۱۶٬۶۶۳
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (←تردید در وجود خرابه: ویرایش) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (تمیزکاری) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
از برخی روایات برمیآید که اسیران کربلا در خرابه وضعیت مناسبی نداشتهاند. آفتاب آنها را اذیت میکرده<ref> جزایری، انوار النعمانیة، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۱۷۶؛ قمی، منتهی الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص ۱۰۰۱.</ref> و بر اثر آن، صورتهایشان پوست انداخته بود<ref>ابن طاووس، لهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۸۸.</ref> آنان در خرابه برای امام حسین نوحهسرایی و گریه میکردند.<ref> ابن طاووس، لهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۸۸.</ref> همچنین در برخی از روایات آمده است یزید بر خرابه نگهبانانی گمارده بود که زبان عربی را نمیدانستند.<ref>بحرانی، مدینة معاجز الائمة، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۲۶۴.</ref> | از برخی روایات برمیآید که اسیران کربلا در خرابه وضعیت مناسبی نداشتهاند. آفتاب آنها را اذیت میکرده<ref> جزایری، انوار النعمانیة، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۱۷۶؛ قمی، منتهی الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص ۱۰۰۱.</ref> و بر اثر آن، صورتهایشان پوست انداخته بود<ref>ابن طاووس، لهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۸۸.</ref> آنان در خرابه برای امام حسین نوحهسرایی و گریه میکردند.<ref> ابن طاووس، لهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۸۸.</ref> همچنین در برخی از روایات آمده است یزید بر خرابه نگهبانانی گمارده بود که زبان عربی را نمیدانستند.<ref>بحرانی، مدینة معاجز الائمة، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۲۶۴.</ref> | ||
درباره مدت اقامت [[اسیران کربلا]] در خرابه شام، اختلاف است. در برخی منابع آمده است آن قدر آنان را در آنجا نگه داشتند که صورتهایشان پوست انداخته بود.<ref> شیخ صدوق، امالی، ص۱۶۷-۱۶۸، مجلس ۳۱، ح۴؛ ابن طاووس، لهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۸۸؛ مجلسی بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۴۰.</ref> برخی از نویسندگان، توقف کاروان اسرا در خرابۀ شام، را حدود یک هفته تخمین زدهاند.<ref>با کاروان شام، ص۹۸.</ref> | درباره مدت اقامت [[اسیران کربلا]] در خرابه شام، اختلاف است. در برخی منابع آمده است آن قدر آنان را در آنجا نگه داشتند که صورتهایشان پوست انداخته بود.<ref> شیخ صدوق، امالی، ص۱۶۷-۱۶۸، مجلس ۳۱، ح۴؛ ابن طاووس، لهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۸۸؛ مجلسی بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۴۰.</ref> برخی از نویسندگان، توقف کاروان اسرا در خرابۀ شام، را حدود یک هفته تخمین زدهاند.<ref>هاشمی نوربخش، با کاروان شام، ۱۳۸۹ش، ص۹۸.</ref> | ||
== وقایع در خرابه== | == وقایع در خرابه== | ||
هنگامی که اسیران کربلا در خرابه شام به سر میبردند اتفاقاتی رخ داد از جمله: | هنگامی که اسیران کربلا در خرابه شام به سر میبردند اتفاقاتی رخ داد از جمله: | ||
=== شهادت رقیه=== | === شهادت رقیه=== | ||
{{اصلی|رقیه بنت الحسین}} | {{اصلی|رقیه بنت الحسین}} | ||
برخی از منابع، دختر خردسالی از امام حسین(ع) در خرابه شام از دنیا رفته است. به گزارش منابع، این دختر بهانه پدرش را گرفت. یزید دستور داد سر امام حسین را نزد او بردند او سر پدر را در دامن گرفت و آن قدر گریه کرد تا از دنیا رفت.<ref>طبری، کامل بهائی، ۱۳۸۳ش، ص۵۲۳.</ref> برخی از منابع بعدی نام این دختر را [[رقیه بنت الحسین|رقیه]] گفتهاند.<ref> شاه عبدالعظیمی، الإیقاد، ص۱۷۹.</ref> مشهور است [[حرم حضرت رقیه|حرم منسوب به حضرت رقیه]] در همین مکان ساخته شده است. | برخی از منابع، دختر خردسالی از امام حسین(ع) در خرابه شام از دنیا رفته است. به گزارش منابع، این دختر بهانه پدرش را گرفت. یزید دستور داد سر امام حسین را نزد او بردند او سر پدر را در دامن گرفت و آن قدر گریه کرد تا از دنیا رفت.<ref>طبری، کامل بهائی، ۱۳۸۳ش، ص۵۲۳.</ref> برخی از منابع بعدی نام این دختر را [[رقیه بنت الحسین|رقیه]] گفتهاند.<ref> شاه عبدالعظیمی، الإیقاد، بیتا، ص۱۷۹.</ref> مشهور است [[حرم حضرت رقیه|حرم منسوب به حضرت رقیه]] در همین مکان ساخته شده است. | ||
=== خواب سکینه=== | === خواب سکینه=== | ||
برخی منابع، خوابی از حضرت سکینه در روز چهارمی که در [[دمشق]] بوده نقل کردهاند.<ref>قمی، منتهی الآمال، ج۲، ص۱۰۰۵-۱۰۰۶؛ ابن طاووس، لهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۸۸-۱۸۹.</ref> به گفته [[ابن نما حلی]]، سکینه خواب دیده بود که [[پیامبر اسلام]]، [[حضرت آدم]]، [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت موسی]] و [[حضرت عیسی]] برای [[زیارت امام حسین]] به کربلا میروند در حالیکه پیامبر اسلام محاسنش را به دست گرفته، گاهی به زمین میافتاد و گاهی از زمین بلند میشد. همچنین [[حضرت فاطمه]]، [[حوا]]، [[آسیه]]، [[مریم]] و [[خدیجه]] نیز آمده بودند در حالیکه حضرت زهرا دست بر سر گذاشته بود و گاهی به زمین میافتاد و گاهی برمیخیرد. او خود را به حضرت زهرا رساند و شروع کرد به گریه کردن حضرت زهرا به او گفت. سکینه جان بس است که نالهات جگرم را آتش زد و بندهای قلبم را قطع کرد. این پیراهن آغتشه به خون پدرت حسین است که از آن را خود جدا نمیکنم تا خدا را ملاقات کنم.<ref>ابن نما حلی، مثیر الاحزان، ۱۴۰۶ق، ص۱۰۵-۱۰۶.</ref> | برخی منابع، خوابی از حضرت سکینه در روز چهارمی که در [[دمشق]] بوده نقل کردهاند.<ref>قمی، منتهی الآمال، ج۲، ص۱۰۰۵-۱۰۰۶؛ ابن طاووس، لهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۸۸-۱۸۹.</ref> به گفته [[ابن نما حلی]]، سکینه خواب دیده بود که [[پیامبر اسلام]]، [[حضرت آدم]]، [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت موسی]] و [[حضرت عیسی]] برای [[زیارت امام حسین]] به کربلا میروند در حالیکه پیامبر اسلام محاسنش را به دست گرفته، گاهی به زمین میافتاد و گاهی از زمین بلند میشد. همچنین [[حضرت فاطمه]]، [[حوا]]، [[آسیه]]، [[مریم]] و [[خدیجه]] نیز آمده بودند در حالیکه حضرت زهرا دست بر سر گذاشته بود و گاهی به زمین میافتاد و گاهی برمیخیرد. او خود را به حضرت زهرا رساند و شروع کرد به گریه کردن حضرت زهرا به او گفت. سکینه جان بس است که نالهات جگرم را آتش زد و بندهای قلبم را قطع کرد. این پیراهن آغتشه به خون پدرت حسین است که از آن را خود جدا نمیکنم تا خدا را ملاقات کنم.<ref>ابن نما حلی، مثیر الاحزان، ۱۴۰۶ق، ص۱۰۵-۱۰۶.</ref> |
ویرایش