پرش به محتوا

خرابه شام: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ اوت ۲۰۱۸
جز
اصلاح فعل
imported>Nabavi
جز (تکمیل جمله)
imported>Nabavi
جز (اصلاح فعل)
خط ۱۷: خط ۱۷:
بر طبق برخی از منابع، دختر خردسالی از امام حسین(ع) در خرابه شام از دنیا رفته است. به گزارش منابع، این دختر بهانه پدرش را گرفت. یزید دستور داد سر امام حسین را نزد او بردند او سر پدر را در دامن گرفت و آن قدر گریه کرد تا از دنیا رفت.<ref>طبری، کامل بهائی، ۱۳۸۳ش، ص۵۲۳.</ref> برخی از منابع بعدی نام این دختر را [[رقیه بنت الحسین|رقیه]] گفته‌اند.<ref> شاه عبدالعظیمی، الإیقاد، بی‌تا، ص۱۷۹.</ref> مشهور است [[حرم حضرت رقیه|حرم منسوب به حضرت رقیه]] در همین مکان ساخته شده است.
بر طبق برخی از منابع، دختر خردسالی از امام حسین(ع) در خرابه شام از دنیا رفته است. به گزارش منابع، این دختر بهانه پدرش را گرفت. یزید دستور داد سر امام حسین را نزد او بردند او سر پدر را در دامن گرفت و آن قدر گریه کرد تا از دنیا رفت.<ref>طبری، کامل بهائی، ۱۳۸۳ش، ص۵۲۳.</ref> برخی از منابع بعدی نام این دختر را [[رقیه بنت الحسین|رقیه]] گفته‌اند.<ref> شاه عبدالعظیمی، الإیقاد، بی‌تا، ص۱۷۹.</ref> مشهور است [[حرم حضرت رقیه|حرم منسوب به حضرت رقیه]] در همین مکان ساخته شده است.
=== خواب سکینه===
=== خواب سکینه===
برخی منابع، خوابی از [[حضرت سکینه]] در روز چهارمی که در [[دمشق]] بوده نقل کرده‌اند.<ref>قمی، منتهی الآمال، ج۲، ص۱۰۰۵-۱۰۰۶؛ ابن طاووس، لهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۸۸-۱۸۹.</ref> به گفته [[ابن نما حلی]]، سکینه خواب دیده بود که [[پیامبر اسلام]]، [[حضرت آدم]]، [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت موسی]] و [[حضرت عیسی]] برای [[زیارت امام حسین]] به [[کربلا]] می‌روند در حالی‌که پیامبر اسلام محاسنش را به دست گرفته، گاهی به زمین می‌افتاد و گاهی از زمین بلند می‌شد. همچنین [[حضرت فاطمه]]، [[حوا]]، [[آسیه]]، [[مریم]] و [[خدیجه]] نیز آمده بودند در حالی‌که حضرت زهرا دست بر سر گذاشته بود و گاهی به زمین می‌افتاد و گاهی برمی‌خیرد. او خود را به [[حضرت زهرا]] رساند و شروع کرد به گریه کردن حضرت زهرا به او گفت. سکینه جان بس است که ناله‌ات جگرم را آتش زد و بندهای قلبم را قطع کرد. این پیراهن آغتشه به خون پدرت حسین است که از آن را خود جدا نمی‌کنم تا خدا را ملاقات کنم.<ref>ابن نما حلی، مثیر الاحزان، ۱۴۰۶ق، ص۱۰۵-۱۰۶.</ref>
برخی منابع، خوابی از [[حضرت سکینه]] در روز چهارمی که در [[دمشق]] بوده نقل کرده‌اند.<ref>قمی، منتهی الآمال، ج۲، ص۱۰۰۵-۱۰۰۶؛ ابن طاووس، لهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۸۸-۱۸۹.</ref> به گفته [[ابن نما حلی]]، سکینه خواب دیده بود که [[پیامبر اسلام]]، [[حضرت آدم]]، [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت موسی]] و [[حضرت عیسی]] برای [[زیارت امام حسین]] به [[کربلا]] می‌روند در حالی‌که پیامبر اسلام محاسنش را به دست گرفته، گاهی به زمین می‌افتاد و گاهی از زمین بلند می‌شد. همچنین [[حضرت فاطمه]]، [[حوا]]، [[آسیه]]، [[مریم]] و [[خدیجه]] نیز آمده بودند در حالی‌که حضرت زهرا دست بر سر گذاشته بود و گاهی به زمین می‌افتاد و گاهی برمی‌خیزید. او خود را به [[حضرت زهرا]] رساند و شروع کرد به گریه کردن حضرت زهرا به او گفت. سکینه جان بس است که ناله‌ات جگرم را آتش زد و بندهای قلبم را قطع کرد. این پیراهن آغتشه به خون پدرت حسین است که از آن را خود جدا نمی‌کنم تا خدا را ملاقات کنم.<ref>ابن نما حلی، مثیر الاحزان، ۱۴۰۶ق، ص۱۰۵-۱۰۶.</ref>


== تردید در وجود خرابه==
== تردید در وجود خرابه==
کاربر ناشناس