پرش به محتوا

عمر بن عبدالعزیز: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
تمیزکاری
جز (افزایش منبع)
جز (تمیزکاری)
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پس از            =  
| پس از            =  
}}
}}
'''عُمَر بن عَبدالعَزیز بن مَروان''' ([[سال ۶۳ هجری قمری|۶۳]]-[[سال ۱۰۱هجری قمری|۱۰۱ق]]) هشتمین خلیفه [[اموی]] بود که از سال [[سال ۹۹ هجری قمری|۹۹]] تا ۱۰۱ق حکومت کرد. [[اهل سنت]] وی را به جهت برخی از کارهایش ستوده‌اند و حتی برخی از اهل سنت از او به عنوان پنجمین [[خلفای راشدین|خلیفه راشدین]] یاد کرده‌اند. در روایاتی از [[امامان شیعه]] نیز از وی به نیکی یاد شده است.
'''عُمَر بن عَبدالعَزیز بن مَروان''' ([[سال ۶۳ هجری قمری|۶۳]]-[[سال ۱۰۱هجری قمری|۱۰۱ق]]) هشتمین خلیفه [[اموی]] بود که از سال [[سال ۹۹ هجری قمری|۹۹]] تا ۱۰۱ق حکومت کرد. برخی وی را به جهت برخی از کارهایش ستوده‌اند و در روایاتی از [[امامان شیعه]] نیز از وی به نیکی یاد شده، هر چند بنا به روایتی از [[امام باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]] به خاظر نشستن در جایگاهی که حق [[امامان شیعه]] بوده، در آسمان‌ها [[لعن]] شده است.


از جمله کارهای وی در دوران خلافتش، جلوگیری از [[سب علی(ع)]] در خطبه‌ها و منابر و همچنین تصمیم به بازگرداندن [[فدک]] به [[اهل بیت (ع)]] و شکنجه نکردن [[شیعیان]] بوده است.
از جمله کارهای وی در دوران خلافتش، جلوگیری از [[سب علی(ع)]]، تصمیم به بازگرداندن [[فدک]] به [[اهل بیت (ع)]] و شکنجه نکردن [[شیعیان]] بوده است.


==خاندان==
==خاندان==
خط ۵۴: خط ۵۴:
*'''گفتگو با خوارج''': عمر بن عبدالعزیز  با [[خوارج]] گفتگو کرد و آنها را قانع کرد که از خونریزی دست بردارند.<ref> مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۹۰-۱۹۳.</ref> او شوذب خارجی را که به علیه حکومت خروج کرده بود، به مناظره دعوت کرد و به او گفت: اگر حق به جانب ما بود تو هم با مردم همنوا شو و اگر حق به جانب تو بود ما در کار خود خواهیم نگریست، شوذب دو نفر از خوارج را برای مناظره و گفتگو نزد وی فرستاد.<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۲۰۳.</ref>
*'''گفتگو با خوارج''': عمر بن عبدالعزیز  با [[خوارج]] گفتگو کرد و آنها را قانع کرد که از خونریزی دست بردارند.<ref> مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۹۰-۱۹۳.</ref> او شوذب خارجی را که به علیه حکومت خروج کرده بود، به مناظره دعوت کرد و به او گفت: اگر حق به جانب ما بود تو هم با مردم همنوا شو و اگر حق به جانب تو بود ما در کار خود خواهیم نگریست، شوذب دو نفر از خوارج را برای مناظره و گفتگو نزد وی فرستاد.<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۲۰۳.</ref>


*'''بازگرداندن اموال مردم''': عمر بن عبدالعزیز از کارهای ناشایست خاندان خود که آنها را «مظالم» می‌نامید، جلوگیری کرد.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۶۸ و ابن سعد، الطبقات، ج۶، ص۳۱</ref> و در نامه‌ای که به عاملان خویش نوشت دستور داد با مردم به نیکی رفتار شود.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۶۸ و طبری، تاریخ، ج۹، ص۳۷۶۸</ref> گفته‌اند که او از هنگامی که به خلافت رسید تا روزی که درگذشت به بازگرداندن اموالی که با ستم از مردم گرفته شده بود، اهتمام می‌ورزید.<ref>ابن سعد، الطبقات، ج۶، ص۳۲</ref>  
*'''بازگرداندن اموال مردم''': عمر بن عبدالعزیز از کارهای ناشایست خاندان خود که آنها را «مظالم» می‌نامید، جلوگیری کرد.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۶۸ و ابن سعد، الطبقات، ج۶، ص۳۱</ref> و در نامه‌ای که به عاملان خویش نوشت دستور داد با مردم به نیکی رفتار شود.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۶۸ و طبری، تاریخ، ج۹، ص۳۷۶۸</ref> گفته‌اند او از روزی که به خلافت رسید به بازگرداندن اموالی که با ستم از مردم گرفته شده بود، اهتمام می‌ورزید.<ref>ابن سعد، الطبقات، ج۶، ص۳۲</ref>  


*'''رفع منع کتابت حدیث''': پیش از خلافت عمر بن عبدالعزیز بر اساس نظریه «حسبنا کتاب الله»<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۵۹ و ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۵، ص۵۵۲</ref> که به دستور عمر بن خطاب اجرا شده بود از نوشتن احادیث جلوگیری می‌شد. در این دوره عمر بن عبدالعزیز دستور داد احادیث پیامبراکرم(ص) را مکتوب کنند.<ref>بخاری، صحیح بخاری، ج۱، ص۳۳</ref>  
*'''رفع منع کتابت حدیث''': پیش از خلافت عمر بن عبدالعزیز بر اساس نظریه «حسبنا کتاب الله»<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۵۹ و ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۵، ص۵۵۲</ref> که به دستور عمر بن خطاب اجرا شده بود از نوشتن احادیث جلوگیری می‌شد. در این دوره عمر بن عبدالعزیز دستور داد احادیث پیامبراکرم(ص) را مکتوب کنند.<ref>بخاری، صحیح بخاری، ج۱، ص۳۳</ref>  


* '''برداشتن خراج و جزیه''': عمر بن عبدالعزیز در برخی موارد به عاملانش دستور می‌داد از مردم خراج نگیرند. به عنوان نمونه در نامه‌ای به عبدالحمید بن عبدالرحمن کارگزارش در کوفه علاوه بر سفارش به عدالت و احسان و آبادانی دستور داد از مسلمانان خراج نگیرد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۱۴۷؛ طبری، تاریخ، ج۹، ص۳۹۷۱</ref> او همچنین به کارگزارانش دستور داد از نومسلمانان جزیه گرفته نشود و معتقد بود هر کس اسلام را پذیرا می‌شود باید از همه امتیازهایی که مسلمانان از آن برخوردارند، برخوردار شود.<ref>ابن سعد، الطبقات، ج۶، ص۸۱</ref> او در نامه‌ای به جراح بن عبدالله حکمی؛ کارگزارش در خراسان، دستور داد مردم آن سرزمین را به اسلام دعوت کند و به آنها اطلاع دهد که هرکس اسلام بیاورد، از جزیه و خراج معاف خواهد بود و نام او در دیوان عطا ثبت می‌شود و با او همانند بقیه مسلمانان رفتار خواهد شد.<ref>ابن سعد، الطبقات، ج۶، ص۸۱</ref>  
* '''برداشتن خراج و جزیه''': عمر بن عبدالعزیز در نامه‌ای به عبدالحمید بن عبدالرحمن کارگزارش در کوفه علاوه بر سفارش به عدالت و احسان و آبادانی دستور داد از مسلمانان خراج نگیرد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۱۴۷؛ طبری، تاریخ، ج۹، ص۳۹۷۱</ref> او همچنین به کارگزارانش دستور داد از نومسلمانان جزیه گرفته نشود و معتقد بود هر کس اسلام را پذیرا می‌شود باید از همه امتیازهایی که مسلمانان از آن برخوردارند، برخوردار شود.<ref>ابن سعد، الطبقات، ج۶، ص۸۱</ref> او در نامه‌ای به جراح بن عبدالله حکمی؛ کارگزارش در خراسان، دستور داد مردم آن سرزمین را به اسلام دعوت کند و به آنها اطلاع دهد که هرکس اسلام بیاورد، از جزیه و خراج معاف خواهد بود و نام او در دیوان عطا ثبت می‌شود و با او همانند بقیه مسلمانان رفتار خواهد شد.<ref>ابن سعد، الطبقات، ج۶، ص۸۱</ref>  


بنابر نقل [[یعقوبی]] و [[مسعودی]]، اقدامات عمر بن عبدالعزیز گروه‌ها و مخالفان را راضی کرد و مردم در دوره حکومت دو ساله او ستم کمتری از جانب [[بنی امیه]] تحمل کردند. هر چند بنی امیه از سیاست‌های او چندان راضی نبودند.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۷۳؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۹۹</ref>  
بنابر نقل [[یعقوبی]] و [[مسعودی]]، اقدامات عمر بن عبدالعزیز گروه‌ها و مخالفان را راضی کرد و مردم در دوره حکومت دو ساله او ستم کمتری از جانب [[بنی امیه]] تحمل کردند. هر چند بنی امیه از سیاست‌های او چندان راضی نبودند.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۷۳؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۹۹</ref>  
==موضع امام باقر نسبت به او==
==موضع امام باقر ==
از آنجا که دوران حکومت عمر بن عبدالعزیز (۹۹ـ۱۰۱ق) همزمان با دوران امامت [[امام باقر (ع)]] (۹۵ـ۱۱۴ق) بود، در منابع از ارتباط امام و عمر بن عبدالعزیز گزارش‌هایی نقل شده است. برخی محققان موضع امام باقر (ع) در مقابل عمربن عبدالعزیز را ناصحانه ارزیابی می‌کنند.<ref>نگاه کنید به: دیلمی، «شخصیت و عملکرد عمربن عبدالعزیز و دیدگاه امام باقر (ع) درباره او»، در مجله تاریخ اسلام، شماره۳۱.</ref> امام باقر(ع) از روی خیرخواهی او را نصیحت می‌کرد و از عاقبت ظلم و ستم می‌ترسانید و این نصیحت‌ها را متناسب با روحیه عمر بن عبدالعزیز، که می‌خواست عدالت‌پیشه باشد، می‌دانست.<ref>نگاه کنید به: یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۵.</ref> در روایات آمده که امام باقر (ع) او را نجیب [[بنی امیه]] خطاب کرده است.<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، داراحیاء التراث العربی، ج۱، ص۱۱۹.</ref>
از آنجا که دوران حکومت عمر بن عبدالعزیز (۹۹ـ۱۰۱ق) همزمان با دوران امامت [[امام باقر (ع)]] (۹۵ـ۱۱۴ق) بود، در منابع از ارتباط امام و عمر بن عبدالعزیز گزارش‌هایی نقل شده است. برخی محققان موضع امام باقر (ع) در مقابل عمربن عبدالعزیز را ناصحانه ارزیابی می‌کنند.<ref>نگاه کنید به: دیلمی، «شخصیت و عملکرد عمربن عبدالعزیز و دیدگاه امام باقر (ع) درباره او»، در مجله تاریخ اسلام، شماره۳۱.</ref> امام باقر(ع) از روی خیرخواهی او را نصیحت می‌کرد و از عاقبت ظلم و ستم می‌ترسانید و این نصیحت‌ها را متناسب با روحیه عمر بن عبدالعزیز، که می‌خواست عدالت‌ پیشه باشد، می‌دانست.<ref>نگاه کنید به: یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۵.</ref> در روایات آمده که امام باقر (ع) او را نجیب [[بنی امیه]] خطاب کرده است.<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، داراحیاء التراث العربی، ج۱، ص۱۱۹.</ref>


با این وجود امام باقر(ع) عمر بن عبدالعزیز را کسی می‌دانست که علی‌رغم عدالت‌پیشه‌گی پس از مرگش در آسمان‌ها [[لعن]] خواهد شد؛ هرچند که مردم در زمین بر او خواهند گریست. چراکه وی بر جایگاهی که حق [[امامان شیعه|امامان]] است و او هیچ حقی در آن نداشت، نشسته است.<ref>راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۷۶.</ref>
با این وجود امام باقر(ع) عمر بن عبدالعزیز را کسی می‌دانست که علی‌رغم عدالت‌پیشه‌گی پس از مرگش در آسمان‌ها [[لعن]] خواهد شد؛ هرچند که مردم در زمین بر او خواهند گریست. چراکه وی بر جایگاهی که حق [[امامان شیعه|امامان]] است و او هیچ حقی در آن نداشت، نشسته است.<ref>راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۷۶.</ref>