پرش به محتوا

ولایت تشریعی: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۱۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
خط ۱۰: خط ۱۰:
عالمان شیعه در خصوص معنای اولِ ولایت تشریعی در خصوص پیامبر و امامان اتفاق‌نظر دارند؛ یعنی همه بر این باورند که پیامبر و امامان بر جان و مال مردم ولایت دارند و همه امور دین و دنیای آن‌ها تحت ریاست ان‌هاست و باید از آن‌ها اطاعت کرد.<ref>صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۱۰۵-۱۰۷.</ref>
عالمان شیعه در خصوص معنای اولِ ولایت تشریعی در خصوص پیامبر و امامان اتفاق‌نظر دارند؛ یعنی همه بر این باورند که پیامبر و امامان بر جان و مال مردم ولایت دارند و همه امور دین و دنیای آن‌ها تحت ریاست ان‌هاست و باید از آن‌ها اطاعت کرد.<ref>صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۱۰۵-۱۰۷.</ref>


عالمان شیعه درخصوص ولایت تشریعی پیامبر و امامان اختلاف‌نظر دارند:
مسئله اختلافی میان آنان معنا دوم  است؛ یعنی آیا به‌جز خدا، پیامبر و امامان هم حق تشریع دارند یا خیر. به سخن دیگر، آیا خداوند حق قانون‌گذاری در امور دینی را به پیامبر و امامان تفویض یا واگذار کرده است یا  خیر.


==روایات تفویض==
کلینی در کتاب کافی، در بخشی با عنوان تفویض امر دین به پیامبر و امامان روایاتی در این زمینه آورده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۸.</ref> صفار هم در بصائرالدرجات دو بخش را به این مسئله اختصاص داده و روایاتی ذکر کرده است.<ref>صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۳۷۸-۳۸۷.</ref>
ازجمله محمد بن حسن میثمی می‌گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که می‌فرمود: «خداوند رسولش را تأدیب کرد تا اینکه او را نسبت به آنچه اراده کرده بود توانا ساخت، سپس به او اختیار داد و فرمود: آنچه را رسول خدا به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه نهی می‌کند دست بردارید. سپس آنچه را خدا به رسولش تفویض کرد همان را به ما نیز تفویض کرده است. <ref>کلینی، الکافی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۶۸، ح۹.</ref>
==مخالفان تفویض==
جعفر سبحانی و صافی گلپایگانی، با استناد به آیاتی از قرآن، گفته‌اند در اسلام هیچ انسانی حق قانون‌گذاری ندارد و  این حق مختص خداوند است و خداوند این حق را، به‌صورت مطلق، به هیچ‌کس تفویض نکرده است؛<ref>سبحانی، مفاهیم‌القرآن، ج۱، ص۶۰۶-۶۱۰؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۹، ۱۰۱.</ref> تنها در موارد معدودی که در روایات آمده که خدا به پیامبر اجازه تشریع داده است، ولایت تشریعی پیامبر را می‌پذیریم.<ref>سبحانی، ولایت تشریعى و تکوینی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۲۰-۲۱؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref>
جعفر سبحانی و صافی گلپایگانی، با استناد به آیاتی از قرآن، گفته‌اند در اسلام هیچ انسانی حق قانون‌گذاری ندارد و  این حق مختص خداوند است و خداوند این حق را، به‌صورت مطلق، به هیچ‌کس تفویض نکرده است؛<ref>سبحانی، مفاهیم‌القرآن، ج۱، ص۶۰۶-۶۱۰؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۹، ۱۰۱.</ref> تنها در موارد معدودی که در روایات آمده که خدا به پیامبر اجازه تشریع داده است، ولایت تشریعی پیامبر را می‌پذیریم.<ref>سبحانی، ولایت تشریعى و تکوینی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۲۰-۲۱؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref>


برای مثال در روایتی آمده است که خداوند پنج نماز دورکعتی واجب کرد؛ ولی پیامبر به نمازهای ظهر و عصر و عشا دو رکعت و به به نماز مغرب یک رکعت افزود و خدا نیز تشریعِ او را تصویب کرد. همچنین روایت شده است پیامبر ۳۴ رکعت نماز نافلهٔ روزانه را تشریع کرد و خداپذیرفت.<ref>سبحانی، ولایت تشریعى و تکوینی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۲۱.</ref>
برای مثال در روایتی آمده است که خداوند پنج نماز دورکعتی واجب کرد؛ ولی پیامبر به نمازهای ظهر و عصر و عشا دو رکعت و به به نماز مغرب یک رکعت افزود و خدا نیز تشریعِ او را تصویب کرد. همچنین روایت شده است پیامبر ۳۴ رکعت نماز نافلهٔ روزانه را تشریع کرد و خداپذیرفت.<ref>سبحانی، ولایت تشریعى و تکوینی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۲۱.</ref>


در مقابل اینان، برخی همچون غروی اصفهانی سیدجعفر مرتضی عاملی و حسینی تهرانی معتقدند پیامبر و امامان بر تمام امور دینی ولایت تشریعی دارند.<ref>غروی اصفهانی، حاشیة کتاب المکاسب، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۳۷۹؛ عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳؛ حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ج۵، ۱۴۱۸ق، ص۱۱۴، ۱۷۹.</ref> دلیل سید جعفر مرتضی روایاتی است که در آن‌ها، از تفویض یا واگذاری امر دین به پیامبر و امامان سخن آمده است.<ref>عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳.</ref>
==موافقان تفویض==
 
برخی همچون غروی اصفهانی سیدجعفر مرتضی عاملی و حسینی تهرانی معتقدند پیامبر و امامان بر تمام امور دینی ولایت تشریعی دارند.<ref>غروی اصفهانی، حاشیة کتاب المکاسب، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۳۷۹؛ عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳؛ حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ج۵، ۱۴۱۸ق، ص۱۱۴، ۱۷۹.</ref> دلیل سید جعفر مرتضی روایاتی است که در آن‌ها، از تفویض یا واگذاری امر دین به پیامبر و امامان سخن آمده است.<ref>عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳.</ref>
کلینی در کتاب کافی، در بخشی با عنوان تفویض امر دین به پیامبر و امامان روایاتی در این زمینه آورده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۸.</ref> صفار هم در بصائرالدرجات دو بخش را به این مسئله اختصاص داده و روایاتی ذکر کرده است.<ref>صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۳۷۸-۳۸۷.</ref>
 
ازجمله محمد بن حسن میثمی می‌گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که می‌فرمود: «خداوند رسولش را تأدیب کرد تا اینکه او را نسبت به آنچه اراده کرده بود توانا ساخت، سپس به او اختیار داد و فرمود: آنچه را رسول خدا به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه نهی می‌کند دست بردارید. سپس آنچه را خدا به رسولش تفویض کرد همان را به ما نیز تفویض کرده است. <ref>کلینی، الکافی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۶۸، ح۹.</ref>


=== قائلان به تفصیل===
=== قائلان به تفصیل===
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۲٬۵۹۱

ویرایش