پرش به محتوا

خرابه شام: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۵ نوامبر ۲۰۱۵
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Smnazem
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''خرابه شام'''، مکانی در [[شام]] که بعد از [[واقعه کربلا]] و [[شهادت]] [[امام حسین(ع)]]، [[یزید]] اهل بیت آن حضرت را در آنجا منزل داد. درباره این مکان گزارش‌های تاریخی متفاوتی وجود دارد. و بعضی از تاریخ‌نگاران اسکان اسرا در خرابه را انکار کرده‌اند.


'''خرابه شام'''، مکانی در [[شام]] که بعد از [[واقعه کربلا]] و [[شهادت]] [[امام حسین (ع)]]، [[یزید]] اهل بیت آن حضرت را در آنجا منزل داد. درباره این مکان گزارش‌های تاریخی متفاوتی وجود دارد. و بعضی از تاریخ‌نگاران اسکان اسرا در خرابه را انکار کرده‌اند.
در مورد مدت اقامت [[اهل بیت(ع)]] و کاروان اسرا در خرابۀ شام، اختلاف است؛ به‌ طوری‌که نمی‌توان برای آن، زمان معینی را مشخص کرد. در بعضی عبارت‌ها آمده است که اسرا آنقدر در خرابه ماندند که صورت‌های آن‌ها پوست انداخت. بنابر گزارش [[کامل بهائی]] [[رقیه دختر امام حسین|دختر چهار ساله]] امام حسین(ع) در همین مکان درگذشته است.
 
در مورد مدت اقامت [[اهل بیت (ع)]] و كاروان اسرا در خرابۀ شام، اختلاف است؛ به‌ طورى‌كه نمى‌توان براى آن، زمان معينى را مشخص كرد. در بعضى عبارت‌ها آمده است که اسرا آنقدر در خرابه ماندند که صورت‌های آن‌ها پوست انداخت. بنابر گزارش [[کامل بهائی]] [[رقیه دختر امام حسین|دختر چهار ساله]] امام حسین (ع) در همین مکان درگذشته است.


==در روایات==
==در روایات==
* [[عمران بن على حلبى]] مى‌گويد: شنيدم كه [[امام صادق (ع)]] فرمود: وقتى امام زين العابدين (ع) را با اهل بيت پيامبر نزد [[یزید بن معاویه|يزید]] آوردند، آنان را در خرابه‌اى كه ديوارهايش سست بود قرار دادند. يكى از آنها گفت: ما را در اين خرابه قرار دادند تا بر سر ما خراب شود. يكى از نگهبانان اين را شنيد و به زبان قبطى گفت: اين‌ها را بنگريد مى‌ترسند كه ديوار بر سر آنها خراب شود و اين بهتر است از آنكه فردا بيرون بياورند و يكى بعد از ديگرى گردنشان را بزنند. امام سجاد (ع) فرمود: به اذن خدا هيچ يك از اين دو نمى‌شود و همين طور هم شد.<ref>بحار الأنوار:۴۶/٧٠، حديث ۴٧.</ref> <ref>جلوه‌های اعجاز معصومین(ع)، ص۵٣٠</ref>
* [[عمران بن علی حلبی]] می‌گوید: شنیدم که [[امام صادق(ع)]] فرمود: وقتی امام زین العابدین(ع) را با اهل بیت پیامبر نزد [[یزید بن معاویه|یزید]] آوردند، آنان را در خرابه‌ای که دیوارهایش سست بود قرار دادند. یکی از آنها گفت: ما را در این خرابه قرار دادند تا بر سر ما خراب شود. یکی از نگهبانان این را شنید و به زبان قبطی گفت: این‌ها را بنگرید می‌ترسند که دیوار بر سر آنها خراب شود و این بهتر است از آنکه فردا بیرون بیاورند و یکی بعد از دیگری گردنشان را بزنند. امام سجاد(ع) فرمود: به اذن خدا هیچ یک از این دو نمی‌شود و همین طور هم شد.<ref>بحار الأنوار:۴۶/۷۰، حدیث ۴۷.</ref><ref>جلوه‌های اعجاز معصومین(ع)، ص۵۳۰</ref>
* [[سید نعمت الله جزائری|سيّد نعمة اللّه جزايرى]] در كتاب [[انوار نعمانیه|انوار نعمانيّه]] اين خبر را به وجه ابسطى نقل کرده است:
* [[سید نعمت الله جزائری|سید نعمة اللّه جزایری]] در کتاب [[انوار نعمانیه|انوار نعمانیه]] این خبر را به وجه ابسطی نقل کرده است:
:::[[منهال بن عمرو|منهال]] امام سجاد (ع) را دید در حالتى كه تكيه بر عصا كرده بود و ساق‌هاى پاى او مانند دو نى بود و خون جارى بود از ساق‌هاى مباركش و رنگ شريفش زرد بود، و چون حال او پرسيد فرمود: چگونه است حال كسى كه اسير [[یزید بن معاویه|يزيد بن معاويه]] است، و زن‌هاى ما تا به حال شكم‌هايشان از طعام سير نگشته، و سرهاى ايشان پوشيده نشده، و شب و روز به [[نوحه]] و گريه مى‌گذرانند، و بعد از نقل شطرى از آنچه در روايت [[تفسیر قمی|تفسير قمى]] گذشت فرمود: هيچ گاهى يزيد ما را نمى‌طلبد مگر آن كه گمان مى‌كنيم كه ارادۀ قتل ما دارد و به جهت كشتن ما را مى‌طلبد انّا للّه و انّا اليه راجعون. منهال گفت: عرضه داشتم: اكنون كجا مى‌رويد؟ فرمود: آن جايى كه ما را منزل داده‌اند سقف ندارد و آفتاب ما را گداخته است و هواى خوبى در آنجا نمى‌بينيم، الحال به جهت ضعف بدن بيرون آمده‌ام تا لحظه‌اى استراحت كنم و زود برگردم به جهت ترحم بر زن‌ها. پس در اين حال كه به آن حضرت تكلّم مى‌كردم ديدم نداى زنى بلند شد و آن جناب را صدا زد كه كجا مى‌روى اى نور ديده. و آن زن، جناب [[زینب بنت علی|زينب(س)]] دختر [[علی(ع)|على(ع)]] بود.<ref>انوار النعمانية، ج ٣، ص ٢۵٢.</ref> <ref>منتهی الآمال، ج٢، ص ١٠٠١</ref>
:::[[منهال بن عمرو|منهال]] امام سجاد(ع) را دید در حالتی که تکیه بر عصا کرده بود و ساق‌های پای او مانند دو نی بود و خون جاری بود از ساق‌های مبارکش و رنگ شریفش زرد بود، و چون حال او پرسید فرمود: چگونه است حال کسی که اسیر [[یزید بن معاویه|یزید بن معاویه]] است، و زن‌های ما تا به حال شکم‌هایشان از طعام سیر نگشته، و سرهای ایشان پوشیده نشده، و شب و روز به [[نوحه]] و گریه می‌گذرانند، و بعد از نقل شطری از آنچه در روایت [[تفسیر قمی|تفسیر قمی]] گذشت فرمود: هیچ گاهی یزید ما را نمی‌طلبد مگر آن که گمان می‌کنیم که ارادۀ قتل ما دارد و به جهت کشتن ما را می‌طلبد انّا للّه و انّا الیه راجعون. منهال گفت: عرضه داشتم: اکنون کجا می‌روید؟ فرمود: آن جایی که ما را منزل داده‌اند سقف ندارد و آفتاب ما را گداخته است و هوای خوبی در آنجا نمی‌بینیم، الحال به جهت ضعف بدن بیرون آمده‌ام تا لحظه‌ای استراحت کنم و زود برگردم به جهت ترحم بر زن‌ها. پس در این حال که به آن حضرت تکلّم می‌کردم دیدم ندای زنی بلند شد و آن جناب را صدا زد که کجا می‌روی‌ای نور دیده. و آن زن، جناب [[زینب بنت علی|زینب(س)]] دختر [[علی(ع)|علی(ع)]] بود.<ref>انوار النعمانیة، ج ۳، ص ۲۵۲.</ref><ref>منتهی الآمال، ج۲، ص ۱۰۰۱</ref>


* در [[مثير الاحزان]] است كه: و اسكنّ فى مساكن لا يقين من حرّ و لا برد حتى تقشّرت الجلود، و سال الصّديد، بعد كنّ الخدور و ظلّ السّتور. [[یزید]]، [[اهل البیت عليهم السلام|اهل البیت(ع)]] را در مساكنى منزل داده بود كه از سرما و گرما ايشان را نگاه نمى‌داشت تا آن كه بدن‌هاى ايشان پوست باز كرد و زردآب و ريم جارى شد.<ref>مثير الاحزان، ص ١٠٣. </ref> <ref>منتهی الآمال، ج٢، ص١٠٠٢</ref>
* در [[مثیر الاحزان]] است که: و اسکنّ فی مساکن لا یقین من حرّ و لا برد حتی تقشّرت الجلود، و سال الصّدید، بعد کنّ الخدور و ظلّ السّتور. [[یزید]]، [[اهل البیت علیهم السلام|اهل البیت(ع)]] را در مساکنی منزل داده بود که از سرما و گرما ایشان را نگاه نمی‌داشت تا آن که بدن‌های ایشان پوست باز کرد و زردآب و ریم جاری شد.<ref>مثیر الاحزان، ص ۱۰۳. </ref><ref>منتهی الآمال، ج۲، ص۱۰۰۲</ref>


* [[امام سجاد(ع)]] فرمود: هنگامى كه ما را در خرابۀ شام قرار دادند، در آنجا انواع رنج‌ها را بر ما روا داشتند. روزى ديدم عمه‌ام [[زینب دختر امام علی|حضرت زينب(س)]]، ديگى بر روى آتش نهاده است. گفتم: عمّه جان! اين ديگ چيست؟ فرمود: كودكان گرسنه‌اند، خواستم به آنها وانمود كنم كه برایشان غذا مى‌پزم و بدين‌وسيله آنان را آرام كنم!.<ref>با کاروان شام، ص٩٧.</ref>
* [[امام سجاد(ع)]] فرمود: هنگامی که ما را در خرابۀ شام قرار دادند، در آنجا انواع رنج‌ها را بر ما روا داشتند. روزی دیدم عمه‌ام [[زینب دختر امام علی|حضرت زینب(س)]]، دیگی بر روی آتش نهاده است. گفتم: عمّه جان! این دیگ چیست؟ فرمود: کودکان گرسنه‌اند، خواستم به آنها وانمود کنم که برایشان غذا می‌پزم و بدین‌وسیله آنان را آرام کنم!.<ref>با کاروان شام، ص۹۷.</ref>
== از دیدگاه مورخان==
== از دیدگاه مورخان==
مورّخان و مقتل نویسان این مکان را به صورت‎های متفاوتی توصیف کرده‌اند که در این میان عده‌ای موافق وجود چنین مکانی بوده و کسانی نیز مخالف وجود آن هستند:
مورّخان و مقتل نویسان این مکان را به صورتهای متفاوتی توصیف کرده‌اند که در این میان عده‌ای موافق وجود چنین مکانی بوده و کسانی نیز مخالف وجود آن هستند:
===موافقان===
===موافقان===
* پس از خطبۀ [[حضرت زینب(س)]] در مجلس [[یزید]] كه اوضاع را بر ضدّ او متحوّل ساخت، يزيد به ناچار اهل بيت را در خرابه‌اى بى‌سقف جاى داد. آنان سه روز در آن خرابه بودند و بر حسين (ع) [[عزاداری امام حسین|عزادارى]] مى‌كردند.<ref>مقتل خوارزمى، ج ٢، ص ٧۴</ref> <ref>فرهنگ عاشورا، ص١۵٩.</ref>
* پس از خطبۀ [[حضرت زینب(س)]] در مجلس [[یزید]] که اوضاع را بر ضدّ او متحوّل ساخت، یزید به ناچار اهل بیت را در خرابه‌ای بی‌سقف جای داد. آنان سه روز در آن خرابه بودند و بر حسین(ع) [[عزاداری امام حسین|عزاداری]] می‌کردند.<ref>مقتل خوارزمی، ج ۲، ص ۷۴</ref><ref>فرهنگ عاشورا، ص۱۵۹.</ref>
* از بعض كتب نقل شده كه مسكن و مجلس [[اهل البیت عليهم السلام|اهل البیت(ع)]] در [[شام]] در خانۀ خرابى بوده و مقصود يزيد آن بود كه آن خانه سر ايشان خراب شود و كشته شوند. <ref>منتهی الآمال، ج٢، ص١٠٠٢</ref>
* از بعض کتب نقل شده که مسکن و مجلس [[اهل البیت علیهم السلام|اهل البیت(ع)]] در [[شام]] در خانۀ خرابی بوده و مقصود یزید آن بود که آن خانه سر ایشان خراب شود و کشته شوند.<ref>منتهی الآمال، ج۲، ص۱۰۰۲</ref>
===مخالفان===
===مخالفان===
* [[مفید|شيخ مفيد]] روايت كرده كه: «يزيد دستور داد كه خاندان امام حسين (ع) را همراه با [[امام سجاد (ع)]] در خانه عليحده كه متصل به خانۀ خود بود (پشت قصر الخضراءِ يزيد) جاى دهند.<ref>الإرشاد، ترجمه ساعدی خراسانی‌، ص۴٨٠</ref>
* [[مفید|شیخ مفید]] روایت کرده که: «یزید دستور داد که خاندان امام حسین(ع) را همراه با [[امام سجاد(ع)]] در خانه علیحده که متصل به خانۀ خود بود (پشت قصر الخضراءِ یزید) جای دهند.<ref>الإرشاد، ترجمه ساعدی خراسانی‌، ص۴۸۰</ref>


* از دیدگاه [[محمد هادی یوسفی غروی]]: [[اهل بیت (ع)]] به خاطر موقعیت اجتماعی و احترامی که بین مردم داشتند یزید نمی توانسته آن‌ها را در خرابه مکان دهد، پس اساساً در چنین مکانی(خرابه) ساکن نشده اند:
* از دیدگاه [[محمد هادی یوسفی غروی]]: [[اهل بیت(ع)]] به خاطر موقعیت اجتماعی و احترامی که بین مردم داشتند یزید نمی‌توانسته آن‌ها را در خرابه مکان دهد، پس اساساً در چنین مکانی(خرابه) ساکن نشده‌اند:
:::"متأسفانه یکی از مشکلاتی که از نظر تاریخی گرفتار آن هستیم،این است که چون [[بکاء|ابکاء]] و تشدید مصیبت، محور شده است، بر سر هر دو راهی، بین مصیبت کمتر و مصیبت بیشتر، مصیبت بیشتر را انتخاب کردند، اگر چه از نظر سندی خیلی ضعیف و واهی و سند مصیبت ضعیف، قوی باشد. البته مشکل مهمتر این است که افرادی که این کارها را انجام دادند، فراموش کردند که اهل بیت موقعیت اجتماعی داشتند، لذا طوری مصائب را برای ایشان ردیف می‌کنند که گویی اصلاً در جامعه احترامی نداشتند. این کار جنایت بزرگی است که در اثر توجه به مصیبت، مصیبت را بزرگتر می‌کنند و به این توجه ندارند که با این کار وانمود می‌کنند اهل بیت هیچ موقعیت اجتماعی نداشتند. در همان جلسهٔ اول، یزید مفتضح شد و ناچار گشت در همان جلسهٔ اول، اظهار پشیمانی کند. بنابراین خرابه‌ای در کار نبوده است. این اشتباه است. محلهٔ خراب درست است، نه خرابه. اگر همین الآن به دمشق بروید و سراغ قبر [[معاویه]] را بگیرید، می‌گویند «فی محلة الخراب» اسم آن محله، محلهٔ خراب است. چون وقتی [[خالد بن ولید]] و [[ابو عبید جراح]] وارد دمشق شدند، خیلی از سران رومی تحمل نمی‌کردند زیر پرچم عرب‌ها بروند و لذا خانه‌های آنها و خانه‌های افسران عالی رتبه خالی ماند. چون این اماکن خالی بود، از آ نها به خانه‌های خراب یاد می‌شد؛ لذا خرابه‌ای در کار نبوده است و نمی‌شود مسألهٔ خرابه را با اظهار پشیمانی یزید جمع کرد. خبر اسکان در قصر قطعی و از مسلمات تاریخ است."<ref>[http://www.ketabmah.ir/MagazinePdf/20-38.PDF بررسی تحلیلی سیر مقتل نگاری عاشورا]</ref>
:::"متأسفانه یکی از مشکلاتی که از نظر تاریخی گرفتار آن هستیم،این است که چون [[بکاء|ابکاء]] و تشدید مصیبت، محور شده است، بر سر هر دو راهی، بین مصیبت کمتر و مصیبت بیشتر، مصیبت بیشتر را انتخاب کردند، اگر چه از نظر سندی خیلی ضعیف و واهی و سند مصیبت ضعیف، قوی باشد. البته مشکل مهمتر این است که افرادی که این کارها را انجام دادند، فراموش کردند که اهل بیت موقعیت اجتماعی داشتند، لذا طوری مصائب را برای ایشان ردیف می‌کنند که گویی اصلاً در جامعه احترامی نداشتند. این کار جنایت بزرگی است که در اثر توجه به مصیبت، مصیبت را بزرگتر می‌کنند و به این توجه ندارند که با این کار وانمود می‌کنند اهل بیت هیچ موقعیت اجتماعی نداشتند. در همان جلسهٔ اول، یزید مفتضح شد و ناچار گشت در همان جلسهٔ اول، اظهار پشیمانی کند. بنابراین خرابه‌ای در کار نبوده است. این اشتباه است. محلهٔ خراب درست است، نه خرابه. اگر همین الآن به دمشق بروید و سراغ قبر [[معاویه]] را بگیرید، می‌گویند «فی محلة الخراب» اسم آن محله، محلهٔ خراب است. چون وقتی [[خالد بن ولید]] و [[ابو عبید جراح]] وارد دمشق شدند، خیلی از سران رومی تحمل نمی‌کردند زیر پرچم عرب‌ها بروند و لذا خانه‌های آنها و خانه‌های افسران عالی رتبه خالی ماند. چون این اماکن خالی بود، از آ نها به خانه‌های خراب یاد می‌شد؛ لذا خرابه‌ای در کار نبوده است و نمی‌شود مسألهٔ خرابه را با اظهار پشیمانی یزید جمع کرد. خبر اسکان در قصر قطعی و از مسلمات تاریخ است."<ref>[http://www.ketabmah.ir/MagazinePdf/20-38.PDF بررسی تحلیلی سیر مقتل نگاری عاشورا]</ref>


==مدّت اقامت كاروان در این مکان==
==مدّت اقامت کاروان در این مکان==
در مورد مدت اقامت [[اهل بیت (ع)]] و كاروان اسرا در خرابۀ شام، اختلاف است؛ به‌ طورى‌كه نمى‌توان براى آن، زمان معينى مشخص كرد. در بعضى عبارت‌ها است که یزید آنان را در خرابه‌ای منزل داده بود که «لا یکنهم عن الحر و البرد» یعنى از سرما و گرما محفوظ نبودند و دیوار آن خرابه مشرف بر خراب شدن بود و در بعضى عبارات حدیث است که «حتی تقشرت وجوه الفاطمیات» یعنى آنقدر در خرابه ماندند که صورت‌های آن‌ها پوست انداخته بود و در بعضى عبارات نوشته‌اند که روز بیستم [[صفر]] غل و زنجیر از گردن بیمار برداشته‌اند.<ref>ریاحین الشریعه در ترجمه بانوان دانشمند شیعه، ص١٩١</ref>
در مورد مدت اقامت [[اهل بیت(ع)]] و کاروان اسرا در خرابۀ شام، اختلاف است؛ به‌ طوری‌که نمی‌توان برای آن، زمان معینی مشخص کرد. در بعضی عبارت‌ها است که یزید آنان را در خرابه‌ای منزل داده بود که «لا یکنهم عن الحر و البرد» یعنی از سرما و گرما محفوظ نبودند و دیوار آن خرابه مشرف بر خراب شدن بود و در بعضی عبارات حدیث است که «حتی تقشرت وجوه الفاطمیات» یعنی آنقدر در خرابه ماندند که صورت‌های آن‌ها پوست انداخته بود و در بعضی عبارات نوشته‌اند که روز بیستم [[صفر]] غل و زنجیر از گردن بیمار برداشته‌اند.<ref>ریاحین الشریعه در ترجمه بانوان دانشمند شیعه، ص۱۹۱</ref>


همچنین اگر طبق گفتۀ مورخان، ورود اسرا را به شام، اول ماه صفر بدانيم و شهادت [[رقیه دختر امام حسین(ع)|حضرت رقيّه(س)]] را در پنجم صفر، نتيجه مى‌گيريم كه حضرت رقيّه (س) چهار روز در آن خرابه به سر برده است. برخى نیز ده روز، بعضى چهل روز و عده‌اى هم تا شش ماه را تخمين زده‌اند. با توجه به مطالعات و بررسى كتاب‌هاى زيادی به نظر می رسد، توقف كاروان اسرا در خرابۀ شام، حدود يك هفته طول كشيد.<ref>با کاروان شام، ص٩٨.</ref>
همچنین اگر طبق گفتۀ مورخان، ورود اسرا را به شام، اول ماه صفر بدانیم و شهادت [[رقیه دختر امام حسین(ع)|حضرت رقیه(س)]] را در پنجم صفر، نتیجه می‌گیریم که حضرت رقیه(س) چهار روز در آن خرابه به سر برده است. برخی نیز ده روز، بعضی چهل روز و عده‌ای هم تا شش ماه را تخمین زده‌اند. با توجه به مطالعات و بررسی کتاب‌های زیادی به نظر می‌رسد، توقف کاروان اسرا در خرابۀ شام، حدود یک هفته طول کشید.<ref>با کاروان شام، ص۹۸.</ref>


==وقایع==
==وقایع==
{{اصلی|رقیه دختر امام حسین (ع)}}
{{اصلی|رقیه دختر امام حسین(ع)}}
===درگذشت دختر امام حسین(ع)===
===درگذشت دختر امام حسین(ع)===
از مهمترین وقايع این مکان، درگذشت دختر امام حسین(ع) است که پس از گفت‌وگو با سر بريدۀ پدرش اتفاق افتاد.<ref>كامل بهايى، ص ١٧٩</ref> <ref>منتهى الآمال،۴٣٧</ref>اين مسأله هر چند مشهور شده ولی در منابع اوّليه نيامده است.<ref>فرهنگ عاشورا، ص١۵٩.</ref>
از مهمترین وقایع این مکان، درگذشت دختر امام حسین(ع) است که پس از گفت‌وگو با سر بریدۀ پدرش اتفاق افتاد.<ref>کامل بهایی، ص ۱۷۹</ref><ref>منتهی الآمال،۴۳۷</ref>این مسأله هر چند مشهور شده ولی در منابع اوّلیه نیامده است.<ref>فرهنگ عاشورا، ص۱۵۹.</ref>


===عزاداری زن یزید===
===عزاداری زن یزید===
[[یزید]] دستور داد زنان [[بنی امیه]] لباس خود را عوض کنند و سیاه بپوشند. اولین جایی که [[عزاداری امام حسین|عزاداری]] شده و برای [[امام حسین(ع)]] سیاه پوشی شده، کاخ یزید بوده است. خوارزمی در مقتل خود می‌نویسد: زنان بنی امیه سه شبانه روز برای امام حسین (ع) عزاداری کردند.<ref>[http://www.ketabmah.ir/MagazinePdf/20-38.PDF بررسی تحلیلی سیر مقتل نگاری عاشورا]</ref>
[[یزید]] دستور داد زنان [[بنی امیه]] لباس خود را عوض کنند و سیاه بپوشند. اولین جایی که [[عزاداری امام حسین|عزاداری]] شده و برای [[امام حسین(ع)]] سیاه پوشی شده، کاخ یزید بوده است. خوارزمی در مقتل خود می‌نویسد: زنان بنی امیه سه شبانه روز برای امام حسین(ع) عزاداری کردند.<ref>[http://www.ketabmah.ir/MagazinePdf/20-38.PDF بررسی تحلیلی سیر مقتل نگاری عاشورا]</ref>
 
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس2}}
{{پانویس۲}}
 
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* طبرسی، حسن بن علی، کامل بهایی، مرتضوی، تهران ؛ ۱۳۸۳.
* طبرسی، حسن بن علی، کامل بهایی، مرتضوی، تهران ؛ ۱۳۸۳.
* مفید، محمد بن محمد، محقق:بهبودی، محمد باقر، مترجم:ساعدی خراسانی، محمد باقر، الإرشاد(مفید، ترجمه ساعدی خراسانی‌)، جلد:١، اسلاميه، تهران، ١٣٨٠.
* مفید، محمد بن محمد، محقق:بهبودی، محمد باقر، مترجم:ساعدی خراسانی، محمد باقر، الإرشاد(مفید، ترجمه ساعدی خراسانی‌)، جلد:۱، اسلامیه، تهران، ۱۳۸۰.
* اخطب خوارزم، موفق بن احمد، شرح غم حسین(ع) ترجمه تحقیقی بخش اصلی مقتل خوارزمی(م۵۶٨ق)، مسجد مقدس جمکران، قم ؛ ۱۳۸۸.
* اخطب خوارزم، موفق بن احمد، شرح غم حسین(ع) ترجمه تحقیقی بخش اصلی مقتل خوارزمی(م۵۶۸ق)، مسجد مقدس جمکران، قم ؛ ۱۳۸۸.
* قمی، عباس، منتهی الآمال(۲ جلد)، موسسه انتشارات هجرت، قم - ایران.
* قمی، عباس، منتهی الآمال(۲ جلد)، موسسه انتشارات هجرت، قم - ایران.
* محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه در ترجمه بانوان دانشمند شیعه، جلد:٣، دار الکتب الاسلامیه، تهران،١٣٧٠.
* محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه در ترجمه بانوان دانشمند شیعه، جلد:۳،‌دار الکتب الاسلامیه، تهران،۱۳۷۰.
* ابن‌نما، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، مدرسه‌ امام مهدی (عج)، قم.
* ابن‌نما، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، مدرسه‌ امام مهدی(عج)، قم.
* جزایری، نعمت الله بن عبد الله، الأنوار النعمانیة(۴ جلد)، دار القاری، بيروت.
* جزایری، نعمت الله بن عبد الله، الأنوار النعمانیة(۴ جلد)،‌دار القاری، بیروت.
* هاشمی نوربخش، حسین، با کاروان شام، جلد:١، مشعر، تهران، ١٣٨٩.
* هاشمی نوربخش، حسین، با کاروان شام، جلد:۱، مشعر، تهران، ۱۳۸۹.
* محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، جلد:١، نشر معروف، قم، ١٣٧۶.
* محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، جلد:۱، نشر معروف، قم، ۱۳۷۶.
* قطب راوندی، سعید بن هبة‎ الله، جلوه‌های اعجاز معصومین(ع)، جلد:١، مترجم:محرمی، غلامحسن، مترجم:طبری فراهانی، مجتبی، دفتر انتشارات اسلامی(وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، قم، ١٣٧٨.
* قطب راوندی، سعید بن هبة الله، جلوه‌های اعجاز معصومین(ع)، جلد:۱، مترجم:محرمی، غلامحسن، مترجم:طبری فراهانی، مجتبی، دفتر انتشارات اسلامی(وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، قم، ۱۳۷۸.
 
{{پایان}}
{{پایان}}


{{واقعه کربلا}}
{{واقعه کربلا}}
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۰۰

ویرایش