پرش به محتوا

عمر بن عبدالعزیز: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
←‏خلافت: تمیزکاری
جز (تمیزکاری)
جز (←‏خلافت: تمیزکاری)
خط ۵۸: خط ۵۸:
*'''رفع منع کتابت حدیث''': پیش از خلافت عمر بن عبدالعزیز بر اساس نظریه «حسبنا کتاب الله»<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۵۹ و ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۵، ص۵۵۲</ref> که به دستور عمر بن خطاب اجرا شده بود از نوشتن احادیث جلوگیری می‌شد. در این دوره عمر بن عبدالعزیز دستور داد احادیث پیامبراکرم(ص) را مکتوب کنند.<ref>بخاری، صحیح بخاری، ج۱، ص۳۳</ref>  
*'''رفع منع کتابت حدیث''': پیش از خلافت عمر بن عبدالعزیز بر اساس نظریه «حسبنا کتاب الله»<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۵۹ و ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۵، ص۵۵۲</ref> که به دستور عمر بن خطاب اجرا شده بود از نوشتن احادیث جلوگیری می‌شد. در این دوره عمر بن عبدالعزیز دستور داد احادیث پیامبراکرم(ص) را مکتوب کنند.<ref>بخاری، صحیح بخاری، ج۱، ص۳۳</ref>  


* '''برداشتن خراج و جزیه''': عمر بن عبدالعزیز در نامه‌ای به عبدالحمید بن عبدالرحمن کارگزارش در کوفه علاوه بر سفارش به عدالت و احسان و آبادانی دستور داد از مسلمانان خراج نگیرد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۱۴۷؛ طبری، تاریخ، ج۹، ص۳۹۷۱</ref> او همچنین به کارگزارانش دستور داد از نومسلمانان جزیه گرفته نشود و معتقد بود هر کس اسلام را پذیرا می‌شود باید از همه امتیازهایی که مسلمانان از آن برخوردارند، برخوردار شود.<ref>ابن سعد، الطبقات، ج۶، ص۸۱</ref> او در نامه‌ای به جراح بن عبدالله حکمی؛ کارگزارش در خراسان، دستور داد مردم آن سرزمین را به اسلام دعوت کند و به آنها اطلاع دهد که هرکس اسلام بیاورد، از جزیه و خراج معاف خواهد بود و نام او در دیوان عطا ثبت می‌شود و با او همانند بقیه مسلمانان رفتار خواهد شد.<ref>ابن سعد، الطبقات، ج۶، ص۸۱</ref>  
* '''برداشتن خراج و جزیه''': عمر بن عبدالعزیز در نامه‌ای به عبدالحمید بن عبدالرحمن کارگزارش در کوفه علاوه بر سفارش به عدالت و احسان و آبادانی دستور داد از مسلمانان خراج نگیرد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۱۴۷؛ طبری، تاریخ، ج۹، ص۳۹۷۱</ref> او همچنین به کارگزارانش دستور داد از نومسلمانان جزیه گرفته نشود و معتقد بود هر کس اسلام را پذیرفت باید از همه امتیازهایی که مسلمانان از آن برخوردارند، برخوردار شود.<ref>ابن سعد، الطبقات، ج۶، ص۸۱</ref>
 
بنابر نقل [[یعقوبی]] و [[مسعودی]]، اقدامات عمر بن عبدالعزیز گروه‌ها و مخالفان را راضی کرد و مردم در دوره حکومت دو ساله او ستم کمتری از جانب [[بنی امیه]] تحمل کردند. هر چند بنی امیه از سیاست‌های او چندان راضی نبودند.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۷۳؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۹۹</ref>


بنابر نقل [[یعقوبی]] و [[مسعودی]]، اقدامات عمر بن عبدالعزیز گروه‌ها و مخالفان را راضی کرد و مردم در دوره حکومت دو ساله او ستم کمتری از جانب [[بنی امیه]] تحمل کردند. هر چند بنی امیه از سیاست‌های او چندان راضی نبودند.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۷۳؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۹۹</ref>
==موضع امام باقر ==
==موضع امام باقر ==
از آنجا که دوران حکومت عمر بن عبدالعزیز (۹۹ـ۱۰۱ق) همزمان با دوران امامت [[امام باقر (ع)]] (۹۵ـ۱۱۴ق) بود، در منابع از ارتباط امام و عمر بن عبدالعزیز گزارش‌هایی نقل شده است. برخی محققان موضع امام باقر (ع) در مقابل عمربن عبدالعزیز را ناصحانه ارزیابی می‌کنند.<ref>نگاه کنید به: دیلمی، «شخصیت و عملکرد عمربن عبدالعزیز و دیدگاه امام باقر (ع) درباره او»، در مجله تاریخ اسلام، شماره۳۱.</ref> امام باقر(ع) از روی خیرخواهی او را نصیحت می‌کرد و از عاقبت ظلم و ستم می‌ترسانید و این نصیحت‌ها را متناسب با روحیه عمر بن عبدالعزیز، که می‌خواست عدالت‌ پیشه باشد، می‌دانست.<ref>نگاه کنید به: یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۵.</ref> در روایات آمده که امام باقر (ع) او را نجیب [[بنی امیه]] خطاب کرده است.<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، داراحیاء التراث العربی، ج۱، ص۱۱۹.</ref>
از آنجا که دوران حکومت عمر بن عبدالعزیز (۹۹ـ۱۰۱ق) همزمان با دوران امامت [[امام باقر (ع)]] (۹۵ـ۱۱۴ق) بود، در منابع از ارتباط امام و عمر بن عبدالعزیز گزارش‌هایی نقل شده است. برخی محققان موضع امام باقر (ع) در مقابل عمربن عبدالعزیز را ناصحانه ارزیابی می‌کنند.<ref>نگاه کنید به: دیلمی، «شخصیت و عملکرد عمربن عبدالعزیز و دیدگاه امام باقر (ع) درباره او»، در مجله تاریخ اسلام، شماره۳۱.</ref> امام باقر(ع) از روی خیرخواهی او را نصیحت می‌کرد و از عاقبت ظلم و ستم می‌ترسانید و این نصیحت‌ها را متناسب با روحیه عمر بن عبدالعزیز، که می‌خواست عدالت‌ پیشه باشد، می‌دانست.<ref>نگاه کنید به: یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۵.</ref> در روایات آمده که امام باقر (ع) او را نجیب [[بنی امیه]] خطاب کرده است.<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، داراحیاء التراث العربی، ج۱، ص۱۱۹.</ref>