پرش به محتوا

ولایت تشریعی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۳۶۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
خط ۱۶: خط ۱۶:


در مقابل اینان، برخی همچون غروی اصفهانی معتقدند پیامبر و امام بر تمام امور دینی ولایت تشریعی دارند.<ref>غروی اصفهانی، حاشیة کتاب المکاسب، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۳۷۹؛ حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ج۵، ۱۴۱۸ق، ص۱۱۴، ۱۷۹.</ref>
در مقابل اینان، برخی همچون غروی اصفهانی معتقدند پیامبر و امام بر تمام امور دینی ولایت تشریعی دارند.<ref>غروی اصفهانی، حاشیة کتاب المکاسب، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۳۷۹؛ حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ج۵، ۱۴۱۸ق، ص۱۱۴، ۱۷۹.</ref>
==ولایت بر تشریع معصومان==
از میان اقسام ولایت تشریعی، درباره ولایت بر تشریع [[پیامبر(ص)]] و [[امامان(ع)]] اختلاف نظر وجود دارد و در این باره سه دیدگاه وجود دارد:
===مخالفان===
برخی بر این باورند که حق تشریع اختصاص به [[خداوند]] داشته و هیچ کس حتی پیامبر(ص) نیز از این حق برخوردار نیست.<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به: صافی گلپایگانی، ولایت تکوینی و ولایت تشریعی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۰-۱۳۲؛ مغنیه، الجوامع و الفوارق، ۱۴۱۴ق، ص۱۲۷و۱۲۸. </ref>{{یادداشت| سید مرتضی در کتابش فصلی را به بحث تفویض اختصاص داده که عنوان فصل، دلالت بر این می‌کند که وی تفویض تشریع را نه تنها به امامان که به پیامبر نیز نمی‌پذیرد. علم الهدی، الذریعة الی اصول الشریعة، ۶۶۹.}} این عالمان معتقدند: وظیفه امام فقط تبلیغ و تبیین [[شریعت]] است نه تشریع.<ref>عاملی، منتقی الجمان، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۴۳۹؛ آملی، تفسیر المحیط الأعظم،۱۴۲۲ق، ج ۳، ص۵۲۲؛ صالحپور، خورشید امامت و ولایت، ۱۳۸۴ش، ص۶۸</ref>
یکی از [[فقها|فقهای]] معاصر در این باره می‌نویسد: معصومین به هیچ وجه ولایت بر تشریع ندارند.<ref>شیرازی،الفقه، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص۹۹</ref>


=== موافقان===
=== موافقان===
گروهی بر اساس [[روایات]] باب [[تفویض]]،<ref>نگاه کنید به:‌ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۸؛ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۳۸۳-۳۸۷.</ref> براین باورند ولایت بر تشریع به اذن خدا برای پیامبر(ص) و امامان(ع) ثابت است.<ref> برای نمونه نگاه کنید به: عاملی، الولایة التکوینیة والتشریعیة، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳؛ مؤمن، «ولایة ولی المعصوم(ع)»، ص۱۰۰-۱۱۸؛ حسینی، میلانی، اثبات الولایة العامة، ۱۴۳۸ق، ص۲۷۲ و ۲۷۳، ۳۱۱و۳۱۲.</ref>
گروهی بر اساس [[روایات]] باب [[تفویض]]،<ref>نگاه کنید به:‌ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۸؛ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۳۸۳-۳۸۷.</ref> براین باورند ولایت بر تشریع به اذن خدا برای پیامبر(ص) و امامان(ع) ثابت است.<ref> برای نمونه نگاه کنید به: عاملی، الولایة التکوینیة والتشریعیة، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳؛ مؤمن، «ولایة ولی المعصوم(ع)»، ص۱۰۰-۱۱۸؛ حسینی، میلانی، اثبات الولایة العامة، ۱۴۳۸ق، ص۲۷۲ و ۲۷۳، ۳۱۱و۳۱۲.</ref>


[[محمدحسین غروی اصفهانی|محقق اصفهانی]] معتقد است: پیامبر و ائمه، همان‌گونه که در [[ولایت تکوینی|امور تکوینی]] واسطه فیض هستند در امور تشریعی نیز این سمت را دارا هستند.<ref>محقق اصفهانی، حاشیه المکاسب، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۳۷۸</ref>
صفار در کتاب بصائر الدرجات دو باب تحت عنوان «باب التفویض إلی رسول الله» و «باب فی أن ما فوض إلی رسول الله فقد فوض إلی الائمه» دارد.(صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۳۷۸-۳۸۷) درباب دوم فقط سیزده روایت در یکسان بودن شأن امامان با پیامبر در تفویض تشریع می‌آورد. پس از آن نیز دو باب دیگر با عنوانهای «باب فی الائمة أنهم یوفقون و یسددون فی ما لایوجد فی الکتاب و السنة» و «باب فی المعضلات التی لاتوجد فی الکتاب و السنة ما یعرفه الائمة» دارد.(صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۳۸۷-۳۹۰) کلینی نسبت به ولایت تشریعی معصومان یک باب با عنوان «التفویض إلی رسول الله و إلی الائمة فی أمر الدین» دارد.(کلینی، الکافی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۸) وی در این باب ده روایت ذکر کرده است که به یک روایت اشاره می‌شود:
صفار{{یادداشت| صفار در کتاب بصائر الدرجات دو باب تحت عنوان «باب التفویض إلی رسول الله» و «باب فی أن ما فوض إلی رسول الله فقد فوض إلی الائمه» دارد.(صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۳۷۸-۳۸۷) درباب دوم فقط سیزده روایت در یکسان بودن شأن امامان با پیامبر در تفویض تشریع می‌آورد. پس از آن نیز دو باب دیگر با عنوانهای «باب فی الائمة أنهم یوفقون و یسددون فی ما لایوجد فی الکتاب و السنة» و «باب فی المعضلات التی لاتوجد فی الکتاب و السنة ما یعرفه الائمة» دارد.(صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۳۸۷-۳۹۰) این دو باب را در حقیقت می‌توان تعلیل او بر اعتقادش مبنی بر ولایت داشتن امامان در امر حلال و حرام دانست.{{مدرک}}}} و کلینی {{یادداشت| کلینی نسبت به ولایت تشریعی معصومان یک باب با عنوان «التفویض إلی رسول الله و إلی الائمة فی أمر الدین» دارد.(کلینی، الکافی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۸) وی در این باب ده روایت ذکر کرده است که به یک روایت اشاره می‌شود:
 
محمد بن حسن میثمی می‌گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که می‌فرمود: «خداوند رسولش را تأدیب کرد تا اینکه او را نسبت به آنچه اراده کرده بود توانا ساخت، سپس به او اختیار داد و فرمود: آنچه را رسول خدا به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه نهی می‌کند دست بردارید. سپس آنچه را خدا به رسولش تفویض کرد همان را به ما نیز تفویض کرده است. کلینی، الکافی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۶۸، ح۹.}}
محمد بن حسن میثمی می‌گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که می‌فرمود: «خداوند رسولش را تأدیب کرد تا اینکه او را نسبت به آنچه اراده کرده بود توانا ساخت، سپس به او اختیار داد و فرمود: آنچه را رسول خدا به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه نهی می‌کند دست بردارید. سپس آنچه را خدا به رسولش تفویض کرد همان را به ما نیز تفویض کرده است. کلینی، الکافی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۶۸، ح۹.
 
در کتاب‌های خود [[روایات]] ولایت بر تشریع را بدون بیان معارض آورده‌اند. همچنین عناوینی که برای این روایات انتخاب کرده‌اند نشان می‌دهد که چنین ولایتی را در مورد امامان پذیرفته‌اند.<ref>صادقی، رکّعی، گونه‌های ولایت تشریعی امامان علیهم السلام در روایات.</ref>
در کتاب‌های خود [[روایات]] ولایت بر تشریع را بدون بیان معارض آورده‌اند. همچنین عناوینی که برای این روایات انتخاب کرده‌اند نشان می‌دهد که چنین ولایتی را در مورد امامان پذیرفته‌اند.<ref>صادقی، رکّعی، گونه‌های ولایت تشریعی امامان علیهم السلام در روایات.</ref>
[[شیخ صدوق]] معتقداست: اگر مراد از تفویض این باشد که خدا چون پیامبر خود را به مرتبه کمال رساند، چنانکه جز آنچه را موافق حقّ باشد نمیپذیرد و با خواست او مخالفت نمی‌­کند، در این صورت به منظور اظهار شرف و کرامت پیامبر تعیین برخی از امورمانند افزودن بعضی از رکعات و تعیین [[نماز]]ها و [[صوم|روزه‌]]های [[مستحب]] را به او تفویض کرده و این تفویض را به وسیله وحی از جانب خود مورد تأ کید قرار داده است. چنین تفویضی چه از جهت عقل و چه از جنبۀ نقل فسادی در آن نیست.<ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۳۷۸ق، ج۶، ص۵۷۶.</ref>
[[شیخ صدوق]] معتقداست: اگر مراد از تفویض این باشد که خدا چون پیامبر خود را به مرتبه کمال رساند، چنانکه جز آنچه را موافق حقّ باشد نمیپذیرد و با خواست او مخالفت نمی‌­کند، در این صورت به منظور اظهار شرف و کرامت پیامبر تعیین برخی از امورمانند افزودن بعضی از رکعات و تعیین [[نماز]]ها و [[صوم|روزه‌]]های [[مستحب]] را به او تفویض کرده و این تفویض را به وسیله وحی از جانب خود مورد تأ کید قرار داده است. چنین تفویضی چه از جهت عقل و چه از جنبۀ نقل فسادی در آن نیست.<ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۳۷۸ق، ج۶، ص۵۷۶.</ref>
[[صاحب حدائق]] ازجمله فقهایی است که وجوب [[خمس]] را از تشریعات [[ائمه]] می‌داند. ایشان می‌نویسد:«بعضی روایات دلالت می‌کنند همان‌گونه که حق تشریع به رسول خدا واگذار شده، به امامان نیز داده شده است.»<ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۴۰۵ق، ج۱۲، ص۳۵۷.</ref>
[[صاحب حدائق]] ازجمله فقهایی است که وجوب [[خمس]] را از تشریعات [[ائمه]] می‌داند. ایشان می‌نویسد:«بعضی روایات دلالت می‌کنند همان‌گونه که حق تشریع به رسول خدا واگذار شده، به امامان نیز داده شده است.»<ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۴۰۵ق، ج۱۲، ص۳۵۷.</ref>


خط ۳۶: خط ۳۳:


برخی نیز برای راه حل جمع میان روایات باب تشریع امامان و عمل ائمه گفته‌اند: امامان بر اساس [[روایات]] معتبر ولایت بر تشریع دارند؛ اما با توجه به اینکه شرایط برای پذیرش اجتماعی احکام وضع شده از سوی آنان مهیا نبوده است؛ این ولایت را در حداقل اعمال کرده‌اند و اعمال بیش از آن در زمان ظهور خواهد بود.{{مدرک}} همان طوری که از [[امام صادق]] روایت شده: «هنگامی که [[قائم]] قیام کند امر جدیدی می‌آورد همان‌گونه که [[رسول خدا]] در ابتدای دعوت به [[اسلام]] دعوت به امر جدیدی کرد».<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۳۰ق، ج۵۱، ص۳۰</ref>
برخی نیز برای راه حل جمع میان روایات باب تشریع امامان و عمل ائمه گفته‌اند: امامان بر اساس [[روایات]] معتبر ولایت بر تشریع دارند؛ اما با توجه به اینکه شرایط برای پذیرش اجتماعی احکام وضع شده از سوی آنان مهیا نبوده است؛ این ولایت را در حداقل اعمال کرده‌اند و اعمال بیش از آن در زمان ظهور خواهد بود.{{مدرک}} همان طوری که از [[امام صادق]] روایت شده: «هنگامی که [[قائم]] قیام کند امر جدیدی می‌آورد همان‌گونه که [[رسول خدا]] در ابتدای دعوت به [[اسلام]] دعوت به امر جدیدی کرد».<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۳۰ق، ج۵۱، ص۳۰</ref>
برخی نیز معتقدند: ممکن است با توجه به اینکه نیازهای بشر در دوران امامان در چهار چوب سنت پیامبر پاسخ داده می‌شد، دیگر نیازی به جعل و تشریع احکام بیشتر نبوده است. با این حال می‌توان احکامی را در نظر گرفت که امامان تشریع کرده‌اند؛ ولی مستند آن را بیان نکرده باشند؛ مانند احکام [[زیارت|زیارات]] ائمه و امور مربوط به آن، که در زمان رسول خدا نه موضوع داشته است و نه حکم آنها پیشتر بیان شده است.<ref>صادقی، رکّعی، گونه‌های ولایت تشریعی امامان علیهم السلام در روایات.</ref>
برخی نیز معتقدند: ممکن است با توجه به اینکه نیازهای بشر در دوران امامان در چهار چوب سنت پیامبر پاسخ داده می‌شد، دیگر نیازی به جعل و تشریع احکام بیشتر نبوده است. با این حال می‌توان احکامی را در نظر گرفت که امامان تشریع کرده‌اند؛ ولی مستند آن را بیان نکرده باشند؛ مانند احکام [[زیارت|زیارات]] ائمه و امور مربوط به آن، که در زمان رسول خدا نه موضوع داشته است و نه حکم آنها پیشتر بیان شده است.<ref>صادقی، رکّعی، گونه‌های ولایت تشریعی امامان علیهم السلام در روایات.</ref>


Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۲٬۵۹۱

ویرایش