پرش به محتوا

ولایت تشریعی: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


==دو معنای ولایت تشریعی==
==دو معنای ولایت تشریعی==
ولایت تشریعی در ادبیات عالمان شیعه دو معنا دارد: معنای نخست آن، حق شرعی بر جان و مال است. ولایت تشریعی، به این معنا، وقتی درباره پیامبر و امامان به کار می‌رود، مراد از آن این است که آن‌ها از جانب خدا، صاحب‌اختیار جان و مال مردم هستند، می‌توانند در آنها تصرف کنند مثلاً مالشان را بفروشند و مردم باید از آن‌ها اطاعت کنند.<ref>میلانی، الولایة التشریعیه، ۱۴۳۲ق، ص۴۹.</ref>
ولایت تشریعی در ادبیات عالمان شیعه دو معنا دارد: معنای نخست آن، حق شرعی بر جان و مال است. ولایت تشریعی، به این معنا، وقتی درباره پیامبر و امامان به کار می‌رود، مراد از آن این است که آن‌ها از جانب خدا، صاحب‌اختیار جان و مال مردم هستند، می‌توانند در آنها تصرف کنند مثلاً مالشان را بفروشند و مردم باید از آن‌ها اطاعت کنند.<ref>حسینی میلانی، الولایة التشریعیه، ۱۴۳۲ق، ص۴۹.</ref>


معنایِ دومِ ولایت تشریعی حق قانون‌گذاری در حوزه دین است؛ یعنی تشریع احکام عبادی، اقتصادی، سیاسی، قضایی و ... .<ref>صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۷.</ref> به‌بیان دیگر به این معناست که حق داشته باشیم، برای موضوعی، حکمی شرعی صادر کنیم و بگوییم حلال یا حرام است.<ref>سبحانی،  ولایت تشریعى و تکوینی در قرآن مجید، ۱۳۸۵ش، ص۱۹.</ref> از این معنای ولایت تشریعی با عنوانِ «تفویض خدا به پیامبر و امامان» هم سخن آمده است.<ref>نگاه کنید به مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۴۸؛عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳.</ref>
معنایِ دومِ ولایت تشریعی حق قانون‌گذاری در حوزه دین است؛ یعنی تشریع احکام عبادی، اقتصادی، سیاسی، قضایی و ... .<ref>صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۷.</ref> به‌بیان دیگر به این معناست که حق داشته باشیم، برای موضوعی، حکمی شرعی صادر کنیم و بگوییم حلال یا حرام است.<ref>سبحانی،  ولایت تشریعى و تکوینی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۱۹.</ref> از این معنای ولایت تشریعی با عنوانِ «تفویض خدا به پیامبر و امامان» هم سخن آمده است.<ref>نگاه کنید به مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۴۸؛عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳.</ref>


==مسئله موردبحث در ولایت تشریعی==
==مسئله موردبحث در ولایت تشریعی==
عالمان شیعه معنای اولِ ولایت تشریعی را در خصوص پیامبر و امامان می‌پذیرند؛ یعنی همه بر این باورند که پیامبر و امامان صاحب‌اختیار جان و مالِ مردم‌اند و همه امور دین و دنیای مردم تحت ریاست آن‌هاست و باید از آن‌ها اطاعت کرد.<ref>میلانی، الولایة التشریعیه، ۱۴۳۲ق، ص۴۹؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۱۰۵-۱۰۷.</ref>
عالمان شیعه معنای اولِ ولایت تشریعی را در خصوص پیامبر و امامان می‌پذیرند؛ یعنی همه بر این باورند که پیامبر و امامان صاحب‌اختیار جان و مالِ مردم‌اند و همه امور دین و دنیای مردم تحت ریاست آن‌هاست و باید از آن‌ها اطاعت کرد.<ref>حسین میلانی، الولایة التشریعیه، ۱۴۳۲ق، ص۴۹؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۱۰۵-۱۰۷.</ref>


مسئله اختلافی میان آنان معنای دوم  است؛ یعنی آیا به‌جز خدا، پیامبر و امامان هم حق تشریع دارند یا خیر. به‌سخن دیگر، آیا خداوند حق قانون‌گذاری در امور دینی را به پیامبر و امامان تفویض یا واگذار کرده است یا  خیر.<ref>نگاه کنید به مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۴۸؛ سبحانی، مفاهیم‌القرآن، ج۱، ص۶۱۰؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۹، ۱۰۱؛ غروی اصفهانی، حاشیة کتاب المکاسب، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۳۷۹؛ عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳</ref>
مسئله اختلافی میان آنان معنای دوم  است؛ یعنی آیا به‌جز خدا، پیامبر و امامان هم حق تشریع دارند یا خیر. به‌سخن دیگر، آیا خداوند حق قانون‌گذاری در امور دینی را به پیامبر و امامان تفویض یا واگذار کرده است یا  خیر.<ref>نگاه کنید به مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۴۸؛ سبحانی، مفاهیم‌القرآن، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۶۱۰؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۹، ۱۰۱؛ غروی اصفهانی، حاشیة کتاب المکاسب، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۳۷۹؛ عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳</ref>


==موافقان و مخالفان ولایت تشریعی (به‌معنای تفویض)==
==موافقان و مخالفان ولایت تشریعی (به‌معنای تفویض)==
گروهی از عالمان، همچون جعفر سبحانی و صافی گلپایگانی، گفته‌اند در اسلام، هیچ انسانی حق قانون‌گذاری ندارد و  این حق مختص خداوند است و خداوند این حق را، به‌صورت مطلق، به هیچ‌کس تفویض نکرده است؛<ref>سبحانی، مفاهیم‌القرآن، ج۱، ص۶۱۰؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۹، ۱۰۱.</ref> تنها در موارد معدودی که در روایات آمده که خدا به پیامبر اجازه تشریع داده است، ولایت تشریعی پیامبر را می‌پذیریم.<ref>سبحانی، ولایت تشریعى و تکوینی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۲۰-۲۱؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref> برای مثال، در روایتی آمده است که خداوند نمازهای روزانه به‌صورت دورکعتی واجب کرد؛ ولی پیامبر به نمازهای ظهر و عصر و عشا دو رکعت و به نماز مغرب یک رکعت افزود و خدا نیز تشریعِ او را تصویب کرد.<ref>سبحانی، ولایت تشریعى و تکوینی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۲۱.</ref>
گروهی از عالمان، همچون جعفر سبحانی و صافی گلپایگانی، گفته‌اند در اسلام، هیچ انسانی حق قانون‌گذاری ندارد و  این حق مختص خداوند است و خداوند این حق را، به‌صورت مطلق، به هیچ‌کس تفویض نکرده است؛<ref>سبحانی، مفاهیم‌القرآن، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۶۱۰؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۹، ۱۰۱.</ref> تنها در موارد معدودی که در روایات آمده که خدا به پیامبر اجازه تشریع داده است، ولایت تشریعی پیامبر را می‌پذیریم.<ref>سبحانی، ولایت تشریعى و تکوینی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۲۰-۲۱؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref> برای مثال، در روایتی آمده است که خداوند نمازهای روزانه به‌صورت دورکعتی واجب کرد؛ ولی پیامبر به نمازهای ظهر و عصر و عشا دو رکعت و به نماز مغرب یک رکعت افزود و خدا نیز تشریعِ او را تصویب کرد.<ref>سبحانی، ولایت تشریعى و تکوینی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۲۱.</ref>


در مقابلِ اینان، برخی همچون غروی اصفهانی، سیدجعفر مرتضی عاملی و حسینی تهرانی معتقدند پیامبر و امامان بر تمام امور دینی ولایت تشریعی دارند.<ref>غروی اصفهانی، حاشیة کتاب المکاسب، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۳۷۹؛ عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳؛ حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ج۵، ۱۴۱۸ق، ص۱۱۴، ۱۷۹.</ref>
در مقابلِ اینان، برخی همچون غروی اصفهانی، سیدجعفر مرتضی عاملی و حسینی تهرانی معتقدند پیامبر و امامان بر تمام امور دینی ولایت تشریعی دارند.<ref>غروی اصفهانی، حاشیة کتاب المکاسب، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۳۷۹؛ عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳؛ حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ج۵، ۱۴۱۸ق، ص۱۱۴، ۱۷۹.</ref>
خط ۲۲: خط ۲۲:
* «هرکس به آنچه خدا فرستاده، حکم نکند، کافر است.»<ref>سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>
* «هرکس به آنچه خدا فرستاده، حکم نکند، کافر است.»<ref>سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>
* «پس میانشان مطابق آنچه خدا نازل کرده، حکم کن.»<ref>سوره مائده، آیه ۴۸.</ref>
* «پس میانشان مطابق آنچه خدا نازل کرده، حکم کن.»<ref>سوره مائده، آیه ۴۸.</ref>
* امام باقر(ع): «حکم بر دو نوع است: حکم خدا و حکم اهل‌جاهلیت.»<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۰۷.</ref><ref>سبحانی، مفاهیم‌القرآن، ج۱، ص۶۰۶-۶۱۲.</ref>
* امام باقر(ع): «حکم بر دو نوع است: حکم خدا و حکم اهل‌جاهلیت.»<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۰۷.</ref><ref>سبحانی، مفاهیم‌القرآن، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۶۰۶-۶۱۲.</ref>


==مستندات موافقان==
==مستندات موافقان==
موافقان ولایت تشریعی به احادیثی استناد کرده‌اند که در آن‌ها، از تفویض یا واگذاری امر دین به پیامبر و امامان سخن آمده است. سید جعفر مرتضی عاملی گفته است این روایات متواترند.<ref>عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۱.</ref> برخی از آن‌ها به‌شرح زیر است:
موافقان ولایت تشریعی به احادیثی استناد کرده‌اند که در آن‌ها، از تفویض یا واگذاری امر دین به پیامبر و امامان سخن آمده است. سید جعفر مرتضی عاملی گفته است این روایات متواترند.<ref>عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۱.</ref> برخی از آن‌ها به‌شرح زیر است:


* امام صادق(ع): خداى عز و جل پيغمبرش را به محبت خود، تربيت كرد و سپس فرمود: «تو داراى خلق عظيمى هستى» و آنگاه به او واگذار كرد و فرمود«هر چه را پيغمبر براى شما آورد بگيريد؛و از هر چه منعتان كند باز ايستيد» و باز فرمود:«هر كس از رسول خدا اطاعت كند،خدا را اطاعت كرده است» سپس امام فرمود:پيغمبر خدا كار را بعلى واگذار كرد و او را امين شمرد... . ما واسطه ميان شما و خداى عز و جل هستيم. خدا براى هيچ كس در مخالفت امر ما خيرى قرار نداده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۶۵.</ref>
* امام صادق(ع): خداى عز و جل پيغمبرش را به محبت خود، تربيت كرد و سپس فرمود: «تو داراى خلق عظيمى هستى» و آنگاه به او واگذار كرد و فرمود«هر چه را پيغمبر براى شما آورد بگيريد؛و از هر چه منعتان كند باز ايستيد» و باز فرمود:«هر كس از رسول خدا اطاعت كند،خدا را اطاعت كرده است» سپس امام فرمود:پيغمبر خدا كار را بعلى واگذار كرد و او را امين شمرد... . ما واسطه ميان شما و خداى عز و جل هستيم. خدا براى هيچ كس در مخالفت امر ما خيرى قرار نداده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۵.</ref>


* خداوند عزّ و جلّ پيامبر خود را تربيت كرد و نيكو تربيت كرد و چون ادب را در او به كمال رساند فرمود: «براستى كه تو داراى خويى بزرگ هستى». آنگاه كار دين و امت را به او سپرد تا بندگانش را اداره كند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۶۶.</ref><ref>عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۲.</ref>
* خداوند عزّ و جلّ پيامبر خود را تربيت كرد و نيكو تربيت كرد و چون ادب را در او به كمال رساند فرمود: «براستى كه تو داراى خويى بزرگ هستى». آنگاه كار دين و امت را به او سپرد تا بندگانش را اداره كند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۶.</ref><ref>عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۲.</ref>


==مسئله تفویض در منابع حدیثی==
==مسئله تفویض در منابع حدیثی==
در برخی منابع حدیثی، بخش‌هایی به موضوع تفویض امر دین به پیامبر و امامان اختصاص یافته است. از این میان، کتاب [[الکافی (کتاب)|کافی]] نوشته [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] است که در بخشی با عنوان «تفویض امر دین به پیامبر و امامان» ده روایت در این زمینه ذکر کرده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۸.</ref> همچنین در کتاب [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائرالدرجات]]، نوشته [[محمد بن حسن صفار قمی|صَفّار]] هم دو بخش به این مسئله اختصاص یافته است.<ref>صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۳۷۸، ۳۸۳.</ref>
در برخی منابع حدیثی، بخش‌هایی به موضوع تفویض امر دین به پیامبر و امامان اختصاص یافته است. از این میان، کتاب [[الکافی (کتاب)|کافی]] نوشته [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] است که در بخشی با عنوان «تفویض امر دین به پیامبر و امامان» ده روایت در این زمینه ذکر کرده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۸.</ref> همچنین در کتاب [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائرالدرجات]]، نوشته [[محمد بن حسن صفار قمی|صَفّار]] هم دو بخش به این مسئله اختصاص یافته است.<ref>صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۳۷۸، ۳۸۳.</ref>


برخی از عالمان گفته‌اند منظور از تفویض امر دین به پیامبر و ائمه همه ولایت تشریعی، یعنی حق تشریع در احکام دین است؛<ref>عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳.</ref> اما گروهی دیگر می‌گویند منظور از آن، این است که اصل احکام را خدا تشریع و از راه وحی به پیامبر ابلاغ می‌کند؛ اما تعیین برخی از جزئیات احکام را برعهده پیامبر می‌گذارد که آن هم از طریق الهام به او صورت می‌گیرد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۴۸.</ref>
برخی از عالمان گفته‌اند منظور از تفویض امر دین به پیامبر و ائمه همه ولایت تشریعی، یعنی حق تشریع در احکام دین است؛<ref>عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳.</ref> اما گروهی دیگر می‌گویند منظور از آن، این است که اصل احکام را خدا تشریع و از راه وحی به پیامبر ابلاغ می‌کند؛ اما تعیین برخی از جزئیات احکام را برعهده پیامبر می‌گذارد که آن هم از طریق الهام به او صورت می‌گیرد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۴۸.</ref>
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۲٬۵۷۹

ویرایش