القرآن‌، ج ۳، ص ۱۵۸۸-۱۵۸۹؛ احمد میبدی، کشف الاسرار، ج۸، ص۹۴؛ آلوسی‌، روح‌ المعانی‌، ج ۲۲، ص ۹۶؛ فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص ۲۳۵.</ref>
مفسران [[اهل سنت]] امانت را به دین و حدود و تکالیف و فرایض آن و اوامر و نواهی خداوند تفسیر کرده‌اند؛ زیرا همانگونه که ادای امانت لازم است، ادای تکالیف و فرایض دینی و اوامر و نواهی الهی هم واجب است و به این اعتبار همه در زمره امانت الهی محسوب می‌شوند.<ref>ابن عربی، احکام القرآن، ج۳، ص۱۵۸۸-۱۵۸۹؛ احمد میبدی، کشف الاسرار، ج۸، ص۹۴؛ آلوسی، روح المعانی، ج۲۲، ص۹۶؛ فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۲۳۵</ref>
از علمای شیعه، [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] نیز همین نظر را در [[مجمع البیان|تفسیرش]] دارد. <ref>طبرسی‌، مجمع‌ البیان‌، ج ۳، ص ۹۸</ref>
از علمای شیعه، [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] نیز همین نظر را در [[مجمع البیان]] دارد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۹۸</ref>
بر اساس این تفسیر، خداوند امانت‌ دین‌ را بر آسمان‌ و زمین‌ عرضه‌ داشت‌ و آنها چون‌ طاقت‌ نداشتند، برنتافتند. خداوند آن‌ را به‌ انسان‌ عرضه‌ کرد و انسان‌ از چگونگی‌ امانت‌ و فوایدِ مترتب‌ بر آن‌ پرسید و چون‌ پاسخ‌ شنید که‌ به‌ ادای‌ آن‌ پاداش‌ می‌بیند و به‌ ردّ آن‌ عقاب‌، آن‌ را پذیرفت‌؛ اما سرانجام‌، در ادای‌ آن‌ خیانت‌ کرد و معلوم شد که‌ او ظلوم‌ و جهول‌ است‌: ظالم‌ بر نفس‌ خود و جاهل‌ به‌ امر الهی‌.<ref>طبری، تفسیر، ج ۲۲، ص ۳۸-۳۹؛ احمد میبدی، کشف الاسرار، ج ۸، ص ۹۴.</ref>  
بر اساس این تفسیر، خداوند امانت دین را بر آسمان و زمین عرضه داشت و آنها چون طاقت نداشتند، برنتافتند. خداوند آن را به انسان عرضه کرد و انسان از چگونگی امانت و فوایدِ مترتب بر آن پرسید و چون پاسخ شنید که به ادای آن پاداش می‌بیند و به ردّ آن عقاب، آن را پذیرفت؛ اما سرانجام، در ادای آن خیانت کرد و معلوم شد که او ظلوم و جهول است: ظالم بر نفس خود و جاهل به امر الهی.<ref>طبری، تفسیر، ج۲۲، ص۳۸-۳۹؛ احمد میبدی، کشف الاسرار، ج۸، ص۹۴</ref>  
برخی نیز امانت را به [[نماز]]<ref> نک: حویزی‌، ج ۴، ص۳۱۳</ref>، [[زکات]]، [[روزه]] و [[حج‌]]، تفسیر کرده‌اند؛ چراکه ادا کردن‌ واجب و به جا نیاوردن آنها خیانت است.<ref>ابوالفتوح‌، ج ۱، ص۷۸۴</ref>، برخی دیگر امانت را سرائر طاعات‌ و خفیات‌ شرع می‌دانند؛ چون عوام‌ مردم‌ بر امانت‌ بودن‌ آنها آگاهی‌ ندارند.<ref>غزالی‌، محمد، ص ۵۷؛ میبدی‌، ج ۸، ص۹۳</ref> همه این تفاسیر در واقع‌ ذیل تفسیر پیشین‌، یعنی‌ تفسیبر امانت به دین‌ و حدود و تکالیف‌ آن‌ است‌.
برخی نیز امانت را به [[نماز]]،<ref> نک: حویزی، ج۴، ص۳۱۳</ref> [[زکات]]، [[روزه]] و [[حج]]، تفسیر کرده‌اند؛ چراکه ادا کردن واجب و به جا نیاوردن آنها خیانت است.<ref>ابوالفتوح، ج۱، ص۷۸۴</ref> برخی دیگر امانت را ریزه‌کاری‌های بندگی و احکام شرع می‌دانند؛ چون عوام مردم بر امانت بودن آنها آگاهی ندارند.<ref>غزالی، محمد، ص۵۷؛ میبدی، ج۸، ص۹۳</ref> همه این تفاسیر در واقع ذیل تفسیر پیشین، یعنی تفسیر امانت به دین و حدود و تکالیف آن است.


===تفسیر شیعه===
===تفسیر شیعه===
مفسران‌، متکلمان‌ و محدثان‌ [[شیعه|شیعی]] از دیرباز امانت‌ را به‌ گونه‌ای‌ تفسیر کرده‌اند که‌ نظریه [[ولایت]] و [[امامت]] در جامعه‌ و در حوزه [[خلافت|خلافت‌ اسلامی‌]] با وجهه الهی‌ قابل‌ طرح‌ باشد و از همین‌ روی‌، نه‌ تنها از امانت‌ به‌ «ولایت‌ امیر مؤمنان‌ علی‌(ع‌)» تعبیر کرده‌اند، بلکه‌ استمرار نظریه امامت‌ را به‌ عنوان‌ امانت‌ الهی‌، در خور حفظ و حراست‌ یافته‌اند.<ref>طبرسی‌، مجمع‌ البیان‌، ج۳، ص۹۸؛محمدباقر مجلسی‌، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۷۳ ۲۷۵؛استرابادی، تأویل‌ الایات‌ الظاهره، ج۱، ص۴۶۰؛هاشم‌ بحرانی‌، البرهان‌، ج۳، ص۳۴۰_۳۴۲؛حویزی، نورالثقلین‌، ج۴، ص۳۰۹_۳۱۲؛محمدحسین‌ طباطبایی‌، المیزان‌، ج۱۶، ص۳۵۰</ref> آنان‌ به‌ استناد اخباری‌ از [[ائمه(ع)]] تأکید دارند که‌ «اهل‌ امانات» در آیه ۵۸ سوره نساء(۴) «[[امامان]]»اند، و «امانت» چیزی‌ جز «امامت» نیست‌ که‌ هر یک‌ از امامان‌ باید آن‌ را به‌ هنگام‌ رحلت‌ به‌ امام‌ پس‌ از خود تسلیم‌ کند.<ref>ابوالفتوح‌ رازی، روح‌ الجنان‌، ج۱، ص۷۸۳_۷۸۴؛طبرسی‌، مجمع‌ البیان‌، ج۳، ص۹۸</ref>  
مفسران، متکلمان و محدثان [[شیعه|شیعی]] از دیرباز امانت را مرتبط با [[ولایت]] و [[امامت]] در جامعه و در حوزه [[خلافت|خلافت اسلامی]] با وجهه الهی دانسته‌اند و از همین روی، نه تنها از امانت به «ولایت امیر مؤمنان علی(ع)» تعبیر کرده‌اند، بلکه استمرار نظریه امامت را به عنوان امانت الهی، در خور حفظ و حراست یافته‌اند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۹۸؛محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۷۳ ۲۷۵؛استرابادی، تأویل الایات الظاهره، ج۱، ص۴۶۰؛هاشم بحرانی، البرهان، ج۳، ص۳۴۰_۳۴۲؛حویزی، نورالثقلین، ج۴، ص۳۰۹_۳۱۲؛محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۳۵۰</ref> این تفسیر به استناد اخباری از [[ائمه(ع)]] تأکید دارد که «اهل امانات» در آیه ۵۸ سوره نساء «[[امامان]]»اند، و «امانت» چیزی جز «امامت» نیست که هر یک از امامان باید آن را به هنگام رحلت به امام پس از خود تسلیم کند.<ref>ابوالفتوح رازی، روح الجنان، ج۱، ص۷۸۳_۷۸۴؛طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۹۸</ref>  
=== تفسیر عرفانی ===
=== تفسیر عرفانی ===
عقل، اختیار و معرفت، تعابیری است که عارفان از امانت ارائه‌ کرده‌اند<ref>عزیزالدین‌ نسفی‌، الانسان‌ الکامل‌، ص۲۵۲؛ مولوی، مثنوی معنوی، ص۱۱۹</ref> برخی از آنان نیز امانت را‌ به‌ «سرّ توحید»، یا «اسرار الهی» و «نور محمدی» تفسیر کرده‌اند. <ref>علاءالدوله سمنانی‌، العروة لاهل‌ الخلوة و الجلوه، ج۱، ص۳۵۴؛ حیدر آملی‌، جامع‌الاسرار، ج۱، ص۱۹</ref> البته این تفاسیر با تفاسیر غیر عرفانی نیز قابل جمع است.
عقل، اختیار و معرفت، تعابیری است که عارفان از امانت ارائه کرده‌اند<ref>عزیزالدین نسفی، الانسان الکامل، ص۲۵۲؛ مولوی، مثنوی معنوی، ص۱۱۹</ref> برخی از آنان نیز امانت را به «سرّ توحید»، یا «اسرار الهی» و «نور محمدی» تفسیر کرده‌اند.<ref>علاءالدوله سمنانی، العروة لاهل الخلوة و الجلوه، ج۱، ص۳۵۴؛ حیدر آملی، جامعالاسرار، ج۱، ص۱۹</ref> البته این تفاسیر با تفاسیر غیر عرفانی نیز قابل جمع است.
===تفاسیر دیگر===
===تفاسیر دیگر===
*تفسیر امانت‌ به‌ کلمه توحید: لا اِله‌ اِلاَّ اللّه‌؛ فخرالدین‌ رازی‌ این تفسیر را قبول ندارد.<ref>۲۵/۲۳۵</ref> به باور او اگر مراد از امانت‌، کلمه توحید باشد، با نص‌ آیه امانت‌ متناقض‌ خواهد بود؛ چراکه آسمان‌ها و زمین‌ و کوه‌ها، به‌ زبان‌ خود تسبیح خداوند می‌گویند.
*تفسیر امانت به کلمه توحید: لااِله اِلاَّ اللّه؛ فخرالدین رازی این تفسیر را قبول ندارد.<ref>۲۵/۲۳۵</ref> به باور او اگر مراد از امانت، کلمه توحید باشد، با نص آیه امانت متناقض خواهد بود؛ چراکه آسمانها و زمین و کوهها، به زبان خود تسبیح خداوند میگویند.
*تفسیر امانت‌ به‌ [[غسل جنابت]]، به‌ اعتبار آنکه‌ انسان‌ بدون‌ طهارت‌ بر دین‌ خود امان‌ نمی‌یابد. <ref>قس‌: طبری‌، ۲۲/۳۹؛ نک: ابن‌ عربی‌، محمد، همانجا؛ ابوالفتوح‌، ۴/۳۴۹</ref>.
*تفسیر امانت به [[غسل جنابت]]، به اعتبار آنکه انسان بدون طهارت بر دین خود امان نمییابد.<ref>قس: طبری، ۲۲/۳۹؛ نک: ابن عربی، محمد، همانجا؛ ابوالفتوح، ۴/۳۴۹</ref>  
* تفسیر امانت‌ به‌ «فَرْج» به‌ اعتبار اینکه‌ نخستین‌ چیزی‌ بوده‌ که‌ خدای‌ تعالی‌ از وجود آدمی‌ آفریده‌ است‌ و از لحاظ نگاه‌ داشتن‌ آن‌ از حرام‌ و اجتناب‌ از فحشا می‌تواند یک‌ تفسیر اخلاقی‌ محسوب‌ شود. <ref>نک: همانجا؛ شیخ‌ طوسی‌، ۸/۳۶۷؛ میبدی‌، نیز غزالی‌، محمد، همانجاها</ref>.
* تفسیر امانت به «فَرْج» به اعتبار اینکه نخستین چیزی بوده که خدای تعالی از وجود آدمی آفریده است و از لحاظ نگاه داشتن آن از حرام و اجتناب از فحشا میتواند یک تفسیر اخلاقی محسوب شود..<ref>نک: همانجا؛ شیخ طوسی، ۸/۳۶۷؛ میبدی، نیز غزالی، محمد، همانجاها</ref>


*تفسیر امانت‌ به‌ «عدالت» نیز می‌تواند تفسیری‌ اجتماعی‌ - سیاسی‌ تلقی‌ شود. با تفسیر امانت‌ به‌ عدل‌ -چه‌ از طریق‌ تفسیر آن‌ به‌ عقل‌<ref>راغب‌،معجم‌ مفردات‌ الفاظ القرآن‌، ۲۲.</ref> و چه‌ از طریق‌ رعایت‌ شئون‌ امور اجتماع‌ برپایه موجبات‌ شریعت‌- حاکمان‌ جوامع، بنابر نص‌ِ «اِن‌َّ اللّه‌َ یأْمُرُکم‌ْ اَن‌ْ تُؤَدّوا الاْمانات‌ِ اِلی‌ اَهْلِها...»<ref>سوره نساء، آیه۵۸</ref>، مأمورند تا صلاح‌ جامعه‌ را رعایت کرده و مردم‌ را بنابر قوانین‌ و احکام‌ دین‌ هدایت‌ کنند.<ref>نک: الایضاح‌، ۹۵؛ مجلسی‌، همان‌، ۲۳/۲۷۳</ref>.
*تفسیر امانت به «عدالت» نیز میتواند تفسیری اجتماعی - سیاسی تلقی شود. با تفسیر امانت به عدل -چه از طریق تفسیر آن به عقل،<ref>راغب،معجم مفردات الفاظ القرآن، ۲۲</ref> و چه از طریق رعایت شئون امور اجتماع برپایه موجبات شریعت- حاکمان جوامع، بنابر نص «اِن اللّه یأْمُرُکم اَن تُؤَدّوا الاْمانات اِلی اَهْلِها...»<ref>سوره نساء، آیه۵۸</ref> مأمورند تا صلاح جامعه را رعایت کرده و مردم را بنابر قوانین و احکام دین هدایت کنند..<ref>نک: الایضاح، ۹۵؛ مجلسی، همان، ۲۳/۲۷۳</ref>


== امانت در ادبیات ==
== امانت در ادبیات ==
اهمیت مفهوم آیه امانت، در آثار عرفانی و ادبی، اعم از نثر و نظم بازتاب بسیاری دارد و ادیبان در موارد متعددی به این مفهوم استشهاد کرده‌اند. شاید معروف‌ترین این موارد همان بیت معروف [[حافظ]] است که گفته است:
اهمیت مفهوم آیه امانت، در آثار عرفانی و ادبی، اعم از نثر و نظم بازتاب بسیاری دارد و ادیبان در موارد متعددی به این مفهوم استشهاد کردهاند. شاید معروفترین این موارد همان بیت معروف [[حافظ]] است که گفته است:


{{شعر2|عرض=70
{{شعر۲|عرض=۷۰
| آسمان بار امانت نتوانست کشید| قرعه فال به نام من دیوانه زدند}}
| آسمان بار امانت نتوانست کشید| قرعه فال به نام من دیوانه زدند}}
و در شعری دیگر:
و در شعری دیگر:
{{شعر2|عرض=70
{{شعر۲|عرض=۷۰
| بار غم او عرض به هر کس که نمودم| عاجز شد و این قرعه به نامم زسر افتاد}}
| بار غم او عرض به هر کس که نمودم| عاجز شد و این قرعه به نامم زسر افتاد}}


مولانا نیز در یکی از غزل‌های خود چنین می‌گوید:<ref>مولانا، جلال‌الدین، کلیات شمس،‌ ۱۳۵۵ش‌، غزل شماره ۲۶۷۴.</ref>
مولانا نیز در یکی از غزلهای خود چنین میگوید:<ref>مولانا، جلالالدین، کلیات شمس، ۱۳۵۵ش، غزل شماره ۲۶۷۴</ref>
{{شعر2|عرض=70
{{شعر۲|عرض=۷۰
| نپذیرفت آسمان بار امانت| که عاشق بود و ترسید از خطایی}}
| نپذیرفت آسمان بار امانت| که عاشق بود و ترسید از خطایی}}
[[خواجه عبدالله انصاری]] نیز در مناجات به درگاه خداوند می‌گوید:
[[خواجه عبدالله انصاری]] نیز در مناجات به درگاه خداوند میگوید:
<ref>محمدجواد شریعت، سخنان پیر هرات، «رساله دل و جان»، تهران، سپهر، ۱۳۶۱، ص۳</ref>
<ref>محمدجواد شریعت، سخنان پیر هرات، «رساله دل و جان»، تهران، سپهر، ۱۳۶۱، ص۳</ref>


:«الهی اگر نه امانت را امینم، آن زمان که امانت می‌نهادی دانستی که چنینم.»
:«الهی اگر نه امانت را امینم، آن زمان که امانت مینهادی دانستی که چنینم.»


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۵۷: خط ۵۷:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* قرآن‌ کریم‌
* قرآن کریم
* آلوسی‌، محمود، روح‌ المعانی‌، به‌ کوشش‌ محمود شکری‌ آلوسی‌، بیروت‌، ۱۳۷۲ق‌
* آلوسی، محمود، روح المعانی، به کوشش محمود شکری آلوسی، بیروت، ۱۳۷۲ق
* آملی‌، حیدر، جامع‌الاسرار، به‌ کوشش‌ هانری‌ کربن‌ و عثمان‌ اسماعیل‌ یحیی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌
* آملی، حیدر، جامعالاسرار، به کوشش هانری کربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران، ۱۳۶۸ش
* همو، المقدمات‌ من‌ کتاب‌ نص‌ النصوص‌، به‌ کوشش‌ همان‌ دو، تهران‌، ۱۳۵۲ش‌/۱۹۷۴م‌
* همو، المقدمات من کتاب نص النصوص، به کوشش همان دو، تهران، ۱۳۵۲ش/۱۹۷۴م
* ابن‌ بابویه‌، محمد، عیون‌ اخبار الرضا، به‌ کوشش‌ مهدی‌ حسینی‌ لاجوردی‌، قم‌، ۱۳۷۷ق‌
* ابن بابویه، محمد، عیون اخبار الرضا، به کوشش مهدی حسینی لاجوردی، قم، ۱۳۷۷ق
* همو، معانی‌ الاخبار، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری‌، قم‌، ۱۳۶۱ش‌
* همو، معانی الاخبار، به کوشش علیاکبر غفاری، قم، ۱۳۶۱ش
* ابن‌ عربی‌، محمد، احکام‌ القرآن‌، به‌ کوشش‌ علی‌ محمد بجاوی‌، بیروت‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۸م‌
* ابن عربی، محمد، احکام القرآن، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۸م
* ابن‌ عربی‌، محیی‌الدین‌، الفتوحات‌ المکیه، به‌ کوشش‌ عثمان‌ یحیی‌، قاهره‌، ۱۳۹۲ق‌/۱۹۷۲م‌
* ابن عربی، محییالدین، الفتوحات المکیه، به کوشش عثمان یحیی، قاهره، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م
* ابوالفتوح‌ رازی‌، حسین‌، روح‌ الجنان‌، قم‌، ۱۴۰۴ق‌
* ابوالفتوح رازی، حسین، روح الجنان، قم، ۱۴۰۴ق
* استرابادی‌، علی‌، تأویل‌ الا¸یات‌ الظاهره، قم‌، ۱۴۰۹ق‌
* استرابادی، علی، تأویل الا¸یات الظاهره، قم، ۱۴۰۹ق
* اسفراینی‌، عبدالرحمان‌، «فی‌ کیفیه التسلیک‌ و الاجلاس‌ فی‌ الخلوه»، کاشف‌ الاسرار، به‌ کوشش‌ هرمان‌ لندلت‌، تهران‌، ۱۳۵۸ش‌
* اسفراینی، عبدالرحمان، «فی کیفیه التسلیک و الاجلاس فی الخلوه»، کاشف الاسرار، به کوشش هرمان لندلت، تهران، ۱۳۵۸ش
* انوار، قاسم‌، «رساله‌ در بیان‌ علم»، کلیات‌، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۱۳۳۷ش‌
* انوار، قاسم، «رساله در بیان علم»، کلیات، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۳۷ش
* الایضاح‌، منسوب‌ به‌ فضل‌ بن‌ شاذان‌، به‌ کوشش‌ جلال‌الدین‌ محدث‌ ارموی‌، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌؛ بابا رکن‌الدین‌شیرازی‌، مسعود، نصوص‌الخصوص‌فی‌ترجمهالفصوص‌، به‌کوشش‌رجبعلی‌مظلومی‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌؛ بحرانی‌، هاشم‌، البرهان‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/ ۱۹۸۳م‌
* الایضاح، منسوب به فضل بن شاذان، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۳ش؛ بابا رکنالدینشیرازی، مسعود، نصوصالخصوصفیترجمهالفصوص، بهکوششرجبعلیمظلومی، تهران، ۱۳۵۹ش؛ بحرانی، هاشم، البرهان، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م
* بیضاوی‌، عبدالله‌، انوار التنزیل‌، بیروت‌، ۱۳۳۰ق‌
* بیضاوی، عبدالله، انوار التنزیل، بیروت، ۱۳۳۰ق
* جامی‌، عبدالرحمان‌، نقدالنصوص‌، به‌ کوشش‌ ویلیام‌ چیتیک‌، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌
* جامی، عبدالرحمان، نقدالنصوص، به کوشش ویلیام چیتیک، تهران، ۱۳۵۴ش
* جمال‌الدین‌ اردستانی‌، مرآهالافراد، به‌ کوشش‌ حسین‌ انیسی‌پور، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌
* جمالالدین اردستانی، مرآهالافراد، به کوشش حسین انیسیپور، تهران، ۱۳۷۱ش
* جندی‌، مؤیدالدین‌، شرح‌ فصوص‌ الحکم‌، به‌ کوشش‌ جلال‌الدین‌ آشتیانی‌ و غلامحسین‌ ابراهیمی‌ دینانی‌، مشهد، ۱۳۶۱ش‌
* جندی، مؤیدالدین، شرح فصوص الحکم، به کوشش جلالالدین آشتیانی و غلامحسین ابراهیمی دینانی، مشهد، ۱۳۶۱ش
* حافظ شیرازی‌، دیوان‌، به‌ کوشش‌ محمد قزوینی‌ و قاسم‌ غنی‌، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌
* حافظ شیرازی، دیوان، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، ۱۳۶۷ش
* حویزی‌، عبدعلی‌، نورالثقلین‌، به‌ کوشش‌ هاشم‌ رسولی‌ محلاتی‌، قم‌، ۱۳۸۵ق‌
* حویزی، عبدعلی، نورالثقلین، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، قم، ۱۳۸۵ق
* راغب‌ اصفهانی‌، حسین‌، معجم‌ مفردات‌ الفاظ القرآن‌، به‌ کوشش‌ ندیم‌ مرعشلی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌
* راغب اصفهانی، حسین، معجم مفردات الفاظ القرآن، به کوشش ندیم مرعشلی، بیروت، ۱۴۰۳ق
* رشیدالدین‌ فضل‌الله‌، لطائف‌ الحقائق‌، به‌ کوشش‌ غلامرضا طاهر، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌
* رشیدالدین فضلالله، لطائف الحقائق، به کوشش غلامرضا طاهر، تهران، ۱۳۵۵ش
* روزبهان‌ بقلی‌، مشرب‌ الارواح‌، به‌ کوشش‌ نظیف‌ محرم‌ خواجه‌، استانبول‌، ۱۹۷۳م‌
* روزبهان بقلی، مشرب الارواح، به کوشش نظیف محرم خواجه، استانبول، ۱۹۷۳م
* زمخشری‌، محمود، الکشاف‌، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌/ ۱۹۹۵م‌
* زمخشری، محمود، الکشاف، بیروت، ۱۴۱۵ق/ ۱۹۹۵م
* سمعانی‌، احمد، روح‌الارواح‌، به‌ کوشش‌ نجیب‌ مایل‌ هروی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌
* سمعانی، احمد، روحالارواح، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۸ش
* سنایی‌، حدیقه الحقیقه، به‌ کوشش‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌
* سنایی، حدیقه الحقیقه، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۹ش
* شاه‌ محمد عبدالصمد، اصطلاحات‌ صوفیه‌، لاهور
* شاه محمد عبدالصمد، اصطلاحات صوفیه، لاهور
* شیخ‌ طوسی‌، محمد، التبیان‌، به‌ کوشش‌ احمد حبیب‌ قصیر عاملی‌، بیروت‌، ۱۴۰۹ق‌
* شیخ طوسی، محمد، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، ۱۴۰۹ق
* صفی‌علیشاه‌، محمدحسن‌، تفسیر، تهران‌، ۱۳۱۷ش‌
* صفیعلیشاه، محمدحسن، تفسیر، تهران، ۱۳۱۷ش
* طباطبایی‌، محمدحسین‌، المیزان‌، بیروت‌، ۱۳۹۴ق‌/۱۹۷۴م‌
* طباطبایی، محمدحسین، المیزان، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م
* طبرسی‌، فضل‌، مجمع‌ البیان‌، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/۱۹۸۸م‌
* طبرسی، فضل، مجمع البیان، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م
* طبری‌، تفسیر
* طبری، تفسیر
* علاءالدوله سمنانی‌، احمد، العروه لاهل‌ الخلوه و الجلوه، به‌ کوشش‌ نجیب‌ مایل‌ هروی‌، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌
* علاءالدوله سمنانی، احمد، العروه لاهل الخلوه و الجلوه، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۲ش
* عین‌القضات‌ همدانی‌، عبدالله‌، تمهیدات‌، به‌ کوشش‌ عفیف‌ عسیران‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌
* عینالقضات همدانی، عبدالله، تمهیدات، به کوشش عفیف عسیران، تهران، ۱۳۷۰ش
* غزالی‌، احمد، بحرالحقیقه، به‌ کوشش‌ نصرالله‌ پورجوادی‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌
* غزالی، احمد، بحرالحقیقه، به کوشش نصرالله پورجوادی، تهران، ۱۳۵۶ش
* غزالی‌، محمد، مکاشفه القلوب‌، بیروت‌، ۱۴۰۲ق‌/۱۹۸۲م‌
* غزالی، محمد، مکاشفه القلوب، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م
* فخرالدین‌رازی‌، التفسیرالکبیر، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/ ۱۹۸۵م‌
* فخرالدینرازی، التفسیرالکبیر، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م
* فرغانی‌، سعید، مشارق‌ الدراری‌، به‌ کوشش‌ جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، تهران‌، ۱۳۵۷ش‌
* فرغانی، سعید، مشارق الدراری، به کوشش جلالالدین آشتیانی، تهران، ۱۳۵۷ش
* قرطبی‌، محمد، الجامع‌ لاحکام‌ القرآن‌، بیروت‌، ۱۹۸۵م‌
* قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، ۱۹۸۵م
* قشیری‌، عبدالکریم‌، لطائف‌ الاشارات‌، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ بسیونی‌، قاهره‌، ۱۹۸۱م‌
* قشیری، عبدالکریم، لطائف الاشارات، به کوشش ابراهیم بسیونی، قاهره، ۱۹۸۱م
* کاشانی‌، فتح‌الله‌، منهج‌ الصادقین‌، به‌ کوشش‌ ابوالحسن‌ شعرانی‌، تهران‌، ۱۳۴۴ش‌
* کاشانی، فتحالله، منهج الصادقین، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، ۱۳۴۴ش
* مجلسی‌، محمدباقر، امانت‌، نسخه خطی‌ کتابخانه ملی‌ ملک‌، شم ۸۴۷
* مجلسی، محمدباقر، امانت، نسخه خطی کتابخانه ملی ملک، شم ۸۴۷
* همو، بحارالانوار، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌
* همو، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م
* مستملی‌ بخاری‌، اسماعیل‌، شرح‌ التعرف‌، به‌ کوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، ۱۳۶۵ش‌
* مستملی بخاری، اسماعیل، شرح التعرف، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۶۵ش
* مولوی‌، کلیات‌ شمس‌، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌
* مولوی، کلیات شمس، به کوشش بدیعالزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۵۵ش
* همو، مثنوی‌ معنوی‌، به‌ کوشش‌ نیکلسن‌، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌
* همو، مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، ۱۳۶۳ش
* میبدی‌، احمد، کشف‌الاسرار، تهران‌، ۱۳۵۷ش‌
* میبدی، احمد، کشفالاسرار، تهران، ۱۳۵۷ش
* نجم‌الدین‌ رازی‌، عبدالله‌، مرصاد العباد، به‌ کوشش‌ محمدامین‌ ریاحی‌، تهران‌، ۱۳۶۵ش‌
* نجمالدین رازی، عبدالله، مرصاد العباد، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۵ش
* همو، مرموزات‌ اسدی‌، به‌ کوشش‌ محمدرضا شفیعی‌ کدکنی‌، تهران‌، ۱۳۵۲ش‌
* همو، مرموزات اسدی، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۵۲ش
* نراقی‌، احمد، مثنوی‌ طاقدیس‌، به‌ کوشش‌ حسن‌ نراقی‌، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌
* نراقی، احمد، مثنوی طاقدیس، به کوشش حسن نراقی، تهران، ۱۳۶۲ش
* نسفی‌، عزیزالدین‌، الانسان‌ الکامل‌، به‌ کوشش‌ ماریژان‌ موله‌، تهران‌، ۱۴۰۳ق‌. نجیب‌ مایل‌هروی‌
* نسفی، عزیزالدین، الانسان الکامل، به کوشش ماریژان موله، تهران، ۱۴۰۳ق. نجیب مایلهروی
{{پایان}}
{{پایان}}


کاربر ناشناس