پرش به محتوا

النقض (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
imported>Mgolpayegani
imported>Mgolpayegani
خط ۵۸: خط ۵۸:


==بازتاب گرایش عقلگرا در کتاب==
==بازتاب گرایش عقلگرا در کتاب==
از جای جای نقض، گرایش‌های عقلی قزوینی را به خوبی می‌توان دریافت. وی در دیباچۀ کتاب به لزوم تفکر، در برابر تقلید، اشاره<ref>قزوینی رازی، نقض، ص۱.</ref> و بر نقش عقل در معارف شیعی تأکید کرده است<ref>قزوینی رازی، نقض، صص۲۹، ۵۹.</ref>.
از جای جای نقض، گرایش‌های عقلی قزوینی را به خوبی می‌توان دریافت. وی در دیباچۀ کتاب به لزوم تفکر، در برابر تقلید، اشاره<ref>قزوینی رازی، نقض، ص۱.</ref> و بر نقش عقل در معارف شیعی تأکید کرده است.<ref>قزوینی رازی، نقض، صص۲۹، ۵۹.</ref>
قزوینی از گرایش صحیح در میان [[امامیه]]، با تعبیر «‌شیعۀ اصولیه‌» یاد نموده است، <ref>قزوینی رازی، نقض، صص۱۸، ۵۹، ۲۵۷، ۳۱۸، ۳۲۲، ۳۷۵، ۵۱۴، ۶۱۳؛ برای تعابیر مشابه رجوع کنید به صص۱۱۹، ۱۲۱، ۱۹۰، ۲۱۲، ۲۲۲، ۲۳۱، ۲۳۵، ۲۸۱، ۲۹۶، ۴۵۹، ۴۱۵، ۴۷۶.</ref>
قزوینی از گرایش صحیح در میان [[امامیه]]، با تعبیر «‌شیعۀ اصولیه‌» یاد نموده است،<ref>قزوینی رازی، نقض، ص۱۸، ۵۹، ۲۵۷، ۳۱۸، ۳۲۲، ۳۷۵، ۵۱۴، ۶۱۳؛ برای تعابیر مشابه رجوع کنید به صفحات ۱۱۹، ۱۲۱، ۱۹۰، ۲۱۲، ۲۲۲، ۲۳۱، ۲۳۵، ۲۸۱، ۲۹۶، ۴۵۹، ۴۱۵، ۴۷۶.</ref>
وی به سختی با مشایخ مکتب شیعی [[قم]] مخالفت ورزیده و با ذکر عنوان [[اخباریان|اخباریه]] برای آنان، به انتقاد و رد برخی اعتقادات مشایخ این مکتب، مانند اعتقاد به سی روز بودن ماه [[رمضان]] بر اساس محاسبات نجومی، پرداخته و در برابر، به صراحت، بر مکتب [[سید مرتضی]] و [[شیخ طوسی]] – که آن را «‌مذهب [[اصولیان|اصولیان‌]]» نامیده – تأکید کرده است.<ref>قزوینی رازی، نقض، صص۵۶۸-۵۶۹.</ref>
وی به سختی با مشایخ مکتب شیعی [[قم]] مخالفت ورزیده و با ذکر عنوان [[اخباریان|اخباریه]] برای آنان، به انتقاد و رد برخی اعتقادات مشایخ این مکتب، مانند اعتقاد به سی روز بودن ماه [[رمضان]] بر اساس محاسبات نجومی، پرداخته و در برابر، به صراحت، بر مکتب [[سید مرتضی]] و [[شیخ طوسی]] – که آن را «‌مذهب [[اصولیان|اصولیان‌]]» نامیده – تأکید کرده است.<ref>قزوینی رازی، نقض، ص۵۶۸-۵۶۹.</ref>


از اینجا می‌توان پی برد که مقصود او از «‌شیعۀ اصولیه‌» مکتب عقل گرای [[شیخ مفید|مفید]] و سید مرتضی است، در برابر مکتب [[اخباری]] قم که در قرن ششم در میان شیعیان طرفدار نداشت. قزوینی البته از [[شیخ صدوق|صدوق]]، در کنار مفید و سید مرتضی، در شمار علمای بزرگ امامیه نام برده و او را در زمرۀ اخباریان نگنجانده<ref>قزوینی رازی، نقض، ص۱۹۰.</ref>، هرچند که پیداست برای مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی – که از آنان با تعبیر «‌محققان شیعۀ اصولی‌» یاد کرده<ref>قزوینی رازی، نقض، ص۵۰۴.</ref> جایگاه والاتری قائل بوده است. حتی می‌توان گفت که بیشتر به مکتب مفید و سید مرتضی متمایل بوده تا به مکتب شیخ طوسی، زیرا بر خلاف نظر طوسی، خبر واحد را مردود شمرده<ref>رجوع کنید به قزوینی رازی، نقض، ص۳۹.</ref> و نوشته است که تنها برخی از فقهای امامیه خبر واحد را قبول دارند و بیشتر آنان فقط خبر متواتر را می‌پذیرند.<ref>قزوینی رازی، نقض، ص۵۷۵.</ref>
از اینجا می‌توان پی برد که مقصود او از «‌شیعۀ اصولیه‌» مکتب عقل گرای [[شیخ مفید|مفید]] و سید مرتضی است، در برابر مکتب [[اخباری]] قم که در قرن ششم در میان شیعیان طرفدار نداشت. قزوینی البته از [[شیخ صدوق|صدوق]]، در کنار مفید و سید مرتضی، در شمار علمای بزرگ امامیه نام برده و او را در زمرۀ اخباریان نگنجانده<ref>قزوینی رازی، نقض، ص۱۹۰.</ref> هرچند که پیداست برای مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی – که از آنان با تعبیر «‌محققان شیعۀ اصولی‌» یاد کرده<ref>قزوینی رازی، نقض، ص۵۰۴.</ref> جایگاه والاتری قائل بوده است. حتی می‌توان گفت که بیشتر به مکتب مفید و سید مرتضی متمایل بوده تا به مکتب شیخ طوسی، زیرا بر خلاف نظر طوسی، خبر واحد را مردود شمرده<ref>رجوع کنید به قزوینی رازی، نقض، ص۳۹.</ref> و نوشته است که تنها برخی از فقهای امامیه خبر واحد را قبول دارند و بیشتر آنان فقط خبر متواتر را می‌پذیرند.<ref>قزوینی رازی، نقض، ص۵۷۵.</ref>


قزوینی، [[محدثین|مُحدّثان]] را به غواصانی تشبیه کرده است که هر چه به دست می‌آورند عرضه می‌کنند و به غث و ثمین آن کاری ندارند<ref>قزوینی رازی، نقض، ص۲۵۵.</ref>، فلاسفه را از دشمنان دین دانسته<ref>قزوینی رازی، نقض، ص۱۸.</ref> و بر بعضی از صوفیان [[اهل سنت]] تاخته و از آنان، به تعریض، با عنوان «‌زاهدان و عارفان‌» یاد کرده، هرچند کسانی همچون شبلی و جنید و بایزید را از آنان متمایزدانسته است.<ref>قزوینی رازی، نقض، صص۴۱۷-۴۱۸.</ref> قزوینی برای تألیف و تصنیف ارزش خاصی قائل است، چنانکه با وجود ستایش از دینداری یکی از علمای امامی، با نام ابوطالب بابویه، او را از نظر علمی در مرتبه‌ای ندانسته است که بتواند کتابی بنویسد.<ref>قزوینی رازی، نقض، ص۲۹۴.</ref>
قزوینی، [[محدثین|مُحدّثان]] را به غواصانی تشبیه کرده است که هرچه به دست می‌آورند عرضه می‌کنند و به غث و ثمین آن کاری ندارند،<ref>قزوینی رازی، نقض، ص۲۵۵.</ref> فلاسفه را از دشمنان دین دانسته<ref>قزوینی رازی، نقض، ص۱۸.</ref> و بر بعضی از صوفیان [[اهل سنت]] تاخته و از آنان، به تعریض، با عنوان «‌زاهدان و عارفان‌» یاد کرده، هرچند کسانی همچون شبلی و جنید و بایزید را از آنان متمایز دانسته است.<ref>قزوینی رازی، نقض، ص۴۱۷-۴۱۸.</ref> قزوینی برای تألیف و تصنیف ارزش خاصی قائل است، چنانکه با وجود ستایش از دینداری یکی از علمای امامی، با نام ابوطالب بابویه، او را از نظر علمی در مرتبه‌ای ندانسته است که بتواند کتابی بنویسد.<ref>قزوینی رازی، نقض، ص۲۹۴.</ref>


==برخی از نظرات مولف==
==برخی از نظرات مولف==
کاربر ناشناس