کاربر ناشناس
خرابه شام: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
Ahmadnazem (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Mgolpayegani جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''خرابه شام'''، مکانی | '''خرابه شام'''، مکانی در [[شام]] که بعد از [[واقعه کربلا]] و [[شهادت]] [[امام حسین (ع)]]، [[یزید]] اهل بیت آن حضرت را در آنجا منزل داد. درباره این مکان گزارشهای تاریخی متفاوتی وجود دارد. | ||
در مورد مدت اقامت [[اهل بیت (ع)]] و كاروان اسرا در خرابۀ شام، اختلاف است؛ به طورىكه نمىتوان براى آن، زمان معينى مشخص كرد. در بعضى عبارتها آمده است که یزید آنان را در خرابهای منزل داده بود که آنان را از سرما و گرما حفظ نمیکرد و دیوار آن خرابه در آستانه خراب شدن بود و در بعضى عبارات حدیث است که آنقدر در خرابه ماندند که صورتهای آنها پوست انداخته بود و در بعضى عبارات نوشتهاند که روز بیستم [[صفر]] غل و زنجیر از گردن بیمار برداشتند. | در مورد مدت اقامت [[اهل بیت (ع)]] و كاروان اسرا در خرابۀ شام، اختلاف است؛ به طورىكه نمىتوان براى آن، زمان معينى را مشخص كرد. در بعضى عبارتها آمده است که یزید آنان را در خرابهای منزل داده بود که آنان را از سرما و گرما حفظ نمیکرد و دیوار آن خرابه در آستانه خراب شدن بود و در بعضى عبارات حدیث است که آنقدر در خرابه ماندند که صورتهای آنها پوست انداخته بود و در بعضى عبارات نوشتهاند که روز بیستم [[صفر]] غل و زنجیر از گردن بیمار برداشتند. | ||
==در روایات== | ==در روایات== | ||
* [[عمران بن على حلبى]] مىگويد: شنيدم كه [[امام صادق (ع)]] فرمود: وقتى امام زين العابدين (ع) را با اهل بيت پيامبر نزد [[یزید بن معاویه|يزید]] آوردند، آنان را در خرابهاى كه ديوارهايش سست بود قرار دادند. يكى از آنها گفت: ما را در اين خرابه قرار دادند تا بر سر ما خراب شود. يكى از نگهبانان اين را شنيد و به زبان قبطى گفت: اينها را بنگريد مىترسند كه ديوار بر سر آنها خراب شود و اين بهتر است از آنكه فردا بيرون بياورند و يكى بعد از ديگرى گردنشان را بزنند. امام سجاد (ع) فرمود: به اذن خدا هيچ يك از اين دو نمىشود و همين طور هم شد.<ref>بحار الأنوار:۴۶/٧٠، حديث ۴٧.</ref> <ref>جلوههای اعجاز معصومین(ع)، ص۵٣٠</ref> | * [[عمران بن على حلبى]] مىگويد: شنيدم كه [[امام صادق (ع)]] فرمود: وقتى امام زين العابدين (ع) را با اهل بيت پيامبر نزد [[یزید بن معاویه|يزید]] آوردند، آنان را در خرابهاى كه ديوارهايش سست بود قرار دادند. يكى از آنها گفت: ما را در اين خرابه قرار دادند تا بر سر ما خراب شود. يكى از نگهبانان اين را شنيد و به زبان قبطى گفت: اينها را بنگريد مىترسند كه ديوار بر سر آنها خراب شود و اين بهتر است از آنكه فردا بيرون بياورند و يكى بعد از ديگرى گردنشان را بزنند. امام سجاد (ع) فرمود: به اذن خدا هيچ يك از اين دو نمىشود و همين طور هم شد.<ref>بحار الأنوار:۴۶/٧٠، حديث ۴٧.</ref> <ref>جلوههای اعجاز معصومین(ع)، ص۵٣٠</ref> | ||
* [[سید نعمت الله جزائری|سيّد نعمة اللّه جزايرى]] در كتاب [[انوار نعمانیه|انوار نعمانيّه]] اين خبر را به وجه ابسطى نقل کرده است: | * [[سید نعمت الله جزائری|سيّد نعمة اللّه جزايرى]] در كتاب [[انوار نعمانیه|انوار نعمانيّه]] اين خبر را به وجه ابسطى نقل کرده است: | ||
:::[[منهال بن عمرو|منهال]] امام سجاد(ع) را دید در حالتى كه تكيه بر عصا كرده بود و ساقهاى پاى او مانند دو نى بود و خون جارى بود از ساقهاى مباركش و رنگ شريفش زرد بود، و چون حال او پرسيد فرمود: چگونه است حال كسى كه اسير [[یزید بن معاویه|يزيد بن معاويه]] است، و زنهاى ما تا به حال شكمهايشان از طعام سير نگشته، و سرهاى ايشان پوشيده نشده، و شب و روز به [[نوحه]] و گريه مىگذرانند، و بعد از نقل شطرى از آنچه در روايت [[تفسیر قمی|تفسير قمى]] گذشت فرمود: هيچ گاهى يزيد ما را نمىطلبد مگر آن كه گمان مىكنيم كه ارادۀ قتل ما دارد و به جهت كشتن ما را مىطلبد انّا للّه و انّا اليه راجعون. منهال گفت: عرضه داشتم: اكنون كجا مىرويد؟ فرمود: آن جايى كه ما را منزل دادهاند سقف ندارد و آفتاب ما را گداخته است و هواى خوبى در آنجا نمىبينيم، الحال به جهت ضعف بدن بيرون آمدهام تا لحظهاى استراحت كنم و زود برگردم به جهت | :::[[منهال بن عمرو|منهال]] امام سجاد (ع) را دید در حالتى كه تكيه بر عصا كرده بود و ساقهاى پاى او مانند دو نى بود و خون جارى بود از ساقهاى مباركش و رنگ شريفش زرد بود، و چون حال او پرسيد فرمود: چگونه است حال كسى كه اسير [[یزید بن معاویه|يزيد بن معاويه]] است، و زنهاى ما تا به حال شكمهايشان از طعام سير نگشته، و سرهاى ايشان پوشيده نشده، و شب و روز به [[نوحه]] و گريه مىگذرانند، و بعد از نقل شطرى از آنچه در روايت [[تفسیر قمی|تفسير قمى]] گذشت فرمود: هيچ گاهى يزيد ما را نمىطلبد مگر آن كه گمان مىكنيم كه ارادۀ قتل ما دارد و به جهت كشتن ما را مىطلبد انّا للّه و انّا اليه راجعون. منهال گفت: عرضه داشتم: اكنون كجا مىرويد؟ فرمود: آن جايى كه ما را منزل دادهاند سقف ندارد و آفتاب ما را گداخته است و هواى خوبى در آنجا نمىبينيم، الحال به جهت ضعف بدن بيرون آمدهام تا لحظهاى استراحت كنم و زود برگردم به جهت ترحم بر زنها. پس در اين حال كه به آن حضرت تكلّم مىكردم ديدم نداى زنى بلند شد و آن جناب را صدا زد كه كجا مىروى اى نور ديده. و آن زن، جناب [[زینب بنت علی|زينب(س)]] دختر [[علی(ع)|على(ع)]] بود.<ref>انوار النعمانية، ج ٣، ص ٢۵٢.</ref> <ref>منتهی الآمال، ج٢، ص ١٠٠١</ref> | ||
* در [[مثير الاحزان]] است كه:و اسكنّ فى مساكن لا يقين من حرّ و لا برد حتى تقشّرت الجلود، و سال الصّديد، بعد كنّ الخدور و ظلّ السّتور. [[یزید]]، [[اهل البیت عليهم السلام|اهل البیت(ع)]] را در مساكنى منزل داده بود كه از سرما و گرما ايشان را نگاه نمىداشت تا آن كه بدنهاى ايشان پوست باز كرد و | * در [[مثير الاحزان]] است كه: و اسكنّ فى مساكن لا يقين من حرّ و لا برد حتى تقشّرت الجلود، و سال الصّديد، بعد كنّ الخدور و ظلّ السّتور. [[یزید]]، [[اهل البیت عليهم السلام|اهل البیت(ع)]] را در مساكنى منزل داده بود كه از سرما و گرما ايشان را نگاه نمىداشت تا آن كه بدنهاى ايشان پوست باز كرد و زردآب و ريم جارى شد.<ref>مثير الاحزان، ص ١٠٣. </ref> <ref>منتهی الآمال، ج٢، ص١٠٠٢</ref> | ||
* [[امام سجاد(ع)]] فرمود: هنگامى كه ما را در خرابۀ شام قرار دادند، در آنجا انواع رنجها را بر ما روا داشتند. روزى ديدم عمهام [[زینب دختر امام علی|حضرت زينب(س)]]، ديگى بر روى آتش نهاده است. گفتم: عمّه جان! اين ديگ چيست؟ فرمود: كودكان گرسنهاند، خواستم به آنها وانمود كنم كه برایشان غذا مىپزم و بدينوسيله آنان را آرام كنم!.<ref>با کاروان شام، ص٩٧.</ref> | * [[امام سجاد(ع)]] فرمود: هنگامى كه ما را در خرابۀ شام قرار دادند، در آنجا انواع رنجها را بر ما روا داشتند. روزى ديدم عمهام [[زینب دختر امام علی|حضرت زينب(س)]]، ديگى بر روى آتش نهاده است. گفتم: عمّه جان! اين ديگ چيست؟ فرمود: كودكان گرسنهاند، خواستم به آنها وانمود كنم كه برایشان غذا مىپزم و بدينوسيله آنان را آرام كنم!.<ref>با کاروان شام، ص٩٧.</ref> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
مورّخان و مقتل نویسان این مکان را به صورتهای متفاوتی توصیف کردهاند که در این میان عدهای موافق وجود چنین مکانی بوده و کسانی نیز مخالف وجود آن هستند: | مورّخان و مقتل نویسان این مکان را به صورتهای متفاوتی توصیف کردهاند که در این میان عدهای موافق وجود چنین مکانی بوده و کسانی نیز مخالف وجود آن هستند: | ||
===موافقان=== | ===موافقان=== | ||
* پس از خطبۀ [[حضرت زینب(س)]] در مجلس [[یزید]] كه اوضاع را بر ضدّ او متحوّل ساخت، يزيد ناچار اهل بيت را در خرابهاى بىسقف جاى داد. آنان سه روز در آن خرابه بودند و بر حسين (ع) [[عزاداری امام حسین|عزادارى]] مىكردند.<ref>مقتل خوارزمى، ج ٢، ص ٧۴</ref> <ref>فرهنگ عاشورا، ص١۵٩.</ref> | * پس از خطبۀ [[حضرت زینب(س)]] در مجلس [[یزید]] كه اوضاع را بر ضدّ او متحوّل ساخت، يزيد به ناچار اهل بيت را در خرابهاى بىسقف جاى داد. آنان سه روز در آن خرابه بودند و بر حسين (ع) [[عزاداری امام حسین|عزادارى]] مىكردند.<ref>مقتل خوارزمى، ج ٢، ص ٧۴</ref> <ref>فرهنگ عاشورا، ص١۵٩.</ref> | ||
* از بعض كتب نقل شده كه مسكن و مجلس [[اهل البیت عليهم السلام|اهل البیت(ع)]] در [[شام]] در خانۀ خرابى بوده و مقصود يزيد آن بود كه آن خانه سر ايشان خراب شود و كشته شوند. <ref>منتهی الآمال، ج٢، ص١٠٠٢</ref> | * از بعض كتب نقل شده كه مسكن و مجلس [[اهل البیت عليهم السلام|اهل البیت(ع)]] در [[شام]] در خانۀ خرابى بوده و مقصود يزيد آن بود كه آن خانه سر ايشان خراب شود و كشته شوند. <ref>منتهی الآمال، ج٢، ص١٠٠٢</ref> | ||
===مخالفان=== | ===مخالفان=== |